بتازگی آمریكاییها خواهان مذاكره با ایران شدهاند و این درخواست با استقبال بعضی افراد و گروهها در داخل جمهوری اسلامی ایران روبهرو شده است اما رهبر معظم انقلاب كه تصمیمگیر نهایی درباره بحث مذاكره با آمریكا هستند با تاكید بر اینكه سخنان اخیر مقامات آمریكایی تازگی ندارد گفتهاند: آمریكا چهار سال قبل هم پیشنهاد مذاكرده داد، اما در این چهار سال جز ادامه توطئهها، كمك به فتنهگران و حمایت از تروریستهایی كه دانشمندان ملت ایران را ترور كردند چیزی مشاهده نشد.
رهبرمعظم انقلاب در سخنان خود به نمونههایی از عهدشكنیها و جنایات آمریكا در حق ملت ایران اشاره و تاكید كردند كه با توجه به این سوابق و با توجه به واقعیات، ملت ایران قبول نمیكند زیر فشار و تهدید، با تهدیدكننده مذاكره كند.
اگر بخواهیم به كارنامه اقدامات آمریكا در ایران نگاهی بیندازیم به مواردی برمیخوریم كه انجام یكی از آنها كافی است تا كشوری برای همیشه منزوی باشد و دیگر دم از حمایت از مسائلی چون دموكراسی و حقوق بشر نزند، اما میبینیم در حال حاضر آمریكا با تكیه بر قدرت نظامی، اقتصادی و رسانهای خود همچنان خود را سردمدار آزادی، حقوق بشر و دموكراسی میداند و بتازگی نیز در ژستی سیاسی، مذاكره مستقیم با ایران را مطرح كرده است. در این مطلب به بررسی برخی جنایات آمریكا در حق ملت ایران پرداختهایم.
كودتای 28 مرداد
تا دوره نخستوزیری دكتر مصدق مشكلی برای حفظ نفوذ غرب در ایران وجود نداشت، اما سیاستهای مستقل و ملیگرایانه مصدق اوضاع را تغییر داد. سیاست نخست وزیر ایران در ملی كردن صنعت نفت ایران پایه نفوذ اقتصادی غرب را در ایران متزلزل كرد.
انگلیسیها به دلیل زیانی كه از ملی شدن صنعت نفت دیده بودند و شاه و دربار نیز كه نگران مسدود شدن قدرت خود توسط مصدق بودند آمریكا را برای وارد عمل شدن علیه دولت مصدق تحت فشار گذاشتند.
با روی كارآمدن آیزنهاور، سیاست ملایم آمریكا نسبت به دولت مصدق تغییر و سیاست آمریكا بسرعت به سمت سرنگونی حكومت مصدق حركت كرد.
سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا) با همكاری سازمان اطلاعاتی انگلستان و هماهنگی عوامل ایرانی خود یعنی نزدیكان به دربار، افسران ارشد ارتش و فئودالها، طرح سرنگونی دولت مصدق را تدوین كرد.
روز قبل از كودتا مأموران پلیس به دستور مصدق كه از اخطار هندرسون وزیر امور خارجه آمریكا مرعوب شده بود، خیابانها را از تظاهراتكنندگان مخالف شاه خالی كردند. هنگام كودتا تنها گارد محافظ منزل مصدق به فرماندهی سرهنگ ممتاز بود كه به او وفادار ماند.
دخالت آمریكا در كودتا از نظر تمام كارشناسان سیاسی محرز است و كودتاچیان اگر از حمایت آمریكا برخوردار نبودند هرگز دست به عمل نمیزدند.
پس از به قدرت رسیدن دولت كودتا آمریكا ضمن در اختیار گذاشتن كمكهای اقتصادی بلاعوض، ارتش و نیروی امنیتی آن را با تجهیزات و كارشناسان خود تقویت و بسرعت رژیم شاه را به یكی از محكمترین پایگاههای خود در سراسر جهان تبدیل كرد.
ریچارد نیكسون در كتاب «پیروزی بدون جنگ» ضمن اعتراف به دخالت مستقیم آمریكا در كودتا میگوید: «عملیات پنهانی آیزنهاور رژیمی را در ایران به وجود آورد كه به مدت یكربع قرن نه تنها به منافع آمریكا، بلكه به منافع مردم ایران (!) و دوستان و متحدان ما در منطقه نیز خدمت كرد.»
تلاش برای مقابله با نهضت مردمی
در آستانه پیروزی انقلاب و در حالی كه آمریكا نگران سقوط یكی از مهمترین متحدان منطقهای خود بود، در چهاردهم دی 1357 ژنرال رابرت.ای هایزر از فرماندهان عالیرتبه ارتش آمریكا و معاون فرماندهی ناتو وارد تهران شد. نكته جالب اینكه هایزر ورود خود را نه به شاه و نه به دولت ایران اطلاع نداد.
در خاطرات ارتشبد فردوست آمده است محمدرضا پهلوی 20 روز پس از ورود هایزر از مسافرت او مطلع شد و در این مدت هایزر چندین ملاقات طولانی با فرماندهان ارتش محمدرضا پهلوی داشت. این موضوع بخوبی ماهیت روابط میان آمریكا و رژیم پهلوی را بیان میكند.
ماموریت هایزر در ایران شامل چند مورد اساسی بود. اول آن كه وفاداری ارتش به دولت بختیار را تامین كند تا شاید بتواند پایههای این دولت را به عنوان دولت آینده ایران مستحكم كند.
مورد دوم آنكه امكان یك كودتای نظامی علیه جنبش انقلابی ـ اسلامی ایران را بررسی كند و در نهایت آن كه تمام تصمیمات و كنشهای سیاسی ژنرالهای شاه را به كنترل خود در آورد تا آنها هیچ تصمیمی را بدون خواست او اتخاذ نكنند.
هایزر در طول مدت ماموریت خود در تهران متوجه شد امكان انجام یك كودتا علیه انقلاب وجود ندارد. او همچنین در تلاش برای تقویت دولت بختیار نیز شكست خورد.
او زمانی كه ژنرال الكساندر هیگ برژینسكی و دیگر سران كاخ سفید از وی خواستند برای انجام یك كودتا به تهران بازگردد، پاسخ داد كودتا عملی نیست.
عملیاتی كه باتوفان شن نیمهتمام ماند
پس از انقلاب سال 57 در ایران، اقتدار بینالمللی آمریكا به چالش گرفته شده بود و از آنجا كه واشنگتن به هیچ عنوان حاضر به تحویل محمدرضا پهلوی به دولت ایران نبود، راهحل مسالمتآمیزی برای حل قضیه باقی نماند.
هنگامی كه آمریكا به بهانه مسائل پزشكی، شاه را در خاك خود پذیرفت، خشم انقلابیون مسلمان در ایران برانگیخته شد و حادثه حمله به سفارت آمریكا پیش آمد. به دلیل پشتوانه مردمی انقلاب اسلامی، شرایط منطقه و تزلزلی كه پس از شكست در جنگ ویتنام سیاست خارجی آمریكا را تحت تأثیر خود قرار داده بود، آمریكا جرأت حمله نظامی گسترده به ایران را پیدا نكرد و عملیات محدود و سریعی در نظر گرفته شد.
واشنگتن امیدوار بود با یك عملیات ماهرانه كماندویی ضمن كشتن محافظان و دانشجویان، گروگانها را آزاد كرده و درس سریع و خشنی به جمهوری اسلامی بدهد.
برای انجام این عملیات گروه كماندویی برجسته دلتا كه طی سالهای جنگ ویتنام شكل گرفته بود برگزیده شد و چند پایگاه بزرگ متعلق به پنتاگون و سیا در آمریكا برای تمرین و شبیهسازی عملیات در اختیار آنها گذاشته شد. از همكاری كشورهای متحد آمریكا در منطقه، بهرهبرداری كامل به عمل آمد و عوامل سابقهدار آمریكا در ایران هم بهطور كامل با عملیات هماهنگ شدند.
مطابق طرح عملیات قرار بود هشت فروند هلیكوپتر حمل و نقل دریایی و دوفروند هواپیمای سی130 از مصر و عمان و عرشه ناوهای آمریكایی خلیج فارس عازم طبس شده و پس از توقفی كوتاه برای اجرای عملیات راهی تهران شوند.
ورزشگاه شیرودی فعلی به عنوان فرودگاه نیروی دلتا در تهران در نظر گرفته شده بود و در شب عملیات چراغهای آن به نحو مرموزی روشن بود.
اما نتیجه عملیات را توفان شن تعیین كرد. دو فروند از هلیكوپترها هرگز به مقصد نرسیدند، یكی دیگر دچار اشكال فنی شد و یك هلیكوپتر و هواپیما به یكدیگر برخورد كردند و هشت كشته برجای گذاشتند. افراد گروه مجبور شدند بسرعت سوار هواپیما و هلیكوپترهای باقیمانده شده و بازگردند.
كودتای نوژه
پس از واقعه تسخیر لانه جاسوسی و تقویت خطمشی ضد امپریالیستی انقلاب، سیاست دولت آمریكا بر سرنگونی دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت.
در این خصوص كودتای هجدهم تیر 1359 معروف به نوژه بزرگترین و دامنهدارترین تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی به شمار میرود. نیروهایی كه در كودتای نوژه شركت كردند افسران سلطنتطلب باقیمانده در ارتش، نظامیان مقیم خارج، گروهی از روحانیون ضدانقلاب و گروهی از فئودالها و خانهای وابسته به غرب و رژیم سلطنت در میان عشایر بود.
در طرح عملیات قرار بود مراكز مهم قدرت همچون جماران، پادگانهای اصلی سپاه و رادیو و تلویزیون توسط هواپیماهای جنگی بمباران شود و سپس نیروی زمینی كه برخی از واحدهای زرهی ارتش را نیز با خود داشت وارد عمل شود و هر نوع مقاومت در برابر كودتا را از بین ببرد.
كودتاچیان، طبق اعترافات صریح خود حاضر بودند برای رسیدن به قدرت حتی 10میلیون نفر را به قتل برسانند.
دولت آمریكا از یكسو با ستاد كودتا در پاریس در ارتباط بود و در سال 59 برخلاف سال قبل موافقت خود را با طرح ابراز داشته بود و از سوی دیگر كمكهای مالی كلان دولتهای وابسته به آمریكا هیچ تردیدی در این كه آمریكا در پس این كودتا قرار داشته باقی نمیگذارد.
همچنین مطابق اعتراف كودتاچیان رژیم عراق از طریق سیا با كودتا هماهنگ بود. وظیفه رژیم عراق حملات مرزی بود تا باعث شود هواپیماهای نظامی همیشه در حالت آمادگی برای پرواز قرار داشته باشند تا در روز كودتا امكان استفاده از آنها وجود داشته باشد اما این كودتا پیش از اجرا لو رفت و عوامل آن دستگیر شدند.
آخرین حربه آمریكا؛ تحریم ایران
یكی از مهمترین راهكارهایی كه آمریكا در برابر كشورهایی كه بهانحای گوناگون در برابر سیاست زیادهخواهانه او میایستند به كار میگیرد چسباندن برچسبهایی نظیر حمایت از تروریسم، تلاش برای دستیابی به سلاحهای كشتار جمعی و نقض حقوقبشر است و معمولا مرحله بعد از برچسبزدن، استفاده از حربههای اقتصادی در قالب تحریمهاست.
آمریكا با اعمال تحریمهای یكسویه و ناعادلانه بوسیله نفوذ خود در نهادهای اقتصاد بینالمللی و همچنین برتری سیاسی خود میكوشد كشورهای متعارض را با چالش روبهرو سازد و آنان را به پذیرش سیاستها و خطمشیهای خود مجبور كند.
این ترفندی است كه از همان اولین سالهای روی كار آمدن جمهوری اسلامی ایران در مورد آن به كار بسته شد و دولتهای مختلف آمریكا هر یك به سهم خود تحریمهایی را علیه كشور ما به كار بستند اما در یك سال گذشته حجم این تحریمها به مراتب بیشتر از گذشته شده و آمریكا و متحدانش هر چه داشتهاند آوردهاند تا ملت ایران را از ادامه راه بازدارند البته مردم كشورمان در 34 سال گذشته نشان دادهاند چنین عواملی باعث جدایی آنها از آرمانهایشان نخواهد شد.
حمایت از عراق در جنگ هشت ساله علیه ایران
آمریكا كه از هر اقدامی مایوس شده بود، تصمیم گرفت صدام را علیه ایران تحریك كند و جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز شد. اما باز هم آمریكا دستبردار نبود و با شروع جنگ، با یاری رساندن به عراق میكوشید ایران را مهار نماید. كمكهای اطلاعاتی، لجستیكی، فنی و ارسال انواع اسلحه به عراق در این زمینه بود.
ایالات متحده كه از حمله غیر مستقیم نظامی توسط عراق به ایران سودی نبرده بود، این بار خود وارد عمل شد و با اعزام نیروی دریایی خود به منطقه خلیجفارس كوشید موازنه امنیتی و نظامی را در سطح منطقه به نفع خود تغییر دهد.
حمله به كشتیهای نقتی ایران، اسكورت كشتیهای عراقی در خلیجفارس و برخورد با ناوهای ایرانی و غرق ناوچه سبلان در این مقوله میگنجد.
حمله به هواپیمای مسافربری
آمریكا در مرحله بعد دست به جنایتی آشكار و بزرگ زد و این بار با حمله به هواپیمای مسافربری ایران كه برفراز دریای عمان پرواز میكرد، لكه ننگی بزرگ در تاریخ بشریت از خود به یادگار گذاشت.
هواپیمای ایرانی كه در منطقه تعریف شده غیرنظامی پرواز میكرد، با هشدار ناو آمریكایی رو به رو شد و قبل از آنكه بتواند نسبت به این هشدار واكنشی نشان دهد و به مسئولان ناو آمریكایی توضیح بدهد كه در منطقه امن هوایی برای پروازهای مسافربری حركت میكند، مورد اصابت موشك آمریكایی قرار گرفت و پیكر قربانیان كینهتوزیهای آمریكا علیه ایران، سطح آبهای دریا را پوشاند.
پیكرهای كودكان و زنان و مردانی كه در این هواپیما بودند روی آبهای دریا شناور ماند تا این صحنه جانگداز پرونده قطور جنایات آمریكا در مورد ایران را قطورتر كند.