0

چگونه مي توان طلاق را پيش بيني کرد؟-قسمت دوم

 
samanehtajafary
samanehtajafary
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 2436
محل سکونت : خراسان رضوی

چگونه مي توان طلاق را پيش بيني کرد؟-قسمت دوم

نشانه چهارم:زبان تن

حتي اگر نمي توانستم صداي ماک و ريتا را بشنوم،صرفاً با نگاه کردن به حرکات فيزيولوژيکي آنها مي توانستم پيش بيني کنم که کارشان به طلاق مي کشد.وقتي در جريان يک گفت و گو يا مشاجره با لحن تند حالات جسماني اشخاص را بررسي مي کنيم،مي توانيم درباره آنها قضاوت کنيم.

يکي از بارزترين تغييرات فيزيکي در اين اشخاص سرعت گرفتن ضربان قلب است.سرعت ضربان قلب از حد 100در دقيقه مي گذرد و حتي در مواقعي به 165مي رسد .(واين درحالي است که سرعت ضربان قلب در يک مرد 30 ساله 76،و در يک زن  در همان سن و سال به 82 مي رسد.)از جمله تغييرات هورموني هم مي توان به ترشح آدرنالين که توليد واکنش جنگ يا گريز مي کند اشاره نمود.فشارخون هم افزايش پيدا مي کند.اگر اين تغييرات به طور تکراري در روابط ميان زن و شوهر ديده شود،مي توان گفت که کار آنها به طلاق مي کشد.

مي توان براي اين مهم دو دليل را عنوان کرد.اول،اين تغييرات نشان مي دهند که دست کم يکي از طرفين ازدواج  دچار پريشاني عاطفي شديد مي شود.دوم ،جنبه هاي جسماني احساس غرقه شدن -افزايش ضربان قلب ،عرق کردن و نظاير آن-مانع از آن مي شود که طرفين بتوانند با هم گفت و گوي سازنده داشته باشند.در اين شرايط بدن با زنگ هشداري روبه رو مي شود که يادگار اجداد ما درما قبل تاريخ است.

تمامي واکنشهاي پريشان کننده مانند کوبش قلب و عرق کردن از آن جهت صورت خارجي پيدا مي کند زيرا تحت تأثير شرايط موجود احساس خطر مي کنيد .با آنکه در عصر پيشرفتهاي عظيم بشري زندگي مي کنيم،بلافاصله زماني چنداني با زماني که در غار زندگي مي کرديم نداريم.بنابراين بدن انسان همچنان واکنشهاي ناشي از هراس را در خود حفظ کرده است.

وقتي کوبش ضربان قلب و ساير نشانه هاي پريشاني در ضمن گفت و گوي شما با همسرتان شکل مي گيرد ،نتايج مصيبت باري به دست مي آيند،توانايي شما در پردازش کردن اطلاعات کاهش مي يابد .به عبارت ديگر،نمي توانيد به خوبي متوجه صحبت همسرتان بشويد.

در اين زمان پيدا کردن راه حل خلاق منتفي مي شود و شما براي حل مسئله تنها با منازعه و جنگيدن و يا فرار کردن تنها مي مانيد.به عبارت ديگر،يا انتقاد مي کنيد،حرفهاي اهانت آميز می زنيد و رفتار تدافعي مي گيريد ،و يا اقدام به سنگ اندازي و کارشکني مي کنيد.در اين شرايط فرصت رسيدن به راه حل از ميان مي رود.

زنان و مردان با هم تفاوتهاي اصولي دارند

در 85 درصد ازدواج ها،سنگ اندازي و کار شکني کار مردان است.اين نشانه کمبود و فقداني در مردان نيست.دليل را بايد در ميراث تکاملي خودمان جست و جو کنيم.انسان شناسان معتقدند از دير باززنان به کار مراقبت و نگهداري از فرزندان و مردان به شکار اشتغال داشتند.

هر مادري که فرزندش را با شيرخود تغذيه مي کند،به شما خواهد گفت ميزان شيري که درمادر توليد مي شود،با احساس راحتي و آرامش او رابطه مستقيم دارد.که اين ناشي از ترشح هورمون اکسي توسين در مغز است.بنابراين زنان به حکم طبيعت خود مي خواهند به سرعت بعد از احساس نقش داشتن به آرامش برسند.

هر چه مادر بتواند بيشتر آرامش خود را حفظ کند،امکان اينکه فرزندش زنده بماند بيشتر مي شود.اما مردان به عنوان يک واکنش ،راه معکوسي را انتخاب مي کنند .براي اين شکارچيان عهد قديم هشياري و گوش بزنگی يک مهارت بقايي بوده است .بنابراين مرداني که آدرنالين در آنها افزايش مي يافت و در حد بالا باقي مي ماند،امکان بقاي بيشتري پيدا مي کردند.

تا به امروز دستگاه قلب و عروق جنس مذکر واکنشي تر از زنان است و ديرتر

از شرايط استرس فاصله مي گيرد .براي مثال ،اگر يک زن  و يک مرد ناگهان صداي بلندي بشنوند ،به احتمال بسيار زياد ضربان قلب مرد تندتر خواهد زد .دوام ضربان قلب تند هم در مردان بيشتر خواهد بود .اين مطلبي است که درستي آن را بررسيهاي دکتر رابرت لونسون و دانشجوي او لورن کارتر در دانشگاه کاليفرنيا واقع در برکلي ثابت کرده است .

همين مطلب درباره فشار خون زن و مرد هم صدق مي کند .فشارخون در مردان بالاتر مي رود و در مقايسه با زنان مدتي طولاني تر بالا باقي مي ماند.دکتر دلف زيلمن ،روانشناس ،در دانشگاه آلاباما به اين نتيجه رسيده که وقتي با مردان به عمد بدرفتاري مي شود،فشارخون آنها بالا مي رود و تا زماني که مردان اقدام جبراني و مقابله به مثل نکنند،اين فشارخون بالا باقي مي ماند.اما زنان اگر فشارخونشان بالا رود،مي توانند در عرض بيست دقيقه به آرامش برسند و از شدت فشار خونشان کاسته شود.

اين يک واقعيت بيولوژيکي است که مردان در مقايسه با زنان سريع تر و بيشتر تحت تأثير تعارضهاي زناشويي کلافه مي شوند.

اين تفاوت جنسيتي در واکنش فيزيولوژيکي در طرز برخورد مردان و زنان با استرسهاي زناشويي مشاهده مي شود.ما به عنوان بخشي از آزمايشات خود از زوجها مي خواهيم با مراجعه و تماشاي نوار مشاجرات خود به ما بگويند که در چه فکري بوده اند .با توجه به اطلاعات منفي،ميزان منفي انديشي در مردان بيشتر از زنان مي شود و اين در حالي است که زنان سعي مي کنند به شکلي خودشان را آرام کنند.

البته بايد دانست که اين مطالب لزوماً براي تمام مردان و زنان مصداق ندارد.اما بعد از 25 سال تحقيق و بررسي ،به اين نتيجه رسيده ام اکثريت زوجها از قواعدي که توضيح دادم پيروي مي کنند .به همين دليل است که اغلب ازدواجها ازرويه مشابهي پيروي مي کنند .

بسياري اززنان موضوعات مورد اختلاف را مطرح مي سازند و مردان هم سعي مي کنند تا جايي که امکانش وجود دارد خود را درگير بحث نکنند.به همين دليل است که مردان رفتار انفعالي يا سنگ اندازي و کارشکني را انتخاب مي کنند .مردان حتي ممکن است براي به سکوت وادار کردن همسرانشان لحن تند و خشن به خود بگيرند.

اما به صرف اينکه ازدواج شما از اين قاعده پيروي مي کند معنايش اين نيست که طلاق انتظارتان را مي کشد .در تمامي  ازدواجهای با ثبات و با دوام ،حضور هرچهار سوار را شاهد هستيم .اما وقتي چهار سوار در زندگي زناشويي شما حالت دائم پيدا کنند،رابطه شما با مشکل جدي روبه رو مي شود.زن و شوهر وقتي مستغرق مي شوند از هم فاصله مي گيرند.بعد از آن گرفتار احساس تنهايي مي شوند و اگر به اين زوج کمک نشود،رابطه زناشويي شان به هم مي خورد.

نشانه پنجم:به شکست انجاميدن اقدامات اصلاحي و تعميراتي

براي اينکه چهار اسب سوار با تاخت و تاز خود ازدواج  شما را به هم بريزند،به گذشت زمان احتياج است.و با اين حال مي توان با گوش دادن به صحبتهاي زن و شوهري که با تازگي ازدواج  کرده اند،امکان متارکه کردن آتي آنها را پيش بيني نمود .چگونه اين اتفاق مي افتد؟جواب اين است که با بررسي و تحليل اختلاف ميان زن و شوهر،متوجه مي شويد که از روند مشخصي پيروي مي کنند .

يک نکته مهم اين است که آيا اقدامات اصلاحي به موفقيت مي رسند يا شکست مي خورند.همان طور که قبلاً توضيح دادم،اقدامات اصلاحي و تعميراتي براي جلوگيري از بالا گرفتن دامنه اختلاف ميان زن و شوهر مورد استفاده قرار مي گيرند.به عبارت ديگر،زن و شوهر ترمز مي کنند تا در اختلاف خود غرق نشوند.

اقدامات اصلاحي نه به اين دليل که از شدت تنش ميان زن و شوهر مي کاهند،بلکه به اين دليل که ضربان قلب و فشارخون را کاهش مي دهند،مي توانند ازدواج را نجات بدهند .وقتي چهار سوار کار بر ارتباط ميان زن و شوهر غالب و مسلط مي شوند،اقدامات اصلاحي اغلب به نتيجه نمي رسند .وقتي در اختلاف غرق شده ايد ،نمي توانيد پرچم سفيد کلامي را تماشا کنيد.

در ازدواج هاي ناموفق ،يک حرکت دوار بازخوردي ميان چهار سوار کار و ناکامي اقدامات اصلاحي صورت خارجي پيدا مي کند .هرچه يک زوج بيشتر به هم اهانت کنند و بيشترحالت تدافعي بگيرند،بيشتر در اختلاف غرق مي شوند و در اين شرايط پاسخ مناسب دادن به اقدام اصلاحي دشوارتر مي شود .از آنجايي که صحبت اصلاحي و تعميراتي شنيده نمي شود،اهانت و اقدام تدافعي شديدتر مي شود .در نتيجه زن و شوهر بيشتر خود را مستغرق احساس مي کنند .در نتيجه شنيدن حرفهاي اصلاحي و تعميراتي بعدي دشوارتر مي شود تا اينکه سرانجام يکي از طرفين پس نشيني مي کند ودرلاک خود فرو مي رود.

به همين دليل است که مي گويم با شنيدن يک گفت و گو و مشاجره ميان زن و شوهر مي توانم طلاق گرفتن آنها را پيش بيني بکنم.وجود هر چهارسوار کار در روابط زناشويي با 82 درصد دقت طلاق را پيش بيني مي کند.اما وقتي اقدامات اصلاحي و تعميراتي به نتيجه نمي رسند،در صد درستي پيش بيني از حد 90 بالاتر مي رود.در واقع، 84 درصد کساني که با تاخت و تاز چهار سوار کار روبه رو بودند اما مي توانستند از اقدامات اصلاحي بهره بگيرند،شش سال بعد از ازدواج هنوز زن و شوهر بودند و ازدواج موفقي داشتند.

بعد از سه دقيقه گوش دادن به صحبتهاي يک زن  و شوهر به تازگي ازدواج کرده،با 96 درصد دقت مي توانم درباره سرنوشت ازدواجشان حرف بزنم

اينکه سخن اصلاحي موفق شود يا به شکست بينجامد با اينکه چه ميزان از فصاحت و بلاغت بهره دارد ارتباط ندارد.همه چيز بستگي به حالت ازدواج  دارد.يک زوج موفق که اين درس را به من آموختند،هال و جوري بودند .هال که يک شيمي دان بود به سبب طبيعت تحقيقاتش اغلب در آخرين لحظه متوجه مي شد که نمي تواند ساعتهاي خود را کنترل کند،اين موقعيت صرف شام او را ناراحت مي کرد.

وقتي آنها در آزمايشگاه من درباره اين موضوع بحث کردند،جودي به هال گفت بچه ها تا زماني که او به خانه نرسد نمي خواهند شام بخورند.در نتيجه آنها هميشه دير شام مي خورند که او اين را دوست ندارد.هال به جودي پيشنهاد کرد که مي تواند قبل از صرف شام به آنها غذاي مختصري بدهد تا زياد گرسنه نمانند.در اين زمان جودي ناباورانه به هال گفت:«پس فکر مي کردي تا به حال چه مي کردم؟»

هال متوجه شد که با حرفش کار را خراب کرده است .نشان داده است که از آنچه در خانه اش مي گذرد بي اطلاع است و از آن بدتر به هوش و فراست زنش توهين کرده است .در يک ازدواج  ناموفق اين موضوع مي تواند دردسر بزرگي توليد کند .من صبر کردم تا بدانم بعد از آن چه اتفاقي مي افتد. از آنجايي که همه چيز اين ازدواج  خوب به نظر مي رسيد،انتظار داشتم که هال حرف اصلاحي مناسبي بزند.اما هال به جاي حرف،تبسمي تحويل جودي داد و جودي متقابلاً خنده اي سر داد .بعد زن و شوهر به صحبتشان با هم ادامه دادند.

تبسم سريع هال مؤثر واقع شد زيرا ازدواجشان موفق بود.اما وقتي اوليور خواست همين کار را با دارا بکند ،به جايي نرسيد .در ازدواجهايي که چهار اسب سوار در آن تاخت و تاز مي کنند،حتي بهترين اقدامات اصلاحي مي تواند با شکست کامل روبه رو گردد.

جالب اينجاست که در ازدواج هاي ناموفق ،اقدامات اصلاحي بيشتري مشاهده مي شود .هر چه اين اقدامات بيشتر به شکست منتهي مي شود،زن و شوهر بيشتر تلاش مي کنند که از آن استفاده نمايند.

نشانه ششم:خاطرات بد

وقتي ازدواجی آغشته به منفيها مي شود،تنها زندگي فعلي و آتي زوج نيست که به خطر مي افتد،گذشته آنها با هم با خطر روبه رو مي شود.وقتي با زوجها مصاحبه مي کنم،اغلب درباره سابقه ازدواجشان از آنها سؤال مي کنم.به اين نتيجه رسيده ام آنهايي که درباره سابقه ازدواجشان خاطرات بد دارند،اغلب اين گذشته را دوباره نويسي مي کنند.وقتي ازآنها درباره دوران نامزدي ،مراسم عروسي و اولين سال زندگي مشترکشان مي پرسم،متوجه مي شوم آيا کارشان به طلاق مي کشد يا نه.

اغلب زوجها با اميد فراوان و انتظارات زياد با هم ازدواج مي کنند ودر ازدواج های خوب،زوجها به گذشته خود نظر خوب دارند.حتي اگر مراسم ازواجشان به خوبي برگزار نشده باشد ،آنها در مرور اين مراسم به جاي اشکالات به جنبه هاي مثبت آن توجه مي کنند.در رابطه با يکديگر هم اين شرايط وجود دارد.زوجهاي موفق در نگاهي به روابط گذشته خود به جنبه هاي مثبت با هم بودن توجه دارند.

اما وقتي ازدواج موفق نيست،تاريخ دوباره نويسي مي شود و اين بار حتي بدتر از گذشته تکرار مي شود .حالا زن به خاطر مي آورد که شوهرش سي دقيقه دير به مراسم ازدواج رسيد.حالا شوهر به ياد مي آورد که زنش به هنگام صرف شام در جشن عروسي مرتب با اين و آن صحبت مي کرد.اشکال ديگر اين است که ممکن است زن و شوهر تحت تأثير تألم ناشي از خاطرات گذشته،اين گذشته را به طور کامل فراموش کرده باشند.

در يک ازدواج موفق،اگر شوهر فراموش کند بر اساس قولي که داده لباسهاي زنش را از خشکشويي تحويل بگيرد،زن با خود به اين نتيجه مي رسد که مشغله هاي کاري شوهرش به قدري زياد است که به او استرس مي دهد.به اين نتيجه مي رسد که شوهرش بايد کمي بيشتر بخوابد و استراحت کند.اما همين حادثه وقتي در يک ازدواج ناموفق اتفاق مي افتد،ممکن است زن با خود به اين نتيجه برسد که شوهرش آدم ملاحظه کاري نيست،سر به هواست و توجه کافي ندارد.

پايان نزديک مي شود

وقتي ازدواج به شرايطي مي رسد که زن و شوهر گذشته را دوباره نويسي مي کنند،وقتي در شرايطي قرار مي گيرند که ذهن و چشمشان اجازه نمي دهد با هم ارتباط درست داشته باشند ،به شکست انجاميدن آن ازدواج  قابل پيش بيني است.در اين زمان،زن و شوهر پيوسته در شرايط آژير قرمز حرکت مي کنند .ازدواج براي آنها يک زجر و ناراحتي مي شود.نتيجه آن مي شود که زن و شوهر هردو پس نشيني کنند و از رابطه خود فاصله بگيرند.

گاه زوجها وقتي به اين مرحله پاياني مي رسند براي مشاوره مراجعه مي کنند ممکن است در ظاهر اين گونه به نظر برسد که اشکال بزرگي درآنها وجود ندارد،آنها با هم مشاجره نمي کنند ،سخن اهانت آميز نمي گويند،رفتار کارشکنانه هم ندارند .آنها به آرامي و با فاصله درباره روابطشان حرف مي زنند،يک مشاور کم تجربه ممکن است به اين نتيجه برسد که ازدواج انها با دشواري جدي روبه رو نيست.و اين درحالي است که يکي از آنها يا هر دو نفرشان به لحاظ احساسي از روابط زناشويي کنار کشيده اند .چهار مرحله نهايي مرگ يک رابطه را خبر مي دهد:

1.مشکل ازدواج را جدي مي بينيد.

2.صحبت درباره مشکلات در ظاهر به نتيجه نمي رسد،در صدد برمي آييد که مشکل را به تنهايي حل کنيد

3.براي خود زندگي موازي درست مي کنيد.

4.احساس تنهايي از در وارد مي شود.

وقتي يک زوج به اين مرحله انتهايي مي رسد،پايان ازدواج رقم مي خورد.متلاشي شدن اين ازدواج از مدتها قبل مشهود بوده است.در مواقعي زوجها در صدد بر مي آيند از مشاوران در امور زناشويي کمک بگيرند،اما اگر اين زوجها مي توانستند از نشانه هاي خطر آگاهي داشته باشند،خيلي زودتر از بروز مشکل جلوگيري مي کردند.مي توانيد بذرهاي خطر را در موارد زير جست و جو کنيد:(1)صحبتي که زن و شوهر با هم مي کنند،(2)شکست اقدامات و صحبتهاي اصلاحي،(3)واکنشهاي فيزيولوژيکي،(4)بروز انديشه هاي منفي درباره ازدواج

اما تا زماني که به انتها نرسيده ،هنوز وجود دارد

با آنکه ممکن است عجيب به نظر برسد،فکر مي کنم مي توان شمار بسيار زيادتري ازازدواج ها را از متلاشي شدن نجات داد.حتي ازدواجی را که در شرف متلاشي شدن است،مي توان با راهنماييهاي مناسب نجات داد.متأسفانه ،اغلب ازدواج هایی که کارشان به اين مرحله مي کشدازکمکها و راهنماييهاي نامناسب برخوردار مي شوند .

بسياري از مشاوران که قصد خير هم دارند به زوجها توصيه مي کنند از طريق گفت و گو اختلافات خود را از ميان بر دارند .زماني بود که من هم همين کاررا مي کردم .وقتي توانستم طلاق زوجها را پيش بيني کنم،به فکرم رسيد که مي توانم ازاين کار جلوگيري نمايم.به اين نتيجه رسيدم تنها کاري که بايد بکنم اين است که راه گفت و گو و مشاجره را به آنها بياموزم تا ميدان ازدواجشان عرصه تاخت و تازچهاراسب سوار نشود .بعد از آن ،فکر کردم که يک اقدام اصلاحي مي تواند شرايط را تغيير دهد وزن و شوهر مي توانند اختلافات خود را حل و فصل کنند.

اما مانند بسياري از متخصصان ديگر اشتباه مي کردم.بعد به اين نتيجه رسيدم که تنها در صورتي موفق مي شوم که بدانم آنچه در روابط زناشويي کار درست است کدام است .نکات مثبت ازدواجهای موفق و با نشاط کدام است.بعد از

شانزده سال مطالعه درباره ازدواجهای موفق، به اين نتيجه رسيدم راه نجات ازدواج اين نيست که چگونه با اختلافات خود برخورد مي کنيد،مهم اين است که وقتي با هم اختلافي نداريد و مشکلي در ميان نيست،چگونه با هم کنار مي آييد .بنابراين گرچه اصول هفتگانه من راه برخورد و حل و فصل تضاد و اختلاف را هم نشان مي دهد،ولي اساس کارم متکي بر تقويت درستي و مودتي است که در دل ازدواج وجود دارد.

نويسنده :جان گاتمن

منبع: هفت اصل اخلاقي براي موفقيت در ازدواج

یک شنبه 24 شهریور 1392  10:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها