0

توطئه‏ای که فاش گردید

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

توطئه‏ای که فاش گردید

توطئه‏ای که فاش گردید
در زمام خلافت عمر دو نفر امانتی را نزد زنی به ودیعت گذاشتند و به وی سفارش نمودند که تنها با حضور هر دوی آنان ودیعه را تحویل دهد.
پس از مدتی یکی از آن دو به نزد زن رفته مدعی شد که دوستش مرده است و ودیعه را مطالبه نمود. زن در ابتداء از دادن سپرده امتناع ورزید ولی چون آن مرد زیاد رفت و آمد می‏نمود و مطالبه می‏کرد، ودیعه را به وی رد کرد. پس از گذشت زمانی مرد دیگر به نزد زن آمده خواستار ودیعه گردید، زن داستان را برایش بازگو نمود که نزاعشان در گرفت، خصومت به نزد عمر بردند، عمر به زن گفت: تو ضامن ودیعه هستی. اتفاقا امیرالمومنین علیه‏السلام در آن مجلس د حضور داشت، زن از عمر خواست تا علی علیه‏السلام بین آنان داوری کند، عمر گفت: یا علی! میان آنان قضاوت کن. امیرالمومنین علیه‏السلام به آن مرد رو کرد و فرمود: مگر تو و دوستت به این زن سفارش نکرده‏اید که سپرده را به هر کدامتان به تنهایی ندهد، اکنون ودیعه نزد من است، برو دیگری را به همراه خود بیاور و آنرا تحویل بگیر، و زن را ضامن ودیعه نکرد و از این راه توطئه آنان را آشکار نمود؛ زیرا آن حضرت علیه‏السلام می‏دانست که آن دو با هم تبانی کرده و خواسته‏اند هر دو نفرشان از زن مطالبه کنند تا او به هر دو غرامت بپردازد. [1] .

پی نوشت ها: 
[1] فروع کافی، کتاب القضاء و الاحکام باب النوادر، حدیث 12. تهذیب باب الزیادات فی القضایا والاحکام، حدیث 11. 

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
یک شنبه 7 اردیبهشت 1393  2:49 PM
تشکرات از این پست
Tachberdee
دسترسی سریع به انجمن ها