0

مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

ملاقات عالم بزرگ مسيحى با امام صادق (ع )

بريهه ؛ عالم بزرگ ميسحيان از آن پس به خدا (و اسلام ) ايمان آورد؛ و در راه ايمان ؛ به خوبى استوار ماند؛ بانوئى كه همراهش بود نيز مسلمان شد؛ آنگاه هشام همراه بريهه و آن بانو به حضور امام صادق (ع ) رسيدند؛ و هشام جريان ملاقات حضرت كاظم (ع ) را با بريهه ؛ براى امام صادق بازگو گرد.

امام صادق (ع ) اين آيه (34آل عمران ) را خواند: ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم : آنها فرزندان و دودمانى بودند كه (از نظر علم و كمال ) بعضى از بعض ديگر گرفته شده بودند؛ و خداوند شنوا و دانا است .

(يعنى حضرت كاظم (ع ) گلى از نژاد رسالت و نبوت است كه آن گونه بريهه را تحت تأثير قرار داده است ).

در اين هنگام بريهه به امام صادق (ع ) عرض كرد: تورات و انجيل و كتابهاى آسمانى كه بر پيامبران نازل شد؛ از كجا به دست شما رسيده است ؟!

ـ اين كتابها از ناحيه خود آن پيامبران ؛ به ارث به ما رسيده است (منظور ارث معنوى و علمى است ) همانگونه كه آنها كتابهاى آسمانى را مى خواندند؛ ما هم مى خوانيم ؛ و همانگونه كه آنها بيان مى كردند؛ ما نيز بيان مى كنيم .

و اين را بدان كه :

ان اللّه لا يجعل حجةً فى ارضه يسأل عن شيى قبقول : لا أَدرى : همانا خداوند حجتى در زمين خود نمى گذارد كه چيز از او بپرسند و او بگويد: نمى دانم بلكه او قدرت پاسخگويى به همه سؤالات را دارد .

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:07 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

مناظره با معتزله در مورد بيعت براي محمد بن عبدالله بن حسن مثنى

 

روزى گروهى از معتزليان ازجمله عمروبن عبيد و اصل بن عطا ؛ حفص بن سالم و ديگر رؤسا و سردمداران معتزله به حضور امام صادق (ع ) آمدند و اين در وقتى بود كه وليد (خليفه مروانى ) كشته شده و در ميان اهل شام اختلاف پديد آمده بود.

آنان با امام گفتگو كردند و سخنشان به درازا كشيد. امام فرمود: حرفتان را طول داديد! شخصى از ميان خود به نمايندگى انتخاب كنيد تا او از سوى شما سخن بگويد و خلاصه هم بگويد.

آنان عمروبن عبيد را به نمايندگى خود برگزيدند و او ازطرف همفكرانش حرف زد و يك سخنرانى طولانى هم كرد. از جمله گفت : مردم شام خليفه خود را كشته اند؛ خداوند آنها را درهم ريخته و پراكنده شان فرموده است .

در اين بين ما مردى را پيدا كرديم داراى دين ؛ خرد ؛ مردانگى و شايستگى براى خلافت . او محمد بن عبدالله بن حسن است . ما مى خواهيم در اطراف او گردآئيم و پس از بيعت با او انقلاب كنيم و مردم را به اطاعت از او فرا خوانيم . هر كس با او بيعت كرد و از او فرمان برد با او هستيم و در ميان جمع خود او را جا مى دهيم و هر كس از ما كناره گرفت و كارى هم با كار ما نداشت ما نيز با او كارى نخواهيم داشت ؛ ليكن هر كس در برابر ما بايستد؛ ما نيز در برابر بغى و تجاوز و توطئه او مى ايستيم و او را به سوى حق و اهل حق برمى گردانيم . مع ذلك ما مى خواهيم اين مطلب را با شما در ميان بگذاريم . چون از فكر و راهنمائيهاى شما بى نياز نيستيم و شما داراى دانش و فضيلت هستيد و پيروان فراوان داريد.

پس از آنكه سخنان عمرو به پايان رسيد امام ابوعبدالله (ع ) خطاب به همه حضار فرمود: آيا همه تان با عمرو همفكر و هم عقيده ايد؟

گفتند: آرى .

آنگاه امام خداوند را حمد و ثنا گفت و بر پيامبر درود فرستاد . سپس فرمود: ما اهل بيت هنگامى كه خداوند نافرمانى شود به خشم مى آئيم و وقتى مردم از خداوند اطاعت كنند و فرمان ببرند راضى و خشنود مى گرديم . اى عمرو! به من بگو ببينم اگر ملت مسلمان حق حاكميت را به تو دهد و تو قدرت را بدون زحمت و جنگ و خونريزى به چنگ آورى آنگاه به شما گفته شود آن حق را به هر كه دلت مى خواهد واگذار كن به چه كسى واگذار مى كنى ؟

ـ آنرا به شورا واگذار مى كنم تا مسلمانان پس از مشورت تصميم بگيرند.

مشورت با همه مسلمانان ؟ آرى .

مشورت با دانشمندان و نيكان ؟ آرى .

قريش و غير قريش چطور؟ عرب و عجم همه يكى هستند.

آيا تو ابوبكر و عمر را دوست مى دارى و نسبت به آنها تولى دارى يا از آنان و عملكردشان تبرى مى جوئى ؟ من ابوبكر و عمر را دوست مى دارم و عملكرد آنها را قبول دارم و بطور كلى نسبت به آنها تولى دارم .

اگر تو مردى بودى كه از آنان و عملكردشان دورى مى جويد و نسبت به آنها تولى ندارد مسأله اى نبود كه تصميم و كار تو بر خلاف نظر و عمل آنها باشد؛ ولى تو از يك سو مدعى هستى كه آنان را دوست مى دارى و كارشان را صحيح مى دانى و عملكردشان را قبول دارى؛ آنوقت بر خلاف آنها عمل مى كنى . چون عمر با قراردادى كه با ابوبكر داشت با او بيعت كرد و در اين كار با احدى مشورت ننمود؛ سپس ابوبكر هم بدون مشورت با كسى خلافت را به عمر برگردانيد. آنگاه عمر نيز خلافت را به شوراى شش نفره واگذاشت ؛ از انصار كسى را جز همان شوراى شش نفر قرار نداد و تازه درباره آن شش نفر هم سفارشى كرد كه گمان ندارم شما آن را كار پسنديده اى بدانيد.

او چه سفارشى كرد؟

او به صهيب دستور داد سه روز با مردم نماز جماعت بگزارد و طى اين سه روز آن شش نفر به بحث و مشورت بپردازند و چنان مقرر داشته بود كه در جلسه شش نفره احدى شركت نكند؛ جز پسرش آن هم به عنوان مشاور كه خود حق انتخاب شدن براى خلافت را نداشته است . عمر به مهاجرين و انصار توصيه كرده بود كه اگر پس از گذشت سه روز شورا خاتمه نيابد و بر فردى از آن شش نفر اتفاق نظر حاصل نشود گردن هر شش نفر زده شود و يا اگر نظر چهار نفرشان يكى باشد و فقط دو نفر به مخالفت برخيزند گردن آن دو نفر زده شود. آيا شما در ارجاع خلافت به شوراى مسلمين به چنين شيوه اى خشنود هستيد؟!

عمرو و همراهانش يكصدا گفتند: خير.

اى عمرو ! رها كن اين كارها را ! به نظر تو پس از دعوت براى محمد و بيعت با او و پيشرفت كار به نحوى كه فرضاً همه ملت با شما هم آوا شدند و حتى دو مرد هم با شما به مخالفت برنخاستند اگر به جماعت مشركان رسيديد و با آنها برخورد كرديد چه مى كنيد ؟ آنان كه اسلام نياورده و جزيه نپرداخته اند. آيا شما و آن كسى كه او را براى خلافت كانديدا كرده ايد علم و دانشى داريد كه بدان وسيله به روش رسول خدا درباره مشركان در امر پرداخت جزيه عمل كنيد؟ آرى .

چه مى كنيد؟ آنان را به سوى اسلام مى خوانيم . اگر نپذيرفتند؛ به پرداخت جزيه وادارشان مى كنيم .

اگر آنان مجوس و آتش پرست باشند و يا از پرستندگان بهائم و چهار پايان باشند چطور؟ همه شان برابرند و يكسان عمل مى شود.

آيا قرآن مى خوانى ؟ آرى .

به اين آيه خوب توجه آن :

<قاتلوا الّذين لا يومنون باللّهِ ولا باليومِ الاخرِ ولا يحرّمون ما حرّم اللّهُ و رسولُه ولا يُدينون دين الحقِّ من الذين اوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صاغرون >(1)

(با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز آخرت ايمان ندارند حرام خدا و رسول او را حرام نمى دانند و به دين حق نمى گروند بجنگيد و مقاتله كنيد تا با خفت و خوارى جزيه بپردازند.) خداوند استثناء قائل شده و فقط در مورد اهل كتاب چنان فرموده است ؛ آنگاه شما مى گوئيد اهل كتاب و ديگران يكسانند؟

آرى ؛ برابرند.

اين دانش را از چه كسى ياد گرفته اى ؟ از مردم ؛ آنان چنين مى گويند.

اى عمرو! از اين بگذاريم ! پس اگر آنها از قبول اسلام و پرداخت جزيه خوددارى كردند و شما در جنگ برايشان پيروز گشتيد با غنيمتهاى جنگى چه مى كنيد؟ خمس آن را كنار مى گذاريم و چهار پنجم بقيه را ميان جنگنده ها تقسيم مى كنيم .

آن را ميان همه جنگنده ها تقسيم مى كنيد؟ آرى .

پس تو در عمل و سيره با رسول خدا مخالفت كردى و مى توانى از فقها و دانشمندان و اساتيد مدينه بپرسى . چون همه آنان متفق القولند كه رسول خدا با اعراب باديه نشين مصالحه كرد كه آنان در سرزمينهاى خود بمانند و مهاجرت نكنند با اين شرط كه اگر دشمنى قد علم كرد؛ پيامبر آنان را بسيج كند و بوسيله آنان دشمن را سركوب نمايد و از غنائم جنگى هم نصيبى به آنها ندهد؛ ولى تو مى گوئى غنيمت ميان همه تقسيم مى شود پس تو در جنگ با مشركان برخلاف روش پيامبر عمل مى كنى .

از اين هم بگذريم ! تو در مورد صدقه و زكات چه مى گوئى ؟ عمرو آيه <انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها>(2) را قرائت كرد.

آرى اما تقسيم آن چگونه خواهد بود؟ آن را به هشت قسمت تقسيم مى كنم و به هر صنف از هشت صنف يك قسمت را مى دهم .

اگر تعداد يك صنف ده هزار نفر باشد ولى صنف ديگر فقط يك مرد دو مرد يا حداكثر سه مرد بوده باشد چطور؟ آيا همان مقدار كه به ده هزار نفر مى دهى به اين سه مرد هم همان را مى دهى ؟ آرى .

آيا سهم شهرنشين را با صحرانشينان برابر مى پردازى ؟ آرى .

پس تو در تمام كارهاى پيامبر با وى مخالفى . رسول خدا زكات صحرانشينان را به فقرا و مستحقان صحرانشين مى پرداخت و زكات شهرنشينان را به مستحقان شهرنشين و هيچوقت برابر هم تقسيم نمى فرمود بلكه آن را فقط با حاضران و به همان اندازه كسانى كه حضور پيدا مى كردند قسمت مى فرمود...

اگر شبه اى در اين مطلب داشته باشى مى توانى از فقهاى مدينه و اساتيد موجود در آن بپرسى ؛ چون آنان همگى متفق القولند بر اينكه پيامبر چنين مى كرد.

آنگاه امام صادق (ع ) خطاب به عمروبن عبيد فرمود: تو اى عمرو و شما اى همراهان و همفكران او! از خدا بترسيد و پاس او را نگاه بداريد؛ زيرا پدرم كه بهترين مردم روى زمين و داناترين آنان به كتاب خدا و سنت رسول الله (ص ) بوده فرمود: <هر كس به رخ مردم شمشير بكشد و آنان را به سوى خود دعوت كند در صورتيكه در ميان مسلمانان كسى وجود داشته باشد كه از او داناتر است ؛ چنين كسى گمراه و متكلف است .> (3)

در نگاه اول شايد خواننده تصور كند كه اين سؤالات مختلف امام چه ارتباطى با مسأله بيعت براى محمد دارد ليكن اندكى تأمل و درنگ در اين مسائل مقصد امام را روشن و ارتباط و مناسبت آنها را با مسأله مورد مناظره مشخص مى سازد؛ زيرا امام بدين وسيله خواسته است به آنان بفهماند كه آنان نسبت به شريعت و احكام آن جاهل و بى اطلاعند و رهبرى كه براى خود برگزيده اند و مى خواهند از مردم براى او بيعت بگيرند مثل آنان قواعد و مقررات دينى را نمى داند پس چگونه ممكن است با وجود فرد افضل و اعلم شخص جاهل و نادانى متصدى امور ملت مسلمان شود؟!

پى نوشتها:

1. التوبه 29
2. التوبه 60
3. احتجاج طبرسى ص 197

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:08 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

سيماى شيعه در نگاه امام صادق(ع)

على محمدى

 

امام صادق(ع) در سفارش‏هاى خود به عبدالله بن جندب پس از هشدارشيعيان به دام‏هاى شيطان، ويژگى‏هاى برجسته دوستان حقيقى خود رابر مى‏شمرد و سپس خصلت‏هاى ديگر شيعيان را بيان مى‏كند. دو ويژگى‏ممتاز شيعيان از نگاه امام صادق(ع) عبارت است از:

1- آخرت

«لقد جلت الاخره فى اعينهم حتى ما يريدون بها بدلا... و انماكانت الدنيا عندهم بمنزله الشجاع الارقم و العدو الاعجم‏»; آخرت‏در نگاه آن ها بسيار بزرگ است، به اندازه‏اى كه چيزى را با آن‏عوض نمى‏كنند... و دنيا نزد آن‏ها همانند مارگزنده و دشمن بى‏زبان‏است.

پيروان حقيقى و دوستان واقعى خاندان نبوت عليهم السلام به چيزى‏جز آخرت نمى‏انديشند و تمام كردارها و رفتارهاى خود را با نگاه‏به آخرت مى‏سنجند. دنيا در نظر مؤمن وسيله‏اى است‏براى رسيدن به‏هدفى بزرگ كه همان زندگى جاودان آخرت است. دوستان حقيقى اهل‏بيت‏عليهم السلام از مواهب دنيوى بهره مى‏برند، اما هرگز زندگى‏جاودان را با زندگى گذراى دنيا عوض نمى‏كنند.

2- انس با خدا

«انسوا بالله واستوحشوا مما به استاءنس المترفون‏»; آن‏ها باخدا انس گرفته‏اند و از آن‏چه كه مال اندوزان به آن انس‏گرفته‏اند، در هراسند.

مومنان از نعمت‏هاى الهى بهره مى‏برند اما به آن‏ها وابسته‏نمى‏شوند. وابستگى به مال دنيا موجب بندگى انسان در برابرماديات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته‏اند.شيعيان واقعى با ياد خدا آرامش مى‏يابند نيستند.

حضرت صادق(ع) پس از برشمردن اين دو ويژگى مهم، فرمود: «اولئك‏اوليائى حقا بهم تكشف كل فتنه و ترفع كل بليه‏»; آن‏ها دوستان‏حقيقى من هستند. به وسيله آن‏ها فتنه شكست مى‏خورد و هرگرفتارى‏هابر طرف مى‏شود.

- حسابرسى خود

«حق على كل مسلم يعرفنا ان يعرف علمه فى كل يوم وليله على‏نفسه فيكون محاسب نفسه فان راى حسنه استزاد منها و ان راى‏سيئه استغفر منها، لئلايخزى يوم القيمه‏»; بر هرمسلمانى كه مارا مى‏شناسد، سزاوار است كه كردارش را در هر شبانه روز بر خودعرضه دارد و به محاسبه آن‏ها بپردازد، تا اگر كار نيكى در آن‏هاديد، برآن‏ها بيفزايد و اگر كردار بدى در اعمال خود مشاهده كرد،از آن‏ها توبه كند، تا دچار ذلت و خوارى روز قيامت نگردد.

- سخاوت

«يابن جندب! ان شيعتنا يعرفون بخصال شتى: بالسخاء و البذل‏للاخوان‏»; اى پسر جندب! همانا شيعيان ما به چند خصلت‏شناخته‏مى‏شوند: به سخاوت و بخشش به برادران.

- خواندن پنجاه ركعت نماز و رعايت وقت نماز

«وبان يصلوا الخمسين ليلا و نهارا... و يحافظون على‏الزوال‏»;شيعيان ما در شبانه روز پنجاه ركعت نماز مى‏خوانند و توجه به‏وقت نماز ظهر (خواندن نماز اول وقت) دارند.

- دورى از پرخاش و داد و فرياد

«لايهرون هريرالكلب‏»; شيعيان ما همانند سگ زوزه نمى‏كشند.

- دورى از طمع

«ولايطمعون طمع الغراب‏»; شيعيان ما همانند كلاغ طماع و حريص‏نيستند.

- دورى از دشمنان

«و لايجاورون لنا عدوا و لا يساءلون لنا مبغضاولوماتوا جوعا»;شيعيان ما با دشمنان همسايگى نمى‏كنند و اگر از گرسنگى بميرند،چيزى از آن‏ها نمى‏خواهند.

- دقت در خوراك

«شيعتنا لاياءكلون الجرى... و لا يشربون مسكرا»; شيعيان مامارماهى نمى‏خورند... و شراب نمى‏نوشند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:09 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

برگزيده‏ اى از ساير سفارش‏ها

- آثار استقامت

«يابن جندب لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائكه و لاظلهم‏الغمام و لاشرقوا نهارا و لا كلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم ولما ساءلوا الله الا اعطاهم‏».

اگر شيعيان ما استقامت كنند، فرشتگان دست در دست آن‏هامى‏گذارند، ابرهاى سفيد(رحمت) برآن‏ها سايه مى‏افكند، چون روزدرخشنده و تابناك مى‏شوند، از زمين و آسمان روزى مى‏خورند و آنچه‏از خدا بخواهند، خداوند به آن‏ها عطا مى‏كند.

- شيوه برخورد با گناهكاران

1- گفتن خوبى‏ها و پرهيز از سخن ناروا

«يابن جندب لاتقل فى‏المذنبين من اهل دعوتكم الا خيرا»; اى پسرجندب! به گناهكاران از همكيشان خود جز خوبى و نيكويى چيزى مگو.

در برخورد با گناهكاران بايد با سخنان نيكو و گفتن خوبى‏هاى‏آنان، اميد مرده در آن‏ها را زنده كرد و از خشونت، گفتارناروا وبازگو نمودن لغزش‏هاى آن‏ها پرهيز كرد; زيرا چنين برخوردهايى‏مجرمان را از پيمودن راه درست نااميد و نسبت‏به دين و آموزه‏هاى‏آن گريزان مى‏سازد.

2- در خواست توفيق براى گناهكاران

«واستكينوا الى الله فى توفيقهم‏»; توفيق آن‏ها را خاضعانه ازخداوند بخواهيد.

3- در خواست توبه براى گناهكاران

توبه از حالات سازنده انسان است كه انجام دهنده آن محبوب خداونداست:

«ان الله يحب التوابين‏»; خداوند كسانى كه بسيار توبه مى‏كنندرا دوست دارد. (1)

توبه روشى است كه امام صادق(ع) براى پاكسازى گناهكار توصيه‏كرده است. شيعيان واقعى بايد از خدا بخواهند كه گناهكاران ازكردار ناشايست‏خود پشيمان شوند و به سوى خدا بازگردند، زيراخداوند بسيار توبه‏پذير و بخشنده است; «اناالله هوالتواب‏الرحيم‏» (2)

- راه بهشتى شدن

حضرت امام جعفر صادق(ع) سه راه را فراروى جويندگان بهشت قرارداده است:

1- پيروى از ائمه عليهم السلام .

2- برائت از دشمنان.

3- سخن گفتن آگاهانه و سكوت هنگام نا آگاهى.

«فكل من قصدنا و تولانا و لم يوال عدونا و قال ما يعلم و سكت‏عما لايعلم او اشكل عليه فهو فى‏الجنه‏»

هر كس جويا و پيرو ما باشد و از دشمنان ما پيروى نكند و چيزى‏كه مى‏داند، بگويد و از آن‏چه كه نمى‏داند، يا بر او مشكل (مشتبه)است، سكوت كند، در بهشت است.

- ارزش سكوت

«عليك بالصمت، تعد حليما، جاهلا كنت او عالما، فان الصمت زين‏لك عندالعلماء و سترلك عندالجهال.»

عالم باشى يا جاهل، خاموشى را برگزين تا بردبار به شمار آيى;زيرا خاموشى نزد دانايان زينت و در پيش نادانان پوشش است.

- دورى جستن از عقايد منحرف

خطر بدعت‏ها، گرايش‏هاى منحرف و قرائت‏هاى ناصواب از دين، هميشه‏متوجه جوامع شيعى بوده است.

«يابن جندب! بلغ معاشر شيعتنا و قل لهم: لاتذهبن بكم‏المذاهب‏»; اى پسر جندب! به شيعيان ما بگو; مبادا را عقايدمنحرف، شما را از مذهب خودتان بيرون برد.

- نشانه‏هاى ناتوانى

«قد عجز من لم يعد لكل بلاء صبرا و لكل نعمه شكرا و لكل عسريسرا»; ناتوان است كسى كه براى هر بلايى صبرى، براى هر نعمتى‏شكرى و براى هر سختى آسانى آماده نكند.

- كردارهاى برتر

«يابن جندب! صل من قطعك، واعط من حرمك، و احسن الى من اساءاليك، و سلم على من سبك، و انصف من خاصمك، واعف عمن ظلمك، كماانك تحب ان يعفى عنك، فاعتبر بعفوالله عنك، الاترى ان شمسه‏اشرقت على الابرار و الفجار و ان مطره ينزل على الصالحين والخاطئين.»

اى پسر جندب! با كسى كه از تو بريده، وصل كن; به كسى كه چيزى‏به تو نداده، چيز بده; باكسى كه به تو بدى كرده، خوبى كن; به‏كسى كه به تو دشنام داده، سلام كن; باكسى كه با تو دشمنى كرده،انصاف داشته باش و از كسى كه به تو ظلم كرده، در گذر، همچنان‏كه دوست دارى از تو در گذرند. پس از گذشت‏خداوند از خودت عبرت‏بگير. آيا نمى‏بينى خورشيد خداوند برخوبان و بدان مى‏تابد وبارانش بر صالحان و مجرمان نازل مى‏شود؟

- اساس اسلام

آخرين جمله از سفارش‏هاى امام صادق(ع) به ابن جندب درباره اهميت‏و ارزش محبت اهل‏بيت عليهم السلام است.

«لكل شيى‏ء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل ‏البيت‏»; هرچيزى را پايه‏ اى است و پايه اسلام، محبت ما اهل بيت عليهم السلام است.

 

پى‏نوشتها:

1- بقره، آيه 222.

2- توبه، آيه 118.


 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:09 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

با امام صادق(ع) در سايه قرآن ( اهل بيت ترجمان قرآن)

 

سيد عليرضا جعفرى

مرحوم شيخ كلينى در اصول كافى بخشى را به مسائل حجت و دليل‏شيعيان اختصاص داده و در يكى از اخبار آن بخش چنين نقل كرده:

منصوربن حازم گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: خداوند بالاتراز آن است كه به وسيله مخلوقاتش شناخته شود بلكه اين‏مخلوقاتند كه به وسيله خدا شناخته مى‏گردند.

امام صادق(ع) فرمود: راست گفتى.

گفتم: كسى كه دانست‏براى او پروردگارى است، پس سزاوار است كه‏بداند براى آن پروردگار رضا و سخطى است كه جز از راه وحى ورسول شناخته نمى‏گردند، پس اگر به كسى وحى نشد سزاوار است كه‏دست‏به دامان رسولان خدا شود، پس اگر آنها را ملاقات كرد، خواهدديد كه آنها حجت هستند و پيروى از ايشان واجب.

آنگاه به امام صادق(ع) مى‏گويد كه از مردم در مورد حجت‏بعد ازرسول خدا(ص) پرسيدم. آنها گفتند: قرآن، ولى من به آنها تذكردادم كه قرآن بدون سرپرست و قيم كفايت نمى‏كند، چرا كه گروههاى‏مختلف از جمله مرجئه، قدريه و حتى زنادقه كه به قرآن ايمان هم‏ندارند براى سخن خويش به قرآن استدلال مى‏كنند و روى همين جهات‏است كه گفتم قرآن نياز به سرپرستى دارد كه هرچه در مورد آن‏بفرمايد حق باشد و در اين ميان كسانى چون ابن مسعود و عمر وحذيفه به عنوان سرپرست معرفى شدند اما من سوال كردم كه آياتمام قرآن را مى‏دانستند؟ در جواب گفتند:

خير، تنها على بود كه آگاه به تمام قرآن بود. من گفتم: پس‏شهادت مى‏دهم كه على(ع) قيم و سرپرست قرآن است و پيروى از اوواجب و پس از رسول خدا(ص) حجت‏بر مردم است و آنچه در موردقرآن ابراز عقيده كند حق است.

امام صادق(ع) پس از شنيدن سخنان او و استدلال زيبا و محكم وى‏او را با گفتن «رحمك الله‏» ستود و دعايش كرد. (1)

سخنان جناب‏منصور را ضميمه كنيد به فرمايش حضرت اميرالمومنين كه‏مى‏فرمايد:(ع) «اين قرآن جز خطوطى كه ميان دو جلد نگاشته شده،چيزى نيست، به زبان سخن نمى‏گويد، ناچار بايد ترجمانى داشته‏باشد» (2)

در همين زمينه يكى از اصحاب امام صادق(ع) مى‏گويد:

شنيدم كه امام صادق(ع) مى‏فرمود: «نحن ولاه امر الله و خزنه‏علم الله و عيبه وحى الله.» (ما ولى امر «امامت و خلافت‏»خدا و گنجينه علم خدا و صندوق وحى خدائيم) (3)

پدر گرامى آن‏حضرت، امام باقر نيز (ع)مى‏فرمايد: نحن تراجمه وحى الله‏» (مامترجمان وحى خدائيم.) (4)

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:10 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

هرچه مى‏خواهى در قرآن بجوى

در قرآن مى‏خوانيم: «و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل‏شى‏ء...» (5)

امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «خداوند در قرآن هرچيزى‏را بيان كرده است، به خدا سوگند آنچه كه مورد احتياج مردم‏بوده را كم نگذارده، تا كسى نگويد اگر فلان مطلب درست‏بود درقرآن نازل مى‏شد، آگاه باشيد همه نيازمنديهاى بشر را خدا در آن‏نازل كرده‏است.» (6) آرى، قرآن كتاب تربيت و آدم سازى است.

تمام آنچه براى رسيدن به تكامل و قرب الهى لازم است در قرآن‏آمده، باطن قرآن نيز ژرفائى دارد كه براى رسيدن بدان علم‏اهل‏بيت لازم دارد و همچنين جزئيات احكام و مطالب مختلف در قرآن‏است كه همان علم خاندان وحى را مى‏طلبد.

امام صادق(ع) مى‏فرمايد:

«ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل فى كتاب الله عزوجل‏و لكن لا تبلغه عقول الرجال‏» (هيچ امرى نيست كه دو نفر در آن‏اختلاف پيدا كنند مگر آنكه اصل و ضابطه‏اى در قرآن دارد و ليكن‏عقول مردم بدان نمى‏رسد.) (7)

در جاى ديگر امام فرمود: معناى‏اين روايت كه «هيچ آيه‏اى از قرآن نيست مگر آنكه ظهر و بطنى‏دارد»

اين است كه: ظهر قرآن تنزيل آن و بطن آن تاويلش‏مى‏باشد كه بخشى از آن سپرى گشته و بخش ديگر هنوز نيامده ومانند خورشيد جريان دارد، آنچه از تاويل آمده همان گونه كه‏شامل مردگان مى‏گردد، زندگان را نيز شامل مى‏شود و خداوندمى‏فرمايد:

«تاويل آن را جز راسخان در علم نمى‏دانند» و ما از تاويل‏آن آگاهيم. (8)

