1389؛ تدبر در قرآن
در صدر اسلام، آن کسانی که ممدوح واقع شدند- حالا توی فرهنگ ما، برطبق عقیده ی ما- بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضع گیری های سیاسی شان، اجتماعی شان و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابی ذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح می کنیم. تاریخ، این ها را به آن مواضعی می شناسد که این مواضع، تعیین کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند. آن هائی هم که مذمت شدند، همین جور. خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بی نمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجایی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، این جوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید. پس کار خدا، کار معنوی، کار توحیدی، منحصر نیست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دست کم نباید گرفت. نماز پشتوانه ی همه ی این هاست. تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، تضرع پیش خدای متعال، خواندن ادعیه ی مأثور- صحیفه ی سجادیه، دعای امام حسین، دعای کمیل، بقیه ی این ادعیه ای که هست- این ها همه اش کمک کننده است؛ روان کننده ی حرکت موتور وجود انسان است؛ که اگر چنانچه شما با خدا انس داشتید و میان خودتان و خدا را درست و اصلاح کردید، این کارها را راحت تر انجام می دهید؛ با رغبت بیشتر، با شوق بیشتر انجام می دهید. بنابراین کسی که می خواهد کار خدا را بکند، خدای متعال کمکش می کند. کسی بخواهد کار دنیا را هم بکند، همین جور. این هائی که دنیا، یا مقام دنیا، یا پول دنیا، یا عیش دنیا، لذتهای جنسی و امثال این ها برایشان هدف و غرض و مآل بود- که حالا در دنیا نمونه هایش را زیاد مشاهده می کنید- این ها هم وقتی که در راه همان هدفِ خودشان تلاش کردند، خدا کمکشان می کند. کمک الهی به این است که وسائل را در اختیارشان می گذارد. همت می کنند، از این راه می روند، هدفشان هم فقط هدف مادی است؛ لذا به آن هدف می رسند. البته چون آن جانب اصلی را که جانب معنوی و الهی و اخروی است، ندیده گرفتند، آنجا ضرر می کنند؛ اما در این قسمتی که هدف گرفتند، پیش می روند.
۱۳۸۹/۱/۱۶ بیانات در دیدار جمعی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی
۱۳۸۸؛ تدبر در قرآن
انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیه ی مأثوره ای که اعتبار دارد- مثل صحیفه ی سجادیه و بسیاری از دعاها- در تعمیق معرفت دینی خیلی نقش دارد. تعمیق معرفت دینی خیلی مهم است. یک وقت یک کسی همین طور روی احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزای حسینی هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینی هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچی، سر یک دست اندازی، یکهو می بینید که از جا در می رود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توی همین مجموعه های انقلاب، اوائل انقلاب کسانی بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و این ها، به نظر می رسید که این ها متدین تر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصب ترند؛ بعد یک وقت- همان طوری که عرض کردم- یک دست اندازی پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خوب، پیداست که چفت وبست محکمی نداشته. بنابراین تعمیق معرفت دینی، خیلی مهم است؛ انس با معارف اسلامی، خیلی مهم است. این هم یک بخش کار فرهنگی است که باید ترویج شود. این ها متولی می خواهد، متولی اش هم شمائید؛ هیچ کس دیگر نیست. یعنی شما مدیران و رؤسای گروه های تحقیقی، متولی این کار هستید. این کار را نمی شود به شکل اداری درست کرد و مثلًا تزریق کرد به یک مرکز علمی و محیط علمی؛ این را باید بنشینید برایش فکر کنید؛ این ها خیلی مهم است.
۱۳۸۸/۱۱/۱۳ بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران
۱۳۸۸؛ تدبر در قرآن
در باب قرآن، ما باید اعتراف کنیم که سالهای متمادی جامعه ی ما با قرآن فاصله گرفت. ما در جمهوری اسلامی داریم این فاصله را کم می کنیم؛ عقب ماندگی ها را جبران می کنیم، اما این عقب ماندگی خیلی زیاد بوده. در دوران حاکمیتهای طاغوت، قرآن به صورت رسمی در جامعه حضور نداشت؛ گوشه کنار کسانی ممکن بود با قرآن آشنا باشند- متدینینی در خانه ها قرآن می خواندند- اما این فقط تلاوت قرآن بود؛ تدبر در قرآن، بخصوص در سطح جامعه و در منظر عموم خیلی کم بود؛ بسیار کم بود. نتیجه این شده بود که مجموعه های روشن فکری و مجموعه های دانشگاهی ما بکلی با قرآن فاصله داشتند؛ یعنی واقعاً در بین تحصیل کرده های آن زمان، کسی که با قرآن انسی داشته باشد، آشنائی ای داشته باشد- نه آشنائی خیلی وسیع و عمیق، بلکه آشنائی محدود- واقعاً به چشم نمی خورد؛ مگر کسانی که سابقه ی طلبگی داشتند و از دوران طلبگی، آیاتی حفظ بودند؛ اما در دیگر کشورهای اسلامی و بخصوص کشورهای عربی، به خاطر شرائطی، وضعیت این جور نبود و الآن هم همین جور است. انسان روشن فکرهای آن ها را، تحصیل کرده های دانشگاهی شان را که در مناصب گوناگون دولتی هم هستند، وقتی ملاقات می کند، می بیند این ها از آیات قرآن به صورت تمثیل، به عنوان شاهد، به عنوان مؤید، استدلال، در کلمات خودشان استفاده می کنند؛ چیزی که در بین مجموعه ی روشن فکران قدیمی ما وجود نداشت، ولی در بین نسل جوان ما چرا. این به خاطر همان دور ماندن از قرآن بود، که ما دور مانده بودیم. حالا در آن کشورها کیفیت تعلیم و تربیت چه جور بود، آن یک بحث دیگر است. در کشورهای عربی بخصوص این چیز رائجی بود؛ الآن هم هست. ما از اول انقلاب با این پدیده برخورد می کردیم. این سیاستمداران و دولتمردان کشورهای عربی که همیشه هم ما به دوری این ها از مبانی قرآنی در عمل، اعتراض داشتیم و داریم و اعتراض بحق هم بود، اما قرآن در ذهن و زبان این ها حضور داشت. همیشه ما تأسف می خوردیم که ما چرا این جوری نیستیم. مثل اینکه حالا اگر من بخواهم تشبیه بکنم، افراد با ذوق ایرانی در خلال صحبتشان ممکن است جملاتی از گلستان سعدی، از شعر حافظ، جملاتی از فلان نویسنده ی معروف بیاورند، آن ها از قرآن همین جور استفاده هائی می کردند؛ اما در کشور ما چنین چیزی نبود. ما از قرآن به خاطر نوع تربیتی که قبل از انقلاب وجود داشت، فاصله گرفته بودیم.
۱۳۸۸/۷/۲۸ بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآن پژوه کشور
۱۳۸۶؛ تدبر در قرآن
اگر یک جوانی، یک مردی یا زنی در دوره ی حج انس با قرآن را یاد بگیرد، تأمل و تدبر در عبارات دعاها و مناجات با پروردگار را یاد بگیرد، این می شود سرمایه ای برای او در طول زندگی. حاجی اگر خود را مقید کند که در مدینه ی منوره یک ختم قرآن بخواند؛ در مکه ی مکرمه یک ختم قرآن بخواند- اینجا خانه ی قرآن است؛ محل نزول قرآن است- یا اگر نمی تواند یک ختم قرآن بخواند، یک بخش عمده ای از قرآن را بخواند با تأمل، با تدبر؛ اگر عادت کند به تأمل و تدبر در قرآن در این مدتی که آنجاست- بتوانید عادت بدهید حاجی را به این چنین سیره ها و رویه های ماندگار معنوی و روحی- این برای او می شود یک سرمایه. قرآن یک ذخیره ی تمام نشدنی است. انس با قرآن از هر واعظی، از هر رفیق ناصحی، از هر درسی برای انسان مفیدتر است. اگر حقیقتاً انسان با قرآن رابطه برقرار کند و قرآن را بخواند برای استناره و استفاده و استضائه ی قلبی و معنوی خود، این برای او از هر واعظی بالاتر است. اگر انسان این انس را بتواند پیدا بکند، خیلی دستاورد بزرگی است.
۱۳۸۶/۸/۲۳ بیانات در دیدار کارگزاران حج
۱۳۸۶؛ تدبر در قرآن
فرصت مغتنمی است و تقریباً همه ی کسانی که بارهای سنگین مدیریت کشور در سطوح اصلی و اساسی بر دوش آن هاست، در این جلسه ی بزرگ و پراهمیت شرکت دارید. حرف سیاست و گزارش امور گوناگون کشور به وسیله ی رئیس جمهور محترم بیان شد و سخن در این باره ها همیشه هست و بسیار است و لازم هم هست، ولی من فکر کردم که از این فرصت، اندکی هم استفاده کنیم برای چیزی که مقدم است بر استنتاجها و تبیینها و تصمیمهای سیاسی ما؛ و آن حرف دل و حرف ایمان خالصانه ی ماست که می تواند در همه ی مراحل این حرکت مثل جانی در کالبد، مثل نوری در ظلمت، مثل حیات بخشی در میان اجسام بی روح، نقش بیافریند. لذا این آیات را انتخاب کردم تا این ها را قدری باهم مرور کنیم. خود من هرچه نگاه می کنم، می بینم احتیاج دارم به اینکه این آیه ی شریفه ی «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا و سبّحوه بکرة و اصیلا» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم می رسد که شما هم و همه مان محتاج به این هستیم. می فرماید: «یا ایها الّذین آمنوا». این، بعد از آن است که جامعه ی ایمانی شکل گرفته و این جامعه آزمونهای بزرگ را از سر گذرانده است. این آیات سوره ی احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل شده است؛ یعنی بعد از جنگ بدر و احد و جنگهای متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرائطی، قرآن به مسلمانها خطاب می کند که: «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا»؛ خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنی یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهای گوناگون شدن و از مطلب اصلی غفلت کردن؛ این، گرفتاری بزرگ ما بنی آدم است. می خواهند این نباشد. آن وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته اند.
۱۳۸۶/۶/۳۱ بیانات در دیدار کارگزاران نظام
۱۳۸۶؛ تدبر در قرآن
ریاضتی که در میهمانی این ماه وجود دارد- که ریاضت روزه و گرسنگی کشیدن است- شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهی است. برکاتی که روزه برای انسان دارد، به قدری این برکات از لحاظ معنوی و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضی می گیرند؛ پس این ها وارد ضیافت شده اند و بهره ی از این ضیافت را هم گرفته اند. لیکن علاوه ی بر روزه گرفتن- که ریاضت معنوی این ماه مبارک است- این ها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلی تأمین می کنند؛ تلاوت قرآن با تدبر. با حالت روزه داری یا حالت نورانیتِ ناشی از روزه داری، در شبها و نیمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرامی گیرد، در حال متعارف و معمول نمی تواند به چنین تلاوتی دسترسی پیدا کند؛ آن ها از این هم بهره می برند. علاوه ی بر این ها، از مکالمه ی با خدای متعال و مخاطبه ی با خدا، راز و نیاز کردن، دل خود را و اسرار درون خود را برای خدا به زبان آوردن هم بهره برداری می کنند؛ یعنی همین دعاها. این دعای ابی حمزه ی ثمالی، این دعاهای روزها، این دعاهای شبها و سحرها، این ها حرف زدن با خداست، خواستن از خداست، نزدیک کردن دل به ساحت حریم عزت الهی است؛ از این هم بهره می برند. بنابراین در این میهمانی، از همه ی دستاوردهای آن بهره می برند
۱۳۸۶/۶/۲۳ بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران
۱۳۸۶؛ تدبر در قرآن
امروز از این تلاوتها و این نغمه های شیرین و دلنشین قرآنی که بحمد اللَّه جوانان ما روز به روز بهتر و جذاب تر و شیرین تر در آن پیش می روند، لذت بردیم؛ هم این دو نوجوانی که تلاوت کردند، هم گروههای دسته جمع که همخوانی کردند، خیلی خوب بودند؛ و هم قرّاء عزیزمان که انسان هر سالی که می شنوند این تلاوتها را، خوب احساس می کند که کاروان تلاوت قرآن و آهنگ های قرآنی از آنچه که در گذشته بوده، جلوتر آمده، و اگر مقایسه کنیم با دورانهای قبل- پیش از انقلاب- از صفر بلکه زیر صفر، بحمد اللَّه به درجات عالی دست پیدا کرده؛ خیلی مایه ی خوشوقتی ماست.
دو سه اشکال در اینجا وجود دارد که این ها را عرض کنیم: یک اشکال این است که ما خیال کنیم تلاوت قرآن و انس با قرآن و رواج قرآن یعنی فقط همین. این، یک اشکال بزرگی است که مبادا ما دچار این بدفهمی و کج فهمی بشویم. بنده به این تلاوتها خیلی اعتقاد دارم. قبلها در بعضی از همین جلسات، علت این اعتقاد را هم عرض کردیم که دیگر تکرار نمی خواهم بکنم. و خوانندگان خوبمان و تلاوتگران مسلط و استاد و وارد را حقیقتاً ارجمند می دانم، لیکن همه ی این ها مقدمه است؛ مقدمه برای حاکمیت فضای فرهنگی قرآن در ذهن جامعه ی ما. یعنی شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان، کودکان مسلمان باید با قرآن انس پیدا کنید. قرآن را به معنای حقیقی مخاطب قرار گرفتنِ در مقابل خدا، بخوانید و در آن تدبر کنید و از آن بیاموزید. مرحله ی بعدش هم عمل است؛ اما من مرحله ی قبل از عمل را عرض می کنم: آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبر در آیات قرآن و کلمات قرآنی.
این کلماتی که شما ملاحظه می کنید، همان چیزهائی است که خداوند متعال به عنوان آخرین ذخیره ی معنوی وحی الهی به بشریت عطا کرده است. همین هاست که باید بشر را تا ابدالآباد، تا انتهای این عالم، به راههای سعادت و فلاح و رستگاری هدایت کند؛ پر از معارف است این ها؛ این ها را باید فهمید.
متأسفانه ما حجاب زبانی داریم، حجاب لغوی داریم؛ این کمبود ماست. یعنی کمبود ملتهای غیر عرب است. کسانی که زبانشان عربی است، همین طور که قاری تلاوت می کند، این ها که نشسته اند، و لو نه به صورت کامل، آن را می فهمند؛ بیان قرآن، بیان فصیح و بلیغ و خیلی والائی است و هرکسی جزئیات این بیان را نمی فهمد.
۱۳۸۶/۶/۲۲ بیانات در دیدار قاریان
۱۳۸۶؛ تدبر در قرآن
اشکال سوم این است که ما در ماه مبارک رمضان که ماه تلاوت قرآن و ماه نزول قرآن و ماه جلسات است و ما هم که این جلسه را داریم و جلسات فراوانی هم در مساجد و محافل گوناگون است، ماه رمضان که تمام شد، قرآن را ببندیم و ببوسیم و بگذاریم کنار. این نباید اتفاق بیفتد. قرآن را بایستی از خودمان جدا نکنیم. دائم باید با قرآن مرتبط و مأنوس باشیم. حالا در روایات دارد که هر روز لااقل پنجاه آیه ی قرآن بخوانید. این، یکی از معیارهاست. اگر نتوانستید، روزی ده آیه ی قرآن بخوانید؛ نگوئید سوره ی حمد را می خوانم و این چند آیه ی سوره ی حمد با چند آیه ی سوره ی قل هو الله- یک رکعت- می شود همان ده آیه ای که فلانی می گوید. نه، غیر از آن قرآنی که در نماز می خوانید- چه نماز نافله، چه نماز فریضه- قرآن را باز کنید، بنشینید، با حضور قلب، ده آیه، بیست آیه، پنجاه آیه، صد آیه بخوانید. قرآن را برای تدبر کردن و فهمیدن و استفاده کردن بخوانید. یک نوع قرآن خواندن این است که انسان ظاهر قرآن را بگیرد بخواند تا آخر. این نوع، نمی خواهیم بگوئیم هیچ اثری ندارد. البته بنده سابقها می گفتم هیچ اثر ندارد، بعد تجدید نظر کردم. نمی شود گفت هیچ اثر ندارد، ولی اثرش در قبال آن اثری که متوقعِ از تلاوت قرآن است، شبیه هیچ است؛ نزدیک هیچ است.
یک تلاوت، تلاوت کسانی است که آیه را می خوانند، لیکن- این مال امثال ماهاست- می خوانند برای اینکه یک نکته ای پیدا کنند برای گفتن در فلان منبر، در فلان سخنرانی، در فلان محفل، در فلان مجلس. این، عیبی ندارد؛ اما این نوع هم آن نیست که ما موظفیم انجام بدهیم.
یک تلاوت این است که انسان مثل یک مستمعی بنشیند پای صحبت خدای متعال. خدای متعال دارد با شما حرف می زند. مثل اینکه از یک عزیزی، از یک بزرگی، نامه ای به شما رسیده باشد. شما نامه را می گیرید می خوانید. برای چه می خوانید؟ برای اینکه ببینید چه برای شما نوشته. قرآن را این جوری بخوانید. این نامه ی خدای متعال است. امین ترین زبانها و دلها این قرآن را از خدای متعال گرفته و به شما رسانده است. ما از آن استفاده کنیم؛ بهره ببریم؛ لذا در روایت هست که سوره را وقتی که می خوانید، همت شما این نباشد که به آخر سوره برسید، همت شما این باشد که قرآن را بفهمید؛ و لو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسید و آن را تمام هم نکنید؛ تأمل و تدبر کنید. قرآن را این گونه بخوانید. اگر کسی با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نمی کند. اگر ما با قرآن مأنوس بشویم، حقیقتاً از قرآن دل نمی کنیم.
نکته ی آخر هم که باز تکرار است و مکرر ما این را عرض کرده ایم، حفظ قرآن است. حفظ قرآن یک نعمت بزرگ است. این جوانها و نوجوانها سن توانائی حفظ را قدر بدانند. شماها در سنی هستید که می توانید حفظ کنید و در ذهنتان بماند. ما هم می توانیم حفظ کنیم؛ در سنین ما هم می شود؛ اما خیلی ماندگار نیست؛ زود از ذهن ما می رود. این طور نیست که در سنین امثال بنده نشود حفظ کرد؛ چرا؟ سنین بالاتر از ما- یعنی سنین هفتاد و پنج، هشتاد- می شود حفظ کرد. من شنیدم مرحوم آیت اللَّه خوئی در همین سالهای آخر عمر قرآن را حفظ کرده بود. خیلی مهم است؛ پیرمرد مثلًا هشتادساله قرآن را حفظ کند! می شود حفظ کرد، اما ماندگار نیست؛ از ذهن زائل می شود. اگر شما در دوره ی جوانی و بخصوص در دوره ی نوجوانی؛ یعنی از سن همین نوجوانهائی که اینجا برای ما تلاوت کردند یا بالاتر از این ها، قرآن را حفظ کنید، این یک سرمایه و ذخیره ای برای شماست. و امکان تدبر در قرآنی که در حفظ انسان هست، بمراتب بیشتر از امکان تدبر برای کسی است که قرآن را حافظ نیست. گاهی انسان یک آیه ای را در قرآن نگاه می کند، مثل اینکه هرگز این آیه را تلاوت نکرده؛ اما کسی که حافظ هست، چنین چیزی برایش پیش نمی آید. امیدواریم خداوند متعال آنچه را که گفتیم و شنیدیم، إن شاء اللَّه در دلهایمان نافذ کند.
۱۳۸۶/۶/۲۲ بیانات در دیدار قاریان