عنصر هدف در تفسیر موضوعی
عنصر هدف در تفسیر موضوعی، در روشن کردن موضوع و جهتگیری مفسّر، تأثیر بهسزایی دارد. مشخص بودن هدف موجب شناخت بهتر قلمرو تفسیر موضوعی، و برطرف شدن اختلافات درباره محدوده تفسیر موضوعی و ارائه و تلقی درستی از آن خواهد شد.
اهدافی که ممکن است مدنظر مفسر موضوعی قرار گیرد به یکی از شکلهای ذیل است:
1. شناخت دیدگاههای قرآن درباره همه اموری که قرآن آنها را مطرح کرده است، اعم از آرایی که در جهت حل مشکلات جوامع و عقاید آنان است یا مقولههایی که در زبان قرآن جنبه کلیدی دارد، یعنی مفاهیم و معانی که در تشکیل نگرش قرآن نسبت به جهان نقش قطعی دارند. مثلاً میخواهیم بدانیم منظور قرآن از کلمه «الله» چیست و آیا «الله» مفهوم جدیدی است یا پیش از اسلام سابقه داشته است؟
یا میخواهیم حوزه واژهشناسی و معناشناسی خدا و انسان را در قرآن بهدست آوریم. همانند کاری که ایزوتسو انجام داده است (ایزوتسو، 1361)
2. شناخت آرای قرآن درباره موضوعات اعتقادی چون توحید، نبوت، جن، قیامت و مانند آنها. دراینصورت، با کنار یکدیگر قرار دادن آیات مشترکالمضمون میتوان به فهم و استنباط نظریه قرآن دست یافت.
3. شناخت موضوعات زندگی انسان، موضوعاتی که در سیر تطور بشر در حال دگرگونی بوده و هر روز بهصورت مسئله و مشکلی به انسان روی میآورد. در این نوع تفسیر دستیابی به موضع قرآن در میان راهحلها و تجربههای گوناگونی که بشر ارائه داده مدنظر است. (بنگرید به: صدر، 1421: 22، 25 و 28)
اگر منظور از تفسیر را پردهبرداری و هدف تفسیر موضوعی را استخراج دیدگاههای قرآن بدانیم، هر سه محور مزبور میتواند در دایره تفسیر موضوعی قرار گرفته، از اهداف تفسیر موضوعی تلقی شود.
ویژگیهای تفسیر موضوعی
امروزه ارائه تفسیر موضوعی افزون بر اینکه ضرورتی اجتناب ناپذیر است، ویژگیهایی دارد که در تفسیر ترتیبی کمتر یافت میشود؛ ویژگیهایی همچون:
الف) والایی در هدف: هدف در تفسیر ترتیبی فهم معانی قرآن است، با قطع نظر از آنکه آن مفهوم، مورد نیاز مخاطب یا پاسخگوی نیاز روز باشد یا نباشد، برخلاف تفسیر موضوعی که درصدد دستیابی به دیدگاههای قرآن در مسائل مورد نیاز و ارائه آن به مخاطبان به منزله آرایی پویا و زنده است.
ب) ژرفنگری: در تفسیر ترتیبی با توجه به گستره وسیع آیات و ابعاد مختلف آنها، مباحث متنوع و دامنهداری مطرح میشود که سراسر قرآن را پوشش میدهد. برخلاف تفسیر موضوعی که به بررسی یک یا چند موضوع مرتبط با هم به منظور دستیابی به نظر قرآن درباره آن میپردازد. درواقع موضوع تفسیر ترتیبی، گسترده و تا اندازهای سطحی و موضوع تفسیر موضوعی محدود و عمیق است.
ج) نقش اثباتی: در تفسیر ترتیبی، مفسر بدون هیچ پیشفرضی آنچه را قرآن میگوید میشنود، قرآن اعطا میکند و مفسّر میپذیرد. اما در تفسیر موضوعی، مفسّر تنها شنونده نیست؛ بلکه در نقش یک هم بحث، با قرآن سخن میگوید؛ مفسّر از قرآن میپرسد و قرآن پاسخ میدهد. موضوع فرضیهها را به قرآن عرضه میدارد و نظر قرآن را جویا میشود. (معرفت، 1379: 2 / 528)
روشهای تفسیر موضوعی
تفسیر موضوعی دارای روشهایی است. مفسران موضوعی با نگرشهای مختلف، از روش یکسانی پیروی نکرده، شیوه طرح مباحث و ورود و خروج و شکل استنباط آنها متفاوت است. با نگاهی به تفاسیر موضوعی میتوان روشهای گوناگونی را برشمرد. روشهایی که ناشی از جهتگیریها، دانستهها، حساسیتها و در نهایت مبانی مختلف مفسرین آنهاست.
اگرچه تفسیر موضوعی حرکتی نوپاست، این چندگانگی و اختلاف روش، در میان مجموعههای موجود مشاهده میگردد، مثلاً مفسری که معتقد است موضوعات قرآنی در تعامل با اندیشههای انسان و تجارب بشری شکل میگیرد نباید در استنباط موضوعات از قرآن پاسخطلبی انفعالی داشته باشد، بلکه باید موضوعات پس از بررسی از متن زندگی و واقعیات و نیازهای آن و جمعآوری و فهم دیدگاههای موجود در این زمینه، به سراغ قرآن برود؛ روش چنین مفسری با روش کسی که موضوعات را صرفاً از قرآن میداند بسیار متفاوت خواهد بود؛ چراکه روش چنین فردی برخلاف دیدگاه نخست الزاماً آگاهی از دانشهای بیرونی و تجارب بشری نیست که در تفسیر موضوعی درپی منقح کردن دیدگاهها و بهرهگیری از تجربیات بشری درباره موضوع است. (صدر، 1421: 527)
یکی موضوعات را از مسائل و معیارهای فکری و اجتماعی خارج از متن قرآن میگیرد و دیگری موضوعات را از قرآن. از سوی دیگر، فقه نیز درحقیقت نوعی تفسیر موضوعی حدیث و قرآن است با روشی متفاوت که با نگاهی به کتابهای فقهی بهوضوح میتوان این تفاوت را مشاهده کرد.
گذشته از اینکه روش آیاتالاحکام نویسان عموماً استنادی است، عدهای در تفسیر موضوعی از روش تحلیلی و توصیفی و عدهای از روش مقایسه تجارب بشری و رهنمودهای قرآنی استفاده کردهاند که گاهی از آن به روش توحیدی تعبیر میشود؛ عدهای نیز روش علمی و استفاده از اکتشافات، آرا و تئوریهای علمی و تفاسیر آن با آیات را بهکار بردهاند.
بههرحال تفاسیر موضوعی از سه جهت قابل تقسیماند:
1. براساس باور و بینش و گرایشهای مذهبی و اجتماعی؛
2. براساس روش (نحوه ورود و خروج مفسّر و تلّقی او از تفسیر موضوعی) که موجب تفاوت در روش شده است؛
3. براساس تنظیم و ترتیب مباحث و چینش آیات. (ایازی، کیهان اندیشه، 1386ش)
بنابراین مفسّری در تفسیر موضوعی در کنار استفاده از سنت، برای فهم کتاب به مقایسههای تفسیری میپردازد یا روشهای تاریخی و تجربی را در فهم نص بهکار میگیرد، روش خاصی را برای تفسیر موضوعی دنبال میکند که با روش مفسّرانی که این مبانی را نپذیرفته و حقانیتی برای روشهای تجربی و تاریخی قائل نیستند، متفاوت خواهد شد.
بنابراین آنچه مفسّر موضوعی مبنای فهم خود قرار میدهد، درحقیقت روش متفاوتی ایجاد میکند که در شکل استنباط او تأثیرگذار است.
اجمالاً تفسیر موضوعی بنابر آنچه بزرگان گفتهاند به دو روش است:
الف) نخست استخراج تکتک مسائل مطرح شده در قرآن و گردآوری آیات مربوط به هر مسئله به تفکیک و سپس بررسی موضوع با در نظر گرفتن مجموع آن آیات؛ درحقیقت، این نوع تفسیر موضوعی، نشستن و گوش فرادادن به قرآن است. در این نوع تفسیر، قرآن، خود، سخن گفته، و پیام خود را میرساند و نقش ما تنها ثبت و ضبط پیامهای قرآنی است.
ب) دریافت مسائل از متن و واقعیت و بررسی و گردآوری نیازهای واقع در متن زندگی به منظور جستوجوی پاسخ آنها از قرآن؛ این نوع تفسیر، درواقع مباحثه کردن با قرآن با الهام گرفتن از نیازهای ملموس زندگی است؛ چراکه در این روش پس از طرح پرسش، پاسخ آن در قرآن جستوجو میشود. این روش را میتوان روش «استنطاقی» نامید. (حکیم، 1420: 19؛ صدر، 28؛ معرفت، 1379: 528 ـ 527؛ مکارم شیرازی، 1368: 1 / 29)
این شیوه، درست همان است که امیرمؤمنان× بدان دستور فرمودهاند:
ذلک القرآن فاستنطقوه ولن ینطق ولکن اخبرکم عنه الا ان فیه علم ما یاتی والحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم. (سید رضی، بیتا: خ 158)
منظور از «استنطاق» تعمّق و تدبّر در گفتههای قرآن است که با کنار هم گذاشتن آیات مربوط، آنچه در حالت پراکنده، گویا نبود، گویا میشود. آن حضرت× میفرماید:
و ینطق بعضه ببعض (سید رضی، بیتا: خ 158) و یشهد بعضه علی بعض. (همو، خ 133)
برخی از آیاتی که خود، بهتنهایی، گویا نیستند با قرار گرفتن در کنار آیات متناسب و مرتبط، گویا میشوند و برخی بر برخی گواه خواهند بود تا مفادشان بهخوبی روشن و هویدا گردد.
تفاوت تفسیر موضوعی با تفسیر قرآن به قرآن
مفسّر واقعی کسی است که در تفسیر آیات قرآن، خود را از هر نوع عقیده و پیشداوری مجرد سازد و بهجای عرضه قرآن بر افکار و آرای خود، افکار خود را بر قرآن عرضه کند.
برای فتح قلههای علمی قرآن و کشف رازهای نهفته و گنجینههای گرانبهای آن بهترین راه، مطالعه خود قرآن و بررسی آیات مشابه و همانند در درجه نخست و احادیث قطعی اسلامی در درجه دوم است. (سبحانی، 1360: 1 / 18)
قرآن در جایی خود را تبیان و بازگوکننده همه چیز معرفی میکند؛ آنجا که میفرماید:
وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ. (نحل / 89)
و در جای دیگر خود را بدین صورت معرفی میکند:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَینَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ. (بقره / 185)
وَ أَنْزَلْنَا إِلَیکمْ نُورًا مُبِینًا. (نساء / 174)
برخی گمان کردهاند تفسیر موضوعی، همان تفسیر قرآن به قرآن است. دقت در سیر تطور و نیازهای تفسیر موضوعی، بیانگر مشابهت بسیار این دو گرایش است. افزون بر این، زمینههای گرایش به تفسیر موضوعی و خاستگاه استخراج نظریه، در محیط تفسیر قرآن به قرآن فراهم شده است؛ اما ازآنجاکه هدف این دو متفاوت است، نباید این دو را یکی تلقی کرد.
درست است که مراحل ابتدایی تفسیر موضوعی با شرح کوتاه آیات و استمداد از آیات دیگر آغاز گردیده است و در تفاسیر گذشتگان بسیار دیده میشود که با استمداد آیات مشترکالمضمون به شرح و معنای آیه مورد نظر پرداخته و منظور قرآن را از یک جمله و آیه و حتی یک واژه بهدست آوردهاند. در میان تفسیرهای ترتیبی، روش تفسیر قرآن به قرآن کم نیستند و حتی برخی از مفسّران از این روش بهعنوان نخستین منبع مراجعه برای فهم آیه سخن گفتهاند و از آن بهعنوان بهترین روش تفسیری یاد کردهاند. (طوسی، بیتا: 1 / 4؛ ابنکثیر، بیتا: 1 / 4؛ زرکشی، بیتا: 2 / 291؛ طباطبایی، 1389: 1 / 12 ـ 11)
نکته مهم و تفاوت اصلی در تفسیر قرآن به قرآن این است که مفسّر با تمرکز بر یک آیه، برای ارائه تفسیر آن و دستیابی به درک جامعی از آن از آیات دیگر استمداد میجوید؛ خواه آیات مزبور از نظر مضمون و سیاق به آیه مدنظر مفسر شباهت داشته باشد یا نه.
مفسَر طبعاً با این روش به فهم و عمق بیشتری از آیه دست خواهد یافت؛ چراکه طبیعیترین راه برای فهم کلام مراجعه به سایر کلمات گویند است. به گفته علامه طباطبایی در المیزان منحصرترین روش آن است که ما به خود قرآن مراجعه کنیم و از سایر کلمات و آیات برای فهم آیه مدد بجوییم. (طباطبایی، 1389: 4 / 73) حال آنکه هدف از تفسیر موضوعی استخراج نظریه و استنباط دیدگاه قرآن است. بههرحال، تفسیر قرآن به قرآن پایه تفسیر موضوعی است.
شهید صدر در پژوهشهای قرآنی خود سه دلیل برای ترجیح شیوه تفسیر موضوعی قرآن بر شیوه تفسیر ترتیبی مطرح میکند که عبارتاند از:
1. تفسیر موضوعی حالتی از تعامل با واقعیت خارجی است، یعنی مفسر از واقعیت زندگی آغاز میکند و با تمرکز بر موضوعی از موضوعات اعتقادی، اجتماعی و هستی زندگی و طرح تجربیات و راهحلهای اندیشه بشری درباره آن، موضوع مزبور را به قرآن عرضه کرده، به تبیین موضع قرآن کریم درباره آن میپردازد؛ درحالیکه این ویژگی در شیوه تفسیر ترتیبی وجود ندارد. (بنگرید به: صدر، 1421: 28 ـ 25)
2. مفسر در تفسیر موضوعی قرآن کریم، به تبیین مفاهیم دقیق آیات قرآن آنچنان که در تفسیر ترتیبی قرآن است، بسنده نمیکند، بلکه میکوشد با دستیابی وجه ارتباط این مفاهیم، به نظریه مرکب (جامع) قرآنی در این زمینه دست یابد. (بنگرید به: صدر، 1421: 39 ـ 22)
3. پراکندگی موضوع در تفسیر ترتیبی، منجر به بروز تناقضهای مذهبی متعدد در عرصه اسلامی میشود، که این تناقض در بسیاری از مسائل کلامی مانند جبر و اختیار رخ داده است، درحالیکه بسیاری از تناقضها در تفسیر موضوعی رخ نخواهد داد. (بنگرید به: همان: 12 ـ 11)
همچنین، شهید صدر تفسیر موضوعی قرآن کریم را همگام و همسو با تحولات بشری در تمامی ابعاد آن میداند. (همان: 24 ـ 22)
به هر حال، در تفسیر موضوعی کمتر بر آیهای خاص تأکید میشود. ممکن است به یک آیه بیشتر استشهاد شود یا بهمنزله آیه محکم، آیات دیگر به آن ارجاع داده شود؛ اما هدف، کشف معانی مفرد و شناخت مرادِ هریک از آیات نیست؛ بلکه هدف تبیین موضوع و عنوان کلی با توجه به نظر قرآن است. ازاینرو، در تفسیر موضوعی، آیات نظیر، شبیه و مرتبط در کنار یکدیگر قرار میگیرد، و بیشاز آنکه بخواهد به فهم معانی واژه، جمله و آیه بپردازد، تئوری، طرح و نظریه خاصی را تعقیب میکند و درپی پاسخ به سؤالی خاص و دستیابی به فهم دیدگاه قرآن درباره آن موضوع است.
نتیجه
1. هدف تفسیر موضوعی استخراج دیدگاه و تئوری قرآن نسبت به موضوعی مشخص است؛
2. تفسیر موضوعی در امتداد تفسیر ترتیبی است و مفسّر موضوعی برخلاف مفسر ترتیبی از آن جهت که درباره یک موضوع و ابعاد آن با نگاهی تحلیلی، گسترده و عمیق مینگرد، نقش ایجابی و فعال دارد. این نوع تفسیر بهجهت تلفیق تجربه بشری با دیدگاه قرآن به منظور استنتاج، توحیدی نامیده میشود؛
3. موضوع تفسیر موضوعی میتواند درونمتنی یا ذهنی و ماوراءالطبیعی و یا از موضوعات عالم واقع و متن زندگی انسان باشد؛
4. روشهای تفسیر موضوعی بسته به مبانی مدنظر مفسّر، متفاوت است. ولی بهطورکلی به دو روش استخراجی (موضوع و حکم هر دو مستخرج از قرآن) و استنطاقی (مسئله و تبیین موضوع خارج از قرآن و حکم و پاسخهای آن از قرآن) صورت میگیرد؛
5. اگر تفسیر درپی تبیین یک واژه یا مدلول جمله از آیهای دیگر باشد، قرآن به قرآن، و اگر هدف دستیابی به پیام قرآن یا بیان نکتهای کلی از مفاد قرآن یا استخراج نظریه باشد، موضوعی است؛ گرچه در ذیل یک آیه بحث شده باشد.
منابع و مآخذ
الف) کتابها
1. ابنتیمیه، بیتا، مقدمه فی اصول التفسیر، بینا.
2. ابنکثیر، اسماعیل، بیتا، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالجلیل.
3. ایازی، محمدعلی، 1386، «نگاهی به تفاسیر موضوعی معاصر»، کیهان اندیشه، شماره 28، بهمن و اسفند.
4. ایزوتسو، توشی هیکو، 1368، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
5. جلیلی، سید هدایت، 1372، روششناسی تفاسیر موضوعی قرآن، تهران، کویر.
6. جلیلی، سید هدایت، 1387، تفسیر موضوعی در چیستی، بنیانها و پیشفرضها، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
7. جوادی آملی، عبدالله، 1365، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مرکز نشر فرهنگی رجا، چاپ دوم.
8. حافظنیا، محمدرضا، 1383، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، تهران، سمت.
9. حکیم، محمدباقر، 1420 ق، تفسیر سوره حمد، قم، مجمع الفکر الاسلامی.
10. خالدی، صلاح عبدالفتاح، بیتا، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، اردن، دار النفائس.
11. ذهبی، محمدحسین، بیتا، التفسیر و المفسرون، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
12. زرکشی، محمد بن عبدالله، بیتا، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالمعرفة.
13. سبحانی، جعفر، 1360، منشور جاوید، قم، توحید.
14. صدر، سید حسن، 1338، تأسیس الشیعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
15. صدر، سید محمدباقر، 1369، سنتهای اجتماعی و فلسفه و تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهری، تهران، نشر فرهنگی رجاء.
16. صدر، سید محمدباقر، 1421 ق، المدرسة القرآنیة، قم، مرکز بررسی آثار شهید صدر.
17. طباطبایی، سید محمدحسین، 1389 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
18. طوسی، محمد بن الحسن، بیتا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
19. عمید زنجانی، عباسعلی، 1379، مبانی و روشهای تفسیری قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ چهارم.
20. مجلسی، محمدباقر، 1363، بحار الأنوار، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
21. معرفت، محمدهادی، 1379، تفسیر و مفسران، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
22. مکارم شیرازی، ناصر، 1368، پیام قرآن، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین×.
23. هاشمی رفسنجانی، اکبر، 1386، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب.
ب) مقالات
24. زارعی، حبیب الله، 1384، «تفسیر موضوعی، پیشینه، اقسام و روشها»، مجله معرفت، شماره 96.
25. فتحی، علی، 1385، «تفسیر موضوعی و مراحل آن»، مجله معرفت، شماره 8.
26. کریمی، حسین، 1382، مفتاح الآیات، مجله فقه و مبانی حقوق سلامی، شماره 1.
27. گروه کارورزی تفسیر موضوعی مؤسسه امام خمینی&، 1384، «منبعشناسی تفسیر موضوعی قرآن کریم»، مجله معرفت، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی&، شماره 96.
لیلا غلامی
حسین علویمهر
فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 8