0

مؤلفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت در انقلاب اسلامی 1

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

مؤلفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت در انقلاب اسلامی 1

بخش اول

چکیده

مؤلفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت در فرآیند انقلاب اسلامی کدامند؟ برای پاسخ به این سؤال و به‌منظور شناسایی و تحلیل توصیفی مؤلفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت از روش تحلیل گفتمان بهره گرفته شده است. چارچوب نظری این مقاله و مبنای بررسی ‌مؤلفه‌ها، نظریه‌های گفتمانی «وسنو» و «دایک» است. بر این‌اساس مؤلفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت از دیدگاه وسنو و دایک، یعنی تولیدکنندگان، موضوع، مخاطبان، منابع تولید و کنش‌های پیشنهادی، در فرآیند شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی و شناسایی قرار گرفته‌اند.

واژگان کلیدی: گفتمان، ایثار و شهادت، تولیدکنندگان گفتمان، مخاطبان گفتمان، منابع تولید گفتمان، انقلاب اسلامی و امام‌خمینی(ره).

مقدمه

زمینه‌های شکل‌گیری گفتمان ایثار و شهادت به‌عنوان یکی از ابعاد اصلی جهاد و مبارزه علیه باطل، به‌صدر اسلام و شاید همزمان با تولد اسلام بازگردد. اما این گفتمان در زمان‌هایی بازتولید و بازسازی شده است. اگر ابتدای شکل‌گیری آن‌را از زمان درخشش اسلام و جنگ‌های پیامبر(ص) و بعد از آن جنگ‌های حضرت علی(ع) بدانیم، نقطه اوج و تاریخی‌ترین لحضات این گفتمان نیز، عاشورای سال 61 هجری است که این گفتمان رسمیت‌یافت و نهادینه‌شد و بعد از آن در عاشورا‌ی هر سال، بستر استمرار آن فراهم گشت.

از آن زمان به‌بعد، این گفتمان فرودی طولانی داشت ولی دوباره جرقه‌هایی از آن در انقلاب مشروطیت روشن شد و پس از وقفه‌ای نسبتاً طولانی، در‌نهایت در خرداد سال 1342شمسی (در تاریخ ایران معاصر و تاریخ تشیع) اوج گرفت. این گفتمان در‌نهایت پس از یک وقفه کوتاهِ 15 ساله، دوباره در انقلاب اسلامی بازتولید شد و تاکنون نیز ادامه داشته است.

در این مقاله با درنظرگرفتن گفتمان ایثار و شهادت به‌عنوان عاملی مؤثر در شکل‌گیری و تسریع بسیج سیاسی مردم علیه رژیم پهلوی و عاملی مؤثر در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی، مؤلفه‌های اساسی این گفتمان در فرآیند انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار می‌گیرد. سؤال اصلی این مقاله آن است که مؤلفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت در جریان شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی کدامند؟ این پژوهش از نوع پژوهش‌های توصیفی است که در مقام توصیف موضوع مورد مطالعه از روش تحلیل گفتمان استفاده می‌کند. برای گردآوری اطلاعات و داده‌ها، به ‌اسناد و متون تاریخی دردسترس، با‌هدف روشن‌ساختن ابعاد و ‌مؤلفه‌های مختلف گفتمان مورد نظر مراجعه شده است.

مبانی نظری تحلیل گفتمان

گفتمان به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی، دارای خصلت زمانمند و تاریخ‌دار بوده و در وجهِ خود‌آگاه آن، با به‌کارگیری زبان مرسوم و نیروهای اجتماعی حاضر در یک صحنه تاریخی و اجتماعی، می‌کوشد تا ضمن رساندن اندیشه‌ها و تبلیغ ایده‌ها و اثرگذاشتن بر رفتار و ذهنیت دیگران، تغییرات را به‌نحوی مدیریت کند. (حقدار، گفتمان فرهنگی خاتمی: 11 ـ 17)منظور از گفتمان ایثار و شهادت پدیده‌ای اجتماعی و تاریخی است که با به‌کارگیری زبان مرسوم، اجرای مراسم و نیروهای اجتماعی حاضر در روند شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی با تبلیغ و انتقال ایده و اندیشه ایثارگری بر رفتار و ذهنیت انقلابیون اثر گذاشته است.

مبانی نظری این مقاله بر نظریات گفتمان «ون‌دایک» و «روبرت وسنو» استوار است که به‌اختصار به‌توضیح هرکدام پرداخته می‌شود. به‌اعتقاد «ون‌دایک» گفتمان، شکلی از کاربرد زبان است که همچون یک تعامل یا رخداد ارتباطی در یک موقعیت اجتماعی به‌وقوع پیوسته و به‌مردم در انتقال اندیشه‌ها، باورها و احساساتشان کمک می‌کند.

او وظیفه یا هدف اصلی مطالعه گفتمان را فراهم‌آوردن توصیف یکپارچه از این سه‌بعد اصلی گفتمان دانسته و معتقد است گفتمان‌کاران برای ارائه یک توصیف منسجم از این سه‌بعد باید این سؤال‌ها را مورد توجه قرار دهند: 1. چه کسانی سخن می‌گویند؟ 2. درباره چه سخن می‌گویند؟ 3. با چه کسانی سخن می‌گویند؟ 4. چگونه سخن می‌گویند؟ 5. چرا سخن می‌گویند؟

ون‌دایک معتقد است هر گفتمان دارای تولیدکننده (چه کسانی سخن می‌گویند؟)، موضوع (درباره چه سخن می‌گویند؟)، مخاطبان (با چه کسانی سخن می‌گویند؟) و شیوه به‌کارگیری زبان است (چگونه سخن می‌گویند؟) و تولید‌کنندگان گفتمان، برای سخن‌گفتن خود دلیل دارند (چرا سخن می‌گویند؟).

شیوه سخن‌گفتن، می‌تواند ناظر به‌موارد مختلفی نظیر شیوه استدلال، ابزار و امکانات مورد استفاده تولید‌کنندگان گفتمان،‌ طرد و حاشیه‌رانی، تحریک‌کردن و ... باشد. (ون دایک، مطالعاتی در تحلیل گفتمان: 10 ـ 22) «وسنو» نیز با نقد دریافت کلاسیک از گفتمان، رویکرد عینی نسبت به‌گفتمان را در مطالعات خود مطرح می‌کند.

در دیدگاه وسنو، به‌جای اینکه گفته شود گفتمان، مرکب از عادات ذهنی درونی شده یا جهت‌گیری‌های ارزشی عام است، به‌گفتمان به‌عنوان پدیده‌ای که در درون نمادهای همگانی و قابل مشاهده تجسم یافته است، نگریسته می‌شود. از این گذشته، نمادهای مزبور، نمادهایی ایستا و فاقد صفات انسانی نیستند بلکه نمادها در جریان کنش انسانی خلق می‌شوند. مفهوم کنش، مفهومی کلیدی است و بیان‌گر این نکته است که گفتمان تولید می‌شود. در واقع، گفتمان درنتیجه مجموعه‌ای از کنش‌های انسانی تولید و بیان می‌شود و به‌روابط افراد و جوامع شکل می‌بخشد.

به‌اعتقاد وسنو، اگر پذیرفته شود که گفتمان همان محصول فرهنگی است که درنتیجه فعالیت کنشگر انسانی و درون نهادهای فرهنگی تولید می‌شود، باید به این مسئله توجه کند که پدید‌آمدن گفتمان، نیازمند وجود تولیدکننده است. پس یک نظریه‌پرداز گفتمان، باید در نظریه خود به‌نقش کنش‌های دخیل در تولید گفتمان توجه کند (چه کسانی سخن می‌گویند؟).

از نظر وسنو، تولیدکنندگان گفتمان برای بیان اندیشه‌های خود از ژانر‌های گفتمانی مختلفی استفاده می‌کنند. این ژانرها می‌توانند بر اساس محیط اجتماعی که در آن حضور دارند انتخاب شوند. ژانرهای گفتمانی متفاوت از قبیل: موعظه، مقاله، کتاب، پژوهش دانشگاهی، بحث وگفتگو، میتینگ، کلاس درس، رساله فلسفی، نامه، رساله تفسیری، رمان، شعر، داستان و غیره که مبتنی بر شیوه روایت‌پردازی، استدلال‌آوری و شیوه‌های بازنمایی مختلف هستند.(wuthnow,communities of … : 3-24)

از این رو، متفکر با بهره‌گرفتن از هریک از این کنش‌های گفتمانی (که محیط اجتماعی در اختیار وی قرار می‌دهد) به‌نحوی، فرم و محتوای اندیشه خود را در مسیر خاصی سوق می‌دهد. با توجه به‌کثرت ویژگی‌ها و مؤلفه‌های مختلف، محقق باید روشن سازد که به‌هنگام جستجو در تاریخ یک‌گفتمان در‌پی شناخت کدام‌یک از مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن است.

او می‌خواهد تولیدگران یک گفتمان را شناسایی کند، درپی شناخت مخاطبان یک گفتمان است، یا سعی در شناخت ارتباط یک گفتمان با گفتمان‌های رقیبش دارد؟ این مقاله سعی می‌کند از میان ‌مؤلفه‌های مختلفی که وسنو و ون‌دایک معرفی می‌کنند، به‌سؤال‌های مرتبط با تولیدکنندگان، موضوع، مخاطبان، منابع تولید و کنش‌های گفتمان ایثار و شهادت در فرآیند انقلاب اسلامی پاسخ دهد.

تولیدکنندگان و موضوع گفتمان ایثار و شهادت در انقلاب اسلامی

1. امام‌خمینی(ره)

بدون شک امام‌خمینی(ره) اصلی‌ترین شخصیت تولید‌کننده گفتمان ایثار و شهادت است. تا قبل از تولید این گفتمان از سوی ایشان، شهادت، مربوط به‌عصر پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار^ بود و این‌دو مفاهیمی بودند که از دسترس عامه مردم خارج بودند. امام(ره) باساختن گفتمان ایثار و شهادت، این مفاهیم را امروزی کردند و در دسترس عموم قرار دادند. با تولید گفتمان ایثار و شهادت از سوی ایشان، اکنون و در زمان حاضر، هرکس می‌تواند در راه خدا قیام کند و به‌فیض شهادت برسد. دیگر، مفهوم شهادت مربوط به‌صدر اسلام نبود، بلکه در گفتمان جدید دوباره بازسازی و بازتولید شده بود.

در گفتمان امام(ره)، شاه، یزید زمان و انقلابیون، اصحاب امام‌حسین(ع) محسوب می‌شدند و همانگونه که یاران امام‌حسین(ع) در راه خدا ایثار کردند و به‌شهادت رسیدند، یاران انقلاب اسلامی نیز می‌توانستند در راه خدا از جان و مال خویش بگذرند و به‌مقام شهود خداوندی نایل آیند.حالا ما ببینیم چه کرده است که حضرت سید‌الشهداء(ع) در مقابلش قیام کردند و همچو مطلبى را فرموده‏اند و برنامه داده‏اند.

حضرت سید‌الشهداء مطلبى را که فرموده‏اند، این مال همه است. یک مطلبى است عمومى: مَنْ رَأى‏، هر که ببیند، هر کسى ببیند یک سلطان جائرى این طور اتصاف به‌این امور را دارد و در مقابلش ساکت بنشیند، نه حرف بزند و نه عملى انجام بدهد، این آدم جایش جاى همان سلطان جائر است.

یزید یک آدمى بود که به‌حَسَب ظاهر متشبّث به‌اسلام بود و خودش را خلیفه پیغمبر حساب مى‏کرد و نماز هم مى‏خواند و همه این کارهایى که ماها مى‏کنیم آن هم مى‏کرد؛ اما چه مى‏کرد؟ اما از آن طرف معصیتْ کار بود؛ مخالف سنت رسول‌الله مى‏کرد. رسول‌الله سنتش این است که باید با مردم چه جور عمل بکنند، او خلافش عمل مى‏کرد؛ باید حفظ دِماء مسلمین بشود، او دماء مسلمین را مى‏ریخت؛ باید مال مسلمین هدر نرود، او هدر مى‏داد مال مسلمین را. همین شیوه‏اى که پدرش معاویه هم داشت و امیرالمؤمنین هم قیام کرد در مقابل او. منتها حضرت امیر لشکر هم داشت ولى سید‌الشهداء عدد خیلى کمى [داشت‏] در مقابل یک ابرقدرت.

ما مى‏بینیم که این کارهایى که او کرده است، به‌این حکام وقت ما و به‌سلطان وقت ما تطبیق مى‏شود؟ این مسائلى که رسول‌الله فرموده است، اینها تطبیق مى‏شود بر این؟ سلطان است؟ جائر است؟ اینها معلوم که الآن سلطه دارد؛ «سلطان» یعنى سلطه. الآن سلطه دارد و جائر هم هست. خودش هم شاید قبول داشته باشد که جائر است. همه کس هم مى‏داند که این آدم جائر است. خوب، مخالفت سنت رسول‌الله را نکرده؟ هر چه رسول‌الله فرموده است، ایشان عمل کرده؟! یا اقوال رسول‌الله را به‌حساب نمى‏آورند اینها؟

اینها سنت رسول‌الله را به‌حساب نمى‏آورند؟ بله، در ایام عمرش براى اینکه من و شما را بازى بدهد، یک دفعه هم مى‏رود به‌حرم حضرت رضا و آنجا یک ـ دو رکعت نماز هم مى‏خواند! من هم نمى‏دانم با چه حالى مى‏خواند! یک ـ دو رکعت نمازى هم آنجا مى‏خواند و یک حرفهایى هم آنجا مى‏زند و این چیزها. این براى اغفال من و شماست. آیا به‌سنت رسول‌الله عامل است؟ ایشان عاملِ سنت رسول‌‌الله هست؟ سنت رسول‌الله این است که دِماء مسلمین محفوظ باشد، ایشان حفظ کرده است دِماء مسلمین را؟ (امام‌خمینی، صحیفه نور، ج5: 195)

همچنین امام‌خمینی(ره) در گفتمان خویش، شاه را به‌عنوان فرعون بازسازی می‌کند و به‌این‌ترتیب «لزوم قیام علیه او و دستگاه حاکمیتش»، ساخته و پرداخته می‌شود: ملت ایران چند تا مطلب خواست که اولیش این بود که این شخص نباشد؛ بلکه این سلسله نباشد. اینها تشبثّاتى کردند که بسیاریش را من ذکر کرده‏ام.

مِنْ‌ جمله از تشبثاتى که کرد، شبیه آن تشبثى بود که فرعون کرد. فرعون بعد از اینکه عذاب نازل شد و غرق را دید که الآن دارد غرق مى‏شود، آن وقت گفت که من هم آن طورى که بنى‌اسرائیل مى‏گویند من هم به‌همان ایمان آوردم. جواب بود که حالا دیگر ایمان آوردى؟! تو قبلاً معصیت کردى آلآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ و کنْتَ مِن المُفْسِدین. ایشان [محمدرضا شاه] هم بعد از اینکه بیست‌و‌چند سال، بیست‌و‌هفت سال خیانت‌ها را کرد و جنایت‌ها را کرد، آن وقت که عذاب نازل شد، عذابْ عبارت از همین مشتهاى گره کرده ملت ایران و فریادهاى ملت ایران که من عرض کردم که این یک مسئله الهى بود نه یک مسئله بشرى ... .

حالا که غرق را دیده ... حالا در مقابل ملت مى‏ایستد و اظهار ندامت مى‏کند، مى‏گوید که من تا حالا اشتباه کردم و حالا دیگر از این به‌بعد این اشتباهات نمى‏شود. خطاب به‌مراجع عظام و علماى اعلام که بیایید من دیگر توبه‌کردم! و شما بیایید نجات بدهید! حاصل حرفش این است که نجات بدهید من را؛ «نجات بدهید وطن را»، مقصودش خودش هست! در مقابل ملت هم باز همین امر را تکرار کرده است.

به‌طبقات مختلف، به‌جوانها، به‌اینها. و آخرش هم مى‏گوید که بیایید یک فکرى بکنیم براى وطن! ما خوب است به‌وطنمان فکر بکنیم! این شبیه همان مسئله فرعون است با یک اختلاف؛ فرعون بعد از اینکه دید که حالا دیگر دارد غرق مى‏شود گفت که امَنْتُ انَّهُ لا الهَ الَّا الَّذى‏ امَنَتْ به‌بَنُوا اسرائیل. (همان: 83)

به‌این‌ترتیب امام‌خمینی(ره) در عصر حاضر، گفتمان ایثار و شهادت را باز‌تولید و عناصر و ‌مؤلفه‌های آن‌را بازتفسیر کردند. دراین‌راستا صورت‌بندی امام‌خمینی(ره) از مفهوم شهادت و ایثار حائز اهمیت است. امام، شهادت را هدیه‌ای از سوی خداوند برای انسان‌ها در هر زمان و هر مکانی می‌دانستند و معتقدند بودند که این هدیه «از جانب خدای تبارک وتعالی برای آن کسانی [است] که لایق هستند.». (همان، ج10: 440)

ایشان دراین‌رابطه در توصیف مقام شهید و اینکه خداوند این مقام را به‌انسان‌های لایق می‌دهد، می‌گوید:از شهیدان ارجمندى که خداوند تعالى در شأن آنان کلمه بزرگ «أَحْیاء عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آیا باریافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبى از آنان را مى‏توان با قلم و بیان و گفت‌و‌شنود توضیح داد؟ آیا این همان مقام «فَادْخُلى فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی» نیست که حدیث شریف بر سید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آیا این جنت همان است که مؤمنان در آن‌راه دارند، یا لطیفه الهى آن است؟

آیا این باریافتن و ارتزاق نزد رب‌الارباب همان معنى بشرى آن است، یا رمزى الهى و والاتر و فوق برداشت بشر خاکى؟ بارالها، این چه سعادت عظیمى است که نصیب بندگان خاص خود فرمودى که ما از آن محرومیم. اکنون من به‌مادران و پدران مربى این بندگان خاص خدا و همسران و بازماندگان این عزیزان به‌جاى تسلیت، تبریک عرض مى‏کنم. «یا لَیْتَنى کنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظیماً». و السلام على عباد اللَّه الصالحین. (همان، ج17: 135)

به‌این‌ترتیب امام، در مقام تولید‌کننده گفتمان ایثار و شهادت به‌توضیح مفهوم شهادت و مقام آن می‌پردازد والبته از آن به‌عنوان میراث اولیا یاد می‌کند. به همین دلیل، شهادت، مختص ‌زمان پیامبر خاتم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیست. امام(ره)، گفتمان شهادت را به‌صورت مفهومی روزآمد بازسازی و بازتولید کردند، به‌طوری که تنها راه عزت و پیروزی مسلمانان، در عصر حاکمیت مستکبران، «ایثار و فداکاری و شهادت در راه خدا » است. همان‌طور که حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و پیامبر خاتم(ص) به‌تنهایی و یا دوتایی (حضرت موسی و برادرش) قیام کردند و از قدرت‌ها و مستکبران نهراسیدند، وظیفه همه مردم نیز، قیام است.

امام‌خمینی(ره) در تولید گفتمان خود، ایثار و شهادت را به‌مفهومی اجتماعی ارتقا می‌دهند، یعنی همه افراد چه تنها و چه به‌هیئت جمع ـ که از دو شروع می‌شود ـ وظیفه دارند در برابر سلطان جائر قیام کنند: «قُل انَّما اعِظُکمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى‏ و فُرادى‏»، خداى تبارک و تعالى در این آیه مى‏فرماید که یک موعظه، فقط من یک موعظه به‌شما مى‏کنم ـ یک موعظه‏اى که واعظش خداست و آورنده موعظه پیغمبر اکرم است و مى‏فرماید فقط یک موعظه است، این موعظه باید اهمیتش خیلى زیاد باشد که با این تعبیر مى‏فرماید.

آن موعظه این است که «ان تقوموا للَّه مثنى و فرادى»؛ اینکه قیام کنید براى خدا، براى اقامه حق قیام کنید. لازم نیست که اول یک اجتماعاتى باشد، «ثُمّ» انسان بعد از اجتماعات قیامى کند. یکى یکى هم این تکلیف هست ـ «مثنى و فرادى» ـ «فُرادى‏» هم هست، دوتا دوتا هم هست؛ این دیگر اقل جمعش است. یعنى تنهایى تکلیف به‌قیامِ للَّه هست، و «اجتماعى» هم که اقلش دوتاست ... .

مردهاى تاریخ بسیاریشان تنها ایستادند در مقابل قدرتها. حضرت ابراهیم تنهایى ایستاد و بتها را شکست؛ که وقتى آمدند گفتند که یک کسى به‌او ـ ابراهیم ـ مى‏گفتند این کار را باید کرده باشد. تنهایى قیام کرد در مقابل بت‏پرستها و در مقابل شیطان وقت، و از تنهایى نترسید براى اینکه این قیامْ، قیامِ للَّه بود، براى خدا بود ... .

حضرت موسى یک شبانى بود. شبانِ حضرتِ شعیب بود مدتها و تنهایى مأمور شد که برود و قیام کند. منتها ایشان یک توقعى از خداى تبارک و تعالى کرد که برادرم هم باشد. آن وقت شد «مَثنى‏». اول خودش بود قیام کرد، بعد برادرش هم همراهش شد؛ شدند دو نفر. اما در مقابل چه دستگاهى؟ در مقابل دستگاه فراعنه که الآن هم آثارشان در مصر و آنجاها، در قاهره و مصر و آنجاها هست. آن آثار عجیب و غریبشان. ایستاد در مقابلشان تنهایى ... .

پیغمبر اکرم(ص) از اول که قیام کرد، تنها ـ تنها قیام کرد و دعوت کرد مردم را. قومش را دعوت کرد به‌حقْ تعالى و به‌توحید و هیچ‌کس همراهش نبود. تنهایى قیام کرد اول هم. مثلًا زنش که در منزل بود ـ حضرت خدیجه ـ به‌او ایمان آورد و حضرت امیر که بچه‏اى بود آن وقت ایمان آورد. (همان، ج4: 108 و 109)

امام(ره)، ضمن اشاره به‌فرهنگ ایثار و شهادت به‌عنوان نقطه تمایز مکاتب غربی و الحادی با مکتب ناب اسلام، سعی در بازسازی مفهوم هویت اسلامی می‌کنند و در دل و روح مسلمانان، روح هویتی جدیدی را می‌دمند. ارتباط مفهوم هویت با مفاهیم ایثار و شهادت در گفتمان امام از همین‌جا پدیدار می‌شود. بدون ایثار و شهادت، رهایی از سیطره استعمارگران و مستکبران حاصل نمی‌شود.

ملت ما و قواى مسلح جمهورى اسلامى در این دو سال امتحان خود را داده‏اند که به‌هیچ‌وجه حاضر نیستند آنچه را با چنگ و دندان به‌دست آورده‏اند از دست بدهند؛ اگرچه با نثار جان و فرزندان عزیزشان باشد. شما خانواده‏هاى شهدا و معلولین و مجروحین نشان دادید که هرگز اجازه نمى‏دهید استعمار بر مقدرات این کشور سایه افکند. شما خانواده‏هاى شهدا با شهادت افتخارآفرینان این مرز و بوم به‌جهان فهماندید که از همه عزیزان در راه اسلام خواهید گذشت. شما چشم و چراغ این ملتید، خداوند یارتان باد. شما با ایثار فرزندان و جوانان و عزیزان خویش به‌همه نشان دادید که توطئه‏هاى داخل و خارج نخواهد توانست بر این ملت مصمم پیروز شود. (همان، ج14: 79)

در گفتمان امام‌خمینی(ره) رمز استقلال کشور از ابرقدرت‌های شرق و غرب، ایثار و شهادت است. در این گفتمان، ملت با پشتوانه الهی قیام می‌کنند و بااتکال به‌قدرت لایتناهی خداوند متعال در مقابل قدرت‌های مادی غرب و شرق می‌ایستند، ایثار می‌کنند و شهید می‌شوند تا استقلال خود را از شرق و غرب به‌دست آورند: این یک مسئله الهى بود نه یک مسئله بشرى، اینکه همه ایران در مقابل این قدرتى که اینها دارند بلکه در مقابل همه قدرتها ایستاد و با دست خالى مشتها را گره کردند و نه به‌حکومت نظامى و نه به‌دولت نظامى و نه به‌پشتیبانیهاى آمریکا و شوروى اعتنا نکردند و همه باهم در همه ابعاد کشور فریاد زدند که ما نمى‏خواهیم، مرگ بر این شاه! مرگ بر این سلسله. (همان، ج5: 83)

البته یک ملتى که مى‏خواهد در مقابل همه قدرتها بایستد، نمى‏خواهد سازش کند با بلوک غرب و نمى‏خواهد سازش کند با بلوک شرق و «لا شرقیة و [لا] غربیه» مى‏خواهد باقى بماند، مى‏خواهد صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت را پیش بگیرد، باید مهیا بشود از براى اینکه همه پیشامدهایى که پیش آمده است و پیش خواهد آمد [شهادت و ایثار].

ما نباید گمان بکنیم که پیشامدها تمام شد. ما دست این ابرقدرتها را از مخازن خودمان و تسلطشان را از کشور خودمان کوتاه کرده‏ایم و آنها ساکت نمى‏نشینند. و ما باید توجه داشته باشیم و با کمال قدرت، اتکال به‌یک قدرت غیر متناهى ـ و آن قدرت الهى است ـ [داشته باشیم.] (همان، ج15: 7)

با رهایی از سلطه استعمارخارجی، هویت جدید و مستقل اسلامی شکل می‌گیرد و با رهایی از سلطه مستکبران داخلی، آزادی معنا و مفهوم می‌یابد. به‌این‌ترتیب، ایثار و شهادت هسته مرکزی گفتمان و مفاهیم هویت، استقلال و آزادی، سایر ‌مؤلفه‌های گفتمانی هستند که با دو‌‌مؤلفه ایثار و شهادت قوام می‌یابند. استقلال و آزادی، دو‌هدف کلیدی ایثارگران انقلاب اسلامی است: «مردمی که قیام کرده‌اند و بچه‌هایشان را، جوان‌هایشان را دارند فدا می‌کنند برای آزادی، برای استقلال، برای اسلام [و] برای حکومت عدل» (همان، ج 5: 108) به‌پا خواسته‌اند.

2. شهید مطهری

شهید مطهری در راستای خط فکری امام‌خمینی(ره) به‌شرح و بسط گفتمان ایثار و شهادت پرداخته و آن‌را پربارتر ساخته است. شهید‌ مطهری درجهت بسط‌ گفتمان ایثار و شهادت به‌توضیح و تشریح مفهوم شهادت می‌پردازد و می‌گوید:  شهادت دو‌ رکن دارد: یکی اینکه در راه خدا و فی سبیل‌الله باشد، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته باشد. ... شهادت به‌حکم اینکه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس و از هر گونه انگیزه خودگرایانه منزه و مبراست تحسین‌انگیز و افتخار‌آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می‌شود. میان انواع مرگ‌ومیر‌ها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی برتر و مقدستر و عظیم‌تر و فخیم‌تر است. (مطهری، قیام و انقلاب مهدی ... : 70 ـ 72)

شهید مطهری، صرفاً به‌جنبه‌های فردی شهادت توجه نمی‌کند، بلکه ایشان به‌عنوان یکی از تولیدکنندگان گفتمان، می‌کوشد تا جنبه‌های اجتماعی شهادت و ارتباط شهید و جامعه را نیز بررسی کند. در واقع شهادت از نظر اجتماعی، یعنی از نظر تعلق به‌جامعه، پدیده‌ایست که در زمینه‌ای اجتماعی روی می‌دهد و جامعه از آن متاثر می‌شود. (همان: 98 ـ 100)

شهدا مردم جامعه را از ظلمات گمراهی نجات‌ داده و بر شاه‌راه روشن هدایت رسانده‌اند. خون شهدا عامل تحرک و زندگی در اجتماع است و از خمودگی و خواب‌آلودگی اجتماع جلوگیری می‌کند. خون شهید بر زمین نمی‌ریزد، هر قطره از خون شهید، به‌صدها و هزاران قطره و بلکه به‌دریایی از خون تبدیل و در پیکر اجتماع وارد می‌شود. شهادت، تزریق خون به‌پیکر اجتماع است. این شهدا هستند که به‌پیکر اجتماع و در رگ‌های اجتماع ـ خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند، خون جدید وارد می‌کند. (همان: 87 و 88) به‌این‌ترتیب، شهید مطهری در ادامه خط فکری امام(ره)، جنبه‌های اجتماعی و رهایی‌بخش گفتمان ایثار و شهادت را مطرح ساخته و شرح و بسط می‌دهد.

3. دکتر شریعتی

دکتر علی شریعتی از روشنفکران مذهبی معاصر است که عده‌ای او را به‌سبب نوشته‌ها و تحلیل‌هایش در باره شهادت، معلم شهادت خوانده‌اند. دکتر شریعتی بر جنبه‌هایی رهایی‌بخش و بیدارساز گفتمان ایثار و شهادت که از آن قیام و انقلاب بر‌می‌خاست و ایجاد انگیزه و حرکت می‌کرد، تأکید داشت.

از نظر دکتر شریعتی شهادت‌طلبی، فقط یک پدیده سیاسی و نظامی که در ارتباط با قدرت و ارتش باشد، نیست. او شهادت را یک حادثه نمی‌داند، بلکه یک فلسفه وجودی می‌داند که یکی از ابعاد آن، جنبه ‌وجودی است. شهادت یک مکتب و ایدئولوژی است که به‌منظور تضمین سلامت حیات و حرکت و ایمان و عزت و آینده و تاریخ صورت می‌گیرد، لذا شهادت یک «هدف و حکم مستقل» است. (شاعری، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و ... : 117)

شهادت در یک‌کلمه، در فرهنگ ما، یک درجه است؛ وسیله نیست، خود هدف است؛ اصالت است خود یک‌تکامل، یک‌علو است. خود مسئولیتی بزرگ است؛ خود یک راه نیم‌بر به‌طرف صعود به‌قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است.(شریعتی، حسین وارث آدم و ... : 129) دیدگاه دکتر شریعتی در ساخت و تکمیل گفتمان ایثار و شهادت راهگشا و کاربردی بود و توانست منشأ بسیج سیاسی قشرهایی از مردم، به‌ویژه جوانان و دانشجویان شود. درواقع، تکمیل توده‌های جوان و دانشجو با تحت تأثیر قرار گرفتن ادبیات انقلابی شریعتی، شاه و دژخیمان او را یزید زمان فرض‌کرده و شروع به‌مخالفت و اقدام‌های انقلابی، علیه حاکمیت وقت کردند. لذا دکتر شریعتی نیز از شارحین و تولید‌کنندگان اصلی گفتمان انقلابی ایثار و شهادت در انقلاب اسلامی است.

منابع

فارسی

1. اسکاچپل، تدا، حکومت تحصیل‌دار و اسلام شیعه در انقلاب ایران، ترجمه محسن امین‌زاده، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1377.

2. جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی در ایران (از روی‌ ک‍ارآم‍دن‌ مح‍م‍درض‍ا ش‍اه‌ ت‍ا پ‍ی‍روزی‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌) س‍ال‍ه‍ای‌ 1320 ـ 1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.

3. جوادی‌آملی، عبدالله، عرفان و حماسه، تهران، نشر رجا، 1373.

4. حقدار، علی‌اصغر، گفتمان فرهنگی خاتمی، تهران، شفیعی، 1378.

5. حیدری‌خراجی، مهدی، مطالعه توصیفی گفتمان‌های روحانیت در فرایند انقلاب اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، 1386.

6. درخشه، جلال، تحول اندیشه سیاسی علمای شیعه در ایران بین سا‌‌ل‌های 1357 ـ 1320، پایان‌نامه دوره دکتری، دانشگاه امام صادق(ع)، 1379.

7. دلاوری، ابولفضل، طرحی برای مطالعه زمینه‌ها وعلل اجتماعی وقوع انقلاب اسلامی ایران، راهبرد، شماره 9، 1375.

8. روحبخش، رحیم، نقش بازار در قیام 15 خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

9. سمتی، محمدهادی، نظریه بسیج منابع و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 35، 1375.

10. شاعری، محمدحسین، جامعه‌شناسی شهادت‌طلبی و انگیزه‌های شهیدان، تهران، نشر شاهد، 1381.

11. شریعتی، علی، حسین وارث آدم و بحثی راجع به‌شهید، تهران، انتشارات قم، 1361.

12. شهرویی، شهروز، شهید و شهادت از دیدگاه شهید مطهری، قم، نجابت، 1385.

13. صادقیان، سندس، نامه‌های جاودانه وصیت‌نامه‌ها به‌عنوان یک قالب نوشتاری، مجموعه مقالات همایش ملی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1387.

14. عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، 1362.

15. فوکو، میشل، ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران، هرمس، 1377.

16. لوبون، گوستاو، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه علی اسدی، تهران، انتشارات علمی، 1344.

17. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی# به‌ضمیمه شهید، قم، صدرا، 1367.

18. مکارم‌شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد 25، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1384.

19. مهرآئین، مصطفی، شرایط تولید فرهنگ:ریشه‌های مدر نیسم اسلامی در هند، مصر و ایران، رساله دکتری جامعه شناسی، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1386.

20. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ایثار و شهادت در مکتب امام‌خمینی، تهران، 1385.

21. موسوی‌خمینی، سید‌روح‌الله (امام)، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، 1379.

22. ون‌‌دای‍ک، ت‍ئ‍ون‌ ای، م‍طال‍ع‍ات‍ی‌ در ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ گ‍ف‍ت‍م‍ان‌: از دس‍ت‍ور م‍ت‍ن‌ ت‍ا گ‍ف‍ت‍م‍ان‌ک‍اوی‌ ان‍ت‍ق‍ادی‌، گ‍روه‌ م‍ت‍رج‍م‍ان‌ پ‍ی‍روز ای‍زدی‌ و دی‍گ‍ران، ت‍ه‍ران‌، وزارت‌ ف‍ره‍ن‍گ‌ و ارش‍اد اس‍لام‍ی‌، م‍رک‍ز م‍طال‍ع‍ات‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ رس‍ان‍ه‌ه‍ا، 1382.

انگلیسی

23. Wuthnow, Robert, Communities of Discourse: Ideology and secial structure in the reformation the Englishtenment, And European socialism (Cambridge: HavardUniversity Press, 1989).

زاهد غفاری هشجین/ استادیار دانشگاه شاهد

عباس کشاورز شکری/ استادیار دانشگاه شاهد

موسی افضلیان سلامی/ کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی

منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی شماره23

چهارشنبه 17 مهر 1392  8:57 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها