خرافه واژهای عربی از ریشه «خَرَفَ» به معنای قطع کردن و چیدن میوه است «خَرفت الثمارای قطعتها». به همین مناسبت عربان فصل چیدن میوه یعنی پاییز را «خریف» نامیدهاند. اگر خَرَفَ درباب «خَرِفَ» به کار رود به معنای فاسد شدن عقل بر اثر پیری است «خَرِفَ الرجلُ، خرفاًای فَسَدَ عقلُهُ لکبره » وقتی یک بیمار به هذیانگویی دچار میشود و یاوه میبافد او را خَرِف، ابله و خَرفان گویند
برخی گفتهاند مردی عرب از قبیله جُهینه یا بنی عُذْرَة توسط جنیان ربوده شد چون به میان مردم خود آمد سخنانی اعجاب برانگیز میگفت مردم سخنانش را دروغ دانسته تکذیبش کردند و مرد را «خُرافة» نامیدند پس خرافه نام مردی یاوه گو از مردان عرب است.
پارهای از زبان دانان گفتهاند: خرافه سخن یا اعتقاد باطل، بی اساس، نامربوط و پریشان است
بعضی دیگر هر سخن دل پسند و جذاب ولی دروغ را خرافه نامیدهاند.
تحقیقات نشان میدهد بین سطح تحصیلات علمیافراد وخرافات رابطه معناداری وجود دارد ازاین رو یکی از راههای مبارزه با خرافات ارتقاءعلم و دانش است. در جامعهای که تقلید از نیاکان تا بوی تسخیر ناشدنی تلقی میشود و اندیشه در چنبره رسوم غلط گرفتار میآید و چنگال کاهنان و ساحران گلوی تفکر و تعقل را میفشارد آدمیدر بند جهالت گرفتار میشود تا آنجا که برای رفع قحطی و بی آبی بر قله کوه آتش میافروزد و بر شتر سالم داغ مینهد تا تاول شتر بیمار شفا یابد و شتری را در کنار قبر رئیس قبیله به عنوان مرکب قیامت رها میکند تا بمیرد و برگردن مجنون کثافت میآویزد تا بهبودی پیدا کند . منشأ این رفتارها جهل به کارکرد پدیدهها است.
دانشمندان روان تحلیلی میگویند: از دست دادن فرد یا شیء دوست داشتنی، تجربه مستمر ناراحتی و ناکامیو درماندگی وقتی به مرحله درون فکنی میرسد افسردگی ایجاد میکند تجرد و خانواده گسسته، تنش در زندگی، احساس تنهایی و انزوا، نا امیدی نسبت به آینده، بدبینی نسبت به گذشته و خواری و ذلت از جمله عوامل افسردگی است
خرافه باور برآمده از عوامل ادراکی وروانی است جهالت و اضطراب ناشی از بن بستهای زندگی موجب میشود آدمیپندارهای خیالی خود را به جای حقیقت بپذیرد و درخیال خود موقعیت ناپایدارخویش را تدبیر وکنترل کند وبر پایه این باورها رفتار خود را شکل دهد.
خرافه روانهای ناامن را تسکین میدهد به همین سبب پایدار میماند اما اندیشه حقیقت جو را به بند میکشد وآدمیرا از شناخت صحیح باز میدارد قرآن که در محیطی با خرافات پرشمار در باورها و رفتارها نازل شده در دو بعد نظری وعملی به مصاف خرافه رفت با تشویق به عقل گرایی، خردورزی و علم آموزی سبب خرافه را نشانه گرفت و مبانی معرفتی آن را درهم شکست و با طرح صلح در برابر جنگ، و تأکید بر رعایت حقوق دیگران به جای غارت و با نشان دادن توکل بر خداوند و بهره گرفتن از امدادهای الهی ناامنی و اضطراب را که یکی از اسباب روانی خرافه بود به چالش کشید و با ارایه نمونههای عینی راه برون رفت از جهل و اضطراب را نشان داد هم جایگاه انسان در نسبت با طبیعت را تبیین کرد و هم توان مندیهای درونی او را هویدا نمود قرآن هم بهره گیری از اسباب طبیعی را سفارش کرد و هم بر استمداد از ابزارهای موفقیت همچون دعا، توسل و امدادهای غیبی را پیش روی انسان نهاد و برای هر یک اسوههایی عینی معرفی نمود تا نشان دهد راهی که ترسیم میکند رفتنی وقواعدی که پیش مینهد شدنی است.
خلاصه:
خرافه (جمع: خرافات) به معنی اعتقاد غیرمنطقی و خلاف عقل، علم و تجارب شهودی
خرافات در جوامع مختلف:
خرافات در تمامی جوامع دنیا بخصوص در میان کم سوادان و بی سوادان رایج می باشد.
از علل مهم خرافات نداشتن علم کافی می باشد همان طور که در همین تاپیک اکثر خرافات با مقداری تفکر منشا و مبنا معلوم میشود و خرافه بودنش کاملا واضح و مبرهن می باشد.
خرافات با سطوح علمی افراد رابطه ای عکس دارد و هرچه فردی باسواد تر باشد به خرافات کمتر اهمیت و توجه می نماید.
برای از بین بردن این خرافات در جوامع مختلف نیاز است که جوامع سطوح علمی خود را بالا ببرن.و افراد با سواد تر مبنا و فلسفه این خرافات رو به افراد کم سواد تر آموزش بدهن.
باید به این نکته نیز توجه کرد که افراد خرافی در بین باسوادان هم پیدا می شود و علت آن کم توجهی به منشا آن خرافات و در بعضی موارد افراد با سواد اما ساده لوح که تحت تاثیر جمع قرار می گیرن.
خرافات در اسلام:
خرافات در دین مبین اسلام هم بسیار است و افرادی سودجو و در برخی موارد منافق و افرادی کم سواد اما تعصبی در دین این خرافات را بدون توجه به عواقب آن در میان مردم رواج می دهند.
برای بهبودی این خرافات در جوامع اسلامی علاوه بر افزایش سواد باید ایمان راسخ تر و بینش عمیقی از دین اسلام و مبنا و شرایط آن داشته باشن.