0

شب موعود

 
amirpetrucci0261
amirpetrucci0261
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 27726
محل سکونت : http://zoomstar.ir/

شب موعود

بعد از گذراندن دهها مانور و انجام آموزشهاى لازم شبيه به منطقه عملياتى مخصوصاً انجام آموزشهاى آبى و خاكى كه لازمه اين عمليات بود، گردان موسى بن جعفر و ديگر گردانهاى لشگر على ابن ابيطالب چندين بار به جابه جايى نيرو پرداختند و اين موضوع باعث سردرگمى دشمن گرديد تا اينكه شب موعود فرا رسيد. شب قبل از عمليات از منطقه عقب لشگر به سوى خط مقدم حركت كرديم،  تقريباً نزديكيهاى صبح بود كه وارد جزيره شمالى واقع در هور شديم.

محل استقرار در روى پلهاى شناورى بود كه قبل از ورودمان توسط تعدادى از نيروهاى خودى مهيا شده بودند. طول هر كدام از اينها به چند كيلومتر مى رسيد. دشمن چند روزى بود كه با كليه امكانات جزيره جنوبى را كه احتمال مى داد در آنجا مستقر شده باشيم، بمباران مى كرد و اين كار را مدام انجام مى داد. بچه ها بدون توجه به بمبارانها سرگرم كار خودشان بودند. تعدادى قرآن و دعا مى خواندند، عده اى تجهيزات آماده مى كردند. همان روز كليه نيروها توسط فرماندهان خود نسبت به منطقه عملياتى توسط نقشه توجيه شدند. كل گروهان با زحمت روى چندين پل شناور كه كنار هم گذاشته نشده بود، جمع شده بودند. كم كم داشتيم به غروب آفتاب نزديك مى شديم و آماده براى نماز، بعد از اتمام نماز برادران در محلهاى خود در يك ستون جاى گرفتند و فرماندهان دسته آخرين تذكرات لازم را به نيروها جهت يادآورى متذكر شدند و بعد نيروها به ترتيب سوار قايقها شده و در يك ستون به آرامى در طول مسير آبراهى كه منتهى مى شد به خط مقدم دشمن، حركت به جلو را آغاز كردند. شكستن خط اول با گردان حضرت رسول (ص) بود كه چند ماهى آموزشهاى مخصوص ديده بودند و همين طور از بين بردن كمينها و خنثى كردن آنها در منطقه لشگر با دو گردان ديگر بود كه چند كيلومترى بايد در عمق بعد از عبور هور پيشروى كرده، منطقه را تصرف مى كردند و بعد از آن دو گردان ديگر پيشروى را ادامه داده تا به دجله مى رسيدند. همين طور كه به آرامى راه را طى مى كرديم، همگى زير لب مشغول راز و نياز با خداى بزرگ بوديم. ساعت حدود ۸‎/۳۰ شب بود كه گردان رسول(ص) كه خط  شكن بود، با دشمن درگير شد و آتش پرحجم آنها بر سرمان باريدن گرفت. در همان لحظات اول كه خط دشمن در حال سقوط بود، يكى از قايقها با خمپاره به آتش كشيده شد و زخمى ها را از آب گرفتيم. كم كم به كمينهاى اول مى رسيديم. اكثر سنگرهاى كمين آتش گرفته بودند، اما سنگر كمين مقابل ما هنوز سقوط نكرده بود. به نزديكى هاى آن رسيده بوديم كه پروانه قايق ما به سيمهاى خاردار گيرد كرد و قايق به گل نشست و ديگر هيچ حركتى نداشت. دشمن با خمپاره ۶۰ و دوشكا ما را زير آتش گرفت و با اين كار هرگونه حركتى را از ما سلب كرده بود. بچه ها كف قايق خوابيده بودند. در همين حال بود كه گلوله خمپاره  اى نزديك قايق با سطح آب برخورد كرد و سكان دار ما از ناحيه پشت مجروح شد. در اين موقع قايق ديگرى كه معاون گردان و همراهانشان در آن بودند با نيروهاى كمين ديگر درگير شدند، ولى او هم به گل نشست. بعضى از بچه ها كه شنا بلد نبودند، پشت قايق درون آب پنهان شدند و كسانى كه شنا بلد بودند، به تدريج به عقب برگشته و سوار قايقهاى ديگر شدند. قايق ديگر كه مقام دوم گردان در آن بود، به هر صورت ممكن خودش را به قايق متوقف شده رساند و بچه ها را نجات داد كه در اين هنگام چند تير دوشكا به وى اصابت كرد و چند ساعت بعد به شهادت رسيد. چون موقعيت كمين طورى بود كه با قايق نمى توانستيم به آن نزديك شويم و قايق به گل مى نشست، در موقعيتى مناسب سكان دار قايق كه فردى چابك و بسيار شجاع بود، بدون توجه به جراحت خود داخل آب پريد و با سرنيزه مانع سيم خاردار را از قايق دور كرد و با كمك پارو قايق را به عقب رانديم و از كمين دور شديم. در اين موقع صداى ناله اى را شنيديم. خوب كه دقت كرديم، ديديم تعدادى از بچه هاى غواص هستند كه مأمور زدن كمين را عهده دار بوده اند. يكى از برادران داخل آب شد و كمك كرد تا آنان را داخل قايق آورديم و سريع از آن محل دور شديم. اين درگيرى باعث شد تا از گردان عقب بمانيم و پيدا كردن آنان مشكل جدى ما بود. با تماسى كه با فرماندهى گرفتيم، قرار شد با شليك چند تير رسام و حركت به سمت آنها، همديگر را پيدا كنيم. بالاخره به همديگر ملحق شديم و بلافاصله از آبراهى كه از آن آمده بوديم، به عقب برگشته و در بين راه قايقهايى كه خراب شده بودند به عقب منتقل كرديم. درحالى كه ديگر خطوط مقدم شكسته شده بودند، اما ما براى رفتن راهى نداشتيم.


چيزى به روشن شدن هوا نمانده بود كه كليه قايقها به دستور فرمانده محور و گردان از آبراه لشگر همجوار كه باز بود، عبور داده شد و به خشكى فرستاده شدند. آفتاب زده بود كه به خشكى رسيديم. بى امان از آسمان خمپاره مى باريد. بعد از چند كيلومتر دويدن در عرض منطقه كنار هور به محدوده خودمان رسيديم كه فرمانده محور منتظرمان بود. خيلى سريع پشت دژ دوم مستقر شديم. روبروى ما يك مقر بود كه دورتادور آن خاكريز زده شده بود. طى چند ساعت كه پشت دژ مستقر بوديم، دشمن به طور دقيق آن را توسط خمپاره انداز زير آتش گرفته بود كه چند زخمى و شهيد از ما گرفت. قرار شد از هر گروهان يك دسته به مقر حمله كند. برادران آماده شدند. به محض شروع حمله بعد از كمى مقاومت دشمن پا به فرار گذاشت. اسرا به عقب منتقل شدند. تا دجله چند كيلومتر فاصله بود. به ما مأموريت پوشش جناح راست را دادند تا توسط دشمن دور نخوريم و در همين زمان شروع به پاكسازى سنگر به سنگر كرديم. در اين عمليات هلى كوپترهاى دشمن مدام در حال پرواز و شليك گلوله بودند.


فاصله ما با دشمن حدود ۵۰ متر بود. در اين موقع يك خودرو ايفاى دشمن كه از وضعيت منطقه اطلاع نداشت، از روى دژ به طرف ما مى آمد كه توسط بچه ها با آر پى چى به آتش كشيده شد. آن خودرو پر از مهمات بود. ديگر رمقى براى نيروها نمانده بود. جناح راست ما نيز خالى بود. به همين دليل تعدادى از نيروها آن سمت را پوشش داده بودند. براى آگاهى از وضعيت دشمن با يك دسته آر پى جى زن و تيربارچى سمت دشمن راه افتاديم. وقتى نزديك دشمن رسيديم، در حال جابه جايى خود از غرب به شرق بود تا در روز بعد پاتك بزند. مثل باران گلوله مى باريد و منورها لحظه اى قطع نمى شدند. بنا به دستور به عقب برگشتيم. در طول شب يگانهاى ما به عراقيها حمله مى كردند تا آرايش آنها را به هم بزنند. روز بعد فرمانده گردان ما زخمى شد و به عقب رفت. جاده اى كه از اسكله به دجله كشيده شده بود، شديداً زير آتش قرار داشت. روز دوم نبرد نيز پايان يافت. هوا كم كم تاريك مى شد. يك گردان تازه از راه رسيد تا ضربه اى ديگر به دشمن وارد كند و پل روى دجله را منهدم كند. اين يگان توانست تا حدى سازمان دشمن را از هم بپاشد. با آغاز روز سوم پاتك دشمن شروع شد، پاتك اول شديد بود و تقريباً در مقابل هر نيروى ما ۲ تانك دشمن قرار داشت كه توانسته بودند دشمن را متوقف كنند. بچه ها با رشادت تمام پاسخ پاتك دوم را نيز دادند و درحالى كه تعداد كمى از بچه ها سالم بودند، منطقه را تخليه كردند و يگانهاى تازه نفس به جاى آنان آمدند و آماده مى شدند تا مرحله ديگرى از عمليات را به انجام برسانند.

پنج شنبه 25 آذر 1389  4:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها