0

اسلام برای حل اختلافات طبقاتی چه کرده است

 
mohammad4508
mohammad4508
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 39
محل سکونت : خراسان جنوبی

اسلام برای حل اختلافات طبقاتی چه کرده است

اسلام براى حلّ اختلاف طبقاتى اجتماع، چه طرح‏هايى‏ارائه داده است؟

پاسخ: اولًا؛ اصل مالكيّت، چون مطابق با غريزه انسان؛ بلكه حيوانات است، مى‏پذيرد. فرض كنيد الاغى سر به آخور كند و مقدارى علف به دهان گيرد و الاغ ديگرى بخواهد علف را از دهان او بگيرد، او با لگد رقيب را كنار مى‏زند. چون ابتدا او علف را برداشته و تصرّف كرده است.

اگر به نوزادى گلى بدهيد و بعد بخواهيد پس بگيريد، مقاومت مى‏كند. زيرا آنچه را به دست آورده، مال خود مى‏داند، پس احساس مالكيت يك احساس طبيعى و غريزى و ثابت است.

ثانياً؛ در مواردى تفاوت درآمدها صددرصد طبيعى است؛ مثلًا دو نفر براى ماهيگيرى كنار دريا مى‏روند همين كه تور خود را از دريا بيرون كشيدند در يك تور ماهيان زيادى به دام افتاده، در تور ديگر هيچ ماهى‏اى از دريا به تور نيافتاده است. در اين مورد ميان دو صياد، تفاوت پيدا مى‏شود، در صورتى كه هيچ‏گونه ظلم و استثمار در كار نبوده است.

در اين‏گونه موارد، اسلام با پرداخت خمس و زكات و انفاق و سفارش به مواسات و تكليف كردن بر حاكم اسلامى، مبنى بر گرفتن وجوهات از پر درآمدها و پرداخت به كم درآمدها، تعادلى ايجاد كرده است.

در خمس و زكات و انفاق و ... كه انسان با قصد قربت و با اراده خويش زيرنظر عالم ربانى به كم درآمدها مى‏دهد، هم بركات مادى وجود دارد كه مشكل اقتصادى محرومان را حل مى‏كند و هم روحيه سخاوت را در دهنده، شكوفا مى‏كند و هم ذخيره قيامت قرار مى‏گيرد و هم بين دهنده و گيرنده، علاقه و پيوند مستحكم مى‏شود و هم انگيزه كار و تلاش از بين نمى‏رود و هم بغض و حسادت و احساس حقارت به حداقل مى‏رسد يا محو مى‏شود (اين طرح اسلام براى حل اختلافات طبقاتى است).

اما در مكاتبى كه مانع مالكيت انسانها مى‏شوند يا پس از مالكيت، با زور اموال را از مردم مى‏گيرند كه ذوق و ابتكار، شور و انگيزه كار، كم و احساس اجبار و نبود آزادى، تعادل درونى‏

انسان‏ها را به هم مى‏زند.

البته در مواردى كه انسان بخواهد با كم‏فروشى، كلاهبردارى، اختلاس، رشوه، غشّ، سرقت، احتكار، ربا، استثمار و امثال آن، ظلم كند، مكتب و دولت و امت با نهى از منكر و برخورد انقلابى بايد جلوى آن را بگيرد.

قرآن براى تشويق انفاق و كمك رسانى مى‏فرمايد: مثل كسانى‏كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنندف همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يكصد دانه، باشد: «مثل الّذين ينفقون أموالهم فى سبيل اللّه كمثل حبّةٍ أنبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مائة حبّة» «1»

البته انفاق و كمك‏هايى اين پاداش و بركت را دارد كه هم سيره هميشگى انفاق كننده باشد و هم براى خدا باشد و در آن منت و آزار و تحقيرى نباشد، چنانكه با توجه به آيات 261 و 262 سوره بقره به اين امر اشاره دارد، در عبارت؛ «ينفقون أموالهم فى سبيل اللّه» فعل مضارع بكار رفته كه نشانه‏ى استمرار انفاق است و عبارت: «فى سبيل الله» به معناى قصد قربت است و كلمه‏ «منّاً و لا أذى» به نبود منّت و اذيت اشاره شده است.

 

mohammad rezawink

پنج شنبه 28 فروردین 1393  12:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها