واقعیت این است که والدین اکثر اوقات درباره تربیت بچه ها با هم اختلاف دارند و حاضرند با تمام توان در زمینه تربیت یکدیگر را به مبارزه بطلبند. متاسفانه انرژی ای که این جروبحث ها را به وجود می آورد، از عشق پدر و مادر نسبت به فرزندشان تغذیه می شود، غافل از اینکه شاید این درگیری و تنش بین والدین نسبت به خود مساله ای را به وجود آورد که آسیب بیشتری برای بچه ها داشته باشد. اختلاف در مورد بزرگ شدن و نحوه تربیت کودک باعث ایجاد حالت الاکلنگی می شود که موضع «سخت» یکی از والدین با موضع «شل» و سهل گیرانه دیگری به حالت تعادل درمی آید. بسیاری از پدران احساس می کنند همسران شان بچه ها را لوس بار می آورند و در مقایسه با آنها از بردباری بیشتر و قاطعیت کمتری برخوردارند.
تفاوت های زن و مرد را می توان در همان موقع که نوزاد چند ماه بیشتر ندارد، دید. مادر معمولا بچه را در بغل گرفته و با آرامی با او حرف می زند در حالی که پدر بیشتر از قلقلک و سایر محرک های فیزیکی استفاده می کند. ورای روش هایی که پدر و مادر به وسیله آن تربیت و محرک بچه را به حالت تعادل درمی آورند، تقریبا همیشه تفاوت هایی در انتظارات هر کدام از والدین از بچه ها وجود دارد. در واقع مسایلی که والدین درباره اش جروبحث می کنند، بمب های عاطفی ای هستند که در نواحی مشکل ساز دوران کودکی شان عمل نکرده و بر جای مانده است. اکثر اوقات پدر یا مادر سعی می کنند دوران کودکی خود را خنثی یا آن را تکرار کنند و در نتیجه تجارب و احساسات خود را با تجارب و احساسات فرزندشان اشتباه می گیرند. به دلیل اینکه این تعاملات از نظر عاطفی شدید هستند و شناخت چندانی هم از آنها وجود ندارد. همسری که سعی می کند مداخله کند، خود را درگیر یک مشاجره شدید می بیند. ناگفته نماند که اکثرا والدین بر سر تربیت فرزند پسرشان به مشکل برمی خورند و با یکدیگر بحث و جدل می کنند. والدین پسربچه ها، به احتمال قریب به یقین بر سر تمایلات مردانه یا زنانه پسرهای خود بحث دارند.
به خصوص مردان که نسبت به رفتارهایی که از نظر آنان دخترانه و زنانه است، دل نگرانی بیشتری دارند. آنها می خواهند پسران شان مردانی خودکفا، قاطع و مصمم باربیایند و اعتقادشان بر این است که مادر سد راه این فرآیند است. به عنوان مثال اگر پسربچه ای از رویارویی با موقعیت دشواری مضطرب شود یا از درد و عجز گریه کند، ممکن است مادر او را در آغوش بگیرد و به او قوت قلب دهد حال آنکه پدر باید پاسخگوی دو مساله باشد؛ یکی نگرانی از اینکه مبادا پسرش نیاموزد چگونه بر ترسش در زندگی غلبه کند و دیگر نگرانی از اینکه پسرش بیش از حد به مادرش وابسته شود و در نتیجه زمانی که پسربچه ها به اندازه کافی سرسخت و فعال نیستند، پدران شان با سر به سر گذاشتن، دست انداختن و حتی گذاشتن اسم هایی چون «تی تیش مامانی» روی آنها واکنش نشان می دهند و برای محافظت از فرزند پسر ممکن است که همسر خود را به ایجاد رفتار غیرقابل قبول متهم کند و او را آماج حملات خود قرار دهد. متاسفانه بیشتر این جروبحث ها بی مقدمه و جلو بچه ها اتفاق می افتد. این نوع رفتار نه تنها اوضاع را درست نمی کند، بلکه به احساسات عمیقی از بی لیاقتی و دلخوری هم در مادر و هم در پسر منتهی می شود و بسیاری از اختلافات پدر و پسر در خانواده، از این موضوع در دوران کودکی بچه نشأت می گیرد..