آن امام(ع) همچنين مى‏فرمايد: من به كتاب خداوندآگاهم و گوئى در كف دستم قرار دارد، در آن خبر آسمان و زمين وخبرهاى آينده و كنونى موجود است، خداوند مى‏فرمايد: «نزلناعليك الكتاب تبيانا لكل شى‏ء» (9)

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:12 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

اقسام ايمان در قرآن

امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «ايمان‏» در قرآن چهارگونه مطرح گشته‏است:

 

1 اقرار زبانى:

خداوند مى‏فرمايد:«يا ايهاالذين آمنوا خذوا حذركم...» (اى‏كسانى كه «ايمان‏» آورده‏ايد با كمال دقت مراقب دشمن باشيد(تا غافلگيرنشويد) و در دسته‏هاى متعدد يا به صورت اجتماع،(براى مبارزه) به راه افتيد، در ميان شما افرادى (منافق) وجوددارند كه هم خودشان سست مى‏باشند و هم ديگران را به سستى‏مى‏كشانند، اگر مصيبتى به شما برسد مى‏گويند: خدا به ما نعمت‏داد كه با مجاهدان نبوديم تا شاهد صحنه‏هاى دلخراش گرديم. واگر با خبر شوند كه مومنان واقعى پيروز شده‏اند و طبعا به‏غنائمى نيز دست پيدا كرده‏اند، همچون افراد بيگانه‏اى كه هيچ‏ارتباطى ميان آنها و مومنان نبوده، از روى حسرت مى‏گويند: اى‏كاش ما هم با مجاهدان بوديم و سهم بزرگى نصيب ما مى‏شد. ) (10)

امام مى‏فرمايد: اگر اهل شرق و غرب اين سخن را بر زبان جارى‏مى‏ساختند از دايره ايمان بيرون مى‏رفتند. اما با اين حال چون‏اقرار زبانى كرده بودند خداوند آنها را مومن ناميده و به همين‏جهت مومنان دعوت مى‏شوند كه ايمان آورند: «يا ايهاالذينآمنوا، آمنوا بالله و رسوله‏» (11) كه خداوند به خاطراقرار زبانى آنها را مومن ناميده و به ايشان فرموده ايمان‏آوريد يعنى تصديق هم بنمائيد.

 

2 تصديق قلبى:

خداوندمى‏فرمايد: «الذين آمنوا و كانوا يتقون لهم البشرى فى‏الحياه الدنيا و فى الاخره‏» (آنها اولياى خدا كسانى هستندكه ايمان آورده و قلبا تصديق نمودند و بطور مداوم تقوا وپرهيزكارى را پيشه خود ساخته‏اند، براى ايشان در زندگى دنيا ودر آخرت بشارت است.) (12)

و همچنين در آنجا كه خداوند از قول‏بنى اسرائيل چنين نقل مى‏كند كه: «يا موسى لن نومن لك...» (13) يعنى اى موسى ما هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم (و تو راقلبا تصديق نمى‏كنيم) مگر آنكه خدا را (با چشم خود) آشكاراببينيم! و همچنين در آيه «يا ايهاالذين آمنوا» كه در قسمت‏اول گذشت.)

 

3 انجام واجبات:

خداوند مى‏فرمايد: «و ما كان الله ليضيع ايمانكم...» وقتى‏خداوند قبله پيامبرش را به طرف كعبه تغيير جهت داد، اصحاب‏رسول خدا(ص) گفتند: (واى برما) نمازهايى كه به سوى بيت المقدس‏اقامه كرديم باطل گشت! خداوند در پاسخ، آيه فوق را نازل كرد وفرمود: «خداوند ايمان (نمازهاى) شما را تباه نخواهدساخت.» (14)

 

4 تاييد و حمايت:

خداوند مى‏فرمايد: «لا تجدقوما يومنون بالله و...» هيچ قوم و گروهى را كه ايمان به خداو روز قيامت دارد نمى‏يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى‏كنند، هرچند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان آنهاباشند، ايشان كسانى هستند كه خدا ايمان (يعنى تاييد و حمايت‏خود) را بر لوح و صفحه قلوبشان نوشته و با روحى از جانب خودش‏آنها را تقويت فرموده...» (15)

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:13 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

اقسام كفر در قرآن

امام صادق(ع) مى‏فرمايد: در قرآن «كفر» به پنج معنا وارد شده‏است:

 

1 انكار (كه خود بر دوقسم است):

 

الف: از روى نادانى:

خداوند مى‏فرمايد: آنها (كفار نادان) گفتند:

چيزى جز همين زندگانى ما در دنيا چيز ديگرى نيست، گروهى از مامى‏ميرند و گروهى زنده مى‏شوند (و به دنيا مى‏آيند و جاى آنها رامى‏گيرند) و چيزى جز گذشت زمان ما را هلاك نمى‏كند. «و مايهلكناالا الدهر» در حالى كه آنها (كفار نادان) به اين سخن خود (كه‏معادى وجود ندارد) يقين نداشته و تنها گمانى بى اساس دارند.

«و مالهم بذلك من علم ان هم الا يظنون‏» (16) و همچنين آنجا كه‏خداوند مى‏فرمايد: آنهاى كه (از روى نادانى) كافرگشتند براى‏آنها تفاوت نمى‏كند كه آيا مرا از عذاب خدا بترسانى يا نترسانى‏ايمان نخواهند آورد. (17)

 

ب از روى آگاهى

خداوند مى فرمايد:

هنگامى كه از طرف خداوند كتابى (قرآن) به آنها (يهود) رسيد كه‏موافق نشانه‏هايى بود كه با خود داشتند، با اينكه پيش از اين‏جريان، خود را به ظهور پيامبر اسلام(ص) دلگرم مى‏كردند و اميدپيروزى بر دشمنان خود را داشتند، اما با ظهور وى (همه چيز رافراموش كردند و با آگاهى) به او (حضرت محمد«ص‏») كافر گشتند. (18)

آرى، چنين است كه هوا پرستى سبب مى‏گردد تا ا نسانى كه‏سالها در پى حقيقت‏بوده، از درك آن باز بماند و جالب است كه‏در زمان ما نيز عده‏اى كه پس از پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى دم‏از ارزشها مى‏زدند اكنون وازده و جامعه غرب را به رخ جامعه‏اسلامى ما مى‏كشند و از اينكه بوى ادكلن آنها ما را مست نكرده وهمچنان بر اصول خويش پا برجا مانده‏ايم تاسف مى‏خورند وغضبناكند و اينجاست كه بايد همان سخن ارزشمند شهيد دين وسياست آيه‏الله دكتر بهشتى را گفت كه خطاب به ارباب آنهافرمود: «به امريكا بگوئيد از ما عصبانى باش و از اين عصبانيت‏بمير.» «موتوا بغيظكم‏» (19)

 

2 بيزارى:

خداوند از قول حضرت ابراهيم(ع) چنين نقل مى‏كند:

شما غير از خدا براى خود بتهايى انتخاب كرده‏ايد كه در زندگى‏دنيا وسيله محبت و دوستى ميان شما گردند، اما بدانيد روزقيامت اين رشته علاقه و محبت گسسته گشته و هريك از شما ازديگرى بيزارى مى‏جويد «يكفر بعضكم ببعض‏» و يكديگر را لعن ونفرين مى‏كنند... (20)

 

3 ترك فرمان خدا:

خداوند مى‏فرمايد: بر ذمه عموم مردم است كه آهنگ خانه او كنند،آنها كه توانائى رفتن به سوى آن را دارند، حج‏بركسانى كه‏مستطيع باشند واجب است) و هركس كفر ورزد (و فرمان خدا را ترك‏گويد و حج‏بجاى نياورد، تنها به خويشتن ضرر زده، چرا كه)خداوند از همه جهانيان بى نياز است. (21)

 

4 كفران نعمت:

خداوند از قول سليمان چنين نقل مى‏كند: «و هركس خداى را شكرگذارد، به سود خويش شكر كرده و هركس كفر ورزد (و كفران‏نعمتهاى خدا نمايد، فقط به خويش خسارت وارد كرده، چرا كه)پروردگار من بى نياز و كريم است. (22)

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:13 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

رنگ خدايى

خداوند مى‏فرمايد: رنگ خدائى بپذيريد، و چه رنگى از رنگ خدايى‏بهتر؟! «صبغه الله و من احسن من الله صبغه‏» (23)

امام‏صادق(ع) فرمودند: مراد از «رنگ خدايى‏» اسلام است. (24)

آرى،اگر مبانى و تعاليم آسمانى اسلام براى نسل جوان تبيين گرددآنان را شيفته خود كرده و روى از مكاتب ساخته دست‏بشر وبرآمده از هوا و هوسهايش رهايى مى‏يابند و اثر جلوه گريهاى‏سراب گونه و سم كشنده فرهنگ فاسد غرب در قالب خط و خال خوشرنگ‏از بين خواهد رفت.

 

معناى خشم و غضب خدا

خداوند (پس از بيان جنايات فرعون و پيروانش و مغالطه كاريهاى‏آنها در برابر حضرت موسى(ع) و عدم پذيرش ارشادات و مواعظ آن‏حضرت) مى‏فرمايد: پس آن هنگام كه ما را به خشم آورند، از ايشان‏انتقام گرفتيم و همه را غرق نموديم. «فلما آسفونا انتقمنامنهم فاغرقنا هم اجمعين) (25)

امام صادق(ع) مى‏فرمايد: خداوندمانند ما (انسانها) به خشم در نمى‏آيد بلكه براى خود، اوليا ودوستانى دارد كه آنها خشمگين و يا راضى مى‏گردند، و خداوندرضاى آنها را رضاى خود و خشم آنان را خشم خويش قرار داده، چراكه آنان را راهنماى به سوى خود محسوب داشته و فرموده است:

هركس به دوست من اهانت كند، با من به جنگ برخاسته و مرا به‏جنگ دعوت كرده است و همچنين خداوند فرموده است: كسى كه ازپيامبر(ص) پيروى كند خدا را پيروى كرده است. «من يطع الرسول‏فقد اطاع الله‏» (26) همچنين فرموده است: كسانى كه با تو بيعت‏مى‏كنند، در حقيقت‏با خدا بيعت نموده‏اند «ان الذين يبايعونك‏انما يبايعون الله‏» (27)

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:14 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

چرا دعاهاى ما مستجاب نمى‏شود؟

خداوند مى‏فرمايد: اى رسول ما هنگامى كه بندگانم از تو در باره‏من سوال كنند بگو كه من نزديكم. دعاى دعا كننده را آن هنگام‏كه مرا مى‏خواند اجابت مى‏كنم. پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند وبه من ايمان بياورند تا به سعادت راه يابند. (28) مردى نزدامام صادق(ع) آمد و همين آيه را مطرح نمود و گفت: من خدا رامى‏خوانم ولى دعايم به اجابت نمى‏رسد. چرا؟

امام صادق فرمود: زيرا شما به عهد و پيمان خدا وفا دار نيستيد،خداوند مى‏فرمايد: به عهد من وفا كنيد تا به عهد شما وفا كنم.

«اوفوا بعهدى اوف بعهدكم.» (29) آنگاه چنين ادامه دادند: به‏خدا سوگند اگر شما به پيمان تان با خدا وفا دار باشيد (وفرامين او را اطاعت و نواهى او را ترك گوئيد) خدا به پيمان‏خود با شما وفا مى‏كند (و دعاهايتان را مستجاب و بهشت رانصيبتان مى‏گرداند.) (30)

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:16 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

كمترين اهانت‏به پدر و مادر، ممنوع!

خداوند مى‏فرمايد: پروردگارت فرمان داده جز او راپرستش مكنيد و به پدر و مادر احسان و نيكى نمائيد، هرگاه يكى‏از آنها، يا هردو ايشان، نزد تو به سن پيرى برسند، به آنها«اف‏» مگو. (كلمه اهانت‏آميز به زبان نياور) «فلا تقل‏لهمااف‏» و بر سر آنها فرياد مزن و گفتار كريمانه (لطيف وسنجيده) نثارشان گردان. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: اگر چيزى كمتراز «اف‏» وجود داشت، خدا از آن نهى مى‏كرد و اين (كلمه اف) حداقل مخالفت و بى احترامى نسبت‏به پدر و مادر مى‏باشد... (31)

بهره هركس از قرآن، به اندازه خويش

امام صادق(ع) مى‏فرمايد:

معارف قرآن 4 دسته‏اند: عبارت، اشارت، لطائف و حقائق.

آرى، قرآن ظاهرى دارد و باطنى.

دسترسى به ظاهر قرآن براى كسانى كه با لغت عرب آشنايى دارندميسور است. اما از اين مرحله كه بگذريم يعنى اشارات و لطائف وحقائق قرآن در شعاع فكرى هركسى نمى‏باشد و تنها عده‏اى مخصوص ازآنها بهره مى‏برند.

 

هشدار به مدعيان دانش قرآن

امام صادق(ع) مى‏فرمايد:

بدانيد! خداى رحمتتان كناد! هرگاه كسى از كتاب خدا، ناسخ ومنسوخ، خاص و عام، محكم و متشابه، اسباب نزول،... آشكار وعميق، ظاهر و باطن، ابتدا و انتها،... قطع و وصل،... و سياق‏كلام و... نداند آگاه به قرآن و اهل آن نيست و اگر كسى چنين‏ادعايى (بدون دليل) كرد، دروغگو و اهل افترا و تهمت‏بر خدا ورسولش مى‏باشد و جايگاه وى جهنم خواهد بود و بد سرانجامى‏است. (32)

 

1 اصول كافى، ج 1، ص 168، حديث

2 دارالكتب الاسلاميه تهران.

2 نهج البلاغه خطبه 125.

3 اصول كافى، ج 1، ص 192، حديث 1.

4 همان، حديث‏3.

5 نحل، آيه‏89.

6 تفسير نور الثقلين، ج‏3، ص 740.

7 همان، ج‏3، ص 75.

8 بصائرالدرجات، ص‏216.

9 اصول كافى، ج 1، ص‏229.

10 نساء، 71 تا73.

11 همان، آيه‏136.

12 يونس، آيات‏63 و 64.

13 بقره، آيه 55.

14 همان، آيه‏143.

15 مجادله، آيه 22. تفسير قمى، ج 1، ص 30، چاپ نجف.

16 جاثيه، آيه 24.

17 بقره، آيه‏6.

18 همان، آيه‏89.

19 آل عمران، آيه‏119.

20 عنكبوت، آيه 25.

21 آل عمران، آيه‏97.

22 نمل، آيه 40 و تفسير قمى، ج 1، ص 32، چاپ نجف.

23 بقره، آيه 138.

24 تفسير قمى، ج 1، ص 62.

25 زخرف، آيه 55.

26 نساء، آيه 80.

27 فتح، آيه 10 و توحيد صدوق، ص 168.

28 بقره، آيه‏186.

29 همان، آيه 40.

30 تفسير قمى، ج 1، ص‏46.

31 جامع السعادات، ج 2، ص 258.

32 همان، ج‏93، ص 2 و3.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:17 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

مولا جان! قسم به بقیع! قسم به فجر! قسم به اولین سپیده عدالت، که معجزه مهدوی(علیه‏السلام) به وقوع خواهد پیوست و آستان کبریایی تو برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!

ما را بگیر دست، که از پا افتاده ‏ایم آقا! به حق تربت پنهان مادرت(علیهاالسلام) !

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:18 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

- امام صادق علیه‎السلام می‎فرماید:

دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده کنند، مردم حرام‎های خدا را حلال می‎شمارند، مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.

شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق علیه‎السلام بر شما تسلیت باد.

 

- ای ششم پیشوای اهل ولا خلق را رهبری به دین هدی

پای تا سر خدانمایی تو هم ز سر تا بپای صدق و صفا

زهر منصور زد شرر به دلت آب شد پیکرت ز زهر جفا

خون شد از داغ تو دل شیعه عالم از ماتم تو غرق عزا

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:19 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

- استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته

ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته

 

- شبِ شهادت تو اومده‌ام بدونی که دل از این مصیبت حکایتش جنونه

به پای روضه‌های غمین و جانگذازت بقیعِ خلوتت رو دل می‌کنه بهونه

 

- شیعیان رهبر ما را كشتند صادق آل عبا را كشتند

نور چشم علی و فاطمه را وارث كرب و بلا را كشتند

 

- دل او را دل شب آزردند از در و بام هجومش بردند

ریسمان چونكه به دستش بستند غنچه‎هایش به حرم پژمردند

 

- هر زمان رنگ جفا را می‎دید كوچه و كرب و بلا را می‎دید

خانه‎اش چونكه در آتش می‎سوخت خیمه‎ی آل عبا را می‎دید

 

- پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود

مسندنشین کرسی تدریس علم‎ها شایسته‎ی صفات حکیم و علیم بود

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:19 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث شصت و یکم طرح صالحين: امام صادق علیه السلام

- مولاجان، یا اباعبدالله‏، یا جعفر بن محمد علیهماالسلام !

ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا!

ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا!

ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها!

دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 29 مرداد 1393  8:21 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها