اگر تربت كربلا شفا مى دهد ، چرا شیعیان به پزشك مراجعه مى كنند و بیمارستان مى سازند؟
توضیح سؤال:
در یكى از شبكههاى وهابى شنیدیم كه كارشناس این شبكه، مىگفت:
شیعیان معتقد هستند كه تربت امام حسین علیه السلام براى هر دردى شفا است. اگر واقعا چنین است، چرا شما به پزشك مراجعه مىكنید؟ چرا آیت الله سیستانى براى مداواى بیمارى خود به كشورهاى اروپایى رفت؟ چرا بیمارستانها و درمانگاههاى خود را تعطیل نمىكنید.
لطفا در این باره توضیح دهید.
پاسخ: تفاوت بین شفا و دوا
متأسفانه این كارشناس وهابى فرق دوا و شفا را تشخیص نداده است، در غیر این صورت چنین اشتباهى را مرتكب نمىشد.
تردیدى نیست كه «شفا» به دست خداوند است؛ و این خداوند است كه در برخى از چیزها شفا قرار داده است؛ از جمله در قرآن، عسل و... و از جمله در خاك كربلا.
از نظر لغت شفاء؛ یعنى رسیدن و آمدن بهبودى است. و به نوعى معناى آن حاصل مصدرى است. و مىتوان گفت شفاء امرى است كه با آمدنش درد پایان مىیابد.
چنانچه راغب اصفهانى در مفردات خود به همین قضیه اشاره كرده است.
ترجمه مفردات راغب ج2 337.
اما «دوا» كه جمع آن «ادویه» مىشود، به هر چیزى كه بیمارى را با آن درمان مىكنند گفته مىشود.
دواء: مایتداوی به، و «دَاوَاهُ» عالجه:
الدَّوَاء- جمع أَدْوِیَة: دارو، آنچه كه بیمارى را با آن درمان كنند.
فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، متن 400.
خلاصه این كه شفا یافتن؛ یعنى بهبودى از بیمارى، حال گاهى بهبودى به وسیله مداوا و معالجه با دوا است و گاهى بدون مداوا و به وسیله معجزه و... است؛
البته گاهى در محاوره به جاى یكدیگر نیز به كار برده شده است؛ اما معناى حقیقى این دو باهم تفاوت دارند.
خاك كربلا، شفای هر دردی است
همان طور كه گفتیم، خداوند در برخى از چیزها در این دنیا «شفا» قرار داده است كه در ادامه با سند و مدرك به آنها اشاره خواهیم كرد. یكى از چیزهایى كه طبق روایات اهل بیت علیهم السلام، خداوند شفا در آن قرار داده است، خاك مقدس و ملكوتى كربلاى معلا است كه خداوند به خاطر جانفشانىهاى سید الشهداء علیه السلام و یاران وفادار آن حضرت، این اثربخشى را به خاك كربلا عطا كرده است.
دیدگاه علمای شیعه
روایاتى كه از طریق اهل بیت علیهم السلام در این باره وارد شده است مستفیض بلكه در حد تواتر است ؛ و براى اثبات آن ابتدا نظر بعضى از علماى بزرگ را درباره روایات این باب متذكر مى شویم:
شیخ محمد حسن جواهرى:
وعلى كل حال (فلا یحل شئ منه) أی الطین (عدا) الطین من (تربة الحسین ( علیه السلام ) فإنه یجوز الاستشفاء) به بلا خلاف بل الاجماع بقسمیه علیه، بل النصوص فیه مستفیضة أو متواترة.
و به هر حال خوردن هیچ خاكى حلال نیست ؛ جز خاك و تربت امام حسین علیه السلام كه جایز است خوردن آن به قصد شفا گرفتن و اختلافى در آن نیست، بلكه اجماع به هردو قسمش (لفظى و معنوی) بر جواز استشفاء از آن دلالت مىكند؛ بلكه روایات دال بر آن، مستفیض یا در حد تواتر است.
النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى1266هـ)، جواهر الكلام فی شرح شرائع الاسلام، ج36، ص358، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الكتب الاسلامیة ـ تهران، الطبعة: السادسة، 1363ش.
شیخ حرعاملی:
ایشان در كتاب فصول مهمه در باب11 (ان التربه الحسینیه شفاء من كل داء) نیز فرموده است.
اقول: و الاحادیث فی ذلك كثیره جدا.
من مىگویم: احادیث وارده در این زمینه بسیار زیاد است.
الحر العاملی، الشیخ محمد بن الحسن (متوفای1104ه)، الفصول المهمة فی أصول الأئمة، ج3، ص34، تحقیق وإشراف: محمد بن محمد الحسین القائینی، ناشر: مؤسسة معارف إسلامی إمام رضا (ع)،چاپ: الأولى، سال چاپ: 1418 - 1376 ش.
شفا در خاك كربلا از منظر روایات روایت سعد بن سعد:
عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الطِّینِ فَقَالَ أَكْلُ الطِّینِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ إِلَّا طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.
سعد بن سعد روایت كرده است: از امام موسى بن جعفر علیه السلام سوال كردم از خوردن خاك؛ فرمودند خوردن آن حرام است و حرمتش مثل حرمت میته و خون و گوشت خوك است ؛ مگر خاك قبر امام حسین علیه السلام ؛ به درستیكه در آن شفاى از هر دردى و امان از هر خوفى است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، كامل الزیارات، ص478تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت محمد بن مسلم:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) یَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ.
محمد بن مسلم روایت كرده است از امام باقر و امام صادق علیهما السلام شنیدم كه مىفرمودند: خداوند متعال در عوض شهادتش امامت را در ذریهاش و شفاء را در تربتش و اجابت دعا را در نزد قبرش قرار داده و ایامى كه زائر به زیارت او مىآید و بر مىگردد از عمرش به حساب نمىآید.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی،ص318، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم، الطبعة: الأولى، 1414هـ
شفا دادن، تنها به دست خداوند است
تا این جا ثابت شد كه یكى از ویژگىهاى امام حسین علیه السلام این است كه تربت مباركش شفابخش است و تربت دیگرى را جز تربت آن حضرت شفاء دهنده نیست؛ البته از دیدگاه شیعه این تربت مباركه به خودى خود شفاء نمىدهد؛ بلكه منحصرا به اذن پرودگار شفاء مىدهد؛ یعنى این خداوند است كه در خاك كربلا شفا قرار داده است؛ همانطور كه در آداب خوردن تربت مباركه نیز به آن تصریح شده است كه با گفتن «بسم الله» و بردن نام خداوند و با استعانت از خدا، خورده شود:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْبَصْرِیِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ إِذَا أَكَلْتَهُ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
از محمد بن اسماعیل البصرى از بعض رجالش از امام صادق (ع) روایت شده است كه خاك قبر امام حسین(ع) شفاى از هر دردى است، در هنگام خوردن بگو: به نام خدا و با استعانت از خدا، خداوندا آن را رزق واسع و علم نافع قرار بده و شفاى از هر دردى قرار بده، بدرستیكه فقط تو بر هر كارى توانا هستى.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، كامل الزیارات، ص461تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایات شیعه و سنى نیز گویاى این است كه شفاء، تنها به دست خداوند است و او است شفاء را در آنچه بخواهد قرار دهد.
مرحوم كلینى در كافى خود روایتى را ذكر كرده است:
عَنْ حُسَیْنٍ الْخُرَاسَانِیِّ وَ كَانَ خَبَّازاً قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَجَعاً بِی فَقَالَ إِذَا صَلَّیْتَ فَضَعْ یَدَكَ مَوْضِعَ سُجُودِكَ ثُمَّ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، صاشْفِنِی یَا شَافِی، لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً، شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ.
حسین خراسانى از دردى كه در من بود به محضر امام صادق علیه السلام عرض حال كردم فرمودند پس از نماز دستانت را در موضع سجودت قرار بده سپس بگو: بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، ص مرا شفاء بده اى شفاء دهنده، شفایى نیست جز شفاى تو ، آنچنان شفایى كه ترك نمىكند هیچ بیمارى را، شفاى از هردرد و بیمارى.
الكلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافی، ج2، ص567، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
همچنین شیخ حر عاملى در كتاب وسائل الشیعه مىنویسد:
عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام قال:... إنما الشفاء بید الله.
محمد بن مسلم روایت كرده است: امام باقر علیه السلام فرمودند: شفاء فقط به دست خداست.
الحر العاملی، محمد بن الحسن (متوفاى1104هـ)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج17، ص182، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الثانیة، 1414هـ..
و بخارى در صحیح خود از عایشه نقل كرده است:
عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا " أَنَّ النَّبِیَّ (ص) كَانَ یُعَوِّذُ بَعْضَ أَهْلِهِ یَمْسَحُ بِیَدِهِ الْیُمْنَى، وَیَقُولُ: اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ، أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِی، لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ، شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سَقَمًا ".
از عایشه روایت شده است: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بعضى از اهل خود را براى تعویذ با دست راست خود مسح مىكرد و مىفرمود: "خداوندا، اى پرودگار مردم، درد را از او ببر و شفایش ده و تو شفا دهندهاى و شفایى جز شفاى تو نیست، شفایى كه ترك نمىكند هیچ بیمارى را».
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2168، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن كثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در نتیجه از دیدگاه شیعه و سنى، «شفا» دادن تنها در اختیار خداوند است و البته قادر است كه «شفا» را در هرچه كه بخواهد قرار دهد.
البته این بدان معنى نیست كه خداوند نیازى به واسطه داشته باشد؛ بلكه سنت خداوند اینچنین بوده است كه به واسطههایى به بندگانش یارى مىرساند؛ همانطورى كه خداوند پیام خود را به وسیله فرشتگان و پیامبران به بندگانش مىرساند؛ بىآن كه نیازمند فرشته یا پیامبرى باشد.
اسباب از دیدگاه آیات و روایات فریقین
طبق آیات قرآن و روایات، خداوند قادر و حكیم، شفاء را در بعضى از آِیات و اذكار و همچنین اشیاء اعم از اطعمه و اشربه قرار داده است.
موارد بسیارى را مىتوان یافت كه در قرآن و روایات شیعه یا سنى تصریح شده است كه خداوند به وسیله آنچیزها شفا مىدهد كه ما به چند مورد به صورت خلاصه اشاره خواهیم كرد:
قرآن شفاست
خداوند كریم در قرآن مىفرماید:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآَنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آَیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آَمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آَذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِیدٍ. فصلت/44.
و اگر [این كتاب را ] قرآنى غیر عربى گردانیده بودیم، قطعاً مى گفتند: «چرا آیه هاى آن روشن بیان نشده؟ كتابى غیر عربى و ] مخاطب آن ]عرب زبان؟» بگو:«این ] كتاب ]براى كسانى كه ایمان آورده اند رهنمود و درمانى است، و كسانى كه ایمان نمى آورند در گوشهایشان سنگینى است و قرآن برایشان نامفهوم است، و ] گویى ]آنان را از جایى دور ندا مى دهند! (فصّلت:44 )
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا. الإسراء/ 82.
و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى كنیم، و ] لى ] ستمگران را جز زیان نمى افزاید.
«عسل» شفاست
ثُمَّ كُلِی مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِی سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآَیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ. النحل/69.
سپس از همه میوه ها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. ] آنگاه ] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بیرون مىآید. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در این ] زندگى زنبوران ] براى مردمى كه تفكر مى كنند نشانه ] قدرت الهى ] است.
«فاتحه الكتاب» شفاست
ابوبكر بیهقى در شعب الإیمان مىنویسد:
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّهُ قَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ (ص)... ثُمَّ قَالَ: " یَا جَابِرُ، أَلا أُخْبِرُكَ بِخَیْرِ سُورَةٍ نَزَلَتْ فِی الْقُرْآنِ؟ "، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " فَاتِحَةُ الْكِتَابِ، قَالَ عَلِیٌّ: وَأَحْسَبُهُ، قَالَ: فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ ".
از جابر بن عبدالله انصارى نقل شده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود اى جابر! آیا تو را خبر ندهم به بهترین سورهاى كه در قرآن نازل شده، عرض كردم بلى یا رسول الله صلی الله علیه و آله ، فرمودند: «فاتحه الكتاب» بزرگ است و من آن را بزرگ مىشمارم فرمود: در آن شفاى از هر دردى است.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبكر (متوفاى458هـ) شعب الإیمان، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ.، ص797.
خاك مدینه و آب دهان بعضی از ما شفا است
محمد بن اسماعیل بخارى در صحیح خود مىنویسد كه خاك مدینه و آب دهان برخى از افراد شفا است:
عن عَائِشَةَ قالت كان النبی صلى الله علیه وسلم یقول فی الرُّقْیَةِ تُرْبَةُ أَرْضِنَا وَرِیقَةُ بَعْضِنَا یُشْفَى سَقِیمُنَا بِإِذْنِ رَبِّنَا.
عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت كرده است كه با رقیه كردن با خاك زمین ما و آب دهان بعضى از ما شفا مىیابد مریض ما به اذن پروردگار ما.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2168، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن كثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
« ذكر لا حول ولا قوه الا بالله » شفاست
عَنْ بَهْزِ بْنِ حَكِیمٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ: أَكْثِرُوا مِنْ قَوْلِ: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، فَإِنَّهُ كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ، وَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ تِسْعَةٍ وَتِسْعِینَ دَاءً، أَوَّلُهَا الْهَمُّ.
از بهز بن حكیم از پدرش و پدرش از جدش از رسول خدا(ص) روایت كرده: آن حضرت فرمودند: ذكر لاحول و لا قوة الا بالله را زیاد بگویید ؛ زیرا این ذكر گنجى از گنجهاى بهشتى است و در آن شفاى نود ونه درد است كه اولین آنها اندوه است.
ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الأوسط، ج1 ص289 ،تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد،عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین - القاهرة – 1415هـ.
«غبار مدینه» شفاست
عَنْ إِسْمَاعِیل بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ ثَابِتِ بْنِ قَیْسِ بْنِ شَمَّاسٍ، عَنْ أَبِیهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): غُبَارُ الْمَدِینَةِ شِفَاءٌ مِنَ الْجُذَامِ.
اسماعیل بن محمد بن ثابت بن قیس بن شماس از پدرش از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت كرده است: گرد وغبار شهر مدینه شفاى از جذام است.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بكر (متوفاى911هـ)، الفتح الكبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر، ج2 ص242، دار الفكر - بیروت / لبنان - 1423هـ - 2003م، الطبعة: الأولى، تحقیق: یوسف النبهانی.
أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضیاء المكی الحنفی الوفاة: 854هـ، تاریخ مكه المكرمه و مسجد الحرام تاریخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریفة والقبر الشریف، ج1، ص234، دار النشر: دار الكتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1424هـ - 2004م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر
«آب زمزم» شفاست
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): " مَاءُ زَمْزَمَ لِمَا شُرِبَ لَهُ، فَإِنْ شَرِبْتَهُ تَسْتَشْفِی بِهِ شَفَاكَ اللَّهُ، وَإِنْ شَرِبْتَهُ مُسْتَعِیذًا عَاذَكَ اللَّهُ، وَإِنْ شَرِبْتَهُ لِیَقْطَعَ ظَمَأَكَ قَطَعَهُ ".
ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت كرده است آب زمزم براى هر آنچه نوشیده شود (برآورده مى شود ) اگر نوشیدى كه شفا پیدا كنى خدا تو را شفاء مىدهد، اگر به نیت استعاذه بنوشى خداوند تورا پناه مىدهد، و اگر براى رفع تشنگى نوشیدى تشنگىات را رفع مىكند.
الحاكم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرك علی الصحیحین، ج1، ص646 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990،
سیره عملی اهل سنت در استشفاء آب غسل ابن تیمیه شفا است
ابن كثیر دمشقى، در شرح حال استادش ابن تیمیه حرانى مىنویسد كه در تشییع جنازه ابن تیمیه، مردم كارهاى خارق العادهاى كردند؛ از جمله این كه تعدادى از مردم آب باقى مانده از غسل ابن تیمیه را نوش جان كردند:
وحضَرها نساءٌ كثیرات بحیثُ حُزِرْنَ بخَمْسَةَ عَشَرَ ألفا (امرأة غیر اللاتی كن على الاسطحة وغیرهن الجمیع یترحمن ویبكین علیه فیما قیل) وأما الرجال فحُزِرُوا بستین ألفا وأكثر إلى مائتی ألفٍ وشَرِبَ جماعةٌ الماءَ الذی فَضَلَ من غَسْلِه واقْتَسَمَ جماعةٌ بَقِیَّةِ السِّدرِ الذی غُسِّلَ به وقیل: إن الطاقِیّةِ التی كانت على رأسه دُفِعَ فیها خَمْسُمائةِ درهمٍ وقیل: أن الخَیْطِ الذی كان فیه الزَّئْبَقُ الذی كان فی عُنُقِه بسبب القَمْلِ مائة وخمسونَ درهماً....
در تشییع جنازه ابن تیمیه زنان زیادى شركت كرده بودند؛ به طورى كه پانزده هزار نفر تخمین زده مىشدند؛ غیر از آنها كه از بالاى بامها نگاه مىكردند، همه آنها براى ابن تیمیه گریه مىكردند و براى او طلب رحمت مىكردند. اما مردها شصت تا دویست هزار نفر تخمین زده مىشدند. گروهى از تشییع كنندگان، باقى مانده آب غسل ابن تیمیه را نوش جان كردند، گروه دیگرى باقى مانده سدر او را بین خود تقسیم كردند. گفته شده كه گلاهى را كه او بر سر داشت به پانصد درهم خریدند و همچنین گفته شده كه ریسمانى را كه به جیوه آغشته كردند و براى دفع شپشهاى او روى جنازه انداخته بودند، شخصى به صد و پنجاه درهم خرید....
ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، البدایة والنهایة، ج14، ص136، ناشر: مكتبة المعارف – بیروت.
وقتى پیروان ابن تیمیه، آب غسل او را به منظور استشفا مىخوردند، چرا به خاك كربلا و... اشكال مىگیرند؟
خاك قبر ابن تیمیه شفا است
ابن ناصر الدین دمشقى یكى از فضائل ابن تیمیه را شفا دادن خاك قبر او شمرده است. وى در كتاب الرد الوافر مىنویسد:
قال علی بن عبد الكریم ابن الشیخ سراج الدین البغدادی الاصل البطایحی المزی أخبرنی بشیء غریب قال: كنت شابا وكانت لی بنت حصل لها رمد وكان لنا اعتقاد فی ابن تیمیة وكان صاحب والدی ویأتی الینا ویزور والدی فقلت فی نفسی لآخذن من تراب قبر ابن تیمیة فلأكحلها به فانه طال رمدها ولم یفد فیها الكحل فجئت الى القبر فوجدت بغدادیا قد جمع من التراب صررا فقلت ما تصنع بهذا؟ قال أخذته لوجع الرمد أكحل به أولادا لی فقلت: وهل ینفع ذلك؟ فقال: نعم! وذكر أنه جربه فازددت یقینا فیما كنت قصدته فأخذت منه فكحلتها وهی نائمة فبرأت قال وحكیت ذلك لابن قاضی الجبل یعنی الامام شرف الدین أبا العباس أحمد ابن الحسن بن عبد الله بن شیخ الاسلام أبی عمر المقدسی قال وكان یأتی الینا فأعجبه ذلك وكان یسألنی ذلك بحضرة الناس فأحكیه ویعجبه ذلك.
على بن عبد الكریم داستان عجیبى را براى من نقل كرد و گفت:
من جوان بودم و دخترى داشتم كه چشم درد داشت، ما به ابن تیمیه اعتقاد داشتیم، او رفیق پدرم بود و پیش ما مىآمد و با پدرم دیدار مىكرد. با خودم گفتم كه از خاك قبر ابن تیمیه بردارم و آن را در چشم دخترم همانند سرمه بمالم؛ چون چشم درد او طولانى شده بود و هیچ سرمهاى نیز فایده نداشت. پس سر قبر ابن تیمیه رفتم، دیدم مردى بغدادى خاكهاى قبر ابن تیمیه را در كیسههاى جمع مىكند، گفتم: با اینها چه مىكنی؟ گفت: من آنها را براى درد چشم بر مىدارم تا آنها به چشم فرزندان خود همانند سرمه بمالم. گفتم: ایا این خاك فایده دارد؟ گفت: بلى من آن را تجربه كردهام.
پس بر یقینم افزوده شد و مقدارى از خاك قبر را برداشتم و آن را به چشم دخترم مالیدم؛ در حالى كه او خوابیده بود؛ پس فورا چشمش بینا شد.
این داستان را شیخ الإسلام ابوعمر مقدسى در میان گذاشتم او نیز تعجب كرد، این قضیه را از من در حضور مردم سؤال كرد من نیز داستان را نقل كردم
ابن ناصرالدین الدمشقی، ابو عبدالله شمس الدین محمد بن عبدالله (متوفاى842هـ)، الرد الوافر على من زعم بان من سمى ابن تیمة شیخ الاسلام كافر، ص39، مطبعة كردستان العلمیه ـ مصر، 1329هـ.
وقتى خاك قبر ابن تیمیه، شفا باشد، چه اشكالى دارد كه خداوند همین اثر را در خاك قبر سید الشهداء علیه السلام قرار داده باشد؟
خاك قبر بخاری شفا است
آقاى ذهبى در كتاب خود در مورد وفات و دفن بخارى نوشته است:
«واما التراب، فانّهم كانوا یرفعون عن القبر، حتّى ظهر القبر، ولم یكن یُقدَر على حفظ القبر بالحراس، وغلبنا على أنفسنا فنصبنا على القبر خشباً مُشَّبكاً، لم یكن أحدٌ یقدر على الوصول إلى القبر».
«اما خاك قبر مردم تمامى آن را برداشتند (بردند) در حدى كه قبر [جسد] آشكار شد به گونهاى كه با وجود نگهبانان نیز نمىشد از قبر محافظت كرد و ما مغلوب [مردم] بودیم تا اینكه ضریحى را بر سر قبر نصب كردیم، طوریكه هیچكس نتواند به قبر دسترسى داشته باشد.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص467، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
آیا اهل سمرقند در سال 256 هجرى كافر و مشرك بودند كه تبرك مىجستند به خاك قبر محمد بن اسماعیل بخارى؟
آیا كفار تجهیز و كفن و تشییع جنازه و دفن كردند؟
یا اینكه مسلمان بودند و سیره اهل سنت نیز چنین بوده است.
طلب شفاء ابن منکدر از قبر رسول الله
إسماعیل بن یعقوب التیمی قال كان ابن المنكدر یجلس مع أصحابه فكان یصیبه صمات فكان یقوم كما هو حتى یضع خده على قبر النبی (ص) ثم یرجع فعوتب فی ذلك فقال إنه یصیبنی خطر فإذا وجدت ذلك استعنت بقبر النبی (ص) وكان یأتی موضعا من المسجد یتمرغ فیه ویضطجع فقیل له فی ذلك فقال إنی رأیت النبی (ص) فی هذا الموضع.
ابن منكدر با اصحاب خود مىنشست پس گاهى زبانش بند مىآمد، سپس برمىخواست در همان حالى كه بود تا اینكه گونههایش را بر قبر پیامبر صلى الله علیه و آله مىگذاشت و سپس بر مىگشت، وقتى از جانب شاگردانش مورد بازخواست مىشد در جواب مىگفت: براى من سكتهاى پیش آمد كه براى برطرف كردن آن استعانت از قبر پیامبر صلى الله علیه و آله جستم و گاهى نیز در جایى از مسجد دراز مىكشید و غلط مىزد و مىگفت من پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را در این جایگاه دیده بودم.
الذهبی ،محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، سیر أعلام النبلاء، ج5، ص359 /358، الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی.
حال سؤال ما از كارشناس وهابى این است كه وقتى خاك مدینه، خاك قبر این تیمه، عسل، بال مگى، شیر شتر، دبنه گوسفند اعرابى، شیر گاو، بادمجان و... بتوانند به اذن پروردگار شفا دهند، چه مانعى وجود دارد كه خاك كربلا نیز چنین خاصیتى داشته باشد؟
چرا ملك عبد الله ! امیر المؤمنین حاضر شما كه بارها و بارها به كشورهاى اروپایى و آمریكایى براى مداوا رفته، از این چیزها استفاده نكرده است تا شفا پیدا كند؟
چرا اصلا شهر مدینه، بیمارستان و درمانگاه دارد؟ با این كه مردم مىتوانند از خاك آن جا براى شفا استفاده كنند.
چرا خاك مدینه را براى سایر پیروان مكتب اهل سنت، صادر نمىكنید تا آنها نیز با استفاده از خاك مدینه، شفا پیدا كنند و نیازى به صرف هزینههاى گزاف نداشته باشند؟