رشد اجتماعي کودکان با محيطهاي آموزشي ارتباط تنگاتنگي دارد زيرا اولين محيط اجتماعي که کودکان خارج از محيط خانواده تجربه ميکنند محيطهاي آموزشي از قبيل مهد کودک ، پيش دبستاني و يا مدرسه ميباشد.
از آنجايي که در کشور ما هميشه صحبت از روابط با جنس مخالف(جنس مکمل) و پرداختن به اين مسائل به عنوان يک تابو محسوب ميشده است در طول دوران رشد کودکان و نوجوانان نيز از مهد کودک تا قبل از ورود به دانشگاه ، نه تنها هيچ نوع آموزش مشخصي در زمينه بهداشت بلوغ، روابط جنسي و روابط با جنس مخالف(جنس مکمل) به کودکان و نوجوانان داده نميشود بلکه صحبت از اين مسائل نيز زشت و ناپسند تلقي شده و در بسياري از اوقات به سرزنش، نصيحت و حتي گاهي به تنبيهات جسميو غير جسميمنجر ميگردد به همين دليل بيشتر نوجوانان به صورت پنهاني و در بين گروه همسالان در مورد اين قبيل مسائل صحبت ميکنند.
البته در حال حاضر اين الگو با توجه به گسترش استفاده از اينترنت در جامعه مخصوصا بين قشر جوان و نوجوان تا حدودي در حال تغيير است و طرح اين مسائل در فضاي حقيقي در فضاي مجازي به آن پرداخته ميشود که البته آسيبهاي زيادي را نيز در پي دارد.
کودکان از سن پنج تا هفت سالگي اين سوال در ذهن شان ايجاد ميشود که چه فرقي با همسن و سالهاي غيرهمجنس خود دارند؟ يا چگونه به دنيا آمده اند؟ ما نمي توانيم آنها را با اين سوالهاي بي جواب در جامعه رها کنيم به خصوص اينکه پدر و مادران جوان هم واقعاً نمي دانند به اين پرسشهاي کودکانه يي که براي فرزندانشان پيش مي آيد چه جوابي بايد بدهند؟
در واقع مسائل و سوالاتي که کودکان ما در سنين پايين با آنها مواجه مي شوند همان مسائل و سوالاتي هستند که خود ما هم در سنين کودکي مان با آنها مواجه بوديم و کسي نبود جواب درستي به ما بدهد. با اين حال همينمايي که اکنون بزرگ شده ايم باز مي خواهيم با سکوت در مقابل پرسشها، نيازها و مشکلات واقعي و مشابهي که در زمينه مسائل مربوط به روابط و بهداشت جنسي براي فرزندان مان پيش ميآيد، از کنار موضوع بگذريم.
به نظر ميرسد بهتر است دست از انکار وجود مسائل و آسيبهاي ناشي از عدم آموزش مسائل جنسي و همچنين ايجاد روابط ناآگاهانه بين دختروپسرها برداشته و از تجارب ساير کشورها در اين زمينه استفاده کنيم .
عدم اطلاع کودکان، نوجوانان و جوانان از مسائل جنسي و روابط با جنس مکمل آسيبهاي زيادي از جمله: بيجواب ماندن سوالات جنسي کودکان و نوجوانان و يا گرفتن جوابهاي نادرست از گروه همسالان البته در محيطهاي ناايمن ، قرار گرفتن در معرض سوءاستفادههاي جنسي، روي آوردن به روابط جنسي با همجنس، بروز تجاوزات جنسي، صورت گرفتن ازدواجهايي با هدف ارضاي نيازهاي جنسي و به تبع آن ايجاد مشکلات زناشويي و افزايش طلاق و يا بروز طلاقهاي عاطفي ايجاد مينمايد همچنين نوجوانان در برخورد با تغييرات ناشي از بلوغ و عدم احساس امنيت و راحتي براي در ميان گذاشتن اين مسائل با والدين ، اين تغييرات را غير عادي تلقي کرده و باعث ايجاد آسيبهايي از جمله خود کم بيني، عزت نفس و اعتماد به نفس پايين، افت تحصيلي و... در آنان ميشود.
به نظر ميرسد بهتر است دروس مربوط به تمايلات، خطرات؛ بهداشت و نحوه درست روابط جنسي با توجه به سن دانش آموزان و خطراتي که آنان را تهديد ميکند در واحدهاي درسي آنان گنجانده شود و همچنين از مشاوران و مددکاران اجتماعي در مدارس براي ارائه آموزشهاي تکميلي و يا دادن مشاورههاي لازم در اين زمينه به کودکان و والدين شان استفاده نمود تا از بروز آسيبهاي بعدي جلوگيري گردد زيرا همانطور که تجربه ثابت کرده است پيشگيري بهتر از درمان است.
البته ممکن است بعضيها آموزش اين مسائل را مضر و حتي نوعي ترويج بي بند و باري در جامعه بدانند و نگران وارد شدن واژهها و اصطلاحات مربوط به مسائل جنسي به گفتار و افکار کودکان بشوند، در پاسخ به اين نگرانيها بايد گفت قرار نيست همه اطلاعات مربوط به اين مسائل به دانش آموزان همه مقاطع تحصيلي آموزش داده شود بلکه به ميزان رشد کودکان و نوجوانان و با بالاتر رفتن سن و پايه تحصيلي آنها، دروس مربوط به بهداشت و رابطه جنسي سالم نيز براي آنها بيشتر و جزييتر خواهد شد.
هدف از آموزش اين مسائل اين است که در مراحل اوليه و گامهاي نخست، ذهن کودکان نسبت به خطرات جسمي و روحي که از طريق مسائل جنسي ممکن است برايشان به وجود بيايد هوشيار و آماده گردد و به سوالهايي که در اين سنين در ذهن بچهها شکل ميگيرد و معماهايي که براي آنها پيش مي آيد به گونه يي علمي و منطقي، در مدرسهها پاسخ داده شود تا آنها در محيط بازي خود و در جاهايي که از کنترل جامعه و حتي والدين شان خارج است دنبال جواب نگردند.