0

افول و صعود ستاره‌ها در هالیوود چگونه است؟! +تصاویر

 
karkas074
karkas074
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 2109
محل سکونت : Qom

افول و صعود ستاره‌ها در هالیوود چگونه است؟! +تصاویر

(بسم الله الرحمن الرحیم)

صنعت سرگرمی هالیوود همانگونه که گاهی با تبلیغات گسترده یک بازیگر نوپا را به شهرتی جهانی می‌رساند، برخی دیگر را نیز تنها به خاطر بعضی اعتقادات مذهبی، سیاسی و حتی گفتن یک جمله، از اوج شهرت به زیر می‌کشد.

 

 

صنعت سینمای هالیوود با قدمت بیش از یک قرن شاهد ظهور ستاره‌های بسیاری بوده و همواره این سوال مطرح بوده که راز موفقیت ستاره‌های هالیوود طی این سال‌ها چه بوده، تلاش بسیار؟ شانس زیاد؟ داشتن یکسری معیارها و قرار گرفتن در برخی چهارچوب‌ها و یا تن دادن به یکسری بایدها و نبایدها؟

*از شهرت یک فیل در سیرک تا ستاره‌ محوری در سینمای هالیوود

در اوایل قرن بیستم میلادی همزمان با افزایش تعداد مجله‌های زرد ، سردبیران این مجله‌ها به مرور به این نتیجه رسیدند که آنچه که بیش از همه مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار می‌گیرد نه داستان فیلم‌هایی است که قرا

 

ر است بازیگران در آنها بازی کنند بلکه پرداختن به زندگی خصوصی آنهاست. 

 

در همین دوران سیستمی در صنعت سرگرمی هالیوود بالاخص در بخش سینما و بعدها در بخش تئاتر شکل گرفت که «سیستم ستاره‌ای یا سیستم ستاره شدن» نام داشت.

شخصی به نام «پی.تی. بارنام»، پایه‌گذار این سیستم بود که از آن در نمایش‌های سیرکی خود استفاده می‌کرد و در این میان به موفقیت زیادی نیز دست یافت. بزرگترین ستاره‌ خلق شده توسط او «جامبو، فیل بزرگ» بود که مجسمه آن اکنون در یکی از خیابان‌های اصلی کانادا نصب شده است. کمی بعد اهالی هالیوود این سیستم را در سینما پیاده کردند و سود سرشاری نصیبشان شد.

 

پی.تی.بارنام

 

جامبو، فیل ستاره سیرک

*سیستم ستاره شده در سینمای کلاسیک/از تغییر چهره تا خلق هویتی جعلی

سیستم ستاره‌سازی روشی بوده که بیش از همه در سینمای کلاسیک هالیوود، از زمان تأسیس این سینما، رواج داشته است، روشی برای خلق، تبلیغ و در نهایت بهره برداری از ستاره‌های سینما.

استودیوها بازیگران جوان زن و مرد را انتخاب می‌کردند، تغییراتی براساس معیارهای زیبایی آنروز دنیا در چهره‌ آنها به وجود می‌‌آوردند و شخصیت‌ جدیدی برای آنها خلق می‌کردند، در بسیاری از موارد، نام فرد را عوض و حتی گذشته جدیدی را برای او جعل می‌کردند. 

از جمله افرادی که در سینمای کلاسیک هالیوود در چنین سیستمی خلق شدند، می‌توان به ««گری گرانت»، «جوآن کراوفورد» و «راک هادسون» اشاره کرد.

_گری گرانت/جوانی بدلکار برخاسته از خانواده‌ای از هم گسسته

 

«گری گرانت» سال 1904 با نام «آرچی لیچ» در خانواده‌ای از هم گسیخته متولد شد، او که مادرش در یک آسایشگاه روانی به سر می‌برد خیلی زود از مدرسه اخراج شد و همین امر باعث شد که او به پانتومیم و آکروبات و کمی بعد بدلکاری روی بیاورد. او در یکی از سفرهای نمایشی‌اش به ایالات متحده آمریکا، مورد توجه رؤسای کمپانی هالیوودی «پارامونت» قرار گرفت و کمی بعد «گری گرانت» خلق شد.

_جوآن کراوفورد/ بازیگری که دخترش مدعی است همه عمر مورد اذیت و آزار او  بوده

 

«جوآن کراوفورد» سال 1905 با نام اصلی « لوسیل فی لوسور» در تگزاس متولد می‌شود، او ابتدا یک رقاص بود که با برخی از کمپانی‌های تئاتر همکاری می‌کند ولی در این میان برای بازی در چند فیلم دسته دوم با کمپانی «گلدن مایر» قرارداد می‌بندد و در عرض چند سال با بازیگران درجه یک هالیوود وارد رقابت می‌شود.

«کرافورد» در زندگی شخصی‌اش به هیچ عنوان انسان موفقی نبود، آنچنان‌که در دوران زندگی‌اش 4 بار ازدواج می‌کند و در این میان رابطه خوبی با فرزندانش ندارد، دختر بزرگش کریستینا، پس از مرگ «گرافورد» کتابی با نام «مامی عزیزترینم» منتشر می‌کند و در آن مدعی می‌شود که تمام عمر از جانب مادرش به شدت مورد آزار فیزیکی و احساسی بوده است.

_راک هادسن/بازیگری که تمام عمر از نامی که برایش انتخاب شد،متنفر بود

 

«راک هادسن»، یکی دیگر چهره‌های مشهور سینمای کلاسیک هالیوود، سال 1925 با نام «روی هارولد جونیور» در خانواده انگلیسی در ایلینویز متولد می‌شود، کمی بعد پدر و مادرش از یکدیگر جدا می‌شوند و او با مادر و پدرخوانده‌اش زندگی می‌کند. او که اوایل جنگ جهانی دوم به عنوان مکانیک هواپیما در ارتش ایالات متحده آمریکا مشغول به کار بوده، پس از جنگ برای تحصیل در رشته بازیگری به لس‌آنجلس می‌آید ولی به خاطر نمره‌های پایین‌اش در دانشگاه پذیرفته نمی‌شود ولی ناامید نشده و در سال 1947 یکی از عکس‌هایش را برای «هنری ویلسون»، استعدادیاب هالیوود می‌فرستد و مورد توجه او واقع می‌شود، آنچنانکه کمی بعد «ویلسون»، نام «روی هارولد جونیور» را به «راک هادسن» تغییر داده و او را وارد صنعت سینما می‌کند، «هادسن» بعدها اعتراف می‌کند که همه عمر از نامی که برای او انتخاب شده بود، نفرت داشت. «هادسن» با بازی در چند فیلم متعلق به کمپانی «برادران وارنر» به اوج شهرت رسید.

در سیتم خلق ستاره در هالیوود تأکید اصلی بر تصویر بود و نه بازی، اگر چه گذراندن دو‌ره‌های فشرده بازیگری، آوا و همچنین رقص جزء لاینفک این پروسه بود. از بازیگران زن همواره انتظار می‌رفت که همانند زنان عالی‌رتبه جامعه رفتار کنند به عنوان مثال هیچگاه بدون آرایش چهره و مو و لباس‌هایی به روز از منزل خارج نشوند و بازیگران مرد نیز باید همواره در برابر عموم، همچون جنتلمن‌ها رفتار می‌کردند. در این سیستم بازیگران هنگام بستن قرارداد با استودیوهای مربوطه باید زیر چند بند مربوط به رعایت برخی موارد اخلاقی ر امضاء می‌کردند.

در واقع مدیران اجرایی استودیوها، آژانس‌های بازیگری، کارکنان بخش تبلیغات و ... با همکاری شخص بازیگر، دست به خلق یک شخصیت جدید می‌زدنند و در کنار آن با همکاری هم تلاش می‌کردند تا تمامی نقایص و زشتی‌های مربوط به سبک زندگی و حتی گذشته بازیگر را از دید عموم پنهان نگاه دارند تا به چهره و شهرت بازیگر در جامعه خدشه‌ای وارد نشود.

به عنوان مثال در زمان سینمای کلاسیک هالیوود که هنوز قبح روابط هم‌جنس‌بازانه از بین نرفته بود همواره تلاش می‌شد تا این دست از انحرافات اخلاقی بازیگران به شدت مخفی بماند و به همین خاطر ابزارهای تبلیغاتی بسیاری به کار گرفته می‌شد، از روایت داستان‌های مختلف درباره روابط رمانتیک بازیگران در زندگی زناشویی‌‌اشان گرفته تا انتشار عکس‌های خانوادگی مختلف از آنها.

البته در کنار مسئله هم‌جنس‌بازی بازیگران، تلاش می‌شد تا اعتیاد بازیگران  به مواد مخدر و الکل، طلاق و مشکلات اخلاقی آنها را، حتی با پرداخت مبالغ هنگفت به شاهدان و اجیر کردن افرادی برای گفتن چیزهای غیرواقعی، پنهان نگاه دارند.

سیستم ستاره محوری در سینمای هالیوود توانست تا به امروز به قوت خود باقی بماند و علت این امر چیزی نبود مگر توانایی این سیستم برای کشاندن تماشاگران به سالن‌های سینما. 

به دنبال شکست سیستم استودیویی در دهه‌های 50 و 60، سیستم ستاره محوری توانست تا اندازه زیادی به حفظ ثبات در صنعت سینمای هالیوود کمک کند، چون در چهارچوب چنین سیستمی تماشاگر همواره برای تماشای فیلم‌هایی که بازیگران محبوب‌شان در آنها ایفای نقش کرده بودند به سینما می‌آمدند.

از اواسط دهه 70 میلادی به بعد آژانس‌های استعدادیابی به شدت توسعه یافتند و به واسطه این آژانس‌ها بود که استودیوها و یا عوامل فیلم می‌توانستند برای نقش مورد نظر خود بازیگر پیدا کنند یا بازیگری می‌توانست نقش مورد علاقه‌اش را به دست آورد.

آژانس‌های استعدادیابی همچنین می‌توانستند به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر روند تنظیم برنامه زمانی تولید یک فیلم، تعیین بودجه فیلم و انتخاب بازیگر برای هر نقش تأثیرگذار باشند.

طی دهه 80 و 90 میلادی آژانس‌های استعدادیابی در فیلم‌هایی چون «شکارچیان روح»، «توتسی» و «لیگ خودشان» شکست خوردند و این مسئله به اعتبارشان ضرر زیادی وارد کرد. با این‌حال آژانس‌های استعداد یابی تا به امروز به کار خود ادامه داده‌اند تا آنجا که امروز می‌توان ردپای آنها را در فیلم‌هایی چون «بابای بزرگ»، «هپی گیلمور» و «پسر آبی» و «بیلی مدیسون» دید.

 این آژانس‌ها امروزه با در اختیار گذاشتن گروهی از بازیگران به یک پروژه سینمایی خاص، فروش فیلم در گیشه را تضمین کرده و به عبارت دیگر ریسک شکست در گیشه و یا کاهش سود حاصل از فروش فیلم را در قراردادی که با سازندگان فیلم می‌بندند، کاهش می‌دهند. 

 

فیلم شکارچیان روح

 *آنهایی که در لیست سیاه هالیوود حبس شدند!

لیست سیاه هالیوود در اواسط قرن 20 میلادی تشکیل شد و اسامی تعدادی از فیلمنامه‌نویسان، بازیگران، کارگردان، موسیقیدانان و دیگر اهالی صنعت سرگرمی هالیوود را در بر‌گرفت که به نوعی گفته‌ می‌شد این افراد فعالیت‌های یا اعتقادات مشکوک سیاسی دارند. این افراد به نوعی در هالیوود طرد می‌شدند و بسیاری از استودیوها از استخدام آنها سرباز می‌زدند.

یکی از این موارد متهم کردن افراد به همکاری داشتن با حزب کمونیست آمریکایی بود.

از اواخر دهه 40 و تا اواخر دهه 50 میلادی سخت‌گیری‌ها در این رابطه افزایش یافت و هرگونه تحقیق و تفحصی درباره این لیست کاملا بعید به نظر می‌رسید.

اولین باری که به طور علنی چنین لیستی تشکیل شد 25 نوامبر سال 1947 میلادی بود، یک روز پس از آنکه ده نویسنده و کارگردان از شهادت دادن در برابر کمیته بررسی فعالیت‌های غیرآمریکایی امتناع کردند و متهم به «توهین به کنگره» شدند. گروهی از مجریان استودیوها، که تحت حمایت «انجمن سینمای آمریکا» فعالیت می‌کردند، حکم اخراج این 10 نفر، که به «10مرد هالیوود» مشهور شدند، را اعلام کردند.

 

گروه موسوم به «10 مرد هالیوود»

در  22 ژوئن 1950 جزوه‌ای به‌نام «کانال‌های سرخ» منتشر شد که نام  151 نفر از فعالان حرفه‌ای هنر را در خود داشت و آنها را فاشیست‌های سرخ و هوادارانشان» می‌نامید. چیزی نگذشت که اغلب کسانی که از آنها نام برده شده بود به همراه گروه دیگری از هنرمندان از فعالیت در عرصه هنر منع شدند. با اینکه در سال 1960 «کرک داگلاس»، «دالتن ترمبو»، یکی از 10 مرد هالیوود که اظهار پشیمانی و توبه نکرده بودند را به‌عنوان فیلمنامه‌نویس فیلم‌های «اسپارتاکوس» و «مهاجرت دسته‌جمعی» معرفی کرد، همچنان تا سال‌ها بعد تعداد زیادی از افراد لیست‌ سیاه از هر گونه فعالیتی در حرفه خود منع شده بودند.

 

دالتن ترمبو: به نظر می‌رسد امروزه همه درباره دموکراسی صحبت می‌کنند و من این را نمی‌فهمم، دموکراسی چیزی است که باید برای آن زیست و مرد.

 

دالتون ترمبو در زندان

بعدها این لیست سیاه بسیار گسترش یافت و افراد بی‌شماری را دربرگرفت. برخی از این افراد مجبور شدند ضمن ابراز سوگند وفاداری، علیه همکاران خود شهادت دهند، که در میان آنها «الیا کازان» کارگردان مشهور،«باد شولبرگ» فیلمنامه‌نویس و «گری کوپر»، بازیگر  بدون ذره‌ای بی‌میلی شهادت‌هایی دادند که به بسیاری از هنرمندان آسیب رساند.

 

الیا کازان

آنها با همکاری یکدیگر گرایش‌های سیاسی هنرمندان را آن‌چنان تشریح می‌کردند که باعث شد بسیاری از هنرمندان حرفه‌ای برجسته و دوستان سابق‌شان مجبور به ترک آمریکا و رفتن به مکزیک و یا اروپا بشوند. به تدریج لیست سیاه، کسانی که هیچ فعالیت سیاسی‌ای نداشتند را نیز در برمی‌گرفت و در شهادت‌ها به دلایل خجالت‌آوری استناد می‌شد. یکی از شهود به خاطر داشت که «لایونل استندر»، که تا آن زمان در ده مجموعه تلویزیونی فعالیت کرده بود،در فیلمی سوت آهنگ «انترناسیونال» را زده است_ سرود «انترناسیونال» با روز جهانی کارگر در اولین روز ماه می عجین شده است_ «استندر»، که هیچ فعالیت سیاسی‌ای در سابقه خود نداشت، تنها به این دلیل، دیگر هرگز نتوانست در عرصه هنر فعالیت کند.

 

                                  لایونل استندر

29 جولای 1946 «ویلیام آر. ویلکرسون»،ناشر و پایه گذار نشریه سینمایی «هالیوود ریپورتر»، مقاله‌ای تحت عنوان «یک رأی برای جو استالین» منتشر کرد که در آن به طور مجدد اسامی عده‌ای از جمله «دالتون ترامبو»، «هاوارد کوچ» و «هنری میرز» را به عنوان طرفداران حزب کمونیست معرفی کرد.

سپتامبر همان سال، «ویلکرسون»، مقاله دیگری در ادامه مقاله «یک رأی برای جو استالین» منتشر کرد که در آن نیز از تعداد بسیار زیادی به عنوان کمونیست‌ها و طرفداران این حزب معرفی شدند. این لیست، لیست بیلی یا لیست سیاه بیلی نام گرفت.

 

مؤسس نشریه سینمایی هالیوود ریپورتر

65 سال بعد در سال 2012 میلادی پسر «ویلکرسون»، بابت نقش «هالیوود ریپورتر» در شکل‌گیری لیست سیاه هالیوود عذرخواهی کرد و علت اینکار پدرش را یک حس انتقام جویی از هالیوودی‌ها برای ناکام ماندن در داشتن یک استودیوی فیلمسازی بیان کرد.

اگر چه اکنون با گذشت سال‌ها دیگر چیزی به شکل اولیه لیست سیاه در هالیوود وجود ندارد ولی همچنان برخی از اهالی این صنعت سرگرمی در عین ادعاهای فراوان برای آزادی بیان و دموکراسی، به دلیل برخی اعتقاداتشان مورد خشم و نفرت سران هالیوود قرار گرفته و تا مدت‌ها در عرصه کاری تحریم می‌شوند.

*از طرد «مل گیبسون» برای ایراد سخنان ضد یهود تا بایکوت «شان استون» به خاطر مسلمان شدن

_مل گیبسون

 چند سال پیش، «مل گیبسون» به دلیل داشتن سرعت غیر مجاز و رانندگی در عین مستی توسط پلیس متوقف و تحت بازجویی قرار گرفت ولی در حین بازجویی با ادای جملاتی چون یهودیان عامل تمامی جنگ‌های دنیا هستند» و ... به خود برچسب ضد یهود زد که پس از آن علی‌رغم عذرخواهی به شدت مورد انتقاد رسانه‌های داخلی و خارجی و همچنین اهالی هالیوود قرار گرفت، تا آنجا که بسیاری از استودیوهای بزرگ هالیوود وی را تحریم کرده و بسیاری از هنرپیشه‌های یهودی هالیوود از جمله «جری لوییس» و «مایکل داگلاس» به شدت از وی انتقاد کردند.

 

 

تا مدت‌ها رسانه‌ها با «مل گیبسون» همانند فردی ناهنجار و برهم‌زننده آرامش جامعه برخورد می‌کردند و در این میان بسیاری از استودیوهای هالیوودی قردادهای قبلی‌اشان را با او لغو کردند و یا در پروژه‌های جدید به سراغ او نرفتند.

اگر چه «مل گیبسون» پس از آزادی از زندان تحت فشار اشخاص حقیقی و حقوقی بسیاری ضمن حضور در شورای ایالتی لس‌آنجلس، بار دیگر از یهودیان عذرخواهی کرد ولی در آخر سخنرانی‌اش بار دیگر یهودیان را گردانندگان اصلی هالیوود معرفی کرد.

_شان استون

«شان استون»، پسر «الیور استون»، فیلمساز جنجال‌برانگیز آمریکایی که برای ساخت یک مستند به ایران می‌آید، 25 بهمن سال 1390 در اصفهان به دین مبین اسلام، مذهب تشیع، مشرف می‌شود.

 

این هنرمند آمریکایی دلیل مسلمان شدن خود را اینگونه بیان می‌کند:حضرت محمد (ص) در زمانی که دنیا پر از کفر بود تمام مردم را با هم متحد کرد، من شجاعت و معرفت رسول خدا (ص) را می‌فهمم و به همین دلیل نیز مسلمان شدم.

کمی بعد «شان استون» که نام خود را به «شان علی استون» تغییر داده به آمریکا باز می‌گردد، هجمه تبلیغات علیه او آغاز می‌شود آنچنان‌که روزنامه  آمریکایی نیویورک پست در مطلبی عنوان می‌کند: مسلمان شدن «شان استون» در هالیوود با واکنش‌های منفی زیادی روبرو شده است.

«علی استون» نیز چند روز بعد در مصاحبه با روزنامه نیویورک پست، در این‌ باره گفت: من هم‌اکنون در حال تجربه یک دشمنی نژادپرستانه هستم، افراد زیادی در صنعت فیلمسازی هالیوود هستند که ابراز داشته‌اند که دیگر تمایل ندارند با من کار کنند و مطمئنم که از سوی برخی از افراد قدرتمند و صاحب نفوذ کنار گذاشته می‌شوم ولی تنها می‌توانم در جواب به آنها یک عبارت عبادت گونه ساده را بگویم: هیچ‌خدایی مگر خداوند یکتا وجود ندارد و محمد پیامبر و فرستاده اوست.

اللهم عجل لولیک الفرج

چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393  11:35 AM
تشکرات از این پست
papeli
دسترسی سریع به انجمن ها