عملیات «والفجر 2» ، در 29 تیر ماه 1362 در منطقه مرزی پیرانشهر و بلندیهای «حاج عمران» در شمال غربی ایران، توسط یگانهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی به اجرا درآمد.
سردار محمدتقی محقق که در عملیات والفجر «2» مسئول محور لشکر سیدالشهدا بوده است اظهار کرد: عملیات والفجر 2 در شمال غرب کشور در آذربایجان غربی و منطقهای سرد سیر انجام شد. با توجه به اینکه عملیات در تیرماه انجام میشد اما به ما کاپشن دادند و این بسیار تعجب انگیز بود. منطقه اردویی ما نیز در امامزاده شاهزاده محمد بین ملاوی و سرپل ذهاب بود و در آنجا اردوگاه زده بودیم.
وی یادآور شد: بنده یک ستون را وارد منطقه کردم و ستون دیگر را سردار غلامی وارد منطقه کردند.
کار شناسایی و آماده سازی منطقه بسیار با عجله انجام شد. پس از شناسایی؛ شبی که نیروها وارد عمل شدند درگیریهای ما تا فردا ظهر طول کشید.
یک تپهای که خاک سرخی داشت و تپه سرخه معروف بود بین نیروهای عمل کننده مانده بود و دشمن بالای تپه قرار داشت و از آنجا با ضد هوایی این نیروها را هدف قرار میداد.
درگیریها طولانی شد و نیروهای احتیاط وارد عمل شدند. در ارتفاع تپه؛ صخرهای حدود 200 تا 300 مترمربع مساحت وجود داشت و معروف به کله گاوی بود و در دست دشمن بود و ارتفاع 2519 نیز در دست دشمن بود که همین برای ما خطرناک بود؛ تا اینکه نیروهای ادوات ما با تفنگهای 106 توانستند این تپه سرخه را هدف قرار دهند و سنگرهای موجود در این تپه را نابود کنند.
وقتی نگاه کردم دیدم 70 تا 80 نفر از نیروهای تازه نفس عراقی در حال بالا آمدن هستند و غافل از اینکه ما آن بالا بوده و تپه سرخه را تصرف کردهایم
سردار محقق تصریح کرد: فرمانده گردان زهیر وقتی پیش من آمد؛ از من درباره وضعیت منطقه توضیح خواست و من گفتم اگر شما از صخره بالا بروید کار تمام است. وقتی برای بازدید رفت و شناسایی کرد، تماس گرفت و گفت: نیروها را مستقر کردهام و تنها به توپخانه بگویید روی منطقه گلولهای شلیک کند.
در حال بررسی منطقه بودم که یکی از بچههای بسیجی گفت: برادر محقق بیا ببین عراقیها از پایین دارند به سمت بالا میآیند. وقتی نگاه کردم دیدم 70 تا 80 نفر از نیروهای تازه نفس عراقی در حال بالا آمدن هستند و غافل از اینکه ما آن بالا بوده و تپه سرخه را تصرف کردهایم.
سریع فرمانده گردان، شهید محمدنیا را صدا کردم و برای او موقعیت را توضیح دادم. عراقیها که در حال بالا آمدن از ارتفاع بودند، در اثر خستگی استراحت کوتاهی نیز در طی مسیر میکردند. شهید محمدنیا وقتی آنها را در آن شرایط دید تیرباری را روی صخره قرار داد و به ما گفت: من شروع به تیر اندازی به سمت آنها میکنم و شما بعد از من تیراندازی را شروع کنید.
او شروع کرد و ما هم به دنبال محمدنیا شروع کردیم. آنقدر حمله برق آسا بود که عراقیها کاملاً گیج شده بودند و هرکدام به سمتی میرفتند و بیشتر آنها در این یورش از بین رفتند.
سردار محقق خاطرنشان کرد: این ارتفاعات چندین بار بین نیروهای ما و عراقیها دست به دست شده بود و اگر ما آن را تصرف میکردیم به مناطق پشت عراق و جادههای مواصلاتی و شهر حاج عمران و دیاله مسلط میشدیم و اگر در دست عراق میافتاد آنها به شهرهای پیرانشهر و جاده مواصلاتی ما مسلط میشدند اما در نهایت پیروزی با ما بود و شهید موحد دانش نیز با دست جدا شده در همین عملیات حضور داشت و در همین عملیات نیز به شهادت رسید.