0

شاهنامه، قباله جاودانه زبان فارسي

 
DRAGON333
DRAGON333
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1391 
تعداد پست ها : 8083
محل سکونت : سیستان و بلوچستان خاش

شاهنامه، قباله جاودانه زبان فارسي

 

شاهنامه، قباله جاودانه زبان فارسي

جام جم آنلاين: شاهنامه فردوسي يكي از بزرگ‌ترين آثار حماسي جهان است كه هر كس به تقليد از آن پرداخته هرگز در برتري نسبت به آن اثر بزرگ، موفق نبوده است.


ايران حدود صد سال از سال 40 قمري تا سال 132 قمري از طريق حكومت تفوق‌طلب و نژادپرست اموي تحقير شد، از نيمه دوم قرن سوم حكومت‌هاي مستقل و نيمه‌مستقل ايراني تشكيل شد و از اواخر قرن چهارم قمري حكومت غزنويان پديد آمد و حدود 2 قرن ادامه يافت.

فردوسي در دوره تركان غزنوي شاهنامه را آغاز كرد. امويان و غزنويان نژادها و فرهنگ ايراني را تحقير كردند و فردوسي بزرگ كاري را شروع نمود تا تحقير ايرانيان را جبران كند. فردوسي مسلمان و شيعه‌مذهب بود و چون به خرد و خردگرايي توجه بسيار داشت و آگاه از فلسفه و حكمت بود او را حكيم لقب داده‌اند.

يك بار زبان فارسي در برابر عربي از خود مقاومت نشان داد، اگر چه دانشمندان ايراني صرف و نحو عربي را تدوين كردند اما عموم مردم ايران عرب‌زبان نشدند و در طول تاريخ اسلام، زبان فارسي زبان دوم اسلام تلقي شد.

تركان غزنوي نيز به فارسي حساسيتي نداشتند و فردوسي بزرگ با تدوين شاهنامه هم تحقيرهاي امويان را نسبت به مردم ايران به طور كامل جبران كرد و هم فرهنگ ايران را در برابر تركان غزنوي مقاوم گردانيد و به همه اقوام بيگانه نشان داد كه ايران از اسطوره‌هاي نيرومند، تاريخي كهن و پهلواناني بزرگ برخوردار بوده است.

دوران اسطوره‌اي، دوران پهلواني و دوران تاريخي 3 دوره در تدوين ساختار شاهنامه به شمار مي‌آيند.

فردوسي زبان فارسي را زنده كرد و مسلم است كه شاهنامه بزرگ‌ترين سند يا قباله نابود نشدني زبان فارسي است. اسطوره‌هاي آب و آتش و كشف خوراك و پوشاك و تشكيل تمدن در شاهنامه بيان شده است.

داستان خلقت نخستين انسان يعني كيومرث بيان آن است كه شاعر بزرگ توس علاقه داشت تا به طور كامل و افتخارآفرين به عنوان يك ايراني مسلم، فلسفه عالم و آدم و آفرينش ماه و خورشيد و آسمان و زمين را بيان كند و به اصطلاح چيزي را فروگذار نكند.

پس از اسطوره آفرينش عالم و آدم به داستان‌‌هاي حماسي و پهلواني پرداخت و اين كه نيرومندترين انسان‌هاي جهان در اين سرزمين پديد آمده‌‌اند.

جمشيد را شاه پيامبر مي‌داند كه با راهنمايي اهورا مزدا اقوام آريايي را به سرزمين ايران آورد، اما وقتي جمشيد خودستا مي‌شود و از فرمان الهي سرمي‌پيچد، فردوسي او را ناسپاس معرفي مي‌كند و باك ندارد در عين اين كه افتخارات سرزمين ايران را مي‌سرايد، نامردمي‌ها و نامردان و صفات بد را نيز تقبيح كند.

ديو و ديوان را تنها موجودات اهريمني و با 2 شاخ زشت نمي‌شناسد بلكه مردم بد را ديو مي‌شمارد، آنان كه سپاس از يزدان ندارند:

تو مر  ديو  را  مردم بدشناس/ كسي كو ندارد زيزدان سپاس

داد و دهش و ترويج عدالت آرمان فردوسي است و خدايش هزاران بار رحمت كناد جناب استاد دكتر شهيدي را كه شاهنامه و نهج‌البلاغه را با هم تدريس مي‌كرد و رگه‌هاي فكري مكتب علوي بلكه مكتب اصيل اسلام را در شاهنامه نشان مي‌داد. عبادت، خردورزي، عدالت، رستاخيز، نبوت، خداشناسي و توحيد و ... همه و همه از معارف مشترك نهج‌البلاغه و شاهنامه بود كه مسلما فردوسي بزرگ با تعاليم الهي از طريق سخنان علي(ع) بهره‌مند شده بود و چنين سرود:

اگر دل نخواهي كه باشد نژند / نخواهي كه دائم بوي مستمند / به گفتار پيغمبرت راه جوي / دل از تيرگي‌ها بدين آب شوي ... / كه من شهر علمم علي‌ام در است / درست اين سخن گفت پيغمبر است/ گواهي دهم كاين سخن راز اوست / تو گويي دو گوشم بر آواز اوست / علي را چنين دان و ديگر همين/ كه از او قوي شد بهر گونه دين
در داستان كشته شدن سهراب به دست رستم، سخن‌هاي فراوان گفته‌اند از جمله اين كه براساس نظرات فرويد اتريشي و طرح عقده اديپ، سهراب براي انتقام مادر خود تهمينه با رستم جنگيد يا براساس تضاد ديالتيك كه فيلسوف آلماني مطرح كرده است، رستم ضد خود را از جانب خود پروريد يا اين كه كساني جسارت كرد‌ه‌اند و رستم را فرزندكش قلمداد كرده‌اند در حالي كه شايد بهترين تفسير اين باشد كه رستم براي حفظ ملت و مليت خود و ديگر ايرانيان حتي فرزند خود را فدا مي‌كند و يادآور داستان ابراهيم و اسماعيل(ع) است.

فردوسي با سرودن شاهنامه،‌زبان فارسي و تاريخ ايران را احيا كرد و تمام اقوام پراكنده فارسي‌زبان را گرد يكديگر آورد. شاهنامه در خارج از مرز و بوم ايران اثر بسيار داشته است، تا آنجا كه من مي‌دانم در شبه‌قاره هندوستان حدود 500 اثر به پيروي از شاهنامه سروده شده است. بياييد كه با هم شاهنامه را بخوانيم.

چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393  10:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها