در حكومت جهاني امام مهدي (عليه السلام) تمامي فعاليتهاي فرهنگي، در مسير رشد و
تعالي علمي و عملي مردم خواهد بود و با جهل و ناداني در همهي زمينهها مقابله خواهد شد. مهمترين برنامههاي فرهنگي در حكومت حضرت عبارتند از:
1. احياي كتاب و سنت
امام علي (عليه السلام) در بياني رسا حكومت قرآني امام مهدي (عليه السلام) را چنين توصيف كردهاند:
«... يعطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عَطَفوا الهُدی علی الهوی، و يعطِفُ الرأی علی القرآن إذا عَطَفوا القرآنُ عَلی الرأی ...»؛[1] «در روزگاري كه هواي نفس حاکم است، امام مهدي (عليه السلام) ظهور ميكند و هدايت و رستگاري را به جاي هواي نفس مينشاند و در عصري كه نظر شخصي بر قرآن مقدم شده است، افكار را به قرآن توجه ميدهد و آن را بر جامعه حاکم ميکند.»
2. گسترش معرفت و اخلاق
حكومت امام مهدي (عليه السلام) كه حكومت خدا و ارزشهاي الهي بر جهان است، ترويج ارزشهاي اخلاقي را در رأس برنامههاي خود قرار خواهد داد.
امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
«اذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ يَدَهُ عَلی رؤُوسِ العِباد فَجَمَعَ بِها عُقوُلَهُم و كَمُلَت بِها اخْلاقَهُم»؛[2] «زماني كه قائم ما قيام كند، دست خود را بر سر بندگان خواهد نهاد، پس عقلها و اخلاق ايشان را به كمال خواهد رساند.»
3. نهضت علمي
از پيامبر اعظم صلی الله و علیه و آله وسلم نقل شده كه فرمودند:
«... تاسِعَهُم قائِمَهُم الّذي يملَأُ الله ـ عزّوجَل ـ بِهِ الأرض نوراً بَعدَ ظُلمَتِها وَ عَدلاً بَعدَ جَورِها وَ عِلماً بَعدَ جَهلِها ...»؛[3] « ... نهمين امام از فرزندان امام حسين (عليه السلام) قائم ايشان است كه خداوند به دست او همهي زمين را از روشنايي پر ميكند، پس از آنكه گرفتار تاريكي شده است و تمام زمين را از عدالت و دادگري سرشار ميکند، پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد و سراسر عالم را از علم و دانايي بهرهمند ميکند پس از آنكه به جهل و ناداني گرفتار آمده باشد ....»
4. مبارزه با بدعتها
بدعت در مقابل سنت و به معني نوآوري در دين و داخل كردن انديشهها و آراي شخصي در دين و دينداري است. امام علي (عليه السلام) در معرفي بدعتگذاران ميفرمايند: «بدعت گذاران كساني هستند كه با فرمان خدا و كتاب او و پيامبرش مخالفت ميورزند و براساس رأي و هواهاي نفساني خود عمل ميكنند.»[4]
امام باقر (عليه السلام) در توصيف زمان ظهور آن حضرت ميفرمايند:
«... و لايترك بِدعةٌ الا أزالٌها وَ لا سُنّةً الا أقامَها ...»؛[5] «هيچ بدعتي را وا نگذارد مگر اينكه آن را از ريشه بركند و از هيچ سنتي نميگذرد مگر اينكه آن را بر پا خواهد فرمود.»
1. سيد رضی، نهج البلاغه، خ 138 .
1. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص336 .
3. محمد محمدی ریشهری، ميزان الحكمه، ح 1632 .
4. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 58 ، ح 11 .