به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، شاید بسیاری ندانند شهید سرلشکر "محمدرضا وجدانی" در اقدامی کمنظیر با همرزمانش توانست شهید دکتر مصطفی چمران، شهید صیاد شیرازی، شهید ناصر کاظمی و رزمنده جاویدالاثر احمد متوسلیان را از حلقه محاصره دشمن نجات دهد.
امیر سرلشکر شهید خلبان "محمدرضا وجدانی" در تاریخ بیست و پنجم مرداد ماه سال ۱۳۳۳ در خانوادهای مومن و متعهد در شهرستان رفسنجان دیده به جهان گشود. والدین محمدرضا فرهنگی بودند و از همان اوان کودکی هم و غم آنها دین بود که محمدرضا را فردی مومن و متعهد و کارآمد تربیت نمایند، و او را با تعالیم عالیه اسلامی آشنا کنند. محمدرضا کم کم رشد کرد و با توجه به ادراک و فهم کودکیاش با نماز و سایر احکام اسلامی آشنا شد.
پدر سعی میکرد نماز را به جماعت در مسجد محلهشان اقامه نماید و محمدرضا را با خود به مسجد میبرد که با پایگاه اصلی اسلام یعنی مسجد، انس و الفت بگیرد. محمدرضا قبل از رسیدن به سن تکلیف نمازش را سر وقت اقامه مینمود و والدین، قرآن را به وی آموزش میدادند.
از همان دوران کودکی عشق و علاقه وافری به پرواز و خلبانی داشت. پس از اخذ دیپلم در آزمون دانشکده خلبانی هوانیروز شرکت کرد و پس از قبولی در آزمون علمی، از بین چندین نفر داوطلب خلبانی، کلیه مراحل را با موفقیت پشت سر گذاشت و در تست مقاومت جسمانی موفق به کسب حداکثر امتیازات شد.
در آزمون سراسری کنکور هم در رشته مهندسی و کارشناسی در چند دانشگاه آن زمان قبول شد ولی عشق به خلبانی او را جهت طی دوره تخصصی، عازم اصفهان نمود.
آمریکاییها مسئول آموزش دانشجویان خلبانی بودند و خیلی تحقیرآمیز با دانشجویان برخورد میکردند. محمدرضا نفرت عجیبی از آمریکاییها در دل داشت و لیکن به علت تیزهوشی و تسلط کامل بر زبان انگلیسی، سعی میکرد حداکثر بهرهبرداری علمی را از آ نها بکند.
اعتقاد داشت باید از نظر علمی آن قدر خودکفا شویم که دیگر نیاز به مستشاران آمریکایی نداشته باشیم، چون حضور هر استاد آمریکایی هزینههای زیادی را بر کشور تحمیل میکرد. در ضمن استادان آمریکایی با توجه به ماموریتی که داشتند سعی میکردند دانشجویان را از نظر فرهنگی خود باخته و از نظر معنوی از درون تهی نمایند.
به علت تربیت صحیح در دامان مادری مومنه و فرهنگی و اخذ تربیت اسلامی که ریشه داربود، حرکت استادان آمریکایی خدشهای بر اعتقادات محمد رضا وارد نیاورد، بلکه بالعکس او را به مبانی اعتقاداتاش بیشتر و بیشتر پایبند نمود.
محمدرضا پس از طی دوره عمومی خلبانی، دوره تخصصی خلبانی اف ۱۴ را با موفقیت طی کرد و پس از اخذ (وینگ پرواز) به درجه ستوان دومی مفتخر شدد و به پایگاه رزمی مسجد سلیمان مامور شد. در آن مقطع زمانی گروه رزمی مسجد سلیمان و گروه رزمی کرمان در همان شهر اصفهان مستقر بودند.
همزمان، مخالفتهای علنی بر علیه رژیم منحوس پهلوی در سراسر ایران آغاز شده بود وشهر اصفهان نیز از این قاعده مستثنی نبود. محمدرضا در دوران دانشجویی و پس از فارغ التحصیلی طعم تلخ استثمار مستشاران آمریکایی را چشیده بود و مستشاران آمریکایی در کلیه سطوح هوانیروز نفوذ داشتند و کلیه تصمیمات و سرنوشت کارکنان هوانیروز اعم از خلبان و فنی، در دست آنان بود و بعضی از این مستشاران آن قدر گستاخ بودند که ایران را ایالت ۵۳ آمریکا میدانستند.
محمدرضا به اتفاق تعدادی از پرسنل فنی و هوایی مومن و انقلابی به فعالیت زیر زمینی بر علیه رژیم منحوس پهلوی میپرداختند و ارتباط پیوسته و تنگاتنگی با روحانیون معظم و معزز و انقلابی اصفهان برقرار و اعلامیههای حضرت امام را دریافت و بین کارکنان انقلابی پایگاه توزیع مینمودند و همچنین وقایع و رویدادهایی که در آن مقطع زمانی در سطح کشور به وقوع میپیوست، به صورت بولتن تهیه و مخفیانه در اختیار انقلابیون پایگاه قرار میدادند.
از شهریور ماه ۱۳۵۷ پس از جمعه خونین ۱۷ شهریور میدان ژاله، محمد رضا با لباس شخصی در تظاهرات شرکت میکرد تا اینکه طی یک برنامه هماهنگ شده، ایشان به کمک تعدادی از دوستان فنی و خلبان، تصمیم گرفتند که در سبزه میدان با لباس، در راهپیمایی بر علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت کنند.
تعدادی از آنان توسط ساواک شناسایی و دستگیر و به زندان انداخته شدند و اگر خدای ناکرده انقلاب ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی به پیروزی نمیرسید، به جرم فعالیت براندازی بر علیه خاندان شاهنشاهی، جزء اعدامیها بودند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضا و سایر همرزمان انقلابیاش بیش از پیش احساس مسئولیت کرده و به منظور حفظ و حراست از وسایل پرنده و اموال و تجهیزات ارزنده پروازی و نگه داشتن آنها از دستبرد سارقین و ضد انقلاب، شبانه روز از پایگاه به آن وسعت، حفاظت مینمودند.
متاسفانه عوامل استکبار جهانی در مناطق خوزستان، ترکمن صحرا، بلوچستان، کردستان و شهرهایی مثل اصفهان، تهران، تبریز، اهواز و زاهدان نگذاشتند ملت ایران شهد شیرین آزادی و استقلال را بچشد و با حمایت آمریکا و عوامل داخلی، غائله کردستان را به وجود آوردند و قصد جدا نمودن پاره تن ایران یعنی مناطق کردنشین را نمودند و شروع به اقدامات مسلحانه در مناطق کردستان کردند و ضمن غارت پادگانها، تعداد زیادی از پرسنل ارتش و سپاه و کمیته را به شهادت رساندند. گروهک کومله و دمکرات و سران آنها از ایادی آمریکا و عراق بودند. امیر سرلشکر شهید خلبان وجدانی به همراه تعدادی از هم رزمان فنی خود عازم کردستان شدند. نقش عقابان تیز پرواز هوانیروز در خاموش و سرکوب نمودن غائله کردستان از تعداد بالگردهایی که توسط ضد انقلاب سرنگون شده است، مشخص میشود.
بهرحال با توجه به فرمان تاریخی حضرت امام در بیست و هشتم فروردین ماه ۱۳۵۸ نیروهای جان برکف ارتش و سپاه و کمیته و چریکهای تحت امر شهید چمران عازم مناطق کردستان شدند.
با توجه به اینکه اکثر راههای زمینی را ضد انقلاب در اختیار داشت، هوانیروز داوطلبانه عازم منطقه نبرد شد و از جمله این عقابان تیز پرواز، امیر سرلشکر شهید خلبان محمدرضا وجدانی بوده که در این خصوص در خطه خونین کردستان بلاخص پاوه، حماسهها آفرید.
محمد رضا و همکارانش موفق شدند دکتر مصطفی چمران و تعدادی از فرماندهان ارتش و سپاه از جمله شهید ناصر کاظمی و سپهبد شهید صیاد شیرازی و برادر جاویدالاثر احمد متوسلیان و…را علیرغم تنگ بودن حلقه محاصره و تیراندازی متوالی ضد انقلاب به سوی آنها، از میان آتش و خون نجات دهند.
در اقدام بعد هنگامی که محمد رضا و خلبان مهدوی در حال پرواز برای حمل مجروحین و شهدا بودند، مورد هدف گلولههای ضد انقلاب قرار گرفتند و در حالی که روزه بودند، بالگردشان سقوط کرد و در روز قدس ۲۵ مرداد ۵۸ که مصادف با سالروز تولد محمدرضا بود، به شهادت رسیدند. در این حادثه، همه مجروحین نیز به فیض شهادت نائل آمدند.
پس از این ماجرا، مصطفی چمران در دیدار با والدین شهید وجدانی اظهار داشت که زنده بودنم را مدیون خلبان شهید محمدرضا وجدانی هستم. چمران در سوگ شهادت محمدرضا خیلی گریه کرد و از اینکه خلبان جسور و نترس و انقلابی و ولایتمداری را از دست داده بودیم، بسیار متاثر شد. جمعه خونین پاوه و جنایت ایادی ضد انقلاب در روز جهانی قدس، دلها را به درد میآورد.
امیر سرلشکر محمدرضا وجدانی در چهاردهمین سورتی پروازش در پاوه شهید و پیکر مطهرش از کرمانشاه به رفسنجان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.