0

چطور یک ارتباط عاشقانه را زنده نگه داریم؟

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

چطور یک ارتباط عاشقانه را زنده نگه داریم؟


توجه به طبیعت صمیمیت یا دوستی صمیمانه میان زن و مرد نخستین نکته مهم در رابطه آنهاست. یک رابطه مبتنی بر صمیمیت با دیگر روابط بر اساس شش عامل با اهمیت تفاوت می یابد. این عوامل عبارتند از شناخت، توجه، وابستگی دوطرفه، تقابل، اعتماد و تعهد.

 

ارتباط عاشقانه,دوستی صمیمانه میان زن و مرد

 

بدون داشتن شناخت (knowledge)شخصی و گسترده و گاه محرمانه نمی توان از دوستی صمیمانه سخن راند. اطلاعاتی که طرفین در مورد تاریخچه زندگی و سلایق شخصی به هم می دهند و بسیاری از موضوعات خصوصی که با هم در میان می گذارند شناخت دوطرفه از یکدیگررا تکمیل می کند و تعمیق می بخشد.

 

نزدیکی و صمیمت(intimacy) همچنین موجب می شود که طرفین برای یکدیگر اهمیت داشته باشند و دلسوزی به خرج دهند و به هم توجه کنند و احساس همدلی بیشتری نسبت به یکدیگر نشان دهند. رابطه صمیمانه و دوستانه موجب می شود که زندگی دو نفر با هم آمیخته شود و اعمال هریک بر دیگری تاثیر گذارد. وابستگی دوجانبه (interdependence)به این ترتیب شکل می گیرد و نشان دهنده تاثیر دوجانبه طرفین بر هم و نیازی است که به یکدیگر دارند. این دلبستگی نیرومند، متنوع و اغلب دارای تداوم است و رفتارهای طرفین راشکل می دهد.

 

عامل بعدی سازنده صمیمیت یعنی تقابل (mutuality) به دنبال وابستگی دوجانبه شکل می گیرد. از اینجا به بعد طرفین یکدیگر را نه به صورت افراد مجزا بلکه به صورت یک زوج می بینند که خواسته ها و آمال مشترکی دارند و از درهم آمیختگی زندگی های خود باخبرند. در حقیقت در این مقطع است که «من»های مجزای طرفین تبدیل به یک «ما»ی مشترک می شود و برای نخستین بار از «زندگی ما، آینده ما، رابطه ما، خانه ما و...» سخن به میان می آید. این تبدیل «من»ها به یک «ما»ی مشترک یک نقطه عطف بااهمیت در تاریخ رابطه صمیمانه یا دوستی و عشق به شمار می آید.

 

بدون اعتماد هرگز

اعتماد (trust) عامل استحکام بخش بعدی یک رابطه صمیمی است. بدون اعتماد صحبت از عشق، دوستی و هرگونه همکاری یا تقابل درازمدت در یک رابطه دوطرفه یا ازدواج غیرقابل تصور است. معمولا اعتماد زمینه ساز بروز و حضور عدالت و احساس برابری در رابطه است و فقدان آن موجب زوال تقابل و احساس نزدیکی و رشد بی اعتمادی می شود که مانند موریانه رابطه را از درون تخریب می کند یا از هم می پاشد.

 

و بالاخره واپسین عامل سازنده یک رابطه صمیمی، احساس تعهد(commitment) ، وفاداری و پایبندی به طرف مقابل است. زوجین متعهد می شوند که رابطه خود را تداوم بخشند ، وقت وکوشش و انرژی لازم برای تحقق این تداوم را تامین کنند و به اصل این رابطه وفادار باشند. فقدان تعهد، رابطه را از محتوای واقعی خود تهی می کند و مانع از بروز احساس مسئولیت در یک رابطه مشترک می شود که نه تنها برای سلامت رابطه ضروری است بلکه عاملی است که براساس آن می توان شخصیت هریک از طرفین را ارزیابی کرد. باید توجه داشت هنگامی که وارد قلمرو روابط نزدیک و صمیمانه از قبیل رابطه میان زن و مرد می شویم کیفیت بر کمیت ارجحیت دارد. لذا وجود صمیمیت در یک رابطه نزدیک و ارضای نیاز به احساس تعلق، انگیزه برای برقراری روابط دیگر را کاهش می دهد و دوام رابطه موجود را بیشتر می کند.

سبک تعلق خاطر یا دلبستگی این فرد سبک ایمن (secure)خوانده می شود. این افراد در رابطه با دیگران شادند و از توانایی اعتماد کردن برخوردارند و می توانند به دیگران تکیه کنند. متقابلا دیگران نیز در رابطه با آنان چنین ویژگی هایی را لمس می کنند

ارتباط عاشقانه,دوستی صمیمانه میان زن و مرد

فرهنگی برای دوست داشتن

تمام عوامل قوام بخش رابطه نزدیک میان زوجین و ازدواج در یک بستر فرهنگی مشخص صورت می گیرد که متغیرهای آن در کیفیت و چگونگی آن رابطه موثر هستند. هنجارهای فرهنگی در جوامع مختلف تفاوت دارند و در هریک از این جوامع نیز تغییر می یابند. مثلا در ایالات متحده امریکا تعداد افرادی که ازدواج می کنند کاهش یافته است و از سوی دیگر زمان دوره قبل از ازدواج افزایش یافته است. همچنین تقریبا نصف ازدواج ها به طلاق منتهی می شوند. نتیجه این تغییرات آن است که امروزه تقریبا اکثر نوجوانان و کودکان امریکایی در خانه هایی زندگی می کنند که در آن تنها یک والد(مادر یا پدر) حضور دارد.

 

از سوی دیگر رشد اقتصادی- اجتماعی، افزایش فردگرایی و تکنولوژی مدرن نیز تاثیرات خاص خود را بر استحکام و دوام ازدواج گذاشته است. به عنوان مثال نسبت زن به مرد یکی از این متغیرهاست.

در جوامعی که نسبت زنان در دسترس برای ازدواج زیادتر باشد رفتارهای سنتی و محافظه کارانه در رابطه با ارتباط زن و مرد کاهش یافته، سست تر می شود و برعکس. تجربیات قبلی افراد در رابطه با اشخاص مهم زندگی عامل دیگر شکل گیری نوع روابط بعدی است. تعاملات کودکان در هنگام کودکی با والدین (پدر و مادر یا جانشین آنها) موجب می شود که سبک های متفاوت دلبستگی(attachment) یا تعلق خاطر به وجود آید. کسی که در دوران نوزادی و کودکی از مادر و پدری پذیرا، مهربان، مسئول و مراقب برخوردار است و در این رابطه در دوران کودکی احساس ایمنی می کند، در روابط بعدی نیز با احساس ایمنی درونی وارد رابطه می شود.

 

سبک تعلق خاطر یا دلبستگی این فرد سبک ایمن (secure)خوانده می شود. این افراد در رابطه با دیگران شادند و از توانایی اعتماد کردن برخوردارند و می توانند به دیگران تکیه کنند. متقابلا دیگران نیز در رابطه با آنان چنین ویژگی هایی را لمس می کنند.

 

صمیمیت بین زوجین

در مقابل کسی که از نعمت وجود مادر یا پدری مهربان، مراقب، دلسوز و دارای احساس مسئولیت برخوردار نبوده و مثلا مادری فاقد ثبات احساسی و نامطمئن و بیمناک داشته سبک دلبستگی یا تعلق خاطر مضطرب(anxious) یا دوسویه(ambivalent) از لحاظ احساسی را اتخاذ می کند.

 

ترس از صمیمیت

سومین سبک دلبستگی یا تعلق خاطر، سبک اجتنابی (avoidant)است. کسانی که در دوران نوزادی یا کودکی توجه لازم به آنها مبذول نشده یا با اکراه ارائه شده و مادرانی طرد کننده و دشمن خو و پرخاشگر داشته اند، انتظار وقوع احساس یا چیزی خوب و خوشایند در رابطه با دیگران را ندارند. لذا از بقیه فاصله می گیرند. اینها در روابط بعدی اغلب سوءظن دارند و نسبت به دیگران خشمگین می شوند و نمی توانند به آسانی به آنان اعتماد کنند.

 

مراقب گلتان باشید

در پایان باید اشاره کرد که رابطه میان دو نفر مانند گیاهی است که احتیاج به توجه و مراقبت دارد. صرف وجود یک رابطه خوب در ابتدای دوستی یا ازدواج بقای همیشگی آن را تضمین نمی کند. طرفین باید نگاهی پویا به رابطه فیمابین داشته باشند و رابطه را به مثابه یک هستی ارگانیک در نظر بگیرند که باید دائما از آن مراقبت و بر روی آن کار آگاهانه صورت گیرد. همان طور که یک گیاه اگر از نور، آب ، تغذیه و رسیدگی محروم بماند خشک می شود و می پوسد، رابطه نیز به کوشش آگاهانه طرفین و احساس مسئولیت آنان نیاز دارد تا زنده بماند، رشد کند و تداوم یابد. رابطه نیز مانند یک موجود زنده مراحل رشد مختلفی را سپری می کند که نوع برخورد با آن در هر دوره و مرحله ای با مرحله قبلی متفاوت است و عدم توجه به ظرافت برخورد با عناصر سازنده و پویای آن و غفلت از انجام فعالیت های لازم برای تداوم آن موجب نابسامانی و یا خاتمه یافتن آن می شود.

منبع: خبرآنلاین

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

شنبه 5 اسفند 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به: چطور یک ارتباط عاشقانه را زنده نگه داریم؟

 

حداقل هایی برای حفظ یک رابطه!
 
وقتی روزهای پرهیجان شروع زندگی می گذرد و زندگی روال منطقی را پیش می گیرد، خیلی ها به خیال اینکه همه چیز برای همیشه روی روال است، عملا فراموش می کنند که برای حفظ رابطه حداقل کارهایی لازم است یا حتی حداقل ملاحظاتی. 
وقتی روزهای پرهیجان شروع زندگی می گذرد و زندگی روال منطقی و البته مشترکش را پیش می گیرد، خیلی ها به خیال اینکه همه چیز برای همیشه روی روال است، عملا فراموش می کنند که برای حفظ رابطه حداقل کارهایی لازم است؛ یا حتی حداقل ملاحظاتی
 
حفظ یک رابطه,شروع زندگی
 
چیزهای مهم را فراموش نکنید
عشق نیاز به توجه دارد. فقط هم بهانه ای برای به دست آوردن کسی نیست، وسیله ای برای با او ماندن است. با این وجود، خیلی هایمان کارمان که راه افتاد، ولش می کنیم به حال خودش؛ خب طبیعی است که دق می کند و می میرد. در مورد اختلاف هایی که پیش می آید، اول از هر چیز به این غفلت توجه کنید. وقتی ماشین خاموش می شود، اولین کار نگاه کردن به آمپر بنزین است، نه چیز دیگری.
وقتی رابطه تان به خطر می افتد، اولین دلیل می تواند این باشد که در حفاظت از عشق غفلت کرده ایم. امکان فراموش کردن هشتمین سالگرد، بسیار بیشتر از امکان از یاد بردن اولین سالگرد است. تصور کنید چه چیزهای مهم دیگری را در ازدواجمان ممکن است به فراموشی بسپاریم یا با مرور زمان در مورد آنها تنبلی کنیم. غفلت طولانی در انجام دادن وظایف حفاظت از عشق می تواند رابطه زناشویی را از بین ببرد.
 
راه حل؟
از یکدیگر قدردانی کنید. با رفتارتان به او بگویید: «تو خیلی خوبی و دوستت دارم.» حین گفت و گو بیشتر دست هم را بگیرید. نیازهایتان را بگویید و اگر موضوعی شما را ناراحت می کند، آن را با همسرتان در میان بگذارید. به حرف های هم گوش بدهید. همه ما نیاز داریم که سخنانمان شنیده و احساس هایمان درک شوند. پشتیبان یکدیگر باشید.
صفات خوب همسرتان را در تحسین و در رسیدن به خواسته های مهم او را تشویق کنید با یکدیگر وقت صرف کنید. از با هم بودن لذت ببرید. به نقاط مشترک و چیزهایی که هر دو دوست دارید، بپردازید. کاری کنید که اوقات کار و تفریح به صورت یکسان بین دو نفر شما تقسیم می شود. خود را به جای همسرتان بگذارید.
همیشه تلاش کنید که بفهمید در مورد شما چه احساسی دارد و چرا. روراست و باز رفتار کنید. افکار، احساس ها و خواسته های قبلی خود را با همسرتان در میان بگذارید. چیزی را از یکدیگر پنهان نکنید. تحقیر نکنید. از مسوولیت هایتان شانه خالی نکنید. بیچاره و غمزده رفتار نکنید. در صرف کردن وقت با یکدیگر کوتاهی نکنید. از مشاجره بیهوده و حمله لفظی بپرهیزید. برای یکدیگر تعیین تکلیف نکنید. نسبت به هم بی اعتماد نباشید. به یکدیگر آسیب نرسانید. زخم های درونی مربوط به ازدواجتان را درمان کنید.
 
دنبال نیازها بگردید
شما آن اولش جذب یک ویژگی خاص در همسرتان شده اید اما زندگی پیچیده تر از این حرف هاست. خیلی چیزهای دیگر هم هست. بعد از یک مدتی متوجه می شوید یک چیزهایی از زندگی مشترک می خواهید که او بهتان نمی دهد (و البته احتمالا شما هم) چیزهای ساده ای مثل احترام جلوی جمع. یکی از دلایل اصلی دعواهای زناشویی نیازهای پاسخ نگرفته شما هستند. به یکی ازت این مشاجره ها که ناخواسته پیش آمده گوش کنید:
زن: می خواهی این پیراهن را با آن شلوار بپوشی؟
«نیازم این است که همسرم خوش لباس باشد.»
شوهر: همیشه از من انتقاد می کنی.
«نیاز دارم آنچه را برایم اهمیت دارد با تو مطرح کنم.»
شوهر: از تو پیشنهاد نخواستم.
«نمی خواهم دائما نگران اعتراض و عیب جویی های تو باشم.»
زن: خب دلم می خواهد لباس تو خوب باشد.
«نیازم این است که به تو افتخار کنم.»
شوهر: نمی خواهم این حرف ها را به من بزنی.
«نیاز من این است که اگر از تو می خواهم دیگر در مورد مطلبی صحبت نکنی، به خواسته من احترام بگذاری و این کار را انجام دهی.»
زن: باید احساسم را بیان کنم.
«نیازم این است که خودم باشم و بتوانم حرف هایم را مطرح کنم.»
شوهر: لباس پوشیدن من به تو مربوط نیست.
«نیاز دارم خودم مسئول و مدیر بعضی از قسمت های زندگی ام باشم.»
زن: باشد، پس می خواهی دیگر صحبت نکنیم.
«نیازم این است که بتوانم با یکدیگر در مورد هر موضوعی صحبت کنیم.»
 
راه حل؟
از او برای کارهایش که نیازهای شما را برآورده می کند تشکر کنید. این نیازتان را هم به شکل ساده و روشن بگویید تا بداند چه کاری از او می خواهید. همزمان، از او بپرسید آیا نیاز شما را درک می کند؟ بپرسید چگونه می توانید کمکش کنید تا نیازهایتان را بهتر برآورده کند. حتما هم بپرسید در ازای کمک و همراهی او چه کاری می توانید برایش انجام دهید.
هرگز کاری نکنید که همسر شما مجبور شود در مورد احتیاج های شما حدس بزند. هرگز بیش از یک نیاز را در یک زمان مطرح نکنید. هرگز هنگام مطرح کردن نیازتان در تمجید از همسرتان کوتاهی نکنید. هرگز زمانی که همسرتان سعی می کند به احتیاج شما رسیدگی کند، او را برای کم کاری در این مورد سرزنش نکنید.
حفظ یک رابطه,شروع زندگی
 
 
مواظب اتفاق های روتین باشید
اتفاق های جاری زندگی تاثیر زیادی روی روابط صمیمی شما می گذارند. به ویژه وقتی مشکلی پیش می آید. اغلب ما مسوولیت های شغلی مان را با وجود خسته کننده بودنشان هر روز انجام می دهیم تا بتوانیم زندگی را اداره کنیم. گاهی هم ساعت ها پس از حس کردن خستگی مفرط به کار خود ادامه می دهیم و زمانی بالاخره مشغله و البته انرژی مان تمام می شود و حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کس را نداریم، برمی گردیم خانه، انتظار هم ندارید که در این شرایط به ویژه وقتی مساله هر روز و حتی آخر هفته ها باشد، اتفاقی نیفتد. یا حداقل ما را از خیلی از وظایف همسریمان غافل نکند. این وضعیت را با همان کلیدواژه اعتیاد به کار هم می توانید به یاد بیاورید.
 
راه حل؟
معاشرت های بیهوده را محدود کنید. اکثر ما بیش از 50 درصد زمانی که صرف معاشرت با دیگران می کنیم، فقط انرژی مان را تلف می کند. همزمان، کارهای بی اهمیت یا اضافه کارهای وسواسی را رها کنید. ممکن است خانه شما کاملا تمیز و مرتب نباشد یا همیشه مفصل ترین شام ها را تهیه نکنید. در عوض، لااقل کمی انرژی برای زندگی دارد. برای با هم بودن و در عین حال، زمین نماندن کارها هم، بعضی کارها را به اتفاق یکدیگر انجام دهید.
در زندگی مشترک مدام باید مراقب رفتارهایی باشید که صمیمت بین شما و همسرتان را از بین می برد
 
گاهی کاری می کنید که ...
مدت ها بعد از روی روال افتادن زندگی و حتی گاهی در همان اوایل، خیلی ها ناخواسته دست به کارهایی می زنند که اولین نتیجه اش دلخوری شریک زندگی شان است. اتفاق هایی که بعضی هایشان قابل جبران و یکسری از آنها قابل جبران نیست. مراقب باشید.
 
تحقیر نکنید
شاید خودتان ندانید اما خدای شما می داند که خیلی از انتقادها، عیب جویی ها و تحقیرهایی که گاهی از سر خیرخواهی می کنید، رابطه شما را مسموم کرده و خودتان نمی دانید. یک واقعیت غیرقابل انکار هم می گوید که هیچ آدمی دوست ندارد در محیطی و با کسی زندگی کند که دائم تحقیر شود. خیلی هم فکر نکنید، این کار شما خیلی ساده و گاهی بدون اینکه بدانید انجام می شود. به طور مثال:
* به بهانه «ابراز احساسات» به او بددهنی می کنیم: «حتما دیوانه شده بودم که فکر می کردم می توانم عاشق ابلهی مثل تو باشم!»
* به بهانه «واقع بین بودن» تحقیر می کنیم: «با حقوق معلمی تو هیچ وقت چیزی نخواهم داشت.»
* به بهانه «تغییر دادن» همسرمان درباره شخصیت او قضاوت منفی می کنیم: «می دانی، فقط یک بیمار روانی می تواند تا این اندازه بی احساس باشد.»
* به بهانه «کمک کردن» از همسرمان انتقاد می کنیم: «در این مهمانی برای کسی جوک تعریف نکن چون حرف هایت برای هیچ کس خنده دار نیست.»
* با این حرف که «منظور بدی نداریم»، چیزهای بدو منفی را که به همسرمان نسبت می دهیم توجیه می کنیم: «همیشه در همه چیز شکست می خوری!»
 
راه حل؟
تقریبا همه کسانی که شریک زندگی خود را تحقیر می کنند، کار خود را درست می دانند. این افراد از کلمات تحقیرآمیز برای تعیین تکلیف کردن و درس دادن به دیگران استفاده می کنند. تهیه فهرست جملات ممنوعه همانطور که از اسمش پیداست، بهترین کار برای شروع است.
فهرستی از کلمات و جملاتی که نمی خواهید همسرتان به کار ببرد تهیه می کنید. پیشگیری از مشاجره به ویژه در شرایطی که می خواهید جمله تان را اصلاح کنید، تمرین مهمی است. گاهی هم یکی از شما دیگری را رنجانده است، با انکار کردن مساله و بروز دادن عصبانیت با تحقیرهای مخفی، کاری از پیش نمی برید. مرد باشید و حرفتان را بزنید.
 حفظ یک رابطه,شروع زندگی
خاطرات دردناک درست نکنید
این خاطرات حتی می تواند در جاده های شمال اتفاق افتاده باشد. مساله اما این است که هر کاری می کنید، محال ممکن است که یادتان برود. شوهرتان آن روزی که فهمید ممکن است شما بشوید. رئیسش، همچین زیرآب ماجرا را زد که هنