فردوسی حماسه سرای شهیر ایرانی بسیار دوست داشت که در آغاز شاهنامه که سرشار از باورها و حقایق نیاکانش است، سخن را با نام اهورا مزدا آغاز کند. اما بنابه دلایلی متعدد ازجمله...
بررسی سابقه تاریخی سانسور در ادبیات و فرهنگ ایران
محمد بقایی ماکان (نویسنده و مترجم در حوزه اندیشه و ادبیات)، شیوع پدیده سانسور در سال گذشته را بیش از سال های گذشته دانست و افزود: شواهد و قرائن حاکی از آن است که سال 88 از لحاظ اعمال ممیزی ها و سانسورهایی که ازسوی ناظران دولتی گریبان نویسندگان و هنرمندان را گرفته است; سال ویژه و کم سابقه ای بوده است.
وی در این باره گفت: پدیدآورندگان آثار فرهنگی - هنری اعم از هنرهای نمایشی و ادبی; در مواجهه با چنین رویکردی ازسوی ممیزان، یا اثرشان را در کشوی میزشان بایگانی کردند یا با ارائه آن به اداره کتاب; در ورطه تعلیق و سرگشتگی گرفتار شدند.
این نویسنده افزود: نهایتا بسیاری از آثار ارزشمند که در صورت انتشار میتوانستند به لحاظ فکری و فرهنگی در اقشار مختلف جامعه ایجاد تحرک و پویایی کنند، از راهیابی به بازارهای فرهنگی - هنری بازماندند.
وی در ادامه به ویژگی ها و نتایج اعمال سانسور در جامعه پرداخت و گفت: از آنجا که پدیدآورندگان آثار از کم و کیف کار ممیزان اطلاع دارند، بعضا پیش از ارائه اثر خود به اداره کتاب به خودسانسوری پناه میبرند. چنین پدیده ای بدون شک باعث میشوند سطح اندیشمندی جامعه ساکن بماند و جامعه از یافته های جدید اندیشمندان و هنرمندان اش محروم شود.
بقایی ادامه داد: سانسور و به تبع آن رواج خودسانسوری باعث افول ذهن خالقان آثار میشود. به عبارت دیگر پدیدآورندگان محصولات فرهنگی هنری در این عرصه محدود; انگیزه هایشان را رفته رفته از دست میداند زیرا بدون شک نخستین و مهم ترین انگیزه نویسندگان این است که آثارشان به دست مخاطبان برسد.
وی اضافه کرد: بسیاری از آثار به مسائل روز مربوط میشوند لذا به تعبیر من; تاریخ مصرف مشخصی دارند، بنابراین حتی اگر خوشبینانه به ماجرا نگاه کنیم و امیدوار باشیم آثاری که در ارشاد در حالت تعلیق هستند; روزی مجوزمیگیرند، بازهم در گذار زمان نمیتوانند ویژگی ها و کارکردهای زمانی خود را داشته باشند.
این نویسنده و محقق در حوزه اندیشه و ادبیات گفت: درخصوص آثاری که چندان منوط به قید زمان نیستند، همچون آثار علمی و تحقیقی، هرچند ایجاد وقفه و به تعویق افتادن انتشار، همچنان از کارکردهای خاصی برخوردار خواهند بود اما قطعا این تعویق و تاخیرها باعث میشود پدیدآورنده ذوق و شوق خود را از دست بدهد و کمتر به نگارش یا پدید آوردن اثری جدید بپردازد.
وی معتقد است: تعویق و تاخیر در حوزه ارائه آثار فرهنگی مثل این است که کودکی که قرار است نه ماهه به دنیا بیاید، ده ماهه متولد شود که قطعا این کودک; کودک طبیعی و سالمی نخواهد بود.
بقایی ماکان درباره معیارهای سانسور ازسوی ممیزان گفت: آنچه طبیعی است و باید پذیرفت این است که در سراسر جهان معیارهای اخلاقی باید ازسوی نویسندگان و هنرمندان رعایت شود اما در ایران ما با مواردی برخورد میکنیم که نه تنها فراتر از معیارهای معمول و معقول در سطح جهانی است بلکه بعضا باعث تحیر و تاسف است.
وی ادامه داد: اعمال فشار در حوزه هایی فراتر از معیارهای معقول بر نویسندگان و اهالی فرهنگ، مثل این است که به یک نفر، علی رغم حقوق فردی و اجتماعی اش، بگویی طوری زندگی کن یا حتی طوری نفس بکش که من میگویم. به اعتقاد من; چنین فشارهایی در قرن 21 که میزان دانایی و فرهنگی جوامع بشری به سطح بالایی رسیده است، نمیتواند کارساز باشد.
وی در ادامه پیرامون جایگاه سانسور و خودسانسوری در کشورهای خارجی اظهار داشت: البته کشورهای متفاوت دارای ویژگی ها و موقعیت های مختلفی هستند که باید آن را در نظر گرفت، مثلا سانسور و خودسانسوری در اغلب کشورهای بلوک غرب اصلا وجود ندارد و افراد در ساخت و تولید محصولات به اصطلاح ژورنالیستی اعم از تلویزیون، مطبوعات، کتاب و... کاملا آزاد هستند. به عنوان مثال یک فرد غربی میتواند همین فردا صبح یک شبکه تلویزیونی راه اندازی کند یا یک کتاب منتشر کند. بنابراین در چنین فضاهایی; طبیعتا چنین پدیده ای اگر هم رخ دهد بسیار نایاب است.
وی درباره تجربه همین فضا در کشورهای آسیایی، خصوصا کشورهای آسیای میانه گفت: تا آنجاکه من خبر دارم در حال حاضر در کشورهای آسیای میانه و خصوصا در کشورهای همسایه ما از قبیل روسیه، ترکیه، پاکستان و... کم وبیش این فضا به چشم خورده است اما هرگز فضاهایی که در ایران از حیث اعمال ممیزی و سانسوری، وجود ندارد.
بقایی اضافه کرد: ممکن است در کشورهای عربی محدودیت ها بیشتر باشند. مثلا آن طور که در کتاب صد میلیون عرب خوانده ام در کشور سودان مطبوعات آزادی های محدودی دارند و حتی مسوولان آن کشور در واردات روزنامه که تاجران از آنها برای پیچیدن مال التجاره خود استفاده میکنند، از کشورهای غیرعرب روزنامه باطله وارد میکنند تا مردم این کشور نتوانند مطالب آنها را بخوانند.
وی در بخش پایانی سخنانش به نتایجی که اعمال سانسور و خودسانسوری بر آثار بزرگان ادبیات ایران داشته است، اشاره کرد و گفت: پدیده سانسور پدیده مضری است و در کوتاه مدت اثرات بدی خواهد داشت اما میتواند نتایج مثبتی نیز در درازمدت داشته باشد.
این نویسنده افزود: در بررسی تاریخ ادبیات ایران خصوصا در قرن دو و سه هجری که تفکری ضدایرانی وجود داشت، با این مساله روبرو میشویم که شاعران ایرانی مجبور بودند آثار خود را به نوعی خلق کنند که با تفکر حاکم در مقابله نباشد.
وی گفت: جالب آن است که چنین فضایی در گذر زمان باعث شد آثار ارزنده ای نیز به وجود آید. به عبارت دیگر فضای سانسور که سبب میشود آثار هنری در پرداخت صریح به موضوعات دچار مشکل شود; به تولد بارقه های جدیدی در ادبیات ایران منجر شده است.
بقایی به عنوان مثال از آثار فردوسی، عطار، حافظ، صائب، مولانا و... نام میبرد و معتقد است: تمام این شاعران فضاهای سانسور و اعمال فشارهای مختلفی را در زمان خود تجربه کرده اند و آنچه امروز از شعر آنان برمیآید; محصولی است که اتفاقا مسبب آن; اعمال سانسورها بوده است.
وی همچنین از بین شاعران هم عصر ما نیز به نوپردازانی همچون احمد شاملو، نصرت رحمانی و اخوات ثالث اشاره کرد که پیش از انقلاب و پس از آن به رغم اعمال ممیزی ها و ممنوعیت ها; حرفشان را زده اند.
این اقبال شناس در تصریح سخنانش گفت: تمام این شاعران کم و بیش از محدودیت های زمانه خود به یافته های جدیدی در هنرشان دست یافته اند و این مسئله به دلیل این است که اینان میخواستند به هر طریقی که شد، حرفشان را به گوش مخاطبان خود برسانند. وی معتقد است: چنین اعمال نظرهایی که با صراحت واژگان و مفاهیم مقابله میکرد; باعث پایه ریزی سبک هنری که آمیخته از نازک خیالی و پیچیدگی های معنایی است; شد و این راهکاری بود که شاعران این سبک برای گریز از ممیزی ها و ممنوعیت ها اتخاذ کردند. بقایی در ادامه گفت: ما در شکل گیری عرفان به گونه ایرانی اش نیز شاهد این جریان بوده ایم. در حوزه عرفان شاعران توانمند همچون حافظ و مولانا به یک نوع نمادگرایی روی آورده و مفاهیم مدنظر خود را درقالب واژه هایی چون می، میخانه، معشوق، خط و خال و... به زبان میآورند.
ازنظر وی، پدیده نمادگرایی در ادامه ازسوی شاعران نسل های بعدی پیگیری شد و ما امروز در بررسی تاریخ ادبیات ایران از این جریان به عنوان یک جریان موفق و قابل تامل یاد میکنیم. این نویسنده و محقق همچنین از فردوسی به عنوان یکی از نمونه های بارزی که در مواجهه با فضاهای خاص زمانه خودش، در بخش هایی از شاهنامه تحت تاثیر بوده و به نوعی خودسانسوری کرده است; یاد کرد و اظهار داشت: فردوسی حماسه سرای شهیر ایرانی بسیار دوست داشت که در آغاز شاهنامه که سرشار از باورها و حقایق نیاکانش است، سخن را با نام اهورا مزدا آغاز کند. اما بنابه دلایلی متعدد ازجمله ذهنیت حاکمان و مردم ترجیح داد شاهنامه اش را با مصرع «به نام خداوند جان و خرد» که معنای تحت الفظی «به نام اهورا مزدا» است، آغاز کند. بنابراین من معتقد هستم فردوسی سعی کرده است باوجود تنگناهای موجود ضمن اینکه حرفش را زده باشد، موقعیت این اثر عظیم را نیز به خطر نیندازد. ازنظر بقایی ماکان، سانسور اگرچه به عنوان بازدارنده هایی مانع صراحت لحن و صراحت در بیان مفاهیم میشوند اما هیچ سدی وجود ندارد که بتواند جریان اندیشه و هنر را در طول تاریخ متوقف سازد. این اقبال شناس درپایان به بیان چند مثال از ممیزی های غیرمنطقی و عجیب ازسوی وزارت ارشاد پرداخت و گفت: بد نیست به نویسندگانی که در حوزه ایرانشناسی فعال هستند; اشاره کنیم. این افراد که طی تحقیقات وسیع و درازمدت (که اغلب بخش عمده عمرشان را تشکیل میدهد) به ضرس قاطع معتقد هستند; آتش برای نیاکان ما یا به تعبیری نور; تجسمی از خداوند بوده است. چنین تعبیری در کتب مقدس و در ادیان مختلف نیز آورده شده است.