نمايندهي حزب رستاخيز ميآيد توي دبيرستان. با يك دفترِ بزرگِسياه. همهي بچهها بايد اسم بنويسند. چون و چرا هم ندارد. ليسترا كه ميگذارند جلوي مدير، جاي يك نفر خالي است؛ شاگرد اولمدرسه.
اخراجش كه ميكنند، مجبور ميشود رشتهاش را عوض كند.
در خرمآباد، فقط همان دبيرستان رشتهي رياضي داشت. رفتتجربي.