گفته شده حتی کوهنوردان و بومیان منطقه گاهی این موجود رو میبینن و حتی به کسایی که در کوه گیر کردن کمک میکنه
افسانه یتی درسال 1832 آغازگردید، وقتیكه یك طبیعی دان بریتانیائی ازیك موجودپشمالوی شبیه به میمون كه درمناطق پربرف هیمالیازندگی می كرد، خبرداد.صبورانه اطلاعات جمع آوری می شد، محتاطانه ممكنهاازغیرممكنهابیرون كشیده می شد، مسنرنتیجه گرفت كه یتی یك ساختاراداركی ، سنت وموضوع جانورشناسی است ."درجستجوی یتی" یك داستان ماجراجویانه است كه شبیه بقیه نیست ، مارابیشتربه حقیقت آنسوی یك افسانه نزدیك می كندوباعث می شودكه درك كنیم كه چراآن چه كه درمسیراو درشرق تبت درآنروزدرسال 1986 بود، برای همیشه درذهن اوباقی ماند.
مسنر:
یتی خوابیده بود، كوهنوردان به آرامی به او نزدیك شدند، پاورچین به بیست متری اورسیدند بنابراین قادر به عكاسی وفیلمبرداری ازاوبودند. حدودسه دقیقه بود كه به اوخیره شده بودند.
""او بیدار شد و ما را دید، حالت نگاه كردن او به مامثل بچه ای بود كه برای اولین بار كسی را دیده است . چشم در چشم هم دوختیم ، حتی می توانستم او را لمس كنم ، او بلندشد و آنجا را ترك كرد"".
تصور كنید اولین ملاقات واقعی مستند بین انسان ویك گونه حیاتی جدید، یتی غول برفی معروف ، او چگونه مخلوقی است؟ یك موجودمهربان خجالتی ، دیداری توأم با صلح وعدم درك متقابل؟.
كوهنوردایتالیائی رینهولدمسنر مدعی است كه دقیقا"یتی چنین موجودی بود. ومی گوید با او مواجه شده است نه یكبار بلكه چهار بار، یكبار آنقدر نزدیك به او بود كه می توانست او را لمس كند. از همه مهمتر او مدعی است كه از این موجود و یك یتی مادر كه از بچه خود مراقبت می كرده و نیز یك اسكلت یتی عكس نیز گرفته است، مسنر می گوید اوخجالتی است، تقریبا" 2 متر قد دارد. شبها می آید تا گوسفند ویاک (گاوتبتی) شكار كند، یتی با همنوعان خود از طریق صدائی شبیه به سوت زدن ارتباط برقرار می كند.
یتی غول بی آزار وخیالی هیمالیا در موقعیت جذابی قراردارد كه علم را با تفكرات امیدوار كننده روبرو ساخته است . اكثر دانشمندان یتی را به این دلیل كه یك موجود خیالی است و حاصل هوای رقیق كوهستان، توهم ارتفاع و افسانه های تبتی ها است به كناری گذاشته اند ولی فوق العاده خواهدبود اگر واقعیت داشته باشد. اویكی از مخلوقاتی است كه اكثر ماآرزوی واقعیت داشتن او را داریم. اگر مسنر عكسها و قیلم ویدئویی خود را ارائه دهد، اولین مدرك مستند از این موجود است كه چند دهه ویا شاید حدود150 سال است كه اخباری درمورد او گفته می شود ولی هنوز عنوان افسانه به آن اطلاق می گردد. ادعایی خارق العاده، البته هنوز مسنر نیز یك مرد خارق العاده در دنیای كوهنوردی است . او واقعا" یك افسانه است ، سرشناسترین هیمالیانورد برای همه نسلها، او اولین كسی است كه اورست رابدون اكسیژن صعود كرده، شاهكاری كه آنرا غیر قابل تصور می پنداشتند و نیز اولین كسی است كه به تنهائی آنرا صعود كرد. او اولین كسی است كه تمامی 14 قله بلند جهان را هم صعود كرده است . راینولد مسنر متولد 17 سپتامبر 1944 در منطقه ویلنوس در جنوب تیرول ایتالیا اکنون به جایگاهی رسیده كه عده كمی از آن برخوردار هستند، او دربرخی از نواحی كاملا" بکر هیمالیا درباره اولین دیدار خود بایتی می گوید: درسال 1986 درشرق تبت بعد از ردیابی جای پاهای پهن 35 سانتی اوبود، در ماه جون سال گذشته یك اسكلت را از یك چادر نشین درجلگه لاداخ مابین هند و پاكستان خریداری كرد، بعدشروع به جستجوی جدی درمحیط اطراف كرد.""برای یك هفته روزی 12 ساعت درمحیطی بدون درخت درحال جستجو بودم ، توقع نداشتم كه خیلی زود یكی ازآنها را پیدا كنم، ابتدا ما یك مادر و بچه را دیدیم، من فقط توانستم یك عكس ازپشت سرآنها بگیرم. بچه یتی موی قرمز براقی د اشت و موهای مادر سیاه بود، یتی مادر بیش از دو متر قد و با موهای سیاه چهره ای افسانه ای داشت ، وقتیكه ما را دیدند ناپدید شدند"".
دو روز بعد مسنر و همراهان او برای فیلمبرداری ازیتی كه خوابیده بود عازم شدند، آیا این ممكن بود؟ بدون تردید تبتی ها و شرپاهای نواحی اطراف قله اورست قویا" معتقدند كه یتی وجود دارد ولی علیرغم اخبار مربوط به ردپاها و رؤیت متناوب او یافتن مدرك مستند برای اثبات وجود یتی بسیار سخت است .
وجود یتی در غرب از سال 1832 زمانیکه یك انگلیسی درنپال زندگی می كرد و شنید كه موجودی كه شق و رق حركت می كند و بدن او پوشیده از موهای بلند مشكی است ، شایع شد. اسامی دیگری كه بر روی او گذاشته اند متوخانگمی، میركا، سوگپا و میگو است . اولین اسم او به معنی آدم برفی مزخرف است ولی باعث این نامگذاری ترجمه غلط یك روزنامه نگاردرسال 1921 درخصوص گزارش تیم اعزامی به اورست بود كه سبب شد این اسم به روی این موجود بی نوا گذاشته شود درصورتیكه او بیشتر مهربان و خجالتی است تامزخرف. درآن سال 32 شاهد شامل شش كوهنورد انگلیسی و 26 شرپا ردپاهای یتی را مشاهده كردند اگر چه شرح دیگری درخصوص خرسها، بزها و یا پلنگ برفی نیز داشتند. درسال 1953 زمانیكه تیمی كه به اورست اعزام شده بود موفق به صعود قله شد مسئول صومعه که یک لاما بودایی بود به سرجان هانت گفت جائی كه او كمپ را برقرار كرده بود در سال گذشته یك یتی درحال برف بازی در علفزار دیده شده است و بعلت سر و صدای بوق های شیپوری (راهبان با کمک بوقها مردم را از زمان عبادت با خبر می کنند) متواری شده است. درسال 1960 سر ادموند هیلاری پوست یك یتی را از یك شرپای روستائی قرض گرفت ولی در بررسی كه بر روی آن انجام شد مشخص شد كه پوست متعلق به یک بز هیمالیائی می باشد. دكتر كارل شوكر جانور شناس انگلیسی و متخصص در زمینه یتی می گوید در ادعاهای مسنر مواردی دال بر واقعیت وجود دارد. او می گوید یتی در بیش از 2000 كیلومتر از نواحی هیمالیا، ازپاكستان تا هند و تبت و حتی بوتان دیده شده است . آنها از سه گونه تشكیل شده اند نوع اصلی یتی قرمز است نوع بلندتر آن مشكی است و تعدادی از مشاهده ها حاكی از وجود نوع كوچكتر كه زیر شاخه ای از قرمز است را اعلام می نماید. مشاهدات مسنر تائیدی است بر دسته بندیهای فوق.
گونه قرمز یك یتی جوان است كه پس از رشد صاحب موهای مشكی می شود. مشكل بزرگ در باور وجود یتی این است كه هیچ موجودی تنها متكی به خود نمی تواند ادامه حیات دهد، برای جلوگیری از انقراض به یك كلنی یا اجتماع دست كم 50 نفره اگر نگوئیم 100 نفر برای زاد و ولد نیاز است . مسنر معتقد است یتی از مخاطرات فاصله زیادی دارد. ""من تخمین می زنم كه هزاران یتی در هیمالیا وجود دارد"". البته مشكلات بزرگ دیگری نیر در تائید وجود این مخلوق وجوددارد، اوبه منابع غذائی نیاز دارد، طبق ادعای مسنر او یك گوشتخوار است ، هنوز اخباری دال بر گم شدن گاو و گوسفندها وجود دارد اگر چه كریس بانینگتون كوهنورد معروف انگیسی كه مسنر و ناحیه مذكور را كاملا" می شناسد منكر وجود مشكل غذا در آن مناطق است. اومی گوید: ""نواحی شمال شرقی اورست به نحو عجیبی بكر و دور افتاده است و اكثرا" غیر قابل عبور بخاطر جنگلهای انبوه است "". ولی همین جنگلهامی توانند منبع غذا و سر پناه و به موازات آن مكانی برای روئیت این موجودات محسوب شوند. به تعبیری یتی درماوراء راههای برفی كه برای عبور از یك ناحیه به ناحیه دیگر درست شده است، برای فرار از خطر زندگی می كند.
دستاورد قهرمانیهای مسنر در كوهنوردی قصری است درآلپ ایتالیا و او امیدار است كه موزه ای از یتی تاسیس كند كه یافته های او را به نمایش گذارد. ولی او هنوز هیچ مدركی را نشان نداده است و باید در كتابش مداركی را كه مدعی است تهیه كرده ببینیم. درنهایت شانس بد یتی خواهد بود اگر وجود او اثبات شود.
در سال 1951 ردپای عجیبی بر روی یخچال منلانگ مابین تبت و نپال در ارتفاع حدود 6000 متری دیده شد. جای پا 33 سانت عرض و 45 سانت طول داشت، دارای 5 انگشت بود و انگشت داخلی پهنتر و بزرگتر از سایر انگشتان، پاشنه پا تخت و به شکل عجیبی پهن بود. ردپا تازه بود و در تابش نور در حال محو شدن. این همان چیزی بود که در عکسهای ارائه شده نیز مشخص بود، گرچه باور آن دشوار بود و تصاویر شبیه ردپای هیچ حیوان شناخته شده ای نبود.
مرد برفی
مردم نپال او را ""راکشاسا"" می نامند که در زیان سانسکریت دیو معنا می دهد. بر طبق نظر آنها داستانهای این حیوان به 4 قرن پیش باز می گردد، زمانی که نام یتی در اشعار ""راما و سیتا"" نقل شده بود. تا سال 1832 دائما از این حیوان اخباری نقل می شد.
اما معنای نام یتی ""موجود سحرآمیز "" می باشد. گرچه نشریات غربی به اشتباه آنرا مرد برفی منفور معنا کردند و موجب حراس مردم از این ساکن سحرآمیز دشتها و کوههای هیمالیا شدند.
افسانه ها یتی را به چند شکل وصف کرده اند، رامی 2.5 متر، نیالموت 4.5 متر و راکسی-بومبو 1.5 متر. اما به رغم اختلاف نظر در اندازه این حیوان در مجموع همه آنها به نوعی شکل یتی را یکسان توصیف می کنند: حیوانی با موهای قرمز(البته گروهی مدعیند موهای یتی خاکستری است)، کمی ترسناک و بسیار قوی، عده ای صدای وی را چونان سوت می دانند و عده ای نعره زن وصف می کنند، گروهی نیز صدایش را چون شیهه شیر می دانند. شایع است یتی علاقه زیادی به الکل دارد!.
البته چیزهای نامشخص بسیاری در مورد یتی نقل می شود و واقعا معلوم نیست حقیقت دارد یا نه!. گروهی معتقدند یتی بازمانده انسانهای اولیه است، که حدود 500.000 سال قبل به کوههای هیمالیا پناه آورده. تئوری دیگری یتی را نسل قدیم مردمانی می داند که برای رهایی از دست دشمنان به کوهها فرار کرده اند. اما عده ای که به این حرفها اعتقادی ندارند می گویند، جای پاها متعلق به خرس یا میمونها می باشد.
کوهنوردان و یتی
اما کوه نوردان و گروههای نخستین اعزامی به هیمالیا نیز با داستان یتی درگیر بودند، از جمله ادموندهیلاری نخستین فاتح قله اورست. آنها پوستی متعلق به حیوانی را یافتند که امروزه قسمتی از آن بعنوان پوست یتی در صومعه دهکده کومجونگ نپال نگهداری می شود. پوست متعلق به حدود 300 سال قبل بوده، 20 سانت عرض و 65 سانت طول دارد. گرچه دانشمندان آنرا به بزهای کوهی که پیشتر در شرق آسیا می زیستند نسبت می دهند. البته گروههای زیاد دیگری هم بودند که در مورد این حیوان مطالبی را عنوان نمودند، اما کمتر مستنداتی در این مورد ارائه گردیده است. مگر چند عکس از ردپای حیوانی ناشناخته. بدین شکل عدم وجود اسناد موجب شد تا در سال 1961 دولت نپال رسما وجود یتی را نفی نماید و آنرا تنها افسانه بداند. یتی اینک بعنوان یک سنبل ملی برای مردم تبت و نپال شناخته می شود و البته عاملی است برای کسب درآمد ایشان، ضمن آنکه عکس فرضی این حیوان بر روی پوسترها و تمبرها نیز نقش بسته.
يتي غول برفي هيماليا
گزارش ازلي كريستك 1996
برگردان: پریسا حسین زاده
برجي در تبت در پائين كوهستان وجود دارد كه احتمالا يتي درآن پرسه مي زده.
رشته كوه هيماليا جزو بلندترين و طویلترین کوه های كره زمين است كه به آن بام دنيا نيز مي گويند. اگر اينطور باشد افسانه اي به نام يتي دربام دنیا وجود دارد. در تبت نام یتی به مفهوم موجود جادوئي است ، درواقع معمائي است مافوق طبيعي ، جانور دوپاي پشمالو كه شبيه يك بوزينه غول پيكر است .يماليا درمرز بين هندوستان، نپال، تبت و البته پاکستان قرار گرفته. منطقه اي دور افتاده وخطرناك . ناحيه وسيع اطراف اين منطقه ناهموار و غيرقابل مسكوني است. اورست بلندترين قله بر روي زمين به ارتفاع 29028 فوت نيمي در نپال ونيمي در چين واقع شده است . اكثر تلاشها براي صعود به اورست از نپال و كوهستانهاي اطراف آن صورت مي گيرد.دركاتماندو پايتخت نپال، يك تازه وارد بزودي خود را غرق در افسانه يتي خواهد يافت. يتي نه تنها براي صنعت توريست جاذبه ومنبع و درآمد خوبي است (حتي يك هتل به نام يتي وديگري به نام ياك، گاوتبتي وجوددارد) بلكه براي نپاليها سنبل يك افسانه، مذهب وخيال پردازي است .اولين خبرموثق درخصوص يتي درسال 1926 وقتيكه يك عكاس يوناني به نام ن.ا.تومبازي كه با يك گروه انگليسي زمين شناس درهيماليا همكاري مي كرد، بدست آمد. اويك موجود درحال حركت در اطراف شيبهاي پائين كوه را نشان داد. آن موجود تقريبا" به اندازه سیصد متر دورتر و در ارتفاع 4500 متری بود. تومبازي مي گفت: " بي ترديدآن موجوددقيقا" شبيه به انسان است، شق ورق راه مي رفت و گهگداري مي ايستاد تا بوته هاي كوتاه راا زريشه دربياورد، درمقايسه بابرف تيره رنگ بود، عليرغم اينكه در فاصله زيادي از من قرار داشت اما مشخص بود كه چيزي بر تن ندارد. قبل از آنكه تومبازي بتواند از او عكس بگيرد ناپديد شد و ديگر ظاهر نشد. گروه به پائين سرازير شد ولي عكاس ياد شده به طرف محلي رفت كه آن موجود را ديده بود. در آنجا رد پاي او را در برفهاديد. رد پاها شبيه به ردپاي انسان بود ولي درپهن ترين قسمت آن شش تا هفت اينچ بزرگتر و چهار اينچ پهنتر از ردپاي انسان بود. ردپاها پنج انگشت مجزا را نشان مي داد و روي آن كاملا" پاك بود ولي اثر پاشنه پا، نامشخص بود..."15 ردپا ديده مي شد هر كدام يك و يك ونيم تا دو فوت جداي ازهم ، تومبازي ردپاها را در بوته هاي ذخيم گم كرد. وقتيكه از بوميها نام آن جانور را پرسيد به اوگفتند كه او يك جن كانچن چونگائي است اماتومبازي او را شبيه به يك جن نديده بود اگر چه نمي دانست واقعا"چه چيزي ديده است. ممكن است كه او يك بودائي ياهندوي پارسايا معتكف سرگردان راديده باشد. باگذشت سالها وپديدار شدن داستانهاي ديگري تومبازي به اين نتيجه رسيده است كه ممكن است اونيز يك يتي را ديده باشد.
اخبارمربوط به يتي از ردپاهاي پيدا شده ، پوستهاي بدست آمده و تصاوير ديده شده در فاصله هاي دور و يا به ندرت مواجه شدن ازنزديك با او گزارش شده است، پژوهشگراني كه به دنبال يتي هستند هرگز او را از نزديك نديده اند، ولي بوميها در طول زندگي روزمره بطور اتفاقي او را ديده اند. يكي ازبهترين ردپاها كه ديده و از آن عكسبرداري شده است توسط كوهنوردان بريتانيائي اريك شيپتون ومايك وارد در سال 1951 بوده است . آنها ردپاها را در شيبهاي جنوب غربي يخچال منلانگ كه بين تبت ونپال و در ارتفاع 6000 متری است ديده اند. هر رد پا سيزده اينچ پهنا و طول آن حدود هجده اينچ بوده است . ردپاها تازه بوده و شيپتون و وارد يك مايل آنها را دنبال مي كنند تا اينكه در يخ سفت ناپديد مي شوند. برخي دانشمندان كه عكس ردپاها را ديده اند نتوانستند تشخيص بدهند كه اين ردپاها شبيه چه موجودی شناخته شده اي مي باشد. برخي ديگر احتمال مي دهند كه آثار بجاي مانده متعلق به ميمون و يا خرس قرمز است . آنها متذكر شدند كه ردپاها درون برف در اثر تابش آفتاب ذوب شده و تغيير شكل داده و بزرگتر بنظر مي رسند. حتي اگر اين عقيده رابپذيريم تئوري ميمون/خرس درحاليكه اين حيوانات بر روي چهار پا حركت مي كنند با موجود ديده شده شباهتي ندارد. ردپاها بوضوح متعلق به جانوری دوپا است. بحث وجدلهاي معروف شيپتون براي اثبات ردپاها از يك طرف و دور افتادگي و ارتفاع مكانهائي كه ردپاها در آن ديده شده بود از طرف ديگر منجربه دروغ پنداشتن ادعاي او شد.عكسهاي شيپتون اولين و آخرين مدركي نبودند كه توسط كوهنوردان هيماليا كشف مي شدند. حتي سرادموندهيلاري وشرپاي راهنماي اوتنسينگ نورگي درمسير صعودبه قله اورست درسال 1953 ردپاهاي بزرگي درمسيرقله مشاهده كردند. يكي ازشگفت انگيزترين اخبار درخصوص يتي روبارويي با او درسال 1938 بود. كاپيتان داورگيو از كلكته هندوستان كه به تنهائي به هيماليا عزيمت نموده بود دچار برف كوري مي شود. درحالتيكه رو به مرگ بوده توسط يك يتي 2.5 متری نجات پيدا مي كند و به او كمك ميكند كه سلامت خود را بازيابد و قادر باشد كه به تنهائي به خانه برگردد.در داستانهاي ديگري كه نقل شده يتي چندان مهربان نبوده، يك دختر شرپانی كه درحال چراي ياكهاي (گاو) خود بوده توسط يك موجود شبيه به ميمون باموهاي سياه و قهوه اي غافلگير مي شود. اوشروع مي كند به كشيدن دختر بر روي زمين ولي جيغهاي دختر او را وحشت زده مي كند و منجر مي شود به رها كردن دختر. بعد او به طرز وحشيانه اي دوتا از گاوهاي او را مي كشد. دختر پا به فرار مي گذارد و اين واقعه به پليس گزارش مي شود. پلیس در بررسيها ردپاهاي حیوان را پيدا مي كند.چندين تيم براي يافتن اثري ازيتي اعزام مي شوند ولي بيش از اثر پاهاي او و لوازم سئوال برانگيز نظير پوست و مو چيز بيشتري نمي يابند. ديلي ميل لندن هيئتي را درسال 1954 به هيماليا اعزام مي كند. كاركنان تاسيسات نفتي امريكا، اسليك وف.كريك جانسون باحمايت مالي سفرهائي را در سالهاي 1957، 1958، 1959 انجام مي دهند. معروفترين اعزام درسال 1960 انجام گرفت. سر ادموندهيلاري همان شخصي كه اولين فاتح قله اورست است درسال 1953 باهمكاري دسمونددويگ عازم سفر به هيماليا مي شوند. اسپانسر اين گروه دايره المعارف كتاب جهاني بود و كاملا" مجهز به لوازمي ازقبيل دوربين هاي مجهز عکاسی و فيلمبرداري با فواصل زماني و همچنين عكسبرداري مادون قرمز بودند. عليرغم ده ماه اقامت هيچگونه مدرك متقاعد كننده اي مبني بر وجود يتي نيافتند. مصنوعاتي كه آنهاآزمايش كردند، دو پوستين و مو متعلق به خرس آبي وبز بود. در آنزمان هيلاري و دويگ نوشتند كه يتي فقط يك افسانه است . بعدها دويگ اعلام كرد كه ماموريت آنها خيلي طولاني و سنگين بوده است اوموافق بود كه هرگز يتي را نديدند ولي به موازات آن حيواني نظير پلنگ برفي كه وجودآن اثبات شده است را نيز مشاهده نكردند. بعد از گذشت سي سال در هيماليا دويگ اعتقاد دارد كه يتي در واقع سه جانور است . اولين آن نوعي است كه شرپاهابه آن دزوته " dzu teh" مي گويند كه حيواني است پشمالو و عمدتا" به گله ها حمله مي كند. دويگ معتقد است كه اين حيوان احتمالا" خرس آبي است ، جانوري كه ناياب است و فقط در غرب هيماليا از روي مقداري پوست، استخوان وجمجمه شناسائي شده است . نوع دوم كه به آن تلما thelam مي گويند احتمالا" يك گيبون (نوعي بوزينه) است كه به نظر دويگ در دورترين نقطه شمالي نپال زندگي مي كند، اگر چه ديده نشده كه از رودخانه برهماپوترا در هند گذشته باشد.سومين يتي ميته " mih teh " درواقع همان غول برفي افسانه اي ما است . يك ميمون انسان نماي وحشي پشمالوي قرمز يا سياه كه در ارتفاعات بالاي 20000 فوت زندگي مي كند. عليرغم گذشت زمان طولاني تاكنون مدرك معتبري براي اثبات وجود يتي ارائه نشده است ولي از طرفي دليلي هم ندارد كه وجود او را انكار كنيم. اگر او در نواحي مرتفع يخي ولم يزرع هيماليا جائي كه عده كمي جرات قدم گذاشتن بر روي آن را دارند، زندگي مي كند بنابراين پناهگاه خود را براي مدت طولاني براي زندگي امن خواهد يافت.
درنهایت شانس بد یتی خواهد بود اگر وجود او اثبات شود.
http://oldcastel.mihanblog.com
http://www.irancaves.com
http://ajayebogharayeb.blogfa.com