از رفتار خدا با ابلیس پند بگیریم!
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در حدیث شریفی درباره نکوهش تکبر و مساوی بودن حکم خداوند برای اهل زمین و آسمان فرموده است: پند و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد...
در نهج البلاغه "خطبه قاصعه" از امیرالمومنین علی (علیه السلام) به هنگام نکوهش کبر و خود برتربینى چنین مى خوانیم:
فاعتبروا بما کان من فعل اللَّه بابلیس اذا احبط عمله الطویل و جهده الجهید، و کان قد عبد اللَّه ستة آلاف یدری من سنی الدنیا ام من سنی الاخره عن کبر ساعة واحدة فمن ذا بعد ابلیس یسلم على اللَّه بمثل معصیته؟! کلا ما کان اللَّه سبحانه لیدخل الجنة بشرا بامر اخرج به منها ملکا ان حکمه فى اهل السماء و اهل الارض لواحد؛
پند و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوششهاى او را که شش هزار سال بندگى خدا کرده بود ... به خاطر ساعتى تکبر ورزیدن بر باد داد، با این حال چه کسى بعد از ابلیس مى تواند از کیفر خدا در برابر انجام همان معصیت مصون بماند؟ نه، هرگز، ممکن نیست خداوند، انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر کارى که به خاطر آن فرشتهاى را از بهشت رانده است. حکم خداوند در باره اهل آسمان و زمین یکى است.
در همین کتاب عزیز حضرت در جایی دیگر در نکوهش این صفت ناپسند می فرماید :
حضرت امام علی (علیه السلام)، از تکبّر به بدی یاد میکنند و به پرهیز از آن سفارش مینمایند: «وَخَلْعَ التَّکَبُّر مِنْ أعْنَاقِکُمْ؛ حلقههای زنجیر خودبزرگبینی را از گردن باز کنید.»1«وَلاتَکُونُوا کَالْمُتَکَبِّر عَلَی ابْنِ أمِّهِ.... ؛ و شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبّر کرد.... و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید، سرانجام پشیمان شد، خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت برگردن او نهاد.»
ـ «فَاللهَ اللهَ فی کِبْرِ الْحَمِیَّةِ، وَفَخْرِ الْجَاهلِیَّةِ! فَإِنَّهُ مَلاَقِحُ الشَّنَآنِ، وَمَنَافِخُ الشَّیْطانِ، ... ؛ خدا را! خدا را! از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض، کینه و رشد وسوسههای شیطانی است ...»2«ضَعْ فَخْرَکَ وَاحْطُطْ کِبَرکَ؛ فخرفروشی را واگذار و از مرکب تکبّر فرود آی.»3«عَجَبْتُ لِلمُتَکَبِّرِ الذَّی کَانَ بِالأمسِ نُطفَةً وَیَکُونُ غَدَاً جِیفَةً؛ در شگفتم از متکبّری که دیروز نطفهای بیارزش، و فردا مرداری گندیده خواهد بود.»4
نشاید بـنی آدم خـاک زاد که در سر کند کبر و تندی و باد5«سعدی»
از کبر مدار هیچ در دل هوسی کز کبر بجایی نرسیده است کسی 6«بابا افضل»
ممکن نیست خداوند، انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر کارى که به خاطر آن فرشتهاى را از بهشت رانده است. حکم خداوند در باره اهل آسمان و زمین یکى است
تفاوت کبر و عجب در چیست؟
«کبر» از نتایج و ثمرات عجب است و فرقش با «عجب» این است که صفت عجب بدون مقایسه نفس با کس یا چیز دیگری در انسان به وجود میآید، ولی کبر، صفتی است که همیشه در مقایسه نفس با دیگری به وجود میآید.
تکبّر
«کبر» از نتایج و ثمرات عجب است و فرقش با «عجب» این است که صفت عجب بدون مقایسه نفس با کس یا چیز دیگری در انسان به وجود میآید، ولی کبر، صفتی است که همیشه در مقایسه نفس با دیگری به وجود میآید.7
تکبّر از گناهان کبیره و از مهلکات عظیمهای است که غالباً برخی از انسانها به آن دچار میشوند و موجب میشود که این انسان نتواند پلّههای ترقّی و کمال را بپیماید.
در تعریف «تکبّر» چنین آمده است:«تکبّر» بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگمنشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران است.8
اقسام تکبر
برای تکبر اقسامی را شمردهاند که میتوان به این موارد اشاره کرد:
الف. تکبّر بر خداوند متعال
مانند نمرود و فرعون. چنانچه فرعون، چون از بندگی خدا تکبّر میورزید، گفت: « أنا ربکم الاعلی»9
ب. تکبّر بر خلق
این نوع تکبّر را میتوان به دو شعبه تقسیم کرد:
1. تکبّر بر انبیاء و رُسُل و ائمه:
سبب این نوع تکبّر آن است که انسان خود را بالاتر و برتر از آنها میداند و میپرسند چرا و چگونه باید از یک بشر معمولی اطاعت کند؟ چنانچه قرآن کریم از قومی چنین نقل میکند:«اَنُۆْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا؛ آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم.»10
2. تکبّر بر سایر مردم:
یعنی اینکه خود را از سایر آحاد مردم بهتر و کاملتر بداند و آنها را تحقیر نماید و هنگامی که بداند یکی از بندگان خدا حق میگوید، آن را انکار کند.
راه درمان تکبّر در نهجالبلاغه
از نگاه نهجالبلاغه، تکبر را میتوان چنین علاج و درمان کرد:
الف. خواندن نماز و راز و نیاز با خداوند متعال:
«فَرَضَ اللهُ ...، وَالصَّلاةَ تَنْزیهاً عَن الْکِبْرِ؛ خداوند، «نماز» را برای پاک بودن از کبر و خودپسندی واجب کرد.»11به عبارتی دیگر میتوان گفت: راه علاج کبر، معرفت به خداوند تبارک و تعالٰ است. و هنگامی که عظمت و بزرگی خداوند متعال را مدّ نظر داشته باشیم، همواره خود را حقیر، فقیر و ذلیل میبینیم و روحیّة استکباری در ما خشک و ویران میشود.
در تعریف «تکبّر» چنین آمده است:«تکبّر» بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگمنشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران است
ب. همیشه و در همه حال به یاد آخرت و حساب و کتاب بودن:
«ضَعْ فَخْرُکَ وَاحْطُطْ کِبْرَکَ وَاذْکُرْ قَبرَکَ.»12
ج. شناخت اصل و نسب حقیقی خویش
«وَعَجِبتُ لِلمُتَکَبِّر الّذی کان بِالأمسِ نُطْفَةً وَیَکُونَ غَداً جِیفةً.»13
سخن آخر
سخن آخر اینکه، حضرت امام علی (علیه السلام)، عاقبت تکبّر و خودپسندی را با تعبیری زیبا و رسا، چنین بیان میفرمایند:«شیطان بر آدم (علیه السلام) به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبها و سرسلسله متکبّران است که اساس عصبیّت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد. آیا نمینگرید که خدا به خاطر خود بزرگبینی، او را کوچک ساخت؟ و به جهت بلند پروازی، او را پَست و خوار گردانید؟ پس او را در دنیا طرد و آتش جهنّم را در قیامت برای او مهیّا فرمود.»14
و در ادامه، آنحضرت، به انسانهایی که خواهان کمال و سعادت حقیقیاند و از گذشتگان، عبرت و پند میگیرند، چنین سفارش مینمایند:«پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد، عبرت گیرید؛ زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداوم او را با تکبّر از بین برد.او شش هزار سال عبادت کرد که مشخّص میباشد از سالهای دنیا یا آخرت است، امّا با ساعتی تکبّر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟!»15
همه را به، ز خود اندیش و مکن
کبر بر خَلق، چو ابلیس لعین