میتوان گفت که شعر رسمی هر ملتی، اختصاص به طبقه باسواد دارد و ترانههای عامیانه، ادبیات مردم عادی و محروم از سواداست که سینه به سینه حفظ شده و...
ترانههای عامیانه بخشی از ادبیات عامه و شامل تمامی آثار موزونی است که به شکل تصنیف، متل، افسانه، چیستان، آوازهای کار، سرودهای مذهبی، برشمردنیها، لالاییها، ترانههای بازی و ترانههایی که برای کودکان خوانده میشود، در میان مردم معمول و متداول است. زبان این ترانهها، زبان محاوره است. ترانههای عامیانه از قدیمترین زمانها، در بین همه ملتها وجود داشته است و قدمت بسیاری از آنها به دورانی میرسد که هنوز ادبیات مکتوب به وجود نیامده بود.
میتوان گفت که شعر رسمی هر ملتی، اختصاص به طبقه باسواد دارد و ترانههای عامیانه، ادبیات مردم عادی و محروم از سواداست که سینه به سینه حفظ شده و حیات خود را در کنار شعر رسمی ادامه داده است. بسیاری از ترانههای عامیانه، بازمانده مراسم و آیینهایی است که در جوامع اولیه به مناسبتهای مختلف برپا میشده است و این ترانهها در آن مراسم همراه با موسیقی خوانده میشده است. وزنهای ضربی بسیاری از این ترانهها، نشان پیوند آنها با موسیقی است و در بسیاری از آنها، نشانههایی از صدای ابزار یا آوازهای کار دیده میشود و بعضی از آنها نیز بازمانده تصنیفهایی است که به مناسبت واقعه تاریخی یا محلی مهمی ساخته شده است.
سرایندگان اولیه ترانههای عامیانه نامعلوم هستند و تقریبا در نزد هیچ یک از ملتها، نام سرایندگان اصلی و محلی که نخستین بار این ترانهها در آن جا به وجود آمده است، مشخص نیست. مضمون و سبک مشترک بعضی از ترانههای عامیانه ملتهای مختلف، با زبانهای متفاوت، نشان دهنده این واقعیت است که قدمت این نوع ترانهها گاه به دورانی میرسد که قبایلی از بشر اولیه، به طور دسته جمعی با یکدیگر زندگی میکرده اند و هنوز به گروههای مختلف تقسیم نشده و از یکدیگر جدا نشده بودند.
یکی از نمونههای این شباهتها ترانه معروف قصه بلبل سرگشته است که در زبانهای آلمانی، فرانسوی، ایرلندی و انگلیسی، قصه و ترانه آن به عینه وجود دارد. با این همه از آن جا که این ترانهها سینه به سینه نقل شده بر اثر تغییر و تحولی که در طول زمان در زبان پیش آمده است، روایتهای گوناگونی از ترانه مشخصی در دست است که هسته اصلی و اولیه آنها یکی است.
هم چنان که محتوای ادبیات رسمی، شامل انواعی از قبیل حماسه، تراژدی، کمدی و شعر غنایی و نظایر آن است، ترانههای عامیانه نیز مضمونهایی مختلف دارد: شرح درگیریهای قهرمانان یا مرثیههایی که در مرگ پهلوانی محبوب سروده شده، از قبیل ترانههایی که در کهگیلویه به نام سوسیوش (مرگ سیاوش) معروف است، گفت و گوهایی بین عاشق و معشوق و ترانههایی با مضمونهای شوخی و هجو یا هزل که برای تفریح، خوانده میشده است.
گاهی نیز تمام یا بخشی از یک قصه به شکل موزون درآمده و قصه، شکل ترانه عامیانه به خود گرفته است، اما گاه ترانهها از هر نوع مفهومی خالی و تنها کلماتی است آهنگین که برای سرگرمی یا در بازیهای کودکانه خوانده میشود و هدفی جز ایجاد موسیقی ندارد. این نوع ترانهها را متل میگویند. ترانههای عامیانه از نظر شکل بسیار ساده و جز در افسانههای منظوم معمولا کوتاه است، تشبیههایی که در آنها به کار میرود، بسیار نزدیک به ذهن است و از سادگی و طراوت اندیشه و تخیل سرایندگان آن و نوع زندگی آنها حکایت میکند.
ترانههای عامیانه فارسی، از نظر وزن بسیار متنوع است و درباره نوع وزن آنها در بین محققان، اختلاف نظر بسیار است. بعضی وزن آنها را عروضی، بعضی هجایی و گروهی آن را نیمه هجایی و نیمه عروضی میدانند. بسیاری از ترانهها، حاوی مصراعهایی است که قابل تطبیق بر وزنهای عروضی است، اما این قاعده ای کلی نیست و استثناهای فراوانی در این مورد وجود دارد و میتوان نظر دکتر پرویز ناتل خانلری را پذیرفت که معتقد است وزن ترانههای عامیانه عروضی و نه هجایی است.
بنا به عقیده او، در وزن ترانههای عامیانه، کمیت هجاها درنظر گرفته میشود، اما چون زبان ترانههای عامیانه همان زبان محاوره است، برخلاف زبان ادبی، هجاهای کوتاه و بلند در آن کمیت ثابتی ندارد و بر حسب تکیه ای که ممکن است داشته باشد کمیت آنها تغییرمییابد.
بدین معنی که ممکن است در ترانه ای برحسب وجود تکیه و طرز ادای متفاوت، یک هجای کوتاه، بلند یا یک هجای بلند، کوتاه ادا شود، از این رو از نظر او مبنای وزن ترانههای عامیانه دو اصل کمیت هجاها و تکیه است. پارههای وزنی یا مصراعها در شعر عامیانه به قطعاتی تقسیم میشود که هر یک از آنها دارای چند هجاست و از میان این هجاها، معمولا یکی شدید و با تکیه تلفظ میشود. این تکیهها در مصراعها جای معینی ندارد، اما در به وجود آوردن وزن ترانه موثر است. ترانههای عامیانه فارسی، به طور معمول مجموع چند مصراع است با طول متفاوت، این مصراعها را گاه ردیف یا قافیه گونههایی از یکدیگر جدا میکند. در بعضی از ترانهها مجموع چند مصراع- بندهایی را تشکیل میدهد که با مصراعهایی که به شکل ترجیع تکرار میشود، از یکدیگر جدا و مشخص میشود. توجه به ترانههای عامیانه و فکر گردآوری آنها، از قرن هجدهم به بعد، در اروپا رایج شد. تقریبا در همه کشورهای متمدن، ترانههای عامیانه جمع آوری و آهنگهای آنها به کمک الفبای موسیقی ضبط شده است و بسیاری از موسیقی دانان و شاعران آنها را بازآفرینی کرده اند یا تحت تاثیر آنها، آثاری تازه به وجود آورده اند. در انگلستان رابرت برنز (1759-1796م) و سروالتراسکات (1771-1832م) ترانههای اسکاتلندی را گردآوری کردند.ب سیاری از شعرهای معروف رابرت برنز بازسازی ترانههای عامیانه است. در ایران، فکر استفاده از شکل و وزن ترانههای عامیانه در دوران مشروطیت در بین شاعران به وجود آمد.
«علی اکبر دهخدا» و «سیداشرف گیلانی» معروف به نسیم شمال از جمله نخستین کسانی بودند که شکل و وزن ترانههای عامیانه را با مایههایی از طنز و هجو برای مضمونهای سیاسی، اجتماعی و انتقادی به کار بردند.
احمد شاملو نیز زبان و وزن ترانههای عامیانه را در چند شعر خود تجربه کرده است، شاملو نخستین کسی است که این شکل را برای بیان مضمونهایی به جز هجو و هزل به کار گرفته است. «پریا» و «دخترای ننه دریا» نمونههای برجسته ای از تجربههای او در این زمینه است. شعر «به علی گفت مادرش روزی» از فروغ فرخزاد نیز در وزن ترانههای عامیانه سروده شده است.
ترانههای عامیانه فارسی تا دوران اخیر ثبت و ضبط نشده بود. در پنجاه، شصت سال اخیر، زیبایی و لطف آن و ارزشی که از نظر مطالعه فرهنگ عامه و جامعه شناسی دارد، مورد توجه اهل تحقیق و ادب واقع شد و کسانی دست به جمع آوری و ضبط آنها زدند. یکی از نخستین کسانی که به این کار همت گماشت، صادق هدایت نویسنده معاصر است.