0

مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

 
msh2mhp
msh2mhp
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 26
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه


بسم ا... الرحمن الرحیم

 

 

علی معنای عشق آفرینش

 

علی  آن    شیر   میدان   شجاعت                 علی آن  مظهر  زهد  و  عدالت

همان   سرچشمه   علم  و  فضایل                به آن زیبا ترین شکل و  شمایل

علی    دریای   علم     بیکران ها                 که  بود  آگه   به  راه  آسمانها

شب  و  تنها  و   نخلستا ن  کوفه                  ز  نامردی   آن   مردان   کوفه

دلش  غمگین ز  رنج   روزگاران                 ز  سستی  و  ز  بد عهدی یاران

ز  تنهایی چو سر در چاه می کرد                   ز غم ها  شکوه ها و آه می کرد

چه  می گفتا  به  شب  اندر نهانی                  به  چاه  از   ناله های  آسمانی

دعا می خواند و آنجا داد  می زد                   ز درد و رنج و غم فریاد می زد

به   یاد  اشک آن  زهرای   اطهر                 ز فقدان و  ز  دوری پیمبر(ص)

به   یاد    فاطمه    قلبش   گرفته                  ز ناچاری غمش  در  دل نهفته

همان  ام الحسن  ،  ام  الحسینـش                گل   یاسش   و   ام الزینبـینـش

به یاد  محسن  آن   طفل  شهیدش                 که  لعنت باد   بر  قاتل  عنیدش

نماند  از   بهر  او   یاران   چندی                 بجز   قدر   کم  و  تعداد   اندی

سه تا ماندند زاصحاب پیمبر(ص)                  فقط   مقداد  و  سلمان و ابوذر

به  یاد   مالک   اشتر  که  مردی                  چو  او  هرگز  نبود اندر نبردی

علی   زیبا ترین   نام   دو   عالم                   علی   اولی ترین    اولاد    آدم

علی   آن   اولین   مرد   مسلمان                 که در جانش نشسته  نور ایمان

به سیزده سالگی بهر پیمبر(ص)                   ولی گشت و وصی گشت وبرادر

علی   آن   وارث   علم      نبوت                  علی  آن   صاحب   حق  امامت

علی    معنای     عشق    آفرینش                 چراغ   روشن   تقوا  و   بینش

چرا می رفت   نخلستان      کوفه                  ز  نامردی   آن   مردان   کوفه

به نخلستان  دور  کوفه  می رفت                  ز  جور  مردمان کوفه می رفت

به  شب   آن   ناله های  آسمانی                  به اشک  و  ناله های  آنچنانی

غمش  پنهانی اندر   چاه می گفت                  اگر شادی  بدی  با ماه می گفت !

به  هر جنگی  که با کفار می شد                   چو شیران حیدر   کرار می شد

ز تنهایی چون سرمی کرد در چاه                  ز  غم های  دل و از غصه و آه

همان که در زمین  شیر خدا  بود                   به  راه   آسمان ها   آشنا   بود

به  یاد  رنج  زهرا گریه  می کرد                  ز فقدان   پیمبر  مویه  می کرد

---------------------------------------------------------------------------

پیمبر   کز  خلایق    برترین  بود                   بدانستی   که  حج  آخرین  بود

چو   در  خاک  غدیر  خم رسیدند                   بکردند  صبر  تا مردم  رسیدند

تمام   حاجیان  را   جمع    کردند                  سخن های فصیحش سمع کردند

سپس  دست  علی  بالای سر کرد                  وصیت  کرد و  گفتارش اثر کرد

که هر کس را که  من مولای اویم                 ز  بعد  خود  علی مولاش گویم

که هرکس دست من بالای اوهست                 ز بعد  من  علی مولای اوهست

وصی   باشد   برایم   هم    برادر                  ولی   بهر   شما   مولا و رهبر

ز   گفتار   نبی    طاعت    نمودند                 تمام   حاضران   بیعت   نمودند

چو  پیغمبر  برفت   از   دار   دنیا                  دل   مولا   شکست  از کار دنیا

ولی   انداخت   رسم   بی    وفایی                 میان   امت   و   مولا   جدایی !

ضمان  و  بیعت  خود را  شکستند                 ز قدرت  دست  او کامل   ببستند

خلافت  را  ز  دست   او    ستاندند                 شتر  در خانه ای  دیگر نشاندند

ز  دست  او  حکومت   را   گرفتند                 همه   زین   ماجرا  اندر شگفتند

علی کز علم و حکمت هیبتی داشت                خلافت کی به نزدش قیمتی داشت

خلافت  را به  نزدش قیمتی  نیست                 به قدر لنگه کفش کهنه ای نیست

تمام  همّ  و  غمّش  بهر  دین   بود                که  دستورات قرآن کی چنین بود

سکوتش   بهر  حفظ    دین  اسلام                 که  تا  شاید  بماند  شیعه  را  نام

چنانکه  خاری   اندر چشم  او  بود                و  یا  یک  استخوانی در گلو  بود

سکوت ازشیرغران بس عجیب است             چرا؟ چون بین یارانش غریب است

بگفتا    صبر   کردم   بهر    دینم                   که  پیغمبر(ص)   بفرمودی  چنینم

نصیبش   گشت   در  آخر  شهادت                 به  مسجد  هم  به  محراب عبادت  

msh2mhp

دوشنبه 7 مهر 1393  12:45 PM
تشکرات از این پست
ehsan007060 moradi92
alamdar67
alamdar67
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1392 
تعداد پست ها : 3
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

 

نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع)، با حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء (س)، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، آخرین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت.

اول ذی الحجه، روزی مبارک برای همه ما شعیان است.

 

  

 

پیش از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) افرادی زیادی اعلام کرده بودند و هر بار از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن اینکه در باره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است. مردم که از ازدواج با حضرت زهرا نومید شده بودند با سعد معاذ رئیس قبیله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دریافتند که جز حضرت علی(ع) کسی شایستگی ازدواج با حضرت زهرا (س) را ندارد. اشراف عرب دختران خود را به کسانی می دادند که در قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند که با دختر گرامی پیامبر، فاطمه (س) ازدواج کنند؛ غافل از آنکه این دختر با همه دختران دیگر فرق داشته و به موجب آیه مباهله مقام بلندی دارد. فاطمه(س) به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از طرف خدا مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت گیرد.

پاسخ های منفی پیامبر(ص) و دخترش فاطمه (س) ، و نیز توجه ویژه آن حضرت به علی بن ابی طالب (ع) ، جمعی را بر آن داشت که برای این وصلت سهمی ایفا کنند. به همین دلیل روزی به در خانه علی آمدند تا او را برای خواستگاری فاطمه (س) تشویق کنند. او در منزل نبود. دانستند که در نخلستان مشغول آبیاری است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول کار دیدند. یکی از آنان پیشنهاد خواستگاری را مطرح کرد. چشمان علی علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «احساساتم را به هیجان آوردی و آرزوی دیرینه ام را بیدار کردی. به خدا سوگند فاطمه (س) مورد خواست و رغبت من است، ولی چه کنم که دستم خالی است». آن مرد گفت: تو می دانی که همه دنیا نیز پیش خدا و پیامبرش ناچیز است و پیامبر به مال و ثروت چشم ندارد. علی کار آب دهی نخلستان را رها کرد، شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را برای رفتن به خانه رسول خدا آماده کرد.

هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی (ع) در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».

علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر ومادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خداسوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه(س) گذاشت.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟»فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه(س) در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی علیه السلام که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه را خبر داد.

مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی علیه السلام، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) رابفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت علیهم السلام میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص می کردند.

پیامبر گرامی اسلام ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه پانصد درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت.در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

سال دوم هجری بود. برای اجرای خطبه عقد، امام علی علیه السلام به دستور پیامبر به مسجد رفت. همچنین پیامبر به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد».

امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را از من نمی خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.

مقدمات جشن ازدواج فاطمه فراهم گردید و برای دادن ولیمه عروسی هماهنگی های لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را برای صرف غذای عروسی دختر پیامبر دعوت کند. جمعیت در مسجد موج می زد. علی علیه السلام نتوانست تنها عده ای را از جمع برگزیند؛ به همین خاطر با صدای بلند به همگان اعلام کرد که: «دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه بپذیرید». تمام جمعیت حرکت کردند. کمی غذا و زیادی جمعیت، داماد پیامبر را نگران کرده بود. از حضرت کمک خواست. پیامبر صلی الله علیه و آله که شرمندگی علی علیه السلام را دریافته بود، فرمود: «دعا می کنم خداوند به غذا برکت دهد». از برکت دعای ایشان، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس پیامبر کاسه ای طلبید و غذایی در آن ریخت و فرمود: «این هم برای فاطمه و شوهرش».

زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسید، پیامبر اکرم حضرت زهرا را به حضور طلبید. زهرا - علیها السلام - ، درحالی که عرق شرم از چهره اش می ریخت، به حضور پیامبر رسید واز کثرت شرم پای او لغزید ونزدیک بود به زمین بیفتد. در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق او دعا کرد وفرمود:«اقالک الله العثرة فی الدنیا و الآخرة ».خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.سپس چهره زهرا را باز کرد ودست او را در دست علی نهاد وبه او تبریک گفت وفرمود:«بارک لک فی ابنة رسول الله یا علی نعمت الزوجة فاطمة »

زندگی مشترک علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».

فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسر بزرگوارش، زندگی را در خانه ای گِلی آغاز کردند، اما زیباترین گل های یاس در همان خانه پرورش یافتند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آنها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده است که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست».

تمام سرمایه مولای متقیان(علیه‌السلام)برای مراسم ازدواج تنها پول زرهی بود که به فرمان پیامبر(صلی الله علیه و آ له)آن را فروخت و از آن «عطریات» و «لباس» و «جهیزیه» حضرت زهرا(علیها السلام)تهیه شد.

قیمت این زره به روایتی، سی درهم و به روایات دیگر 480 یا 500 درهم بود و با توجه به این که «درهم» تقریباً نیم مثقال نقره مسکوک است، مجموع قیمت زره و بهای تمام و سائلی را که به عنوان جهیزیه تهیه کردند به آسانی می‌توان محاسبه نمود.

از روایتی استفاده می‌شود که تنها یک سوم قیمت زره برای جهیزیه مصرف شد و از آن به خوبی برمی‌آید که تا چه حد وسائل زندگی جدید این دو زوج خوشبخت جهان بشریت ساده و بی آلایش و دور از هرگونه تشریفات بوده است.

صورت جهیزیه بانوی اسلام(علیها السلام) و به اصطلاح ریز اقلام آن را نیز ارباب سیر و تواریخ نوشته‌اند که مطالعه آن انسان را با عالمی از صفا و زهد و وارستگی عجیب روبه رو می‌سازد، که عظمت و شکوه بی نظیر و خیره کننده‌اش هر انسان آزاده‌ای را به خضوع در برابر آن وامی‌دارد.

صورت جهیزیه‌ای که یاران پیامبر(صلی الله علیه و آ له)با آن وجه مختصر برای یگانه دختر پیامبر(صلی الله علیه و آ له)تهیه کردند به این ترتیب بود:

1ـ یک فرش مصری که داخل آن پشم بود

2ـ یک سفره چرمی

3ـ یک متکای چرمی که داخل آن لیف درخت خرما بود

4ـ یک عبای خیبری

5ـ یک مشک آب

6ـ چند کوزه

7ـ چند ظرف و کاسه سفالین

8ـ یک ظرف برای آب و آب کشی (مطهره)

9ـ یک پرده نازک پشمی

 

دوشنبه 7 مهر 1393  2:46 PM
تشکرات از این پست
moradi92
alireza_sarlak
alireza_sarlak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 135
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

مرو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن

                       که علی زند خود،در خانه ی گدا را

دوشنبه 7 مهر 1393  4:22 PM
تشکرات از این پست
moradi92
sajjadez
sajjadez
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 249
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن بابويه در كتاب علل از حنان روايت كرده كه گفت : به حضرت صادق (ع ) گفتم : به چه علت اميرالمؤ منين نماز عصر را (در وقت ظهر) ترك كرد؟ و با اين كه براى او واجب بود كه نماز ظهر و عصر را باهم بخواند (چون مى دانست كه وقت نماز عصر موفق به اداى آن نمى شود، شايد هم جهت ديگرى در نظر داشته ) كه به تاءخير انداخت ؟

فرمود: وقتى كه آن جناب ، نماز ظهر را خواند، متوجه جمجمه اى شد كه روى زمين افتاده بود، با او تكلم كرده فرمود: اى جمجمه تو از كيستى ؟

عرض كرد: من فلان بن فلان پادشاه آل فلانم ، اميرالمؤ منين (ع ) به او فرمود: حكايت خود، و هويت و زمانت را براى من بيان كن كه چه بوده ؟

پس جمجمه شروع كرد به بيان خبر خود، و آنچه از خير و شر در زمانش ‍ اتفاق افتاده و مشغول صحبت با او شد تا آفتاب غروب كرد، و به سه حرف از انجيل با او سخن گفت كه عرب كلام او را نفهميد، و چون از حكايت جمجمه فارغ شد به خورشيد فرمود: برگرد، خورشيد گفت : بعد از آنكه غروب كردم برنمى گردم ، حضرت خداوند عزوجل را خواند، و خدا هفتاد هزار ملك كه هفتاد هزار زنجير آهنين با آنها بود را به سوى خورشيد فرستاد، و زنجيرها را به گردنش گذاشته آن را به رو كشيدند تا سفيد و روشن برگشت ، و اميرالمؤ منين (ع ) نماز خواند، آن گاه مانند ستاره سقوط كرد (و پايين افتاد). و علت تاءخير در نماز عصر اين بود.

دوشنبه 7 مهر 1393  6:26 PM
تشکرات از این پست
moradi92 aliekrami
sajjadez
sajjadez
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 249
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پس از رحلت پيغمبر حضرت على (ع ) در بابل تشريف داشت و مى خواست از فرات عبور كند، عده بسيارى از يارانش به عبور دادن مركب ها و توشه ها از آب فرات اشتغال داشتند، آن حضرت با گروهى از اصحاب نماز عصر را خواند و مردم هنوز از كار عبور از فرات فارغ نشده بودند كه خورشيد غروب كرد، در نتيجه نماز عصر عده بسيارى قضا شد و از نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند و در اين خصوص با آن جناب به گفتگو پرداختند.

على (ع ) كه اصحاب خود را اين گونه نگران ديد از خداى متعال درخواست كرد تا خورشيد را به محل اول خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداى متعال دعاى او را اجابت كرد و در افق وقت عصر ظاهر شد و چون مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشيد غروب كرد و صداى عجيب هولناكى به گوش رسيد كه مردم ترسيدند و به تسبيح و تهليل و استغفار پرداختند و از خدا سپاسگزارى نمودند كه چنين نعمتى به آنها ارزانى داشت .

اين خبر در عالم منتشر شد و همه جا نقل مجالس بود. سيد حميرى در اين باره چنين سروده :

چون نماز عصر او قضا شد و آفتاب غروب كرد دوباره به حال اول برگشت و نور او هنگام عصر را نمودار ساخت و سپس چون ستاره اى كه سقوط كند غروب نمود و بار ديگر در بابل نيز همين قضيه اتفاق افتاد با اين كه چنين پيشامدى براى هيچ گوينده فصيحى پيش نيامده مگر براى يوشع بن نون و پس از آن براى على (ع ) و آرى رد شمس از امر عجيبى حكايت مى كند.

دوشنبه 7 مهر 1393  6:27 PM
تشکرات از این پست
moradi92 aliekrami
sajjadez
sajjadez
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 249
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

 تبديل كوه به نقره

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پيغمبر (ص ) فرمود: اى على ! خدا را به جلال محمد و آل پاكش - كه بعد از محمد تو بزرگ ايشانى - بخوان كه اين كوه ها را به هر چيز كه مى خواهى مبدل كند، پس على (ع ) خدا را خواند و كوه ها مبدل به نقره شد (و به اذن پروردگار به زبان آمده ) گفتند: يا على اى وصى رسول خدا! خداوند به ما دستور داده كه مطيع امر تو باشيم اگر مى خواهى از ما براى پيشبرد كارت انفاق دهى هر زمان كه بخواهى ما حاضريم و تو مى دانى حكم و دستور خود را درباره ما جارى سازى .

پس از آن مبدل به مشك و عنبر و ياقوت و ساير چيزهاى قيمتى شده به همين نحو به آن حضرت آمادگى خود را جهت فرمان آن بزرگوار اعلام داشتند. پس از آن رسول خدا (ص ) فرمود: خدا را به محمد و آل پاكش - كه بعد از محمد (ص ) تو بزرگ آنهايى - بخوان كه درخت هاى آن جا را به صورت مردانى مسلح و سنگ ها را به صورت شيران و پلنگ ها و افعى ها در آورد، على (ع ) به همان قسم خدا را خواند، تمامى كوه ها از مردان مسلح و شيران و پلنگ ها و افعى ها پر شده و هر كدام گفتند: يا على اى وصى رسول خدا(ص )، ما را خداوند مسخر فرمان تو قرار داده است .

دوشنبه 7 مهر 1393  6:28 PM
تشکرات از این پست
moradi92 aliekrami
sajjadez
sajjadez
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 249
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

شهادت سنگريزه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سلمان گفت : نزد پيغمبر (ص ) نشسته بوديم كه على بن ابى طالب (ع ) وارد شد حضرت ، سنگريزه اى به او داد، سنگريزه در دست على (ع ) قرار نگرفته بود كه به سخن آمده مى گفت : معبودى جز خدا نيست ، محمد پيغمبر خداست به پروردگارى خدا، نبوت محمد و ولايت على بن ابى طالب (ع ) راضى هستم .

دوشنبه 7 مهر 1393  6:30 PM
تشکرات از این پست
ehsan007060 moradi92 omiddeymi1368 aliekrami
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

ازدواج علي (ع ) و فاطمه (س)

بنا به نوشته بزرگان اهل سنت و جماعت , خليفه اول براي خواستگاري حضرت زهرا(س ) به نزد پيامبر(ص ) رفت و پيشنهاد خويش را بيان نمود. رسول خدا(ص ) فرمود : انتظر بهاالقضا , من در امر ازدواج فاطمه (س ) منتظر فرمان خداوند هستم , خليفه اول اين پاسخ را پاسخ منفي تلقي نمود. خليفه دوم نيز به ديگر بار و به همين منظور به نزد رسول خدا(ص ) رفت و مانند خليفه اول پاسخ منفي شنيد. سپس خانواده علي (ع ) به آن حضرت پيشنهاد كردند كه براي خواستگاري فاطمه (س ) به نزد رسول خدا(ص ) برود. حضرت رفت و پيشنهادش مورد موافقت قرار گرفت . ابن عباس گفت : در هنگام ازدواج فاطمه (سلام الله عليها) با علي (ع ) , پيامبر(ص ) در جلوي فاطمه (س ) و جبرئيل در سمت راست و مكائيل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حضرت زهرا حركت مي كردند و اين خيل ملايك تا طلوع فجر به تسبيح و تقديس خداوند مشغول بودند . فاطمه (س ) محبوب ترين زنان در نزد رسول خدا(ص ) است . حاكم نيشابوري در كتاب المستدرك آورده است : كان رسول الله (ص ) اذا رجع من غزاه او سفراتي المسجد فصلي فيه ركعتين ثم ثني بفاطمه ثم ياتي ازواجه , رسول خدا(ص ) وقتي كه از جنگي و يا از سفري برمي گشت به مسجد مي رفت و دو ركعت نماز مي خواند , سپس به نزد دخترش فاطمه مي رفت و به او ثنا مي گفت و سپس به نزد زنانش مي رفت .  ابن حجر در كتاب استيعاب از عايشه همسر پيامبر روايت كرده است كه از او پرسيدند كه اي الناس احب الي رسول الله (ص ) چه كسي در نزد پيامبر(ص ) محبوبتر است وي در پاسخ گفت از ميان زنان فاطمه (س ) و از ميان مردان علي (ع ) در نزد رسول خدا محبوبترند .

غضب فاطمه (س ) غضب خداست حاكم نيشابوري مي نويسد كه پيامبر به دخترش فاطمه (س ) فرمود : ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك , خداوند با غضب تو غضبناك مي شود و با رضايت تو خشنود مي گردد . ش



 

دوشنبه 7 مهر 1393  7:45 PM
تشکرات از این پست
moradi92 aliekrami
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

فاطمه (س ) سيده زنان است ا

بن سعد , بخاري , ذهبي و حاكم نيشابوري نوشته اند كه عايشه همسرپيامبر مي گويد كه حضرت زهرا (س ) در هنگام رحلت پيامبر(ص ) پيش آن حضرت رفت و پيامبر(ص ) به وي چيزي گفت و فاطمه (س ) گريان شد و سپس چيزي به وي فرمود و حضرت زهرا(س ) خندان شد. عايشه مي گويد از سر اين كار از وي جويا شدم . فاطمه (س ) در اين هنگام به عايشه گفت من سر رسول خدا(ص ) را فاش نمي كنم . مي گويد : بعد از رحلت رسول خدا(ص ) به ديگر بار از او پرسيدم , فاطمه (س ) در پاسخ گفت كه پيامبر(ص ) فرمود : همانا جبرئيل هر سال يك بار نازل مي شد تا قرآن را بر من عرضه بدارد ولي امسال دوبار نازل شده است . اين دليل بر اين امر است كه مرگم نزديك است . من از اين سخن گريستم . حضرت فرمود چرا گريه مي كني اما ترضين ان تكون سيد ه نسا هذه الامه , او نسا العالمين , آيا راضي نيستي كه سيده زنان اين امت يا سيده زنان جهانيان باشي ابن سعد نظير همين روايت رااز ام سلمه نقل كرده است احمدبن حنيل از ابوسعيد خذري نقل مي كند كه پيامبر(ص ) فرمود : حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است .  عبسي كوفي مي نويسد : پيامبر (ص ) فرمود : فرشته اي از جانب پروردگار بر من نازل شد و خبر داد كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . و در نقلي ديگر آمده است كه آن حضرت فرمود : فاطمه سيده زنان اهل جهانيان است  و نيز بخاري نقل كرده است كه پيامبر(ص ) فرمود : فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . حذيفه مي گويد : پيامبر فرمود : ملكي از آسمان نازل شد و از خداوند عالم اين پيام را رساند كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . ذهبي در ذيل مستدرك حاكم وقتي كه به اين روايت مي رسد , مي گويد اين روايت صحيح است .



 

دوشنبه 7 مهر 1393  8:05 PM
تشکرات از این پست
moradi92
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

فاطمه (س ) سيده زنان است ا

بن سعد , بخاري , ذهبي و حاكم نيشابوري نوشته اند كه عايشه همسرپيامبر مي گويد كه حضرت زهرا (س ) در هنگام رحلت پيامبر(ص ) پيش آن حضرت رفت و پيامبر(ص ) به وي چيزي گفت و فاطمه (س ) گريان شد و سپس چيزي به وي فرمود و حضرت زهرا(س ) خندان شد. عايشه مي گويد از سر اين كار از وي جويا شدم . فاطمه (س ) در اين هنگام به عايشه گفت من سر رسول خدا(ص ) را فاش نمي كنم . مي گويد : بعد از رحلت رسول خدا(ص ) به ديگر بار از او پرسيدم , فاطمه (س ) در پاسخ گفت كه پيامبر(ص ) فرمود : همانا جبرئيل هر سال يك بار نازل مي شد تا قرآن را بر من عرضه بدارد ولي امسال دوبار نازل شده است . اين دليل بر اين امر است كه مرگم نزديك است . من از اين سخن گريستم . حضرت فرمود چرا گريه مي كني اما ترضين ان تكون سيد ه نسا هذه الامه , او نسا العالمين , آيا راضي نيستي كه سيده زنان اين امت يا سيده زنان جهانيان باشي ابن سعد نظير همين روايت رااز ام سلمه نقل كرده است احمدبن حنيل از ابوسعيد خذري نقل مي كند كه پيامبر(ص ) فرمود : حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است .  عبسي كوفي مي نويسد : پيامبر (ص ) فرمود : فرشته اي از جانب پروردگار بر من نازل شد و خبر داد كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . و در نقلي ديگر آمده است كه آن حضرت فرمود : فاطمه سيده زنان اهل جهانيان است  و نيز بخاري نقل كرده است كه پيامبر(ص ) فرمود : فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . حذيفه مي گويد : پيامبر فرمود : ملكي از آسمان نازل شد و از خداوند عالم اين پيام را رساند كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . ذهبي در ذيل مستدرك حاكم وقتي كه به اين روايت مي رسد , مي گويد اين روايت صحيح است .



 

دوشنبه 7 مهر 1393  8:20 PM
تشکرات از این پست
moradi92
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

فاطمه (س ) سيده زنان است

ابن سعد , بخاري , ذهبي و حاكم نيشابوري نوشته اند كه عايشه همسرپيامبر مي گويد كه حضرت زهرا (س ) در هنگام رحلت پيامبر(ص ) پيش آن حضرت رفت و پيامبر(ص ) به وي چيزي گفت و فاطمه (س ) گريان شد و سپس چيزي به وي فرمود و حضرت زهرا(س ) خندان شد. عايشه مي گويد از سر اين كار از وي جويا شدم . فاطمه (س ) در اين هنگام به عايشه گفت من سر رسول خدا(ص ) را فاش نمي كنم . مي گويد : بعد از رحلت رسول خدا(ص ) به ديگر بار از او پرسيدم , فاطمه (س ) در پاسخ گفت كه پيامبر(ص ) فرمود : همانا جبرئيل هر سال يك بار نازل مي شد تا قرآن را بر من عرضه بدارد ولي امسال دوبار نازل شده است . اين دليل بر اين امر است كه مرگم نزديك است . من از اين سخن گريستم . حضرت فرمود چرا گريه مي كني اما ترضين ان تكون سيد ه نسا هذه الامه , او نسا العالمين , آيا راضي نيستي كه سيده زنان اين امت يا سيده زنان جهانيان باشي  ابن سعد نظير همين روايت رااز ام سلمه نقل كرده است  احمدبن حنيل از ابوسعيد خذري نقل مي كند كه پيامبر(ص ) فرمود : حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است . عبسي كوفي مي نويسد : پيامبر (ص ) فرمود : فرشته اي از جانب پروردگار بر من نازل شد و خبر داد كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . )و در نقلي ديگر آمده است كه آن حضرت فرمود : فاطمه سيده زنان اهل جهانيان است . و نيز بخاري نقل كرده است كه پيامبر(ص ) فرمود : فاطمه سيده زنان اهل بهشت است .  حذيفه مي گويد : پيامبر فرمود : ملكي از آسمان نازل شد و از خداوند عالم اين پيام را رساند كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . ذهبي در ذيل مستدرك حاكم وقتي كه به اين روايت مي رسد , مي گويد اين روايت صحيح است .



 

دوشنبه 7 مهر 1393  8:26 PM
تشکرات از این پست
moradi92 siryahya
mkhesali
mkhesali
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 128
محل سکونت : البرز

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله بهجت میگه در فضایل حضرت زهرا همین بس که

در حدیث کسا میبینیم مستقیم از اسرار الهی و صحبت با ملائک آگاه هستند و بدون واسطه

دوشنبه 7 مهر 1393  11:53 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 siryahya
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

از آن جا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر ذکر فضایل و مناقب بی شمار اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه السلام توصیه نموده و می فرمودند: « ذکر علیّ عباده » « یاد علی علیه السلام عبادت است » ویا فرموند: « مجالس خود را با یاد علی بن ابی طالب زینت دهید.» و خود ایشان نیز در سرلوحه ی دعوت الهی خود همواره به معرفی جانشین خویش پرداخته و در هر فرصت مناسبی فضایل آن حضرت را بیان می فرمودند. اصحاب نیک پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نیز به پیروی از آن بزرگواران مشتاق شنیدن و نگاشتن و ذکر فضایل مولی الموحدین ، امام المتقین ، امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و بر این عبادت مداومت داشته اند .

یکی از آن موارد ، ماجرای حضور یار باوفای علی علیه السلام در واپسین لحظات حیات آن امام مظلوم در کنار بستر شهادتشان است.

این حدیث شریف دربرخی از کتب ارزشمند شیعه نقل شده است که ما در این جا عین عبارت یکی از علمای شیعه را به نام حسن بن حسین سبزه واری ( متوفای سال 757 هجری قمری ) در کتاب نفیس مصابیح القلوب می آوریم.

« آورده اند که در آن وقت که شاه مردان را ضربت زده بودند ، صعصه بن صوحان پیش وی آمد و گفت : یا امیرالمومنین، مدتی است که مسائلی چند در خاطر من می گردد. من خواستم که از حضرت سوال کنم ، هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایی بپرسم؟

فرمود: بپرس.

گفت : یا امیر تو فاضل تری یا آدم؟

فرمود : یا صعصعه تزکیه المرء نفسه قبیح. یعنی قبیح است که مرد خود را بستاید، اما چون می پرسی ؛ آدم را از یک چیز نهی کردند، وی بدان نزدیک شد و بخورد. یعنی : گندم . و بسیار چیزها بر من مباح کردند و من آن نکردم و گرد آن نگشتم و بدان نزدیک نشدم.

گفت : تو فاضل تری یا نوح؟

فرمود: نوح بر قوم خود دعای بد ( نفرین ) کرد و من نکردم و پسر نوح کافر بود و پسران من سیدان جوانان اهل بهشتند.

گفت : تو فاضل تری یا ابراهیم ؟

فرمود : ابراهیم و فرمودند: ربّ أرنی کیف تحیی الموتی [1] و من گفتم: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا [2].

گفت : تو فاضل تری یا موسی ؟

فرمود : حق تعالی وی را به رسالت فرستاد پیش فرعون ، گفت : من می ترسم که مرا بکشند که من یکی را از ایشان کشته ام. برادرم هارون را با من بفرست ، و چون رسول صلی الله علیه و آله و سلم مرا فرمود که سوره ی برائت بر اهل مکه خوانم و من صنادید [3] قریش را کشته بودم ، نترسیدم و برفتم و بر ایشان خواندم و تهدید و وعیدشان کردم .

گفت : تو فاضل تری یا عیسی؟

فرمود : مریم در بیت المقدس بود. چون وضع حملش شد ، آواز آمد که برون رو که این خانه عبادت است نه خانه ی ولادت ، و مادر مرا چون وضع حمل شد برون کعبه ، آواز آمد که به اندرون کعبه آی و من در اندرون کعبه در وجود آمدم.»[4]

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست             که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم

 


 

 [1] پروردگارا به من نشان ده که چگونه مردگان را زنده می کنی.

[2] اگر پرده ها کنار رود بر یقینم اضافه نمی گردد.

[3] گردنکشان

[4] مصابیح القلوب ص 292

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

سه شنبه 8 مهر 1393  11:29 AM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

ابو عبد الرّحمن گويد:

امام صادق (علیه السلام ) فرمود:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در سفرى از مركب خود پياده شد و پنج مرتبه به سجده افتاد. چون سوار مركب شد يكى از يارانش عرض ‍ كرد: ما كارى از شما ديدیم كه تاكنون چنان نكرده بوديد؟!

فرمود: آرى ، جبرئيل (علیه السلام) نزد من آمده و مرا بشارت داد كه علی اهل - بهشت است ، من به شكرانه اين نعمت به پيشگاه خداى متعال سجده آوردم ، چون سر برداشتم گفت : فاطمه هم اهل بهشت است ، من به شكرانه آن نيز سجده آوردم ، چون سر برداشتم گفت : حسن و حسين دو سرور جوانان بهشتى اند. باز هم به شكرانه آن سجده كردم ، چون سربرداشتم گفت : هر كس هم كه ايشان را دوست بدارد نيز اهل بهشت است ، من به شكرانه آن سجده كردم ، چون سر برداشتم گفت : هر كس هم كه دوست دوستان ايشان باشد اهل بهشت است ، و من به شكرانه آن نيز سجده نمودم .

ترجمه امالي شيح مفيد مجلس سوم حديث دوم

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

سه شنبه 8 مهر 1393  11:33 AM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:مبحث 67 طرح صالحین: فضایل حضرت علی و حضرت فاطمه

مادام ديالافوا  -جهانگرد فرانسوي- :

احترام علي ( عليه السلام ) در نزد شيعه به منتهي ِ درجه است ، و حقاً هم بايد اين طور باشد ؛ زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاري

ها که براي پيشرفت اسلام کرد ، در دانش ، فضايل ، عدالت و صفات نيک بي نظير بود ، و نسلي پاک و مقدس هم از خود باقي گذارد .

فرزندانش نيز از او پيروي کردند ، و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند . اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) کسي است

که همه ي بت هايي را که اعراب ، شريک خداي يگانه مي پنداشتند شکست ، و وحدت و يگانه پرستي را تبليغ کرد . علي کسي است که تمام

اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود . علي ( عليه السلام ) کسي است که تهديد و نويدش قطعي بود .

 

« مادام ديالافواي مسيحي » در ادامه ي اين بحث ، خطاب به خود چنين مي گويد :

چشمان من ! گريه کنيد و اشک هاي خود را با آه و ناله ي من مخلوط نماييد ! و براي اولاد پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) که مظلومانه شهيد شدند ، عزاداري کنيد »

امام علي عليه السلام از نگاه انديشمندان غير شيعه ، ص 100-101

 

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

سه شنبه 8 مهر 1393  11:36 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها