0

ابراهیم و آتش و گنجشک

 
alamdar1364
alamdar1364
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 11
محل سکونت : بوشهر

ابراهیم و آتش و گنجشک

نگاه ها هراسان به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.

 

از او پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟

پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.

گفتند: ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.

گفت: من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما این آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟

پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد...

یک شنبه 6 اسفند 1391  8:51 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
دسترسی سریع به انجمن ها