احمد لقمانی
الگوهای گرانقدر برای تمامی دینباوران و خداجویان، چونان دایرةالمعارفی جامع بوده که از سه بُعد جاودان و پربها تشکیل شدهاند: خردورزی و اندیشمندی؛ عاطفه، مهربانی و شور و عشق؛ سنجیدگی در جلوههای ظاهری رفتار، گفتار و پندار.
{mosimage}
گرچه این سه ـ که با نامهای «ایمان، اخلاق و اعمال» مطرحند و دانشهای عقاید، اخلاق و فقه بدانها میپردازد ـ از ارزشی بسیار برخوردارند اما صاحبان بصیرت و بینش، «علم اخلاق» را سرآمد شمرده و کوشش افراد را در تهذیب و تکمیل صفات آسمانی، زمینهساز سعادت و رشد انسانها دانستهاند. از اینرو چنین ویژگی مثبت نیمی از دین(2) و گاه تمامی آن دانسته شده(3) و ثمره تعقل(4) بیان گردیده است. آنگاه که دانشمندان گرانمایه بدون توجه به این صفت همیشه پسندیده، سعی و تلاش خود را در جمعآوری دانشهای ظاهری نموده و گوهر وجود خویش را به دور از عطر معنویت و نوسازی معنوی گردانند، پایان کوشش آنان با فرومایگی رقم خواهد خورد و بیشک تمامی غنایم ارزشمندی را که سالیان بسیار در کسب آن کوشیدهاند از دست خواهند داد.(5) از اینرو پیشوایان پاک و آسمانی افزون بر آثار اخروی اخلاق شایسته، افزایش رزق و روزی،(6) فراوانی دوستان شایسته،(7) آبادی شهرها،(8) فزونی عمرها،(9) پاکسازی بدیها(10) و زیادی محبت و دوستیها را در کنار دوری از عذاب دوزخ بیان کردهاند و اخلاق ناشایست را چونان مایعی تلخ و دردناک دانسته که انبوه اعمال آدمی را ـ که برخاسته از عقاید ناب او است و همانند عسلی شیرین و گواراست ـ نابود و بیاثر میسازد.(11)
در این میان روی کردن به سیره و سخن اسوههای پاک، پرهیزگار و معصوم ـ که افزون بر شیوههای روشنیبخش زندگانی در راه عبودیت و رشد و پویایی، نوعی اطمینان و آرامشخاطر به همراه دارد ـ چونان کیمیایی بوده که لحظههای حیات را همراه با آثاری ماندگار و جاودان میسازد.
... در بخش پیشین این نوشتار با توجه به چنین بینشی به اخلاق اجتماعی، اخلاق زناشویی و خانوادگی، اخلاق سیاسی، اخلاق اقتصادی و اخلاص فاطمه زهرا ـ سلاماللّهعلیها ـ پرداختیم و گنجینههای بسیاری از بیکران صفات و سخنان آن پاکبانوی آفرینش نصیب خود ساختیم تا در امروز، فردا و فرداهای زندگیمان، آینهای درسآموز و معرفتآفرین باشد. اینک ادامه بحث را پی میگیریم.
6. ادب
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم ماند از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
از ادب پرنور گشته این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک(12)
زیرکی، نگاهداشتن حد هر چیز و آراستگی به آدابی که انسان را از اشتباه در گفتار و رفتار مصون میدارد؛ «ادب» است.(13) عرصههای ادب، گاه نسبت به خداوند و سخنان او است که «الحافظون لحدود اللّه»(14) کسانیاند که فرامین الهی را به هنگام عمل پذیرفته و نگاهبان آنها هستند؛ گاهی مربوط به پیشگامان دینی و پیشوایان مذهبی است که پیروی و اطاعت نام دارد که «و مَنْ یُطِعِ الرّسول فَقَدْ اَطاعَ اللّه(15): کسی که از پیامآور وحی اطاعت کند، همانا از پروردگار خویش اطاعت نموده است؛ و موقعی نسبت به مردم است که «مَنْ لَمْ یشکُرِ المخلوقَ لَمْ یَشْکُرِ الخالِق»؛(16) کسی که از مردم سپاسگزاری نکند، خداوند را ناسپاسی کرده است. فاطمه زهرا(س) در تمامی صحنهها موفق به حفظ ادب و احترام نسبت به سخنان خداوند، اطاعت از رسول اللّه و امام زمان خود و سپاس از مردم گردید.
روزی که پیامبر(ص) رو به دخت عزیز خود کرد و فرمود:
دخترم فاطمه! پسرعمویت علی از تو خواستگاری کرده است، پاسخ تو چیست؟
او با احترام شایستهای لب به سخن میگشاید که: پدرجان نظر شما چیست؟
و چون رسولاللّه میفرماید: اَذِنَ اللّهُ فیه من السّماء (خداوند از آسمان اجازه فرمود) زهرای مرضیه ـ در حالی که تبسم بر لب دارد ـ خواسته خداوند را پذیرفته و با ادب خاصی میگوید:
رضیتُ بما رضی اللّهُ لی و رسُولُهْ(17) (خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند) و در سخنی دیگر گستره احترام خود را افزون بر خداوند به رسول او و امام زمان خود، گسترش داده میفرماید: رضیتُ باللّه ربّا و بک یا ابتاه نبیّا و بابن عمّی بعلاً و ولیّا(18)
راضیام که خدا پروردگار من است و تو ای پدر، پیامبر من و پسرعمویم علی، شوهر و امام
من است. اوج ادب و احترام او آنگاه پدیدار میشود که چون امام علی(ع) باغ خود را به 12 هزار درهم فروخت و تمامی آن را بین فقیران و مستمندان تقسیم نمود و به منزل بازگشت، فاطمه پس از آگاهی نسبت به انفاق همسر خود تنها پرسشی که مطرح میکند آن است که: غذای امروز ما کو؟ و این پرسشی است بسیار ساده و حتی طبیعی نیز به نظر میرسد که همسری با شوهر خود مطرح کند. اما اندکی بعد چون دخت رسولاللّه(ص) عمل شوی خود را افزون بر «سخاوت»، نوعی «ایثار» میبیند، از گفته خویش پشیمان گشته و میفرماید: فَانّی اَسْتَغْفِرْ اللّه و لا اعودُ اَبَدا(19)
من از خدا آمرزش میطلبم و دیگر تکرار نخواهم کرد.
سختیها و ناهمواریهای زندگی، گاه بدان حد میرسد که تسلیم، اطاعت و ادبِ همسر را در برابر همسر خویش دشوار و حتی غیرممکن مینمایاند. در چنین صحنههای اندوهباری، احترام و تبعیّت، ارزشی بس والا و ارجمند داشته و نوعی چشمپوشی از تمامی خواستههای خود تلقی میشود. بیشک سرافرازان چنین عرصههای سخت، انسانهای وارسته، پرهیزکار و دینباور خواهند بود.
پس از ماجرای جانکاه و تلخ سقیفه و غصب حکومت و پشتوانه مالی بنیهاشم، فدک، سران سقیفه برای جلب افکار عمومی و تغییر دیدگاههای مردم، به فکر چاره افتادند تا با دلجویی از فاطمه زهرا(س) تظاهر به جبران گذشته خود کرده و نگاه مردم را تغییر دهند. هنگامی که موضوع ملاقات خود را با آن حضرت مطرح کردند، آن بانو، برای استمرار مبارزه منفی همهجانبه، هر گونه پیشنهادی در این باره را، با قاطعیت فراوان رد کرد و نسبت به دیدار و گفتگوی با آنان اعلان بیزاری نمود.
آنان که از تأثیر آموزههای آسمانی اسلام آگاه بوده و از احترام شایسته فاطمه نسبت به همسرش خبر داشتند، موضوع ملاقات را با علی(ع) مطرح کردند. زمانی که امام(ع) وارد منزل شد و فرمود: «فاطمه! خلیفه و عمر پشت در خانه، منتظر اجازه ورود میباشند، نظرتان چیست؟» زهرای مرضیه با ادب خاص و احترام چشمگیری ـ که ناشی از شناخت همسر خود و خیراندیشی وی نسبت به این ملاقات برای جامعه مسلمانان بود ـ عرض کرد:
البیت بیتک و الحرّة زوجتک افعل ما تشاء(20)
خانه، خانه تو است و من همسر شما هستم، هر آنچه میخواهی انجام بده!
امسلمه ـ همسر رسول خدا(ص) ـ میگوید:
پس از ازدواج با پیامبر(ص) من عهدهدار امور دخترش شدم اما به خدا قسم، او با ادبتر و آگاهتر از من به همه مسایل بود.(21)
آری، این شیوه زیبا و ارزشمند، روش همیشه فاطمه زهرا(ع) بود و بدان حد رسید که در لحظههای واپسین زندگانی آن پاکبانو ـ که پس از رحلت رسول خدا(ص) همراه با سختیهای بسیار و اندوه فراوان بود ـ لحظهای از آن دور نگردید و در وصیّت خویش به همسر غمدیدهاش زیباترین شیوه ادب را پیش گرفت و گفت:
یا اباالحسن! جَزاکَ اللّهُ عَنّی خیرَ الْجَزاء یَابْنَ عمِّ رَسولِاللّه(22)
ای اباالحسن! خداوند سبحان تو را پاداش دهد برترین پاداشها؛ ای پسرعموی رسول خدا!
شیوه دیرینه عرب ـ که مرسوم بوده و هست ـ آن است که بیان کنیه افراد، نشان از احترام خاص و ادب قابل توجه گوینده خواهد بود. بدیهی است که این ویژگی در بیان، در زمانهای عادی، گرچه عملی پسندیده است ولی چشمگیر نخواهد بود اما فاطمه(ع) در شرایطی این گونه سخن میگفت که وضعیت وی هنوز دل و دیده پاکان را میآزرد و تحمل از آنان میربود ولی چنین حالت شایسته، ریشه در اعماق وجود آن سلاله یاسین داشت، بدین خاطر افزون بر بیان کنیه و ذکر دعا به شوی عزیز خود، در فرازهای دیگر با واژههایی دلربا و آهنگین و همراه با شور و عشقی معرفتآموز وصایای خود را به زبان جاری کرده و یا بر کاغذ مینگارد.
براستی این صفات ارزنده و جاودان برای امروز و هر روز ما و برای تمامی نسلها الگوی زنده و پویا نخواهد بود؟ و آیا شایسته نیست که تمامی جوانان ما هنگام ازدواج این شیوه را در برخورد با همسران خود، برگزیده و افزون بر زینت خویش به ادب، شخصیتی برتر، ارزشی افزونتر و از آن سو آرامش و برکات بیشتر نصیب خود سازند و در این حال طاعت و اطاعت، نمودِ عملی یابد و معصومان ـ علیهمالسلام ـ سرمشق حقیقی و پویا در زندگی باشند؟
7. انفاق و ایثار
روزهای زندگانی، لحظههایی گرانبها و طلایی با خود دارد که انسانهای زیرک و دانا از آن استفاده میکنند و رهتوشههای جاودان نصیب خود میسازند. اگر فقیران و مستمندان، «سفیران و فرستادگان خداوند» لقب یافتهاند و دستان آنان چونان «دست الهی» در قبول نیکیها قلمداد شده است، افزون بر رفع نیاز نیازمندان، فرصتی ویژه برای رشد، تکامل و پویایی ما، در عرصههای مختلف اجتماع فراهم میشود و تنها خردمندان والاگوهر و بلندنظر توفیق بهرهگیری از آن را مییابند.
انفاق و سخاوت، ایثار و بُخل آینههایی است که هر یک از ما بخوبی شخصیت پنهان خود را در عرصههای مختلف اجتماع در آن میبینیم و نسبت به میزان ارزشها و ضد ارزشها در خویشتن آگاه میشویم:
انفاق، «پر کردن سوراخها و خلأهای ناپیدای فقر در جامعه» بوده و سخاوتمندان و انفاقکنندگان، انسانهایی شایسته و بلندهمت معرفی شدهاند که از دادهها و نعمتهای الهی دیگران را بهرهمند میسازند.(23) و ایثار، برتریبخشیدن و ترجیح دیگران بر خود در هنگامههای فقر و ناداری است؛ ارزشی بس والا و چشمگیر که خود را محروم از نعمتی میسازیم تا دیگران را از فقر بینیاز کنیم! از آن سو بُخل، محروم ساختن مستمندان از دادههای الهی است و بخیلان افرادی هستند که هماره دستان عطایشان بسته و محکم است و نگاه بصیرتشان به دنیا، دیدهای هدفگونه بوده، از اینرو کمک به دیگران را همیشه نوعی ضرر و از دست دادن مال تلقی میکنند و با «دنیاداری، حرص، طمع و تنگچشمی» به اطراف خود مینگرند.(24)
آنگاه که نگاه انسانها به هستی دگرگون شود از «بُخل» رها شده، بخشنده، انفاقگر و سخی میشوند و چون بصیرتی بیشتر و بینشی روشن یابند و خود را از مالکیت نعمتهای الهی دور سازند، ایثارگر و فداکار میشوند و هماره دیگران را امانتهای الهی دانسته که بار سنگین رسیدگی بر دوش اینان سنگین مینمایند.
از آغازین لحظههای زندگی کوثر آفرینش؛ فاطمه زهرا(ع)، این رهایی، بالندگی و تابندگی بخوبی مشاهده میشود. او بخوبی عمق معنای «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون،(25) را درک کرده بود و نسبت به انفاق در راه خدا از آنچه دوست میداشت کوتاهی نمیکرد. بدین خاطر «پیراهن عروسی(26)»، «گلوبند(27)» و یا حتی «قرص نان مورد نیاز» خود را کریمانه میبخشید و دلهای بسیاری را به آیین اسلام و سیره مسلمانان پیوند میداد.
شور و عشق زهرا(س) به این شیوه عرشی چنان بود که هیچ گاه نیازمندی را از خانه خود رد نمیکرد گرچه برای جوابگویی او، پیراهن خویش را نزد یک یهودی گرو گذاشته، مقداری خرما و جو برای وی تهیه کند. زیرا سخن همیشه او این بود که:
«لا اردُّ الخَیر اذا نَزَل الخیرُ ببابی»(28)
هیچ گاه نیکی و نیکوکاری را که درِ منزل مرا کوبیده است، رد نمیکنم.
از اینرو آنچه از دست وی خارج میشد و در زندگی نبودِ آن احساس میشد، «از دسترفته» نمیدید بلکه «به دست آمده»، «ماندنی و جاودان» میدانست.
روزی که شوهر بزرگوار او، دو دستبند نقره، گوشواره و پردهای که سهم وی از غنایم شده بود همراه خود به منزل آورد و تقدیم فاطمه(ع) کرد، او بدون اندکی تأمل و تردید ـ و در زمانی که احتیاج بسیاری به هر یک داشت ـ تمامی غنائم را برای رسول خدا(ص) فرستاد و این گونه پیام داد:
«تَقرأ عَلَیکَ إبنتکَ السّلام و تَقول: اِجْعَلْ هذا فی سَبیل اللّه».
ای رسول خدا! دخترت به تو سلام میرساند و میگوید اینها را نیز در راه خدا انفاق کن.
پیامبر(ص) پس از مشاهده بخشش دخت عزیز خود سه بار فرمود: «فِداها ابوها»(29)
پدرش فدایش شود!
سخاوت و بخشش چنان موجی در بیکران صفات زهرا(س) میزد که در وصیت خود از علی(ع) میخواهد که اموالی از او را بین زنان پیامبر(ص) و زنان بنیهاشم تقسیم کند!(30)
ایثار آن پاکبانو بدان حد بود که گاه اصحاب رسول خدا دچار شگفتی میشدند و لب به سخن گشوده درخواست استفاده برخی از اموال برای خود و فرزندانش مینمودند.(31) اما فاطمه تنها خدا را در نظر داشت و برای خود سهمی نمیدید، از اینرو پروردگار بزرگ نیز با نزول آیهای بر ایثار او درود فرستاد و صلای باصلابت زهرا را در خدامحوری و دینباوری به گوش همگان رسانید و فرمود:
«و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة و مَنْ یوُقَ شُحَّ نَفْسِه فَاولئَکَ هم المفلحون.»(32)
هرچند خود نیازمند متاعی باشند [اما] باز هم ایثار کرده، دیگران را ترجیح میدهند و کسانی که بخل خویش را حفظ کنند، همانا آنان رستگار خواهند بود.
و بدین گونه است که چون نیازمندی پس از نومیدی از تمامی افراد ـ و حتی همسران رسول خدا(ص) ـ همراه با علی(ع) به منزل حضرت میآید، فاطمه در جواب همسر خود میگوید:
«در خانه ما هیچ غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختربچه؛ اما امشب آن را ایثار کرده و گرسنگی را تحمل میکنیم و همین مقدار غذا را هم به میهمان میبخشیم.»
صبحهنگام خبر این بزرگواری و ایثار با آیه و یؤثرون علی ... به گوش پیامبر(ص) و دیگر
مسلمانان رسید و خداوند بر اینهمه ایثار، درود فرستاد و آن را ستود.(33)
و روزی دیگر نیز ایثار فاطمه، شوهر و فرزندان او در آینهای آسمانی و آیهای دیگر از قرآن، این گونه بیان میشود که: «... و یُطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه اللّه ...»(34)
به حب خدا مینمایند سیر
یتیم و مساکین و شخص اسیر
بگویند بهر رضای خدا
کنون برنهادیم خوان غذا
نخواهیم پاداش و اجر و سپاس
فقط دین خود را بداریم پاس(35)
8. صبر، بردباری و شکیبایی
سنگلاخها و سختیهای زندگی برای بردباران و شکیبایان آن هنگام لذت خاص و شیرینی فراموش ناشدنی دارد که در مسیر زندگانی «هدفی مقدس و آرمانی آسمانی» وجود داشته باشد؛ بدون آنکه نگاه طمعآمیزی به لذتهای دنیوی و رهآوردهای آن پس از این دوره وجود داشته باشد، تنها یاد خدا و هدایت انسانها آرامبخش سوزشها و دردها بوده و هماره سپاس از توفیق این لطفهای پنهان خداوندی در یاد آنان باشد. در این هنگام پروردگار حکیم به اینان بشارت داده و نسبت به سختیهای زندگی و کمبودهای رفاهی، اقتصادی و یا روحی، روانی و جسمانی، وعدههای جاودانی میدهد.(36)
در نگاهی درسآموز به زندگانی حضرت زهرا(س) این ویژگی اخلاقی از اوان طفولیت تا واپسین لحظههای حیات در خانه همسر، بخوبی دیده میشود. سالهای سخت و دشوار شعب ابیطالب، سوز بیمادری، اندوه فقر مادی در سراسر زندگی و در پیآمد آوار مصیبت رحلت پدر و غصب حقوق و محرومیتهای پی در پی، نشان از سختی سالها و تلخی تحمّلها دارد. اما از آنجا که فاطمه، فاطمه است چون پدر عزیزش او را در حالی مینگرد که روی زمین نشسته، با یک دست فرزند خویش را در آغوش گرفته شیر میدهد و با دستی دیگر با آسیاب دستی، گندمها را آرد میکند، اشک در چشمان رسول اللّه حلقه زده میفرماید:
«دخترم! تلخیها و مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشت بر خود گوارا ساز.»
در این حال، زهرای عزیز و بردبار، بدون آنکه سخنی از تلخیهای زندگی بر زبان آرد، با نگاهی آسمانی به سختیهای زمینی نگریسته میگوید:
«ای رسول خدا! خدا را سپاس میگویم بر نعمتهای او و میستایم به خاطر الطاف بیکران او!»(37)
روزی که سلمان چادر وصلهدار و ساده فاطمه را دید، در شگفتی فرو رفت و او را با رفاه و راحتی و زر و زیور دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر تختها و در کاخها مقایسه کرد و اظهار اندوه و ناراحتی نمود. در این هنگام زهرای مرضیه رو به پدر کرده، فرمود:
«ای رسول خدا! سلمان از لباس من تعجب کرد، سوگند به خدایی که تو را مبعوث نمود، پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف میخورد و شبها بر روی آن میخوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است!!»(38)
و روزی دیگر که پیامبر(ص) برای دیدار و گفتگو با دخت دلبند خود به خانه او رفت، پرسش او چنین بود که دخترم! در چه حالی و چگونه زندگی میکنی؟ پاسخ شنید:
«درد گرسنگی بیتابم کرده و هر لحظه رو به فزونی است و غذایی ندارم تا رفع گرسنگی کنم!»(39)
آری؛ فاطمه مصداق کامل سخن خداوندی است که: «و لنبلونکم بشئٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للّه و انا الیه راجعون.»(40)
شما را نماییم گاه امتحان
به ترس و به جوع و به امثال آن
به نقصان نفس و زراعات و مال
بگردید خود امتحان طی سال
بود مژده فتح با صابران
که بردند با صبر بار گران
کسانی که چون محنت آید به پیش
شکیبایی آرند هر لحظه بیش
بگویید مائیم از کردگار
به او باز گردیم فرجام کار(41)
گاه محرومیتها، سختیها و تلخیهای زندگی بدان حد میرسید که فاطمه زهرا(س) پاسخ پدر را از چگونگی وضع و حال خویش به صورت کوتاه میداد تا واژهها و عبارات وسعت درد و رنج او را ترسیم کنند. از اینرو، در جواب رسولاللّه(ص) که سؤال میکرد:
ـ دخترم چگونهای؟ در چه حالی به سر میبری؟ و چرا نگرانی؟
میگفت: «قِلَّةُ الطّعم و کِثرةُ الهَمّ و شُدّةُ السُقْم».(42)
کمی طعام و غذا، فراوانی اندوه و غصه و شدت بیماری و گرفتاری!
... براستی ما که خود را از شیفتگان و علاقهمندان آن پاکبانو میدانیم، در راه حفظ آرمانهای مکتب و ارزشهای مذهب تا چه حدّی حاضر به انفاق و ایثار، بردباری و شکیبایی هستیم؟ آیا حاضریم سخنان رهبر فرزانه خود را بر خواستهها و علایق خود ترجیح دهیم و برای پاسداری از احکام اسلام، ضمن پیروی کامل، هرازگاهی در توان خود مستمندان چشم به راه و نیازمندان آبرومند را از دست لطف و عطای خود بینیاز کنیم و لبخند پرمهری از سوی پیروان فاطمه(ع) بر لبان آنان بنشانیم. بیشک چنین است و با لطف خداوند همیشه چنین باد. ان شاءاللّه.
ادامه دارد.....
________________________________________
1 ـ دیوان حافظ، غزل ش152 (برگزیده).
2 ـ بحارالانوار، مرحوم مجلسی، ج71، ص385.
3 ـ کنزالعمال، خ5215.
4 ـ غررالحکم و دررالکلم.
5 ـ بحارالانوار، ج71، ص396.
6 ـ همان، ص396؛ غررالحکم و دررالکلم.
7 ـ غررالحکم و دررالکلم.
8 ـ بحارالانوار، ج71، ص395.
9 ـ همان، ص375.
10 ـ همان، ج77، ص148؛ غررالحکم و دررالکلم.
11 ـ بحارالانوار، ج73، ص296 و ج71، ص375.
12 ـ عرفان اسلامی، حسین انصاریان، ج1، ص130.
13 ـ مجمعالبحرین، طریحی، مجلد اول، ص51 و 52؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، احمد سیّاح، مجلد 1، ص15.
14 ـ سوره توبه، آیه 112، (کسانی که نگاهبانان حدود و مرزهای الهیاند).
15 ـ سوره نساء، آیه 80.
16 ـ رک: بحارالانوار، ج71، ص38.
17 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ احقاق الحق، ج5، ص273.
18 ـ بحارالانوار، ج43، ص149؛ احقاق الحق، ج5، ص117 و 273.
19 ـ امالی صدوق، ص280؛ بحارالانوار، ج41، ص46؛ لآلی الاخبار، ج3، ص26.
20 ـ نهجالحیاة (فرهنگ سخنان فاطمه(ع))، محمد دشتی، ص21 و 22.
21 ـ بحارالانوار، ج43، ص10.
22 ـ رک: زهرةالریاض کوکب الدّری، ج1، ص253؛ بحارالانوار، ج43، ص217 و ج78، ص253 و 256 و ج28، ص304.
23 ـ مجمعالبحرین، طریحی، ج4، ص353؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج4، ص1630.
24 ـ مجمعالبحرین، ج1، ص160؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج1، ص71، (حاشیه).
25 ـ سوره آلعمران، آیه 92.
26 ـ رک: نزهة المجالس، ص576؛ اهلالبیت، توفیق ابوعلم، ص138.
27 ـ بحارالانوار، ج43، ص172؛ اهل البیت، ص139.
28 ـ ریاحین الشریعه، ج1، ص132؛ کتاب عوالم، ج11، ص168؛ بحارالانوار، ج43، ص73.
29 ـ بحارالانوار، ج43، ص20 و 83.
30 ـ همان، ص218.
31 ـ کتاب عوالم، ج11، ص168.
32 ـ سوره حشر، آیه 9.
33 ـ بحارالانوار، ج36، ص59.
34 ـ سوره دهر (الانسان)، آیه 8.
35 ـ قرآن مجید، ترجمه منظوم امینه مجد، ص579.
36 ـ سوره بقره، آیه 155: و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین.
37 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص342؛ تفسیر البرهان، ج4، ص476؛ عوالم المعالم، ج11، ص133.
38 ـ بحارالانوار، ج8، ص303؛ تفسیر البرهان، ج2، ص346؛ عوالم المعالم، ج11، ص264 و 587.
39 ـ بحارالانوار، ج43، ص37 و ج39، ص278 و ج37، ص68؛ حلیةالاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج2، ص42.
40 ـ سوره بقره، آیه 155 و 156.
41 ـ قرآن مجید، ترجمه منظوم امید مجد، ص24.
42 ـ احقاق الحق، ج4، ص152 و ج15، ص338؛ تاریخ دمشق، ج1، ص242.