0

'جون' شهيدي كه به دعاي امام حسين(ع) صورتش سفيد و بدنش خوشبو شد

 
omegaa
omegaa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 1738
محل سکونت : اصفهان

'جون' شهيدي كه به دعاي امام حسين(ع) صورتش سفيد و بدنش خوشبو شد

خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 30127468

10 روز پس از واقعه عاشورا، گروهي از 'بني اسد' پيكر شريف 'جون' غلام 'ابوذر غفاري' را يافتند در حاليكه صورتش نوراني و بدنش معطر بود و سپس او را دفن كردند.

 

گوشی های ایرانی جی ال ایکس را با تخفیف بخرید

در صورت تمایل پیام بدید

پنج شنبه 25 آذر 1389  3:36 PM
تشکرات از این پست
omegaa
omegaa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 1738
محل سکونت : اصفهان

'جون' شهيدي كه به دعاي امام حسين(ع) صورتش سفيد و بدنش خوشبو شد

اميرالمومنين(ع) اين غلام را 150 دينار خريداري كردند و به ابوذر بخشيدند و زماني كه ابوذر تبعيد شد اين غلام براي كمك به او به 'ربذه' رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدينه مراجعت كرد و در خدمت اميرالمومنين(ع) بود تا پس از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبي(ع) و سپس به خدمت امام حسين(ع) رسيد و همراه آن حضرت از مدينه به مكه و از مكه به كربلا آمد.
 

 

گوشی های ایرانی جی ال ایکس را با تخفیف بخرید

در صورت تمایل پیام بدید

پنج شنبه 25 آذر 1389  3:36 PM
تشکرات از این پست
omegaa
omegaa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 1738
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:'جون' شهيدي كه به دعاي امام حسين(ع) صورتش سفيد و بدنش خوشبو شد

در روز عاشورا، 'جون' به نزد امام حسين(ع) آمد و براي ميدان رفتن و دفاع از حريم ولايت و امامت اجازه خواست كه حضرت فرمودند: 'در اين سفر به اميد عافيت و سلامتي همراه ما بودي. اكنون خويشتن را به خاطر ما مبتلا مساز'.
'جون' خود را بر قدم هاي مبارك امام حسين(ع) انداخت و بوسيد و عرض كرد: اي پسر رسول خدا(ص)، آيا سزاوار است هنگامي كه شما در راحتي و آسايش بوديد، من در خدمت شما بودم و حاليكه به بلا گرفتار هستيد شما را رها كنم؟

 

گوشی های ایرانی جی ال ایکس را با تخفیف بخرید

در صورت تمایل پیام بدید

پنج شنبه 25 آذر 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
omegaa
omegaa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 1738
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:'جون' شهيدي كه به دعاي امام حسين(ع) صورتش سفيد و بدنش خوشبو شد

اين غلام به سيدالشهدا(ع) عرض كرد: من خود مي‎دانم كه بوي خوشي ندارم، خويشانم افرادي فرومايه‎اند و رنگم سياه است اما شما بر من از آن نفس بهشت گونه‎تان بدميد تا خوشبو شوم، شرافت خويشاوندي يابم و سيمايم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيره‎ام با خون پاكتان مخلوط گردد.
با آنكه 'جون' پيرمردي 90 ساله بود، ولي بچه ها در حرم با او انس فراواني داشتند.
او به كنار خيمه ها براي خداحافظي و طلب حلاليت آمد، كه صداي گريه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.
هر يك را به زباني ساكت كرد و به خيمه ها فرستاد و مانند شيري غضبناك روي به آن قوم ناپاك كرد.
او جنگ نماياني كرد، تا آنكه اطراف او را گرفتند و زخم هاي فراواني به او وارد كردند. هنگامي كه روي زمين افتاد، امام حسين(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گريست و دست مبارك بر سر و صورت 'جون' كشيد و فرمود: بارالها روي او را سفيد و بويش را خوش فرما و با خاندان عصمت(ع) محشورش نما.
از بركت دعاي حضرت، روي غلام مانند ماه تمام درخشيدن گرفت و بوي عطر از وي به مشام رسيد.
امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) روايت مي كند، پس از عاشورا كه مردم براي دفن كشته ها به ميدان مي آمدند، پس از 10 روز بدن 'جون' را در حالي يافتند كه بوي مشك از آن به مشام مي رسيد.
چنانكه وقتي بدن او را پس از چندين روز پيدا كردند صورتش منور و بويش معطر و جانفزا بود.
فراهنگ ** 1003 ** 1071

پنج شنبه 25 آذر 1389  3:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها