0

حضرت زهرا(سلام الله علیها) همراز جبرئیل

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

حضرت زهرا(سلام الله علیها) همراز جبرئیل

عباس کوثری
من راجع به حضرت صدیقه(س) خودم را قاصر می‏دانم ذکری بکنم فقط‏اکتفا می‏کنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبرنقل شده است;

حضرت صادق(ع) می‏فرماید:
«فاطمه(س) بعد از پدرش هفتاد و پنج روز زنده بودند، در این‏دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت; و جبرئیل امین‏می‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‏کرد و مسایلی ازآینده نقل می‏کرد.» ظاهر روایت این است که در این هفتاد و پنج‏روز مراوده‏ای بوده است; یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده‏است... البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن‏رسول اکرم....
در هر صورت، من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای‏حضرت زهرا ذکر کرده‏اند: با این که آنها هم فضایل بزرگی است‏این فضیلت را من بالاتر از همه می‏دانم که برای غیرانبیاعلیهم السلام آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا وبعضی اولیایی که در ربته آنهاست، برای کسی دیگر حاصل‏نشده.(امام خمینی، 11/12/64)
امام خمینی(ره) عاشق خدا بود وشیدای حق. دلداده رسالت‏بود و جرعه نوش کوثر ولایت. یاد و نام‏مادرش زهرای اطهر برایش دل انگیز بود و شورآفرین. تقدیر نیزاین دوستداری و جذبه ولایی را زیبا و نیک به هم پیوند داد ومیلاد فرزند را قرین تجلی نور فاطمی در بیستم جمادی الثانی‏قرار داد. کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه‏»، پرتوی‏از شیدایی و مهر ولایی اوست و سخنان فوق جلوه شکوهمندی از مهرو معرفت مقام فاطمی.
امام(ره) با نقل روایتی معتبر از اصول کافی به عظمت معنوی ‏فاطمه(س) که همان محدثه بودن است اشاره می‏کند و آن رامهمترین فضیلت‏بانوی نمونه اسلام می‏شمارد. فضیلتی که جز برای‏طبقه اول انبیاء برای دیگری حاصل نشده است. گفتگو با جبرئیل‏به مدت هفتاد و پنج روز و سخن گفتن با فرشتگان که به خاطرمکرمت و عظمت فاطمی به حضورش می‏شتافتند. امام صادق(ع) در پاسخ‏فردی که می‏پرسد: محدث چیست؟ می‏فرماید: «یاتیه ملک فینکت فی‏قلبه کیت و کیت‏».
محدثه کسی است که فرشته به سویش می‏آید و به قلب او لطایف ونکات آسمانی را یاد آور می‏شود.
امام باقر(ع) می‏فرماید: محدث کسی است که فرشته را نمی‏بیند;اما سخن او را در بیداری می‏شنود.
وجود فردی که محدث و گوش فرادهنده به حدیث فرشتگان باشد، مورداتفاق تمامی دانشمندان شیعه و سنی است. و از اختصاصات شیعه‏شمرده نمی‏شود. مرحوم علامه امینی در بحث «المحدث فی الاسلام‏»نصوص فراوانی از اهل سنت ذکر می‏کند که وجود محدث راپذیرفته‏اند و بر افرادی تطبیق کرده‏اند.
البته شیعه موارد تطبیقی آن را قبول نکرده، مصادیق و جلوه‏های‏آن را در عترت پیامبر(ص) و ائمه معصومین‏علیهم السلام می‏داند;ولی متون مزبور بیانگر این است که شیعه در مساله وجود محدث‏در اسلام تنها نیست و دیگر فرق اسلامی نیز آن را پذیرفته‏اند. ازطرفی، پذیرفتن وجود انسانهایی مورد خطاب فرشتگان به معنای‏نبوت و پیامبری نیست. حمران ابن اعین می‏گوید: امام باقر(ع) به‏من فرمود که علی(ع) محدث بود. من آن را برای یاران خویش نقل‏کردم. آنان پرسیدند:
چه کسی با او گفتگو می‏کرد؟ پاسخی نداشتم. به سوی امام باقر(ع)
برگشتم و پرسش را به وی عرضه داشتم.
حضرت فرمود: فرشته با او سخن می‏گفت. گفتم منظورتان این است که‏پیامبر بود؟
حضرت دست‏خود را حرکت داد و فرمود: خیر، آنان همانند کسانی‏اندکه همراه حضرت سلیمان و حضرت موسی بودند و یا مثل ذوالقرنین‏شمرده می‏شوند.
امام صادق(ع) نیز در پاسخ به این پرسش می‏فرماید: خیر، پیامبرنیستند. آنها از علمایند، همانند ذوالقرنین در علم خویش.
در اصول کافی، در باب فرق بین رسول و نبی و محدث، نیز به این‏مطلب تصریح شده است. امام باقر و امام صادق‏علیهما السلام پس ازبیان اینکه امام «محدث‏» و مورد گفتگو و خطاب فرشتگان است،می‏فرماید:
«لقد ختم الله بکتابکم و ختم بنبیکم الانبیاء.» با قرآن‏کتابهای آسمانی پایان یافت و با حضرت محمد(ص) پیامبری به آخررسید.
بدین ترتیب، «محدث‏» هرگز به معنای نبوت و پیامبری نیست.
دراین راستا امام خمینی(ره) می‏فرماید: البته آن وحی به معنای‏آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم(ص).
در باره حضرت صدیقه در روایات، دو جهت گفتگو مطرح شده است:
یکی گفتگو با فرشتگان و دیگری حضور جبرئیل نزد آن حضرت.
حضرت امام صادق(ع) می‏فرماید: «فاطمه بنت رسول الله(ص) کانت‏محدثه و لم تکن نبیه‏» فاطمه دختر رسول خدا، محدثه بود نه‏پیامبر.
سپس در ادامه توضیح می‏دهد که فاطمه را از این جهت محدثه‏نامیده‏اند که فرشتگان از آسمان بر او نازل می‏شدند و همان گونه‏که با مریم دختر عمران گفتگو داشتند، با او چنین سخن می‏گفتند:
«یافاطمه، خدای متعال تو را پاک گردانید و از میان تمام زنان‏عالم برگزید.» شبی حضرت صدیقه(س) به فرشتگان فرمود: آیا آن‏زن که از جمیع زنان عالم برتر است، مریم دختر عمران نیست؟
جواب دادند: نه، مریم فقط سیده زنان عالم در زمان خویش بود;ولی خدای تعالی تو را بزرگ بانوان جهان در تمام زمانها ازاولین و آخرین قرار داده است. روایتی که امام خمینی از آن یادکرده، چنین است:
«ان فاطمه مکثت‏بعد رسول الله خمسه و سبعین یوما و قدکان‏دخلها حزن شدید علی ابیها و کان جبرئل یاتیها فیحسن و یخبرهابما یکون بعدها فی ذریتها و کان علی یکتب ذالک فهذا مصحف‏فاطمه.» فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) بیش از هفتاد وپنج روز زنده نماند. داغ پدر اندوهی سخت‏بر قلبش وارد ساخته‏بود; به این جهت جبرئیل پی‏در پی به حضورش می‏آمد و او را درعزای پدر تسلیت می‏گفت.خاطر غمین زهرا را تسلی می‏بخشید و ازمقام و منزلت پدرش، حوادثی که بعد از رحلت او بر فرزندانش‏وارد می‏گردید، خبر می‏داد. امیرمومنان(ع) آنچه جبرئیل می‏گفت‏به‏رشته تحریر در می‏آورد. مجموع این سخنان «مصحف فاطمه‏» را شکل‏می‏دهد.
این جهت نیز به شان و منزلت نبوت ارتباط ندارد; زیرا در قرآن‏کریم از حضرت مریم و سخن گفتن جبرئیل با او یاد می‏کند. بااینکه آن حضرت پیامبر نبود. امام خمینی در این زمینه می‏نویسد:
در قرآن کریم آیاتی هست که دلالت می‏کند بر آنکه اشخاصی که‏پیغمبر نبودند، ملائکه; بلکه جبرئیل را دیدند و با او سخن‏گفتند. ما نمونه‏ای از آن را اینجا یاد می‏کنیم: (اذ قالت‏الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک واصطفیک علی نساءالعالمین) (سوره آل عمران، آیه 42) یعنی چون ملائکه گفتند به‏مریم که خدا تو را برگزیده و پاکیزه کرده و فضیلت داد برزنهای جهان، پس از آن خدای تعالی حکایت مریم را نقل می‏کند از«آیه 44» بسیاری از حالات عیسی مسیح و معجرات او را ملائکه‏برای مریم نقل می‏کند و از غیب به او اخبار می‏دهند; و در سوره‏مریم (آیه 17) می‏گوید: (فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا); و قضیه مراوده ملائکه و جبرئیل با مریم در بسیاری ازآیات قرآن مذکور است و خبرهایی که از غیب به او دادند، خداوندنقل می‏کند.
آمدن جبرئیل نزد حضرت صدیقه از عظمت و تعالی روحی و اوج معنوی‏آن بزرگوار حکایت می‏کند; زیرا در باره کیفیت ایجاد رابطه‏جبرئیل و فرشتگان با انسان دو نظریه است. نظریه‏ای که فلاسفه‏برآن تاکید دارند، این است که می‏گویند: انسان تا در طبیعت وماده است، در حجاب است و نمی‏تواند به ملا اعلی دست‏یابد. همین‏که خود را از معاصی و لذات و تعلقات نفسانی آزاد ساخت، نورمعرفت و ایمان به خدا و ملکوت اعلی در قلبش تجلی می‏کند.
این نور در بالاترین مرتبه خویش همان جوهر قدسی است که دراصطلاح فلاسفه عقل فعال و در زبان شریعت نبوی روح قدسی نامیده‏می‏شود. با ظهور این نور، آنچه در آسمانها و زمینهاست‏برایش‏روشن می‏گردد. و حقایق اشیا را می‏بیند، همان گونه که نور مادی‏را در صورتی که حجاب نباشد مشاهده می‏کند. در این زمینه به‏آیاتی نیز استشهاد شده است; برای نمونه خداوند می‏فرماید:
(و طبع علی قلوبهم فهم لایفقهون) بر دلهای آنها مهر زده شده،پس آنان چیزی نمی‏فهمند.
(بل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون) گناهانی که انجام دادندبر دلهای آنان غلبه کرده است.
پس از آنکه فرد از این حجابها دور شد، باطن او معراج معنوی‏خویش را آغاز می‏کند; سر ملکوت بر او آشکار شده، آیات بزرگ‏خداوند را مشاهده می‏کند. چنانکه خداوند می‏فرماید:
(لقد رای من آیات ربه الکبری) سپس همین روح قدسی در روح بشری‏و دنیایی‏اش تاثیر می‏نهد. و حقایقی که شهود کرده، در حواس‏ظاهری مانند بینایی و شنوایی متمثل آشکار می‏سازد. بدین ترتیب،شخص حقایق ملکوتی را، که در آن عالم حقیقی خارجی و مشخص است،به صورت محسوس مشاهده می‏کند.
بر اساس این نظریه، تکامل و عروج معنوی و روحی انسان سبب‏ارتباط با حقایق ملکوت می‏شود.
نظریه دوم این است که روح ولی یا پیامبر سبب نزول فرشتگان‏نیست، بلکه خداوند فرشته را مامور می‏کند در پیشگاه ولی خداقرار بگیرد و مسایل را بازگوید. ظواهر ادله نیز بر درستی این‏نظر گواهی می‏دهد. بر اساس این نظریه، تا ظرفیت معنوی و تناسب‏روحی کامل بین ولی الهی و فرشته نباشد، این نزول ممکن نخواهدشد. قرآن کریم در این زمینه می‏فرماید:
(الله اعلم حیث‏یجعل رسالته) (انعام، 124) خداوند آگاه‏تر است‏که پیامبری و رسالت‏خویش را در کدامین جایگاه قرار دهد.
در شان نزول این آیه می‏خوانیم که: ولید ابن مغیره می‏گفت: چون‏ثروتمند هستم و سن بیشتری دارم، باید بر من وحی نازل شود.
خداوند متعال می‏فرماید: شایستگی‏ها را خداوند می‏داند. برای این‏در آیه دیگر صبر و یقین را عامل وصول به مقام امامت معرفی‏می‏نماید و می‏فرماید:
(و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و کانو بآیاتنایوقنون) (سجده، 34) از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان‏ما هدایت می‏کنند; و این بدان سبب است که آنان صبر پیشه کردندو به آیات ما یقین داشتند.
امام خمینی(ره) در این زمینه می‏فرماید: مساله آمدن جبرئیل‏برای کسی یک مساله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای‏هرکسی می‏آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است‏بین‏روح آن کسی که جبرئیل می‏خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح‏اعظم است. چه ما قابل بشویم به این که قضیه تنزیل، تنزل‏جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولی است‏یا پیغمبر است، اوتنزیل می‏دهد او را و وارد می‏کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که‏خیر، حق تعالی او را مامور می‏کند که برو و این مسایل را بگو.
چه آن قسم بگوییم که بعضی اهل نظر می‏گویند. و چه این قسم‏بگوییم که بعض از اهل ظاهر می‏گویند تا تناسب ما بین روح این‏کسی که جبرئیل می‏آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است‏نباشد امکان ندارد این معنا... . این فضیلت را من بالاتر ازهمه می‏دانم که برای غیر انبیاعلیهم السلام آن هم نه همه انبیابرای طبقه بالای ابیناعلیهم السلام و بعضی از اولیایی که دررتبه آنها هست، برای کسی دیگر حاصل نشده.
امید آنکه پرتوی از فیض کوثر قرآن صدیقه طاهره دل و جانمان راروشن سازد و با شناخت هرچه بیشتر آن بانو، گلواژه‏های تقوا وایمان را در اجتماع خویش متجلی سازیم.

پنج شنبه 8 فروردین 1392  11:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها