زن و مرد دو وجود متفاوتند با دنیایی طلب و خصلت و تفاوت که به تنهایی هیچیک بد و سخت نیستند ولی در مواجهه یا با کنار هم بودن است که نبود آگاهی از شرایط و ویژگیهای خاص یکدیگر مشکلساز میشود.
وقتی زن به خاطر زن بودن به سرعت حرف میزند و همین انتظار را در پاسخ شنیدن دارد، مرد که ارتباطات غیرکلامی را ترجیح میدهد؛ نباید از حرفزدن و نزدن برنجد.
علاوهبر این هرچقدر مردان به خشونت فیزیکی متمایل هستند، زنان راغب به درگیری لفظیاند، بههمین دلیل است که زن وقتی به مشکلی برمیخورد، مدام صحبت میکند و مرد از سخن گریزان و مایل به تنهایی و تفکر میباشد.
مرد به سبب مرد بودن، اقتدار را رسمی و همیشگی میداند و زن تنها به واسطه لطافت، سرشار از عاطفه و احساس است. هیچکدام هرگز نمیخواهند و نمیتوانند جای هم باشند ولی گاه میشود خود را در مقام همسر قرار داد و مانند او بود.
به هر شدت که مرد خواهان اثبات استقلال و خودرایی است، زن از اینکه حس و حال خود و دیگری زخم خورد، میترسدو از این وضعیت دور میشود.
وقتی پای خلوت و عشق ورزی باشد، مرد به نزدیکی مستقیم روی میآورد و لذت از این اوضاع را بدون معاشقه به دست میآورد اما زن به نوازش و سخنهای پیش از طلب، محتاج است و علاقهمند.
مرد به دلیل ویژگیهای خاص، از اینکه از احساس و مشکل حرف بزند متنفر است و شاید این به آن دلیل باشد که هرگز نمیتواند میان بیان و ضعف و حس قدرت طلبی تمایز قایل شود، ولی زن تمام هنر و فکر و توانش را به کار میبرد تا برای چارهجویی، کاری بکند.
هیچچیز بدتر از این نیست که مردی مورد اهانت و سرزنش و انتقاد و سؤال زن قرار بگیرد که همین را تحقیر و تمسخر میداند و برای زن هیچ حقارتی از این ناپسندتر نخواهد بود که با تنهایی و آرزو و ترسش تنها بماند.
وقتی مرد و زن به حکم خطبهای، محرم و همسر میشود، با خود عقد و عهد میبندند که با هم باشند، این همراهی بدون شناخت مسایل و اختلافات ناشی از جنسیت و شخصیت طرفین بینتیجه خواهد بود. همسران جوان میتوانند با مطالعه و مدد از افراد آگاه به روابط خود در دوران عقد شکوه و لذت بخشند. در دیدی کلی و عمومی، همسران میتوانند با رعایت احترام و نادیده گرفتن اشتباهات یا گوشزد کردن مؤدبانه آن به همسر از تکرار آن جلوگیری کنند.
وجود مقایسههای پیدرپی، ابراز توقعات خارج از دسترس، نادیده گرفتن خواستهها، بدزبانی، انتقادهای نابجا، بیان نارضایتی یا تعمیم یک حرکت یا حرف به کل شخصیت برتر دانستن خود میتواند بیدلیل و غرض باشد ولی وقتی با شناخت یکدیگر میتوان از دلگیری و اندوه کاست، چرا رنجش و غم را باید پذیرفت.
اطلاع از جوانب روح و جسم مرد و زن قبل از ازدواج و آگاهی از شخصیت و علاقهمندیها وخواستههای فکری و جنسیتی، قبل از «بله»، یاریرسان فراوان و خوبی برای زندگی بهتر خواهد بود.
لیلا کیانیان
منبع: آستان مهر