0

آشنایی با ریشه‌های روز سیزده فروردین در تاریخ و مذهب

 
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

آشنایی با ریشه‌های روز سیزده فروردین در تاریخ و مذهب


لا به لای کتاب‌های تاریخی ایرانی را که بگردید، از نحسی سیزده خبری نیست.

مردم ایران عدد 12 را به عنوان عددی مقدس پذیرفته و از همین رو عمر جهان مادی را 12 هزار سال دانسته و به 12 برج و ماه نیز اعتقاد داشته،و جشن های فروردین را در 12 روز برگزار می كرده اند.

دکتر نیک‌نام، باستان شناس و محقق فرهنگ ایرانی می‌گوید: "ایرانیان باستان روز سیزدهم فروردین را مظهر هزاره سیزدهم، یعنی پایان بخش دوره‌ جهان مادی می‌دانستند که نظام هستی به ناگاه فرو می‌ریزد. از آن پس دیگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و انسان‌ها تحت راهنمایی ناجی موعودی که او را «سوشیانس» می‌خوانند، به جایگاه ابدی خود، عالم مینو برمی‌گردند. در واقع هزاره سیزدهم، آغاز رهایی آدمی از جهان مادی و کوچ او به جهان کیهانی است.

آن ها به تبعیت از این اندیشه، در روز سیزدهم فروردین، پرداختن به امور روزمره را اشتباه دانسته، به آغوش طبیعت پناه می‌بردند تا به صورت نمایشی، آزادی از بندهای دنیوی را جشن بگیرند. ضمنا با هدیه به درگاه ایزد و فدیه گوسفند،از ایزد تیر (فرشته باران) می‌خواستند که باران عطا کند. چون نزول باران بهاری باعث سرسبزی و طراوت زمین می شد و نمادی از بهشت را پیش چشم آن ها مجسم می‌کرد."با این حال، سکه سیزدهم فروردین آنقدر چرخید تا روی نحوستش را در تاریخ و رسم و رسوم ما تثبیت کرد.

«پوریم»،عید ایرانی کشی

«مسلّما یهودیان و كسانى را كه شرك ورزیده‏اند، دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت... (مائده 82)»

ادوارد یاکوب پولاک،درباره مراسم سیزده‌به‌در،چنین می‌نویسد:«سرانجام روز سیزدهم، یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد. مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانه‌ها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند«.

داستان مردخای یهودی و دخترعموی فتنه گرش اِستِر،در دربار خشایارشا، پادشاه ایران(٦٤٨-٥٤٦)،گواه روشنی است ازحضور انبوه یهودیان درقلمرو دولت هخامنشی.این واقعه که از کتاب تورات نقل شده،به این شرح است:

مردخای با حیله، فرمان عزل وشتی، ملکه ایران را،که از فرمان شاه (در حالت مستی) مبنی بر برهنه ظاهر شدن در جشن سرپیچی کرده است، می گیرد؛سپس طبق فرمان پادشاه برای انتخاب زیباترین دختر برای همسری اش،دختر عموی خویش هاداسا را وارد دربار می کند.هاداسا به توصیه مردخای - که سرپرست او نیز بود-اصلیت یهودی خویش را از ایرانیان، و حتی از همسرش خشایارشا پنهان نمود و در راستای همین پنهان کاری ،نام پارسی اِستِر(ستاره)را برای خویش برگزید.«پس هامان به اخشورش پادشاه گفت:قومی هستند که در میان قوم ها در جمیع ولایت های مملکت تو پراکنده و متفرق می باشند و شرایع ایشان مخالف همه قوم ها است و شرایع پادشاه را بجا نمی آورند لهذا ایشان را چنین واگذاشتن برای پادشاه مفید نیست، اگر پادشاه را پسند آید حکمی نوشته شود که ایشان را هلاک سازند و من ده هزار وزنه نقره بدست عاملان خواهم داد تا آن را به خزانه پادشاه بیاورند.»(کتاب استر، باب سوم، آیات هشتم و نهم)



« آن گاه پادشاه انگشتر خود را از دستش بیرون کرده آن را به هامان بن همداتای اَجاجی که دشمن یهود بود داد و پادشاه به هامان گفت:هم نقره و هم قوم را به تو دادم تا هرچه در نظرت پسند آید به ایشان بکنی.»(کتاب استر ، باب سوم، آیات دهم و یازدهم)

اما مردخای و استر یهودی که از متن فرمان آگاهی یافته بودند، بیکار ننشستند و به تکاپو پرداختند. استر ، ضمن دعوت از خشایارشا و هامان به مجلس شام و مجلس شراب،در حالی که خشایارشا-همچون زمانی که بر ملکه وَشتی خشم گرفته بود،از فرط می گساری ، هوش از کف داده بود و سر از پا نمی شناخت، راز یهودی بودنش را بر وی آشکار ساخت و او را واداشت که هامان را بر دار بکشد؛سپس فرمان کشتار همگانی دشمنان یهود را که همانا میهن دوستان ایران و خانواده هایشان بودند، صادر نماید و مردخای یهودی را به جای هامان، بر جایگاه وزیر اعظم دربار هخامنشی بنشاند!

«و در آن ها پادشاه به یهودیانی که در همه شهرها بودند اجازت داد که جمع شده به جهت جان های خود مقاومت نمایند و تمامی قوم ها و ولایت ها را که قصد اذیت ایشان می داشتند،با اطفال و زنان ایشان هلاک سازند و بکشند و تلف نمایند.»(کتاب استر ، باب هشتم، آیه یازدهم)

«ویهودیان بردشمنان خود پیروز شدند ..همه مردم از یهودیان می ترسیدند و جرات نمی کردند در برابرشان بایستند.تمام حاکمان و استانداران ، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند...به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آن ها را از دم شمشیر گذرانده،کشتند.آن ها در شهر شوش که پایتخت بود 500 نفر را کشتند...10 پسرهامان بن همدانای، دشمن یهود،راكشتند... و [جسد] 10پسر هامان را[درشوش]به دار آویختند... درروزچهاردهم ماه آدار نیز جمع شده 300نفر را درشوش كشتند... و سایر یهودیانی كه درولایت های پادشاه بودند...75000نفر از مغضان خویش را كشته بودند...درروز 14 ماه آرام یافتند و آنرا روز بزم و شادمانی نگاه داشتند...اما یهودیان شوش روز 15 ماه را جشن گرفتند زیرا در روزهای 13و14،دشمنان خود را می کشتند.

هرساله یهودیان ،در ایام چهارده و پانزدهم ماه آدار (برابر با 13 و 14 فروردین) یعنی سالروز قتل عام 75000 ایرانی ،جشنی برپا می کنند،و این درحالی ست که ما ایرانی ها به یاد قتل عام اجدادمان به کوه و دشت پناه می بریم تا بار دیگر توسط یهودیان کشته نشویم.

یهودیان در جشن پوریم دو بار کتاب استر را می‌خوانند و مراسم "‌هامان سوزی" برپا می‌دارند؛ آنان مجسمه‌های هامان را می‌سازند و می‌سوزانند و به پای‌کوبی مشغول می‌شوند، طبق نقل‌ها و نوشته‌های خودشان، نان‌هایی به شکل گوش ‌هامان و یا خود ‌‌هامان می‌پزند و سر آن را می‌برند و می‌خورند و این‌چنین این روز نحس را بزرگ می‌دارند.

در نقشه خیالی ارض موعود که رژیم جعلی اسرائیل ترسیم کرده علاوه بر پهنه نیل تا فرات استان همدان نیز(فقط بخاطر مقبره استر و مردخای)جزء خاکشان ذکر شده است.اکنون، ماجرای هدیه نتانیاهو به اوباما را بهتر می‌توان درک کرد. در واقع باید گفت که نخست وزیر رژیم صهیونیستی، سند جنایت تاریخی اسرائیل علیه مردم ایران و کشتار ده‌ها هزار ایرانی را به کاخ سفید تقدیم کرده است.

=-=-=-=-=-=-=-=-=

پینوشت

=-=-=-=-=-=-=-=-=

وَشتی ، Vashtiملکه زیباروی هخامنشی

هداسا ((Hadasa

پوریم،از واژه پور،به معنی قرعه گرفته شده است. باتوجه به تاریخ واقعه (2600 سال پیش)و جمعیت کم ایران،این کشتار را باید یک نسل کشی بحساب آورد.

=-=-=-=-=-=-=-=-=کتاب مقدس، بخش عهد عتیق ، کتاب استر


کتاب زرسالاران یهود، نوشته عبدالله شهبازی، جلد اول ، صفحه 353

عصر كرمانشاه به گزارش رجانیوز،کد خبر:120385 – 2فروردین 1391

ادوارد یاکوب پولاک، ص ۲۶۵.

ایرنا

گروه اینترنتی مامی سایت

کتاب آیین ها و جشن های كهن در ایران، دكتر محمود روح الامینی

hamshahrionline (آرزو رستم زاد)

=-=-=

منبع:saf313.mihanblog

چهارشنبه 7 فروردین 1392  11:31 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها