ندای آسمانی
چکیده
میان علامتهای قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ندای آسمانی جایگاه ویژهای دارد. مطرح شدن این مطلب در روایات فراوان، تطبیق آیاتی از قرآن توسط اهلبیت علیه السلام بر آن، مطرح شدن آن در آخرین توقیع، حتمی بودن و آغاز ظهور حضرت به وسیله ندا، نشان از اهمیت آن دارد. مهمترین هدف از ندای آسمانی، شناساندن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهانیان و اعلان آمدن او است. در این نوشتار، ابتدا مباحث «واژه شناسی ندا»، «هدف از اعلان ندا»، «نشانههای حتمی و بدا»، و «ندای آسمانی در قرآن کریم» مطرح میشوند، سپس ندای آسمانی معرفی و به وظیفه مخاطبان ندا و نداهای دیگر و ندای آسمانی از نگاه عامه اشاره میشود.
کلید واژهها: ندا، صیحه، ظهور، اعلان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نشانه حتمی، بدا.
مقدمه
وعده ظهور برقرار کننده عدالت در جهان و برچیننده ظلم از گیتی، برجستهترین آینده بینی حجتهای پروردگار است که همة ادیان آسمانی از آن خبر دادهاند. این حادثه، به قدری با ارزش است که آینده نگریهای وحیانی، نشانهها و حوادث پیرامون آن را بازگو کردهاند. بخش زیادی از روایتهای اسلامی در بحث مهدویت، مربوط به علامتهای قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
میان نشانه ها، «ندا یا صیحه آسمانی» جایگاه ویژهای دارد؛ زیرا دهها حدیث دربارة آن به دست ما رسیده است. آیاتی از قرآن کریم ـ به ویژه آیه چهارم سوره شعراء ـ طبق روایتهای تفسیری بر آن دلالت دارند. این نشانه، در توقیع آخر برای نایب چهارم علی بن محمد سمری مطرح شده و ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منوط به خروج سفیانی و صیحه آسمانی معرفی شده است.
علاوه بر این، ندای آسمانی از نشانههای حتمی قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شمار میآید. با این ندا، نام و نسب و برحق بودن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و پیروانش برای جهانیان اعلان میشود و مردم از زمان ظهور آگاه میشوند. میتوان گفت با آمدن فردی با خصوصیتهای سفیانی از وادی یا بس و تسلط او بر منطقه خاور میانه و رخ ندادن «ندای آسمانی » نمیتوان ادعا کرد این فرد، همان سفیانی مطرح شده در علایم حتمی متصل به قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ ولی با اعلان ندای آسمانی ظهور حضرت رقم میخورد.
در این نوشتار، مطالبی دربارة ندا، به صورت فشرده مطرح میشود و سپس به بحث اصلی دربارة آن میپردازیم.
الف. واژه شناسی ندا
در احادیث ندا، واژههای « ندا» «صیحه» «صوت» «اعلان» «فزعه» و «هدّه» به کار رفته است که به توضیح اجمالی آنها میپردازیم:
1. واژه «ندا» به معنای خواندن با صدای بلند است. «النداء رفع الصوت و ظهوره؛ ندا بلند کردن و آشکار کردن صدا را گویند» (راغب، بیتا: ص486). در روایتها، واژه «ندا» بیشتر برای صدایی بامحتوا، به کار رفته است.
2. واژه «صیحه» به معنای فریاد یا صدای بسیار بلند است. «الصوت بأقصی الطاقة؛ مراد از صیحه، صدا با نهایت توان است» (طریحی، 1362: ج2، ص389). این واژه در احادیث ندا، برای صدای با محتوا استفاده شده است.
3. واژه «صوت» به معنای صدای سخن است. «الصوت فی العرب جرس الکلام» (طریحی، همان: ص209). صوت در زبان عربی به معنای صدای سخن است.
در چندین روایت از احادیث ندا، کلمه «صوت» آمده است. در حدیثی، عبدالله بن ابی یعفور از امام جعفر صادق علیه السلام میپرسد: «مراد از صوت چیست؟ آیا همان ندا دهنده است؟» فرمود: «بلی و به وسیله آن، صاحب این امر شناخته میشود» (نعمانی، 1422: ص266).
4. واژه «اعلان» به معنای «آشکار کردن» آمده است. «علن الامر…أی شاع و ظهر؛ علن الأمر، یعنی آن امر را آشکار و پخش کرد» (فراهیدی، 1409: ج2، ص141).
تنها در یک روایت از احادیث ندا، کلمه «یعلن» آمده است. این حدیث، از امام رضا علیه السلام نقل شده است که میفرماید: «بردن نامش در دوران غیبت جایز نیست تا اینکه ایشان را میبینند و نامش اعلان میشود و تمامی مردم آن را میشنوند» (خصیبی، 1419، ج1: ص364). در نتیجه «اعلان» در این روایت، به معنای آشکارا بیان شدن نام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای همة مخلوقات است.
5. واژه «فزعه» به معنای ترس است. «فزع منه… أخافه و روعه؛ فزع منه، یعنی از او ترسیده و هراسناک شده» (ابن منظور، بیتا: ج8، ص251). اگر درباره ندای آسمانی، این واژه را بپذیریم، ترسناکی ندای آسمانی را روشن میکند.
6. واژه «هدّه» به معنای صدایی است که از فرو ریختن یا انهدام چیزی شنیده میشود. «الهدّ هدم له وقعٌ و سقوط شیء ثقیل و الهدّة صوتُ وقعِهِ؛ هدّ به معنای انهدامی است که همراه فرو ریختن و سقوط شیء سنگینی باشد. الهدّة، صدای فرو ریختن آن را گویند» (راغب، همان، ص537). در احایث شیعه، تعبیر «هدّه» دربارة ندا نیامده است؛ ولی در تعداد قابل ملاحظهای از روایتهای عامه، تعبیر «هدّه» به کار رفته است.
در روایتی عبدالله بن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه و آله میپرسد: ای رسول خدا! مراد از صیحه چیست؟ فرمود: صدایی است که در نیمه رمضان شنیده میشود» (مروزی، 1423: ج1، ص185).
ب. هدف از اعلان ندا
1. شناساندن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهانیان
مهمترین هدف ندای آسمانی، شناساندن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهانیان است؛ زیرا قیام آن امام، انقلابی جهانی است و شناسایی او نیز باید جهانی باشد، تا حجت بر همگان تمام شود و نگویند راه و مسیر حق را نشناختیم. در روایتی وقتی عبدالله بن ابی یعفور از امام جعفر صادق علیه السلام میپرسد: «آیا مراد از صوت، همان ندا دهنده است؟» حضرت در پاسخ میفرماید: «بلی و به وسیله آن، صاحب این امر شناخته میشود (نعمانی، همان: ص266).
2. بشارتی برای مؤمنان و رنجشی برای کافران
پیروان حق با شنیدن ندای آسمانی، نشاط و شادابی خاصی مییابند و آگاه میشوند که مولایشان بعد از قرنها انتظار میآید و در پرتو آن، حق و عدالت همه جا را نورانی خواهد کرد. گویی با شنیدن ندا، روحی تازه در وجودشان دمیده میشود. از سوی دیگر، دشمنان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با شنیدن آن ندا، میفهمند برابر قدرت آسمانی او توانی ندارند و نمیتوانند مقاومت کنند. از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
هنگام فقدان آب گوارا، بسیاری از مردان و زنان مؤمن، دلسوخته و متأسف و اندوهناکند. گویی آنان را در ناامیدترین حالاتشان میبینم که ندا را میشنوند؛ ندایی که از دور، مانند شنیده شدن از نزدیک، شنیده میشود. آن، رحمتی برای مؤمنان و عذابی بر کافران است (شیخ صدوق، 1380: ج2، ص59).
3. اتمام حجتی همگانی
ندای آسمانی، همگانی است و هر کس با زبان خود این ندا را میشنود (نعمانی، همان: ص262). دیگر جایی برای عذر و بهانه باقی نمیماند که اگر واقعاً میدانستیم او حجت خداوند است، از او پیروی میکردیم. در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام چنین نقل شده است: «به اسم و کنیه و نسب حضرت، ندا داده میشود. این مطلب، دهان به دهان بین اهل حق و باطل و موافقان و مخالفان میچرخد، تا حجت را بر آنان در شناختن او تمام کند» (مجلسی، 1404: ج53، ص3).
ج. نشانههای حتمی و بدا
با توجه به حتمی بودن ندای آسمانی که با واژههای گوناگون در احادیث اهلبیت علیه السلام (طوسی، 1425: ص435؛ نعمانی، همان: ص261) بیان شده است، آیا احتمال عدم وقوع ندای آسمانی هست؟ به عبارت دیگر آیا میشود در نشانههای حتمی بدا حاصل شود؟ داوود بن قاسم جعفری میگوید: «نزد ابوجعفر علیه السلام )امام نهم( بودیم که از سفیانی و حتمی بودن امر او سخن میان آمد. از امام پرسیدم: «آیا در امر محتوم، بدا حاصل میشود؟» فرمود: «بلی». به آن حضرت گفتم: «میترسم در امر قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز بدا حاصل شود؟» فرمود: «آمدن قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از وعدههای الهی است وخداوند، خلف وعده نمیکند» (نعمانی، همان: ص314).
این حدیث، بدا را در امور حتمی جایز میشمارد. بنا بر این روایت، احتمال دارد ندای آسمانی واقع نشود. نشانه حتمی، به علامتی گویند که آمدنش بر امر دیگری متوقف نباشد و صد در صد واقع شود؛ به همین دلیل میبینیم علامه مجلسی در توجیه روایت بالا میگوید: «احتمال دارد مراد از واقع شدن بدا در امور محتوم، بدا در خصوصیات آنها باشد، نه در اصل وجودشان؛ مانند خروج سفیانی قبل از نابودی بنی عباس و مانند آن» (مجلسی، همان: ج52، ص251). توجیه علامه مجلسی نمیتواند مناسب باشد؛ زیرا خلاف ظاهر روایت است؛ ولی میتوان گفت:
اولاً: روایت از جهت سند، به دلیل مجهول بودن «محمد بن احمد بن عبدالله خالنجی» ضعیف به شمار میآید.
ثانیاً: بر فرض اعتبار سند، با احادیث دیگر که امور حتمی را تغییر ناپذیر معرفی میکنند، منافات دارد (نعمانی، همان: ص312؛ شیخ طوسی، همان: ص449).
ثالثاً: صاحب مکیال المکارم مینویسد:
غرض و منظور از قرار دادن نشانهها آن است که مردم به وسیله آنها امام غایب خود را بشناسند و از کسی که به دروغ ادعای امامت کند، پیروی ننمایند؛ پس هر گاه تمام نشانهها تغییر کند و هیچ یک از آنها برای مردم آشکار نشود، نقض غرض لازم میآید و این، بر خداوند محال است (موسوی اصفهانی، 1381: ج1، ص512).
رابعاً: میتوان از روایات، سه مطلب استفاده کرد:
1. اخباری که اگر شرایط حاصل شود و مانعی نباشد، حادث میشوند.
2. اخباری که همة شرایطشان حاصل است و مانعی برای تحقق ندارند، مگر اراده و خواست الهی.
3. اخباری که همة شرایطشان آماده است و مانعی ندارند و خداوند در تحقق آنها دخالت نمیکند؛ زیرا با وجود قدرت بر این کار، با صفات ربوبی او نمیسازد؛ مانند ستم که خداوند قادر بر آن است؛ ولی از باری تعالی محال است «و لا یظلم ربک احداً»؛ چون با عدل الهی منافات دارد. همچنین است وعده الهی که خداوند خلف وعده نمیکند: >ان الله لا یخلف المیعاد< (آل عمران، 9).
امور حتمی، از نوع دوم است؛ یعنی شرایطشان حاصل و مانعی برای تحققشان وجود ندارد؛ ولی اراده و خواست الهی در تحقق آنها دخیل است (ر.ک: عاملی، 1412: ص60). پروردگار متعال به سبب اثرهای مطلوب نشانههای حتمی و اثرهای نامطلوب رخ ندادن آنها از تحققشان جلوگیری نمیکند. در ندای آسمانی، آنچه حتمی مطرح شده است، اصل ندا است؛ ولی خصوصیات آن، حتمی نیست؛ مثال، زمان ندا میتواند ماه رمضان نباشد و هر زمان میتوان منتظر ندای آسمانی و ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود. «توقعوا الفرج صباحا و مساءاً» (شیخ طوسی، همان: ص457).
د. ندای آسمانی در قرآن کریم
آیاتی از قرآن کریم به وسیله احادیثی از پیشوایان معصوم علیه السلام بر ندای آسمانی، تفسیر یا تطبیق شدهاند (نعمانی، همان: ص267 و 269؛ قمی، 1404: ج2، ص326؛ حسینی، 1409: ج2، ص732). روایاتی، مراد از «آیه» چهارم سوره شعراء را صیحه یا ندای آسمانی دانستهاند (قمی، همان: ص118؛ کلینی، همان: ج8، ص258؛ نعمانی، همان: ص267).
آیه چنین است: >ان نشأ ننزل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین<؛ اگر بخواهیم از آسمان بر آنان آیهای )= معجزه ای( نازل میکنیم، تا گردنهایشان برابر آن فروتن شود.
جایگاه آیه در بحث مهدویت
میان احادیثی که مراد از «آیه» را ندای آسمانی میدانند، پنج روایت با سند صحیح وجود دارد. عبدالله بن سنان میگوید: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم. شنیدم مردی از همدان به حضرت میگوید: «آنان )= عامه( ما را مسخره میکنند و به ما میگویند: شما گمان میکنید منادی از آسمان به اسم صاحب این امر ندا میدهد؟!». عبدالله بن سنان میگوید: امام در حالی که تکیه داده بود، ناراحت شد و صاف نشست. سپس فرمود:
از من روایت نکنید و از پدرم نقل کنید و این مطلب برای شما اشکالی ندارد. شهادت میدهم من از پدرم شنیدم که میفرمود: «به خدا قسم این مطلب در کتاب خداوند عز و جل روشن است. وقتی میآورد «ان نشأ…» پس در آن وقت کسی در زمین نمیماند، مگر اینکه گردنش مقابل آن، خاضع شده و فرو میافتد» (نعمانی، همان: ص267).
دیدگاه مفسران
تفسیر آیه با آنچه در این روایات مطرح شده است، مناسبت ندارد؛ به همین دلیل مفسران به دنبال پاسخ این اشکال بر آمده اند:
علامه طباطبایی دربارة این احادیث میگوید:
در تفسیر قمی، ذیل آیه «إن نشأ ننزل…» میگوید: پدرم از ابن ابی عمیر از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرد که فرمود:
گردنهایشان ـ بنی امیه ـ با صیحه آسمانی به نام صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف، نرم و خاضع میشود. میگویم: این معنا را کلینی در روضه کافی و صدوق در کمال الدین و مفید در ارشاد و شیخ در الغیبه روایت کردهاند و ظاهر این روایات، همه از باب جری و تطبیق است نه از باب تفسیر؛ چون سیاق آیه با تفسیر بودن آن نمیسازد (طباطبایی، 1417: ج15، ص254).
این حدیث در تفسیر قمی از ابن ابی عمیر از هشام از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است (قمی، همان: ج2، ص118).
در تفسیر نمونه آمده است:
روشن است که منظور از این روایات، بیان مصداقی از مفهوم وسیع آیه است که سرانجام به هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رهبر حکومت جهانی، تمام حکومتهای ظلم و جور که خط بنی امیه را ادامه میدهند، به حکم اجبار در برابر قدرت مهدی و حمایتهای الهی او، سر تسلیم فرود میآورند (مکارم شیرازی، 1374: ج15، ص188).
نتیجه
چنانکه گذشت اهل تفسیر «ندای آسمانی» را از باب جری و تطبیق و بیان مصداقی از مفهوم وسیع آیه دانستهاند؛ یعنی مفهوم آیه چنین است: خداوند هر وقت بخواهد، معجزهای از آسمان میفرستد، تا گردنها برابر آن فرو افتد و تسلیم امر خداوند شوند و یکی از مصداقهای آن، میتواند هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ندای آسمانی به نام آن حضرت باشد.
سؤال: آیا خداوند کسی را از روی اجبار به پذیرش ایمان دعوت میکند؟ در پاسخ به این پرسش، شیخ طوسی در ذیل آیه میگوید:
«ایمان اجباری، مقصود از تکلیف را نقض میکند؛ زیرا خدای تعالی اگر این کار را بکند، دیگر مستحق ثواب و مدح نخواهند بود» (طوسی، بیتا: ج8، ص5) پس ایشان این کار را از خداوند نفی میکند.
در پاسخ به این پرسش میتوانیم بگوییم: وقتی به آیات قرآن مینگریم، دربارة بنی اسرائیل چنین میخوانیم: «وقتی کوه )طور( را بر سر آنان بر افراشتیم، گویی سایبانی بود و گمان بردند که بر آنان فرو خواهد افتاد )و گفتیم:( آنچه به شما دادهایم، با قوت بگیرید و آنچه در آن هست، به خاطر بسپارید، تا تقوا پیشه کنید» (اعراف، 171).
بنا بر مفاد این آیه، خداوند، بنی اسرائیل را مجبور به ایمان و پذیرش دستورهای تورات میکند، هنگامی که آنان به سبب سختی شریعت، از پذیرفتن آن سرباز میزدند. شیخ طوسی ذیل این آیه میگوید:
دلیل قرار گرفتن کوه بر آنان این بود که حضرت موسی علیه السلام وقتی تورات را بر ایشان آورد و از احکام و حدود آن آگاه شدند و سختی عبادت و پذیرش آن را فهمیدند، از پذیرفتن آن امتناع ورزیده و گفتند: این کار بر ما سخت و سنگین است. پس خداوند، کوه را مانند سایبانی بر روی آنان افراشت و حضرت موسی علیه السلام به آنان فهماند که اگر تورات را نپذیرید و به دستورهای مطرح شده در آن عمل نکنید، کوه بر شما فرود میآید؛ به همین دلیل آنان تورات را پذیرفتند و خداوند فرود آمدن کوه را از آنان باز داشت (طوسی، همان: ج5، ص25).
میبینیم شیخ طوسی ایمان اجباری درباره بنی اسرائیل را مطرح میکند و هیچ اعتراضی به بی ارزش بودن آن نمیکند یا توجیهی برای آن نمیآورد. در تفسیر نمونه این سؤال مطرح شده است که آیا ایمان آوردن در این حال (کوه طور بالای سر) جنبه اجباری ندارد؟ و پاسخ میدهد « شک نیست که در آن حال، یک نوع اضطرار بر آنان حکومت میکرده؛ ولی مسلما بعد از بر طرف شدن خطر، راه را با اختیار خود میتوانستند انتخاب کنند» (مکارم شیرازی، همان: ج6، ص238).
این مطلب، دربارة ندای آسمانی نیز صادق است؛ یعنی گر چه ندا باعث کرنش ابتدایی همگان میشود، ولی پس از مدتی، هر کس راه خود را انتخاب میکند و این مطلب در روایات اهلبیت علیه السلام پس از شنیدن ندای ابلیس، مطرح شده است (نعمانی، همان: ص267).
بحث اصلی در این نوشتار، بیان ویژگیها و پیامدهای ندای آسمانی و وظیفه مخاطبان در مقابل آن است که در چند محور بیان میشود.
محور اول. ویژگیهای ندای آسمانی
الف. ندا دهنده
احادیثی ندا دهنده را جبرئیل امین علیه السلام معرفی میکنند (نعمانی، همان: ص262؛ طوسی، 1425: ص454؛ صدوق، 1380: ج2، ص558؛ حسینی، همان: ص708؛ بحرانی، بیتا: ص238). این مطلب با عبارتهای « هی جبرئیل»، «هو صوت جبرئیل» «ینادی به جبرئیل» و… آمده است. این روایات، از نظر سند ضعیف هستند؛ ولی به دلیل تظافر آنها و نداشتن مخالف، میتوان پذیرفت که ندای آسمانی توسط جبرئیل امین علیه السلام اعلان میشود.
ب. مکان ندای آسمانی
بیشتر احادیث، به آسمانی بودن ندا با عبارتهای مختلف اشاره دارند. در یک روایت، عبارت متفاوتی آمده است: «لایخرج القائم حتی ینادی باسمه من جوف السماء» (نعمانی، همان: ص301). در این حدیث که از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است، کلمه«جوف» به آسمان اضافه شده است که اشاره دارد که مکان ندا، وسط آسمان است.
ج. زمان ندای آسمانی
یکی از مباحث مهم و قابل طرح دربارة ندای آسمانی، زمان آن است. این مطلب از چند حیث قابل بررسی است:
یکم. زمان مطرح شده در احادیث برای ندا
زمان آن در احادیثی، ماه مبارک رمضان معرفی شده است. این احادیث با عبارتهای «صیحة فی شهر رمضان»، «یکون الصوت فی شهر رمضان»، «شهرالله تعالی و فیه ینادی باسم صاحبکم و اسم ابیه » و… آمده است (نعمانی، همان: ص262و 266؛ صدوق، همان: ج1، ص597؛ طوسی، همان: ص452و…). میان این روایتها، شش حدیث، زمان ندا را شب بیست و سوم معرفی میکنند و از میان آنها، سه حدیث، بر شب جمعه بودن ندای آسمانی دلالت دارد.
نکتهای که قابل بررسی است، شب یا روز بودن زمان ندا است؛ زیرا کنار روایاتی که زمان ندا را ماه رمضان و در شب معرفی میکرد، روایاتی زمان ندا را اول روز معرفی میکنند. این احادیث با عبارتهای «ینادی مناد من السماء فی اول النهار» و… بر این مطلب دلالت دارد (کلینی، 1405: ج8، ص177؛ صدوق، همان: ج2، ص558؛ طوسی، همان: ص435؛ مفید، 1413: ج2، ص371).
برای جمع این دو دسته از احادیث، فرض هایی قابل طرح است:
فرض اول. شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر است. در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است: «شب قدر در هر سال واقع میشود و روز آن مانند شب آن است» (طوسی، 1365: ج4، ص331). بنابر این روز بیست و سوم، جزئی از شب آن حساب شده است و از اول شب بیست و سوم تا غروب روز بیست و سوم، شب قدر به حساب میآید. در این صورت، ندای آسمانی اول روز بیست و سوم واقع میشود که قسمتی از شب قدر است.
فرض دوم. مراد از شب در «لیلة ثلاث و عشرین» و «لیلة جمعة» هنگام طلوع فجر باشد؛ زیرا هنگام طلوع فجر، قدر مشترک میان شب و روز به حساب میآید. در فضیلت نماز صبح، هنگام طلوع فجر چندین روایت نقل شده است و دلیل این فضیلت را حضور ملائکه شب و ملائکه روز مطرح میکنند (کلینی، همان: ج3، ص282؛ صدوق، 1413: ج1، ص211).
بنابر این اگر ندای آسمانی، هنگام طلوع فجر اعلان شود، هم اطلاق «شب بیست و سوم» بر آن صحیح است و هم اطلاق« روز»؛ به ویژه اینکه، احادیث دلالت کننده بر واقع شدن ندای آسمانی در روز، همگی قید «اول النهار» را دارند و اول روز، هنگام طلوع فجراست.
فرض سوم. اختلاف زمان ندای آسمانی، به حساب مکانها است؛ یعنی به دلیل اختلاف افقها. البته ندای آسمانی یکی است و یکبار اعلان میشود؛ ولی یک جا، اول شب بیست و سوم است و یک جا، آخر شب و جای دیگر، اول روز بیست و سوم؛ لذا اختلاف مطرح شده در احادیث، به این دلیل است.
فرض چهارم. تکرار ندای آسمانی است؛ یعنی ندای آسمانی اول، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به معرفی نام و نسب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میپردازد و ندای آسمانی دوم، اول روز است؛ یعنی اول روز بیست و سوم، ندای دوم به حقانیت علی علیه السلام و پیروانش اعلان میشود. گویا با اعلان ندای اول، بسیاری از مردم جهان باز حضرت را نمیشناسند؛ ولی با ندای دوم و با توجه به شناختی که از شیعیان دارند، میفهمند که مراد از ندای اول، همان امام دوازدهم شیعیان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که میآید.
فرض پنجم. تکرار ندای آسمانی است؛ یعنی ندای آسمانی اول، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به معرفی نام و نسب حضرت میپردازد و ندای دوم، اول روز است؛ اما روز آن مشخص نیست. احتمال دارد روز قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دهم محرم، از کنار کعبه باشد که روایاتی بر این مطلب دلالت میکنند (نعمانی، همان: ص262؛ صدوق، 1380: ج2، ص603؛ حر عاملی، بیتا: ج3، ص570). شواهدی که بر تکرار ندای آسمانی دلالت میکنند، چنینند:
1. محتوای ندای آسمانی شب بیست و سوم با محتوای ندای اول روز فرق دارد. در اولی محتوا، معرفی نام و نسب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در دومی محتوا، بر حق بودن علی علیه السلام و شیعیان ایشان یا رستگاری آنان است.
2. احادیثی که بر تکرار ندای آسمانی دلالت میکنند.در این باره دو حدیث را میآوریم:
روایت اول. جابر بن یزید جعفی از امام محمد باقر علیه السلام ندای جبرئیل امین را سه بار در طول روز مطرح میکند و محتوای ندا را معرفی حضرت مهدی به نام و نسب میداند. البته این حدیث ازجهت سند، ضعیف است و به صورت مرسل در کتب متأخر ذکر شده است (حسینی، همان: ج2، ص732؛ بحرانی، بیتا: ص238) و از حیث دلالت نیز با مدعای ما سازش ندارد؛ زیرا تکرار ندا را سه بار میداند و آن هم در روز و با یک محتوا.
روایت دوم. حدیث معتبری است که زراره بن اعین از امام جعفر صادق علیه السلام نقل میکند. در این روایت، زراره میگوید:
شنیدم امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
منادی از آسمان ندا میدهد: «به درستی که فلانی، همان امیر است» و منادی ندا میدهد: «همانا علی و شیعه او همان رستگاران هستند». گفتم: «)با وجود این معجزات( پس چه کسی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نبرد میکند؟» فرمود: «شیطان ندا میدهد: همانا فلانی و شیعه او، همان رستگارانند… (نعمانی، همان: ص272؛ مجلسی، همان: ج52، ص294).
در این حدیث، به زمان ندای آسمانی اشاره نشده است؛ ولی تکرار ندا را ثابت میکند و در مقابل دو ندای آسمانی، یک ندای شیطانی مطرح میشود. این حدیث، با روایات معرفی ندا در شب بیست و سوم و ندای آسمانی در اول روز سازگار است؛ زیرا ندای آسمانی در شب بیست و سوم، معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به نام و نسب است و ندای اول در این روایت نیز معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ندای اول در روز، بیان حقانیت امیر مؤمنان علیه السلام و شیعیانش یا رستگاری آنان بود و محتوای ندای دوم در این حدیث، حقانیت و رستگاری آنان است.
نظر اندیشوران
یکی از پژوهشگران، قائل به یک ندای آسمانی است و وجود دو ندا را نمیپذیرد. حتی فرق در محتوای ندا را توجیه میکند و قائل به جمع یا کنار گذاشتن یکی از دو محتوا میشود. به هر صورت وی قائل به یک ندای آسمانی و آن هم در بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. او مینویسد:
بعد از حمل مطلق بر مقید و مجمل بر مبین، مطالب ذیل به دست میآید:
1. مراد از ندایی که از امور محتوم است، همان ندای جبرئیل علیه السلام به نام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. 2. مراد از ندای بر حق، جز این نیست. 3. صیحه جبرئیل علیه السلام نیز همین ندا است (صدر، 1412: ص130).
نویسنده دیگری قائل به چندین ندا شده است که عبارتند از: سه ندای آسمانی در ماه رجب، دو ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان و دو ندای دیگر در ماه رمضان، و ندای حضرت صاحب الامر علیه السلام در ماه ذیحجه که همگان میشنوند وندای جبرئیل علیه السلام در ذیحجه بعد از بیعت و ندای دیگری در روز عاشورا به امارت حضرت و چند ندای دیگر؛ ولی او ندایی را که دارای اهمیت و کثرت اخبار و حتمی بودن میداند، دو ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان است. او مینویسد:
اما ندای اول، ندایی است که در شب خواهد بود، در شب بیست و سوم. جبرئیل چنان صیحهای زند که همه عالم بشنوند و خوابیدهها بیدار شوند و همه به فزع در آیند ؛ به این جهت این ندا را «صیحه و فزعه» نیز نامیدهاند… اما ندای دوم، حتمی است. اگر چه اخباری که در خصوص این ندا است، تصریح ندارد که ندا کننده جبرئیل است؛ بلکه )به( همین اندازه که منادی از آسمان ندا خواهد کرد )اکتفا شده است(؛ اما در اخبار مطلقه که در اصل ندا است، تصریح دارد به اینکه ندا کننده جبرئیل است… این ندای دوم، در اول روز است؛ در همان روز بیست و سوم، اما به نام امیر المؤمنین علیه السلام (خراسانی، 1384: ص281).
در نوشتار دیگری، تعدد نداهای آسمانی مطرح شده است و آنها از جهت زمان و محتوا، متفاوت معرفی میشود. اما ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان را از علایم حتمی میداند. وی میگوید: «از احادیث به دست میآید صیحهای که بیشترین اهمیت را دارد و از علایم حتمی محسوب میشود، آن است که در ماه مبارک رمضان رخ میدهد» (قزوینی، 1380: ص409).
با توجه به قرائنی که بیان شد، به نظر میرسد اگر تکرار ندای آسمانی را بپذیریم، باید به توالی و پشت سر هم بودن دو ندا قائل باشیم؛ به صورتی که یکی به حساب آیند؛ زیرا وقتی ندای ابلیس برابر ندای آسمانی مطرح میشود، در روایات از مخاطبان خواسته شده است که از صدای نخست پیروی کنید و نیامده است که از صدای اول و دوم پیروی کنید. سه حدیث که یکی از آنها از حیث سند معتبر است، با عبارتهای «الصوت الاول» (نعمانی، همان: ص262 و 269)، «النداء الاول» و « المنادی الاول» (همان، ص267؛ بحرانی، همان: ص157) این مطلب را بیان میکنند.
دوم. حوادث قبل از ندای آسمانی
1. اختلاف بنی عباس
دربارة این نشانه که از حیث سند، معتبر است و از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است، این گونه آمده: «ای جابر! ملازم زمین باش و دست و پایی حرکت نده )کنایه از حرکت نکردن برای یاری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف( تا علامت هایی که برایت میشمارم، ببینی. اولین آنها، اختلاف بنی عباس است و نمیبینم آن را درک کنی؛ ولی برای بعد از من، از طرف من آن را ذکر کن و منادی از آسمان ندا میدهد و…» (نعمانی، همان: ص288).
از اختلاف بنیعباس و انقراض آنها، سالها میگذرد؛ اما در آن زمان و در ابتدای به قدرت رسیدن آنان، اهلبیت علیه السلام با این پیشگویی، شیعیان را از دل بستن به حکومت آنان بر حذر میداشتند و آنان را به آینده، امیدوار نگاه میداشتند. پس فاصله میان اختلاف بنی عباس و ندای آسمانی، زیاد است؛ ولی آن زمان، این مطلب علامت ظهور بوده است، مگر اینکه بگوییم دولت بنی عباس دوباره تشکیل میشود.
2. نشانهای در ماه رجب
در حدیثی از داوود بن سرحان از امام جعفر صادق علیه السلام به این نشانه اشاره شده است. در این روایت آمده است: «سالی که در آن صیحه واقع میشود، قبل از آن در رجب نشانهای رخ میدهد». گفتم: «آن چیست؟» فرمود: «صورتی در ماه نمایان میشود و دست آشکاری» (نعمانی، همان: ص261).
البته این حدیث از حیث سند، به دلیل توثیق نشدن «عباس بن عبدالله» ضعیف است و از حیث دلالت، منفرد است و نمیتوان به آن اعتماد کرد؛ اما در روایات ندا، دو حدیث ندای آسمانی را در ماه رجب مطرح میکنند که یکی از آنها، راویانش از عامه میباشند و از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است (خزاز قمی، 1401: ص156) و دیگری روایت حسن بن محبوب از امام رضا علیه السلام است. این روایت، گر چه از حیث سند معتبر است؛ اما نقلهای متفاوتی از آن به دست ما رسیده است و همین امر، باعث سلب اعتماد دربارة وقوع ندا در ماه رجب میشود. ترجمه یکی از متنها از این قرار است:
گویی میبینم از وضعشان ناامید شدهاند که ندایی داده میشود و کسی که دور است، مانند کسی که نزدیک است، آن را میشنود. آن، رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران است. پرسیدم: «پدر و مادرم فدای شما! آن نداء چیست؟» فرمود: «سه صوت در ماه رجب است؛ اولین آنها «الا لعنة الله علی الظالمین» و دومی: «أزفت الآزفه یا معشر المؤمنین» و سومی، دست آشکاری همراه خورشید میبینند که ندا میدهد: «آگاه باشید! همانا خداوند فلانی را برای نابودی ستمگران فرستاد و در آن وقت گشایش مؤمنان میآید (نعمانی، همان: ص286؛ صدوق، همان، ج2، ص59؛ طوسی، همان: ص439؛ مسعودی، 1409: ص281؛ صدوق، 1378: ج2، ص6).
مهمترین تفاوت در نقلها با توجه به یکی بودن راوی از امام، تفاوتی است که نقل شیخ صدوق با نقل شیخ طوسی و نعمانی دارد و آن عدم ذکر محتوای سه ندا و نیز سه ندا بودن و این که ندا در ماه رجب است؛ در حالی که هر سه، از عبدالله بن جعفر حمیری از احمد بن هلال از حسن بن محبوب از امام رضا علیه السلام روایت را نقل میکنند. با توجه به اینکه مسعودی نیز بودن نداهای سه گانه را در ماه رجب نیاورده است و تنها محتوای نداها را میآورد، نمیتوان به این حدیث اعتماد کرد و با این حدیث، بودن ندا در ماه رجب ثابت نمیشود.(1)
3. سختی، ترس، مرگ
یکی از نشانههای عمومی قبل از ندای آسمانی، مرگ و میرها به دلیل بیماری و کشتار میان مردم است که این امر، باعث ترس همگانی و سلب آسایش و سختی برای همگان میشود. روایاتی، این مطلب را بیان میکنند (نعمانی، همان: 470 و 275 و288). اینک ترجمه یکی از این احادیث را بیان میکنیم: «مردم از آنچه بر سرشان میآید و نیز از ترس، دچار سختی شدیدی میشوند و آن حال پایان نمییابد، تا اینکه منادی از آسمان ندا میدهد». این حدیث از ابوبصیر از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است.
4. یأس و ناامیدی
از اموری که پیش از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و ندای آسمانی رخ میدهد، یأس و ناامیدی است که بر جهانیان سایه میاندازد و آنان امید خود را از آمدن منجی از دست میدهند. در احادیث مربوط به نشانههای قیام، این مطلب به وضوح مشاهده میشود و عباراتی چون «فخروجه إذا خرج عند الیأس و القنوط من أن یروا فرجاً» (نعمانی، همان: ص262) و «إنما یجئ الفرج علی الیأس» (حمیری، بیتا: ص168) بر این مطلب دلالت میکنند.
در برخی روایات، این مطلب یکی از نشانههای قبل از ندای آسمانی معرفی شده است (صدوق، همان: ج2، ص59؛ همو، 1378: ج2، ص6). امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: «همانا برای محقق شدن این امر، مأیوستر و غمناکتر میشوید، تا اینکه منادی از آسمان به اسم قائم علیه السلام و نام پدرش ندا میدهد» (نعمانی، همان: ص186).
د. محتوای ندای آسمانی
مضمون ندای آسمانی را میتوان به دو قسمت اخباری و انشایی تقسیم کرد. مراد از محتوای اخباری، مطالبی است که قالب دستوری ندارد و برای آگاهی مخاطبان است و محتوای انشایی آن است که قالب دستوری دارد و شنونده را به انجام اموری فرا میخواند. اینک به توضیح این دو قسم میپردازیم:
محتوای اخباری
معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به نام و نسب که دهها حدیث به آن اشاره دارند (نعمانی، همان: ص168و 262 و…؛ صدوق، 1380: ج1، ص597؛ کلینی، همان: ج8، ص178؛ طوسی، همان: ص452) و بیان امارت و حکومت برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که چندین روایت (نعمانی، همان: ص266؛ صدوق، همان: 2ج، ص555؛ خزاز قمی، همان: ص147) با عبارتهایی چون «ان ولیکم فلان بن فلان القائم بالحق»؛ «هذا المهدی خلیفة الله»؛ «فلان بن فلان هو الامام» بر این مطلب دلالت میکنند. معرفی اهل حق و رهبر آنان به جهانیان که چندین روایت (صدوق، همان: ج1، ص603 و2، 60و 558؛ طوسی، همان: ص435 و454؛ کلینی، همان: ج8، ص258؛ نعمانی، همان: ص267 و272) با عبارتهای «الا ان الحق مع علی و شیعته»؛ «ان علیاً و شیعته هم الفائزون»؛ «الا ان حجة الله نقد ظهر… فان الحق معه و فیه» این مطلب را بیان میکنند. معرفی توصیفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در چندین روایت (صدوق، همان: ج2، ص60؛ نعمانی، همان: ص301؛ حسینی، همان: ج2، ص732؛ مفید، 1413: ص208) با عبارتهای «خیرامة محمد»؛ «القائم بالحق» و…. و خبردادن از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با عبارتهای «الا ان حجة الله قد ظهر عند بیت الله» (صدوق، همان: ج2، ص60) و خبر دادن از پایان حکومت جباران، با عبارت «ایها الناس قطع عنکم مدة الجبارین» (مفید، همان: ص208) دلالت بر محتوای اخباری ندای آسمان میکنند.
محتوای انشایی
مطالب دستوری ندای آسمانی که توسط جبرئیل علیه السلام اعلان میشود، چیست؟ اینک به بیان آنچه از روایات ندای آسمانی در این باره استفاده میشود، میپردازیم.
1. دستور حرکت به سوی مکه
حدیثی که از حذیفه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است، این مطلب در محتوای ندا با عبارت «فالحقوا بمکة؛ به مکه ملحق شوید» (مفید، همان: ص208؛ اموی دانی، بیتا، ص61) بیان شده است؛ ولی حدیث از حیث سند، ضعیف است؛ زیرا از منابع عامه نقل شده است. در روایت دیگری نیز این مطلب آمده است؛ ولی به عنوان محتوای ندا مطرح نشده است. طبق این روایت که از امام باقر علیه السلام نقل شده است، دستور به رفتن میدهد. در این حدیث آمده است: «وقتی ندا داده شد: کوچ کنید، کوچ کنید. به خدا قسم! گویی او را میان رکن و مقام مینگرم» (نعمانی، همان: ص270).
2. دستور به پیروی از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
احادیثی با عبارتهای «فاتبعوه» (صدوق، همان: 2، 60؛ خزاز قمی، همان: ص147) و «فاسمعوا له و أطیعوه» (نعمانی، همان: ص301) به بیان این مطلب در محتوای ندای آسمانی میپردازند که وظیفه مخاطبان را گوش دادن به سخنان ایشان و فرمانبری معرفی میکنند.
3. دستور قیام به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
در روایتی که از ابوبصیر از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است، محتوای ندا را متوجه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میداند، نه مردم. در این روایت، چنین آمده است: «ینادی باسم القائم یا فلان بن فلان قم؛ به اسم قائم علیه السلام ندا داده میشود که یا فلان بن فلان! قیام کن» (نعمانی، همان: ص287). این ندا باید اشاره به دستور خداوند به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای قیام داشته باشد و با ندای آسمانی که مخاطب آن مردم هستند، فرق دارد؛ همانطور که در احادیثی ندای شمشیر و پرچم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به ایشان برای قیام مطرح شده است (صدوق، همان: ج1، ص498؛ خزاز قمی، همان: ص266).
4. باز داشتن از قتل و خونریزی
روایاتی با مضمون مشابه که از عبدالله بن سنان از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده و در کتاب نعمانی پشت سر هم آمدهاند، بازداشتن از قتل و خونریزی را به عنوان محتوای ندا آوردهاند. یکی از این روایات چنین است: «همانا منادی به اسم صاحبالامر، از آسمان ندا میدهد که: آگاه باشید امر برای فلان بن فلان است؛ پس برای چه میجنگید؟ » (نعمانی، همان: ص275). این احادیث علاوه بر این، نشانگر قتل و خونریزی هنگام وقوع ندا میباشند.
ه. مخاطبان ندای آسمانی
تمام اهل زمین، ندای آسمانی را میشنوند. این مطلب در احادیث اهلبیت علیه السلام باتعبیرهای شنیدن اهل مشرق و مغرب (طوسی، همان: ص177 و 454؛ نعمانی، همان: ص262). شنیدن تمام اهل زمین (صدوق، همان: ج2، ص60؛ نعمانی، همان: ص267؛ خصیبی، همان: ص364)، شنیدن تمامی جانداران (نعمانی، همان: ص301)، عام بودن ندای آسمانی (صدوق، همان: ج2، ص556) مطرح شده است.
ویژگی دیگر ندا برای مخاطبان، شنیدن هر قوم و گروه به زبان خودشان است؛ یعنی اگر کسی زبان مادری او عربی است یا فارسی یا هر زبان دیگر، ندا را به همان زبان میشنود. سه حدیث که از جهت سند، معتبر هستند با عبارتهای: «یسمعه کل قوم بألسنتهم»؛ «حتی یسمعه کل قوم بلسانهم»؛ «عام یسمع کل قوم بلسانهم» به بیان این مطلب میپردازند (طوسی، همان: ص435؛ صدوق، همان: ج2، ص556؛ نعمانی، همان: ص282).
ویژگی سوم ندا یکنواختی آن برای شنوندگان است و دوری یا نزدیکی، معنا ندارد. روایت معتبری از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به این مطلب اشاره دارد: «قد نودوا نداء یسمع من بُعد کما یسمع من قرب؛ به تحقیق ندایی داده میشوند که از دور شنیده میشود؛ همانطور که از نزدیک شنیده میشود (صدوق، همان: ص556).
و. غیر منتظره بودن ندای آسمانی
حالاتی که مخاطبان ندای آسمانی، هنگام شنیدن آن از خود بروز میدهند، نشانگر غیر منتظره بودن آن برای آنان است. این حالتها، نوعی ترس همراه حیرت و تعجب را نشان میدهند. امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: «اذا سمعوا الصوت اصبحوا و کأنما علی رؤوسهم الطیر؛ وقتی صدا را میشنوند، مانند کسانی خواهند بود که پرندهای بر سرشان نشسته است» (نعمانی، همان: ص270). این روایت، شدت حیرت و ترس مخاطبان را نشان میدهد و آنان را به فردی تشبیه میکند که پرندهای بر روی سرش نشسته و برای فرار نکردن آن پرنده، سر جایش بیحرکت میماند. اینک به صورت اجمالی به بیان تأثیرهای ندای آسمانی بر روی مخاطبان میپردازیم:
یکم. کرنش و ایمان ابتدایی
اولین تأثیر ندا بر مخاطبان، خضوع و تسلیم برابر آن است. احادیث ذیل آیه چهارم سوره شعراء به بیان آن میپردازند. یکی از روایات چنین است:
«هنگام اعلان ندا، کسی روی زمین نمیماند، مگر اینکه گردنش درمقابل ندای آسمانی، افتاده میشود و اهل زمین، وقتی صدا را از آسمان میشنوند، به آن ایمان میآورند (نعمانی، همان: 267؛ کلینی، همان: ج8، ص258؛ قمی، همان: ج2، ص118).
دوم. بیرون آمدن دختران پرده نشین
در گذشته به صورت معمول دختران از خانهها کمتر بیرون میآمدند؛ ولی تأثیر آن ندا به قدری است که این دختران از خانه بیر ون میآیند و حالت عادی خود را کنار میگذارند تا ببینند چه خبر است. این مطلب به یکی از دو وجه قابل تفسیر است:
1. در آن زمان، هنوز ـ هر چند به تعداد کم ـ دخترانی هستند که به ندرت از خانه بیرون میآیند و این اطلاق بر آنان صحیح است.
2. اهلبیت علیه السلام برای بیان شدت تأثیر ندا بر مخاطبان، این مطلب را آوردهاند که حتی کسانی که معمولاً در خانه هستند، به واسطة ندای آسمانی، از خانه بیرون میآیند. احادیثی با تعابیر «تخرج الفتاة من خدرها» و «تخرج العذراء من خدرها» (نعمانی، همان: ص360 و261 و266) به بیان این مطلب میپردازند.
سوم. بیدار شدن خفتگان
ندای آسمانی، برای همگان است و حتی افراد خواب را شامل میشود. آنان از شنیدن صدا، بیدار میشوند یا اینکه صدا به قدری هولناک است که افراد خواب، آن را میشنوند و وحشت زده بر میخیزند. احادیثی با عبارتهای: «توقظ النائم» (نعمانی، همان: ص26) «لایبقی راقد الا استیقظ» (نعمانی، همان: ص266) «فتوقظ النائم و یخرج الی صحن داره» (نعمانی، همان: ص301) «فلا یبقی راقد الا قام» (طوسی، همان: ص454) بر بیدار شدن افراد خواب دلالت میکنند.
چهارم. وحشت افراد بیدار
در روایاتی، وحشت افراد بیدار از ندای آسمانی، با عبارت «تفزع الیقظان» بیان شده است (نعمانی، همان: ص260 و 261 و 266).
پنجم. نشستن افراد ایستاده و ایستادن افراد نشسته
تأثیر ابتدایی ندای آسمانی بر افراد، به قدری است که ایستادگان مینشینند و نشستگان، از وحشت بر میخیزند. احادیثی بر این مطلب دلالت میکنند (طوسی، همان: ص454؛ نعمانی، همان: ص262). ترجمه یکی از روایات چنین است: «ایستادهای نیست، مگر اینکه مینشیند و نشستهای نیست، مگر اینکه به خاطر ترس از آن صدا میایستد».
محور دوم. پیامدهای ندای آسمانی
هنگامی که توسط جبرئیل امین علیه السلام ندا داده میشود، واکنش ابتدایی مخاطبان، خضوع و ایمان همراه تعجب توأم با ترس است که در فصل پیشین بیان شد؛ ولی بعد از ساعاتی، واکنش واقعی اهل ایمان و کفر روشن میشود. همچنین بعد از این ندا، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از پرده غیبت بیرون میآید. در این فصل به بیان پیامدهای ندا میپردازیم:
الف. خروج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ندای آسمانی، اعلان ظهور و آمدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ پس اولین پیامد آن، باید ظهور حضرت باشد. در روایتی از ابوبصیر از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است: «و یخرج القائم مما یسمع و هی صیحة جبرئیل علیه السلام؛ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی ندا را میشنود، ظاهر میشود و آن، صدای جبرئیل امین علیه السلام است» (نعمانی، همان: ص301).
احادیث دیگری نیز بر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از صیحه آسمانی دلالت میکنند (نعمانی، همان: ص262؛ صدوق، همان: ج1، ص603؛ مفید، همان: ص208).
ب. واکنش اهل ایمان
ندای آسمانی، بشارتی برای مؤمنان است. پس از قرنها انتظار، حجت خداوند و نگین آفرینش از پرده غیبت بیرون آمده و با ظهورش، جهان را نورانی خواهد کرد؛ از اینرو چنین روزی برای مؤمنان، روز سرور و شادی خواهد بود. در حدیثی میخوانیم: «الا ذلک یوم فیه سرور ولد علی و شیعته؛ آگاه باشید، آن روز )= روز اعلان ندای آسمانی( روز شادی فرزندان علی علیه السلام و شیعه او است (نعمانی، همان: ص144).
ج. واکنش کافران
کافران و معاندان، وقتی میشنوند به نام مبارک حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ندا داده میشود، میفهمند وقت نابودی حکومتهای ظالم آنان فرا رسیده است و برابر کسی هستند که قدرت آسمانی با اوست و توان مقابله با او را ندارند. آنان ابتدا به ناتوانی خود اقرار میکنند؛ ولی ـ همچون ابلیس لعین که میدانست مقابل پروردگار متعال ایستادن، یعنی نابودی و با این حال به جای توبه، گردنکشی کرد و بر انحراف خود افزود ـ بر لجاجت خود میافزایند و مقابل حضرت، صف آرایی میکنند و نبردهای آن امام معصوم با چنین افرادی خواهد بود.
در احادیث اهلبیت علیه السلام، روز اعلان ندا، روز سختی برای کافران شمرده شده است: «عذاباً علی الکافرین» (صدوق، همان: ج2، ص59؛ اربلی، 1381: ص524؛ حسینی، همان: ص708).
د. ندای ابلیس
اگر ندای آسمانی، فقط توسط جبرئیل امین علیه السلام داده میشد، همگان برابر آن سر تسلیم فرود میآوردند. در روایتی از زراره بن اعین میخوانیم: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «تعجب میکنم، خدا شما را سلامت بدارد! با وجود عجایبی چون خسف بیداء سپاه )سفیانی( و ندایی که از آسمان است، چگونه باز با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میجنگند؟» حضرت فرمود: «همانا شیطان آنان را رها نمیکند، تا اینکه ندا میدهد، همانطور که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز عقبه(2) ندا داد» (نعمانی، همان: ص273).
اکنون سؤال این است که آیا شیطان میتواند معجزهای بیاورد و با این عمل، به مقابله با حجتهای الهی بپردازد و مردم را گمراه کند؟
یکی از اندیشوران، با بیان دو مقدمه، ندای ابلیس را نمیپذیرد.
مقدمه اول: تعداد روایات دلالت کننده بر ندای باطل، نسبت به تعداد اخبار ندای حق، بسیار کم است. مقدمه دوم: اگر ما ظهور اولی این اخبار را بنا بر فهم تقلیدی بپذیریم، صادر شدن ندای باطل، به شکل اعجازی و متافیزیکی، معجزهای صادر شده از جانب باطل است.
ایشان در ادامه، معجزه از طرف باطل را به دلیل فریفتن انسانها و سوق دادن آنان به سوی انحراف و جهالت، بر خداوند محال میشمرد و سپس میگوید:
وقتی این دو مقدمه تام است، لازم است این اخبار را کنار بگذاریم؛ زیرا این روایات کم هستند و دلالت بر امر محالی میکنند؛ پس عمل کردن به آنها محال است (صدر، 1412: ص132).
در پاسخ این عالم میتوان گفت:
اولاً بیش از پانزده حدیث که تعدادی از آنها از حیث سند، معتبر هستند دربارة ندای ابلیس آمده است (صدوق، همان: ص555 و556 و558؛ نعمانی، همان: ص262 و267 و269 و272 و274؛ طوسی، همان: ص435 و461؛ کلینی، همان: ج8، ص177 و258؛ مفید، 1413، ص358).
به راحتی نمیتوان این روایات را کنار گذاشت. این اخبار، در مقایسه با اخبار ندای آسمانی و معرفی نام و نسب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کمتر است؛ ولی در صورت عدم تعارض، نمیتوان آنها را ترک کرد.
ثانیاً در اخبار ندای آسمانی، عبارتهایی دال بر همگانی بودن و شنیدن هر قومی با زبانشان وجود داشت؛ ولی در اخبار ندای ابلیس، عبارتی که همگانی بودن آن را برساند، وجود ندارد، مگر اینکه از روی تقابل با ندای آسمانی، قایل به فراگیر بودن آن شویم؛ از اینرو ندای ابلیس، مانند سحر جادوگران مقابل معجزه حضرت موسی علیه السلام است؛ یعنی به وضوح، حق از باطل مشخص است؛ ولی اهل باطل به دنبال بهانهای هستند، تا به حق نگروند و جبههای مقابل آن تشکیل دهند. اگر نام «ابلیس» در بیشتر اخبار ندای شیطانی نیامده بود، قائل به ندای شیطانی انسی میشدیم و آن را به وسیله ابزار ساخت بشر معرفی میکردیم. همچنین در دو روایت، این ندا به ندای ابلیس در جمره عقبه بر ضد رسول خدا صلی الله علیه و آله تشبیه شده است (صدوق، همان: ج2، ص555؛ نعمانی، همان: ص273).
در روایتی از امام محمد باقر علیه السلام میخوانیم:
همانا امر ما روشنتر از این خورشید است. سپس فرمود: منادی از آسمان ندا میدهد به نام فلان بن فلان که او امام است و ابلیس ـ لعنت خدا بر او باد ـ از زمین ندا میدهد، همانطور که شب عقبه بر ضد رسول خدا صلی الله علیه و آله ندا داد (صدوق، همان: ج2، ص555).
در این حدیث، امر اهلبیت علیه السلام در آخر الزمان «أبین من الشمس» معرفی شده است و این مطلب، نشانگر شناسایی راحت ندای آسمانی از ندای ابلیس است. اگر کسی خود مشکل نداشته باشد، دنباله روی از ندای حق، آسان خواهد بود.
اینک به معرفی اجمالی ندای ابلیس میپردازیم:
نخست. ویژگیهای ندای ابلیس
از میان احادیث مطرح کننده ندای شیطانی، بیشتر آنها منادی را «ابلیس» معرفی میکنند که نیمی از آنها، سندشان معتبر است(3).
مکان ندای ابلیس، زمین معرفی شده است. در روایتی که از عبدالله بن سنان از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است، صوت او از آسمان معرفی میشود. در این حدیث چنین آمده است: «ابلیس لعین از زمین بالا میرود، تا اینکه ناپدید میشود و سپس ندا میدهد» (نعمانی، همان: ص269). روایت دیگری نیز به این مضمون وارد شده است. به سبب روایات دیگر که دال بر زمینی بودن ندای ابلیس است، میتوان از این دو حدیث، صرف نظر کرد یا اینکه بگوییم به دلیل باطل بودن ندای ابلیس، این ندا ـ که از آسمان پخش میشود ـ زمینی معرفی شده است و در مقابل، ندای آسمانی، هم از آسمان است، هم به دلیل بر حق بودن آن، آسمانی معرفی شده است. مؤید این مطلب روایتی است که از هشام بن سالم از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است. در این حدیث آمده است: «واحدة من السماء و واحدة من ابلیس» (نعمانی، همان: ص274). این روایت، به جای زمینی معرفی کردن ندای ابلیس، آن را از ابلیس معرفی میکند. گویی مراد از آسمانی بودن ندای آسمانی، حقانیت آن است که این گونه یکی آسمانی و یکی از ابلیس در مقابل هم مطرح میشوند.
بیشتر احادیث، زمان ندای شیطانی را آخر روز میدانند (نعمانی، همان: ص262؛ صدوق، همان: ج2، ص558؛ طوسی، همان: ص435 و454). و احادیثی، زمان آن را فردای ندای آسمانی معرفی میکنند (نعمانی، همان: ص267 و269). بنابر تکرار ندای آسمانی در شب و اول روز بیست و سوم، ندای ابلیس به نسبت هر یک، زمان متفاوتی پیدا میکند و تفاوت مطرح شده در این احادیث میتواند از این جهت باشد؛ ولی نقطه اشتراک این روایات، متأخر بودن ندای ابلیس، در مقایسه با ندای آسمانی است؛ یعنی ندای آسمانی ـ چه یک بار باشد یا دو بار ـ قبل از ندای ابلیس واقع میشود و ندای ابلیس، واکنشی مقابل آن است.
محتوای ندای ابلیس بر مظلومیت خلیفه سوم و به ناحق ریخته شدن خون او و طلب خونخواهی برای او زیر پرچم سفیانی است که از دودمان بنی امیه میباشد. بیش از ده حدیث، به محتوای ندای ابلیس اشاره دارند (نعمانی، همان: ص262 و267 و269 و272؛ طوسی، همان: ص435؛ صدوق، همان: ج2، ص558). به نظر میرسد با توجه به کثرت مسلمانانی که عثمان بن عفان را به عنوان خلیفه سوم قبول دارند، مطرح کردن حقانیت وی به دلیل دستیابی به وجاهتی برای سفیانی میان مسلمانان باشد و آنان دنباله رو سفیانی شده یا حداقل دچار شک و تردید شوند و از همراهی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کناره گیرند. میتوان گفت آن هنگام ابلیس دستمایهای بهتر از این برای تقویت جبهه باطل به فرماندهی سفیانی ندارد.
دوم. هدف از ندای ابلیس
ندای ابلیس، پایان روزی که ندای آسمانی در آن اتفاق میافتد یا فردای آن روز، نشان از واکنش سریع اهل باطل به سرکردگی ابلیس است و هدف آن جلوگیری از تأثیر ندای آسمانی و تردید در دل شنوندگان آن است. احادیثی با عبارتهای «لیشکک الناس و یفتنهم» و «یشکک الناس» به این مطلب اشاره دارند (نعمانی، همان: ص262؛ صدوق، همان: ج2، ص556).
سوم. تأثیر ندای ابلیس
ندای ابلیس، باعث شک و تردید در دل اهل باطل و بازگشتن آنان از پذیرش ندای آسمانی میشود. عبارت «فعند ذلک یرتاب المبطلون» در چند حدیث تکرار شده است که نشان از شک اهل باطل، بعد از شنیدن ندای ابلیس دارد (طوسی، همان: ص435 و454؛ صدوق، همان: ج2، ص558).
طبق برخی احادیث، اهل باطل، ندای آسمانی را سحری از جانب اهلبیت علیه السلام مطرح میکنند و از آن باز گشته و با ندای ابلیس دلگرم میشوند و به دنبال مقابله با ندای آسمانی و اهل حق میافتند؛ ولی اهل ایمان، ثابت قدم میمانند و ندای شیطان در آنان تأثیری نمیگذارد (نعمانی، همان: ص267).
خاتمه
ندای آسمانی را میتوان به وسیلة مقدم بودن بر ندای ابلیس و آگاهی قبلی از رخ دادن آن و نیز از روی محتوای آن شناخت؛ زیرا ندای آسمانی به معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میپردازد؛ کسی که همة مسلمانان به آن عقیده دارند و او را از فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام میدانند؛ در حالی که ندای ابلیس، مردم را به سوی فردی از بنی امیه فرا میخواند. برای شناخت ندا توسط مردم، وظیفه عالمان دین را نباید فراموش کرد که باید این آگاهیها را در آن زمان به مردم برسانند. این مطالب در احادیث اهلبیت علیه السلام مطرح شده است (نعمانی، همان: ص262 و267 و 269 و 272 و273 و274؛ کلینی، همان: ج8، ص208).
به دنبال اعلان ندای آسمانی، وظیفه ما گوش دادن به محتوای آن و دنباله روی از آن است که در احادیث، عبارتهایی چون: «فرحم الله من اعتبر بذلک الصوت فاجاب» (نعمانی، همان: ص262) یا «و اسمعوا و اطیعوا» (صدوق، همان: ج2، ص558) یا «فاتبعوا الصوت الاول» (نعمانی، همان: ص270) این مطلب را میرساند.
نداهای دیگری در روایات اهلبیت علیه السلام با عنوان ندای بعد از بیعت جبرئیل علیه السلام با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در کنار کعبه (صدوق، همان: ج2، ص589؛ عیاشی؛ 1380: ج2، ص254) و ندای قبل از پایان دنیا (نعمانی، همان: ص335؛ عیاشی، همان: ج1، ص207) مطرح شدهاند که به دلیل کمی روایت دربارة آنها و نبود حوصله این نوشتار متذکرشان نمیشویم.
در پایان، این نکته قابل ذکر است که عامه نیز ندای آسمانی را مطرح کردهاند. آنان قایل به سه صوت هستند: اولین آنها، صوتی بدون محتوا در نیمه ماه مبارک رمضان (حاکم نیشابوری، 1411: 4، 563) و دومین آنها، ندای آسمانی با محتوا که به معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میپردازد (اموی دانی، بیتا: 268) و سومی ندای بعد از خروج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فرشتهای بالای سرش ندا میدهد (ابن عدی، 1409: ج5، ص296). بررسی و به تفصیل سخن گفتن از آنها، نوشتار دیگری میطلبد.
منابع
1. ابن عدی، عبدالله، الکامل، لبنان، دارالفکر، 1409 ق.
2. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، لبنان، دار صادر، بیتا.
3. ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، لبنان، دارالمعرفة، بی تا.
4. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، 1408ق.
5. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز، مکتبة بنی هاشمی، 1381ق.
6. اموی دانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن، اردن، بیت الافکار الدولیه، بیتا.
7. بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
8. بحرانی، هاشم، المحجة فیما نزل فی القائم الحجة، قم، بیجا، بیتا.
9. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، لبنان، دارالکتب العلمیه، 1411 ق.
10. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، قم، العلمیه، بیتا.
11. حسینی، شرفالدین، تأویل الآیات الظاهره، قم، اسلامی، 1409ق.
12. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، تهران، کتابخانه نینوا، بی تا.
13. خراسانی، جواد، مهدی منتظر، تهران، لاهوت، 1384ش.
14. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، قم، بیدار، 1401ق.
15. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، لبنان، البلاغ،1419ق.
16. دمشقی، اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایة و النهایة، لبنان، دار الفکر، 1407 ق.
17. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
18. راوندی، قطب الدین، قصص الانبیاء، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1409 ق.
19. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه، عیون اخبار الرضا، بیجا، جهان، 1378ق.
20. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، قم، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، 1380 ش.
21. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه، من لایحضره الفقیه، قم، اسلامی، 1413ق.
22. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، لبنان، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
23. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، تهران، دارالکتب اسلامیه، 1365 ش.
24. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، معارف الاسلامی، 1425 ق.
25. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اختصاص، قم،کنگره شیخ مفید، 1413 ق.
26. شیخ مفید، محمد بن محمد نعمان، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.
27. صدر، محمد، تاریخ ما بعد الظهور، لبنان، دارالتعارف للمطبوعات، 1412ق.
28. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسلامی، 1417ق.
29. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، لبنان، دارالتراث، 1387 ق.
30. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، 1362ش.
31. عاملی، جعفر مرتضی، دراسة فی علامات الظهورو الجزیرة الخضراء، قم، جبل عامل الاسلامی،1412ق.
32. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، 1380 ق.
33.فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، بی جا، دارالهجرة، 1409 ق.
34. قزوینی، محمد کاظم، الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، من المهد الی الظهور، قم، محلاتی، 1380 ش.
35. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، 1404ق.
36. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، لبنان، دار الاضواء، 1405ق.
37. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1404 ق.
38. مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، لبنان، دارالکتب العلیمه، 1423ق.
39. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیّه، لبنان، دارالأضواء، 1409ق.
40. معتزلی، عبدالمجید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404 ق.
41. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب اسلامیه، 1374 ش.
42. موسوی اصفهانی، محمد، مکیال المکارم، قم، ایران نگین، 1381 ش.
43. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، قم، مدین، 1426.
تاریخ دریافت: 20/4/1388
تاریخ تأیید: 5/6/1388
--------------------------------------------------------------------------------
(1). اگر گفته شود در نقل احادیث، اصل عدم زیاده، بر اصل عدم نقیصه مقدم است و به دلیل ذکر نشدن نیمی از روایت در نقل شیخ صدوق، نقل شیخ طوسی و نعمانی بر آن مقدم است و با این بیان، ندای آسمانی درماه رجب توسط این حدیث ثابت می شود، می گوییم در مورد یک یا دو کلمه یا یک جمله احتمال غفلت و افتادگی از راوی یا نساخ پذیرفتنی است؛ ولی نمی توان پذیرفت که ذکر نکردن چندین سطر توسط شیخ صدوق از روی غفلت باشد، مگر اینکه بگوییم شیخ صدوق به دلیل عدم اعتماد به بقیه حدیث به دلیل اختلاف در نقلها از آوردنش صرف نظر کرده است.
(2) . وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در جمره عقبه با اهل یثرب مشغول بستن پیمان بود، ابلیس با ندای خود اهل مکه را برای مقابله با پیامبر صلی الله علیه و آله با خبر کرد.
(3) . منبع این روایات در بحث ویژگیهای ندای ابلیس به تدریج ذکر میشود.