0

2 شعر زیبا از دو شاعر ایرانی

 
DRAGON333
DRAGON333
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1391 
تعداد پست ها : 8083
محل سکونت : سیستان و بلوچستان خاش

2 شعر زیبا از دو شاعر ایرانی

2 شعر زیبا از دو شاعر ایرانی
خبر به ‌دورترین نقطه جهان برسد/ نخواست او به‌منِ خسته بی‌گمان برسد/ شكنجه بیشتر از این كه پیش چشم خودت/ كسی كه سهم تو باشد به ‌دیگران برسد؟... 
برف مرداد
نه دیگر رنگ نگاهت
بر رویای من می‌بارد
ونه هرای پلنگی
بر چهره ماه خش می‌كشد
تا طنین ترس را
در دهان برنویی بگشاید!
همین كه می‌دانیم
در تالار اشباح
گیسو گشوده
و با شبنم ستاره سحری
خندان
خندان
رفته‌ای
و دیگر نمی‌آیی
مگر با برف مرداد،
كابوس ما را بس است
تا دشنه در گلوی مردی فرو برد
كه میان گل‌های نرگس
ناگهان پیر می‌شود
و تاریك...
پس وقتی به‌آوازی می‌خوانی
نسیم از شبستان آسمان می‌وزد،
ضجه زخمی پلنگی را بر می‌آوری
محمدعلی علومی
سهم تو
خبر به ‌دورترین نقطه جهان برسد
نخواست او به‌منِ خسته بی‌گمان برسد
شكنجه بیشتر از این كه پیش چشم خودت
كسی كه سهم تو باشد به ‌دیگران برسد؟
چه می‌كنی اگر او را كه خواستی یك عمر
به ‌راحتی كسی از راه ناگهان برسد...
رها كنی، برود، از دلت جدا باشد
به‌آنكه دوست‌ترش داشته... به‌آن برسد
رها كنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به‌دورترین نقطه جهان برسد
گلایه‌ای نكنی بغض خویش را بخوری
كه هق هق تو مبادا به‌گوش‌شان برسد
خدا كند كه... نه! نفرین نمی‌كنم كه مباد
به‌او كه عاشق او بوده‌ام زیان برسد
خدا كند فقط این عشق از سرم برود
خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد
مرحومه نجمه زارع

 

چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393  12:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها