0

گفتگویی با امام زمان !

 
sanazb
sanazb
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 479
محل سکونت : تهران

گفتگویی با امام زمان !

امام زمان

شب جمعه بود; گفت و گویى در لحظاتى ناب

وارد شدم بر كریم، با دستانى خالى از حسنات و قلبى تهى از سلامت

گفتم: بسم‏الله النور .

گفتا: الذى هو مدبر الامور .

 

گفتم: بسم‏الله النور النور .

گفتا: الذى خلق النور من النور .

 

گفتم: كیستى؟

گفتا: المهدى طاووس اهل الجنة .

 

گفتم: چه زیبا پاسخ مى‏دهى .

گفتا: انا ابن الدلائل الظاهرات .

 

گفتم: چگونه در برابر قدوم مباركتان ركوع كنم؟

گفتا: ما اسئلكم علیه من اجر الا المودة فى‏القربى .

 

گفتم: این جان فدایتان، متاعى كه هر بى سر و پایى دارد .

گفتا: اللهم وال من والاه وعاد من عاداه .

 

گفتم: مولاجان! مى‏خواهم شیرینى وصال را بچشم .

گفتا: تا تلخى فراق نچشى به شیرینى وصال خرسند نگردى .

 

گفتم: مى‏خواهم محبوب حق تعالى شوم .

گفتا: تا ترك لذات طبیعى خیالى نكنى محبوب حق تعالى نشوى .

 

گفتم: مى‏خواهم كارهایم رنگ خدایى داشته باشد .

گفتا: اگر دائم‏الحضور باشى كار خدایى كنى .

 

گفتم: در مشكلات غوطه‏ورم .

گفتا: كلید حل مشكلات تضرع در نیمه شب است .

 

گفتم: افضل اعمال كدامین است؟

گفتا: به فرموده جدم «انتظار الفرج‏» .

 

گفتم: سخنان جدتان را متذكر مى‏شوید!

گفتا: كنا نور واحد .

 

گفتم: پایانمان چه مى‏شود؟

گفتا: العاقبة للمتقین .

 

گفتم: عزیز على ان ارى الخلق ولاترى .

گفتا: غبار را پاك كن تا ببینى .

 

گفتم: كى مى‏آیید؟

گفتا: اذا قضى امرا فانما یقول له كن فیكون .

 

گفتم: یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله .

گفتا: انا غیر مهملین لمراعاتكم ولاناسین لذكركم

 

یا ابا صالح المهدى (عج) !

چه بگویم كه ناگفته خود همه را مى‏دانى فقط بدان كه من هم به شما اقتدا مى‏كنم آنگاه كه دست‏بر دعا برمى‏دارى و مى‏خوانى:

                   «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء»

بيا در لحظه سرخ نيايش چو روح اشک پاک و ساده باشيم
بيا هر وقت باران باز باريد براي گل شدن آماده باشيم....
پنج شنبه 5 شهریور 1388  11:18 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها