کمال الدین محمد وحشی بافقی، مشهور به وحشی بافقی، از شعرای نامی دوران صفوی، در سال ۹۳۶ هـ. ق، در روستای بافق از توابع یزد دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش گذراند. برای ادامه تحصیل ابتدا به یزد و سپس به کاشان رفت. بافقی بعد از مدتی به بندر هرمز و هندوستان مسافرت کرد ولی در اواسط سن خود به یزد بازگشت و تا پایان عمر خود در آن جا ساکن شد.
وحشی بافقی در اشعارش علاوه بر مدح شاه تهماسب صفوی، به مدح یکی از نوادگان دختری شاه نعمت الله ولی، یعنی میر میران، حاکم یزد پرداخت. از شاعران محلی که وی با آن ها آشنایی و معاشرت داشت می توان؛ موحد الدین فهمی و محتشم کاشانی را نام برد. وحشی بافقی زندگی خود را با سختی و تنگدستی گذراند و هیچ وقت به شعر و شاعری، به دیده منبع درآمد و کسب ثروت نگاه نکرد، بلکه به خاطر عشق و علاقه ای که به این هنر داشت، آن را ادامه داد. به طوری که در غزلیات خود از زندگی سخت همراه با درد و رنج و نیز تنهایی و عشق های نافرجامش یاد کرده است.
با تمام این اوصاف، زندگی سراسر سخت همراه با تنهایی وحشی بافقی سرانجام، در سال ۹۹۷ هـ. ق، پایان یافت و وی در سن شصت و یک سالگی در یزد درگذشت و در محله «کوی سربرج» به خاک سپرده شد.
آثار برجای مانده:
دیوان اشعار: مجموعه ای از نه هزار بیت است که شامل: قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی می باشد.
غزل: وحشی بافقی، در غزل هایش به بیان احساسات، عواطف شدید، درد و رنج درونی با زبان ساده و روان پرداخته است.
مثنوی: وحشی بافقی، همچنین به سرودن مثنوی های چون: ناظر و منظور، فرهاد و شیرین و خلد برین به پیروی از نظامی پرداخته است.