0

خاطرات > فرشتگان نجات > دست

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطرات > فرشتگان نجات > دست

بعد از اینکه فرمانده لشکر امام حسین (ع) یک دست خود را در عملیات خیبر از دست داد و در بیمارستان شهید صدوقی اصفهان بستری شد ، روزی برای عیادت او به بیمارستان رفتم . قبل از اینکه سلام و احوالپرسی کنم ، حاج حسین تا دست شکسته مرا دید که به گردنم آویزان است ، از تخت پایین آمد و مرا در آغوش گرفت و حال و احوال کرد و گفت : دست تو چطور شده ؟

گفتم : حاج آقا دستم یک ترکش کوچک خورده و شکسته است .


گفت : من هم دستم یک ترکش بزرگ خورده و قطع شده است و شذروع کردیم به خندیدن .



اصغر شیرودی
مجموعه خاطرات فرشتگان نجات سايت ساجد
 
 
جمعه 26 آذر 1389  8:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها