غرب به این دلیل که ایران به شدت یک حکومت ضدغربی است با داشتن انرژی هستهای جمهوری اسلامی مخالفت میکند.
به نقل از سایت آیپرس، فرایتاگ در یادداشتی به قلم «یوخن هیپلر»نوشته است: این واقعیت است که ثابت شده کرۀ شمالی سلاح هستهای و نیز موشک برای حمل آن را دارد، اما کسی خواستار اقدام نظامی علیه این کشور نیست. با این حال، این گونه اقدامها در مورد ایران پیوسته مطرح است، گرچه ماهیت نظامی برنامۀ اتمی جمهوری اسلامی ثابت نشده است.
بنابراین گزارش، دلیل برخورد سختتر با ایران تنها سیاست اتمی نیست بلکه به شرایط کلی بر میگردد. هند و اسرائیل و پاکستان و کرۀ شمالی قدرتهای شناخته شدۀ اتمی هستند و همگی خارج از پیمان جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای به سر میبرند. در برخی از موارد مانند اسرائیل و هند، به دلیل برنامۀ اتمی نهتنها بحرانی با غرب وجود ندارد بلکه بعضاً مناسبات بسیار صمیمانهای نیز وجود دارد.
این یادداشت میافزاید: غرب در برخورد با موجودی سلاحهای اتمی پاکستان نیز بسیار منعطف بوده است. قبل از یازده سپتامبر مجازاتهایی علیه پاکستان وجود داشت، اما از وقتی به این کشور در جنگ با طالبان نیاز پیدا شد، انتقادها خاموش شدهاند. در هیچ مورد، حتی در مقابل کرۀ شمالی، تهدید نشد که علیه برنامۀ اتمی برخورد نظامی شود و این در حالیست که کرۀ شمالی همسایۀ جنوبی خود را حتی تهدید به «نابودی» میکند.
توجه داشته باشیم که قرارداد جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی – که کرۀ شمالی در سال 2003 از آن بیرون آمد – در اصل مبتنی بر این بود که از سوی هیچ کشور جدیدی اقدامی برای تولید سلاح اتمی صورت نگیرد و در مقابل اعضا برای استفادۀ صلحآمیز از انرژی هستهای مورد حمایت قرار گیرند و در عین حال، دیگر قدرتهای رسمی هستهای هم در درازمدت از زرادخانۀ خود چشم پوشی میکنند.
ایران آنگاه که به حق خود در استفادۀ صلحآمیز از انرژی هستهای اصرار میورزد به این نکته استناد میکند و در عین حال از قدرتهای هسته ای انتقاد میکند که نمیخواهند انحصار خود بر سلاح هستهای را از دست بدهند. ایران بر خلاف کرۀ شمالی از پیمان جلوگیری از گسترش سلاح های اتمی خارج نشده است.
بر اساس ترجمه منتشر شده از این یادداشت در برخی منابع خبری،در خاورمیانه رژیم اتمی اسرائیل تأسیسات هستهای عراق و سوریه را بمباران کرد، کشور هستهای آمریکا در زمان جورج بوش با عراق جنگید تا سلاحهای ادعایی کشتار جمعی را منهدم کند که وجود نداشت.
در این بستر میتوان سیاست غرب را در برابر ایران هم دید. سوریه و عراق و ایران برخلاف کرۀ شمالی در یک منطقۀ به لحاظ ژئوپولیتیکی محوری قرار دارند و از نظر عقیدتی و سیاسی زیر بیرق غرب نمیروند و یا بسیار ضد غربی هستند. افزون بر این در ایران بنیادگرایی مذهبی این کشور نیز به مثابه یک مساله وجود دارد، اما این موضوع تنها یک عامل جانبی است زیرا سوریه و عراق به عنوان کشورهای سکولار نیز هدف خشونت نظامی بودند تا از دستیابی به سلاح اتمی باز بمانند.
به دیگر سخن، سلاح هستهای بالقوۀ ایران در غرب از این جهت خطر محسوب نمیشود که بر تعداد این گونه کشورها افزوده خواهد شد، بلکه چون موضوع ایران مطرح است، کشوری با حکومتی بسیار ضد غربی، این موضوع اهمیت یافته است.
چنین مینماید که سلاحهای هستهای کشورهای طرفدار غرب هیچ خطری ندارند یا کمتر خطر دارند. حتی حکومتهای ضد غربیِ دارای سلاح هستهای که در مناطق کمتر مهم برای غرب واقعاند، نظیر کره شمالی هم تهدید نظامی نمیشوند، فقط سعی میشود جلوی آنها گرفته شود. به پیونگ یانگ حتی هویج یعنی کمک اقتصادی پیشنهاد شد تا این کشور امتیاز بدهد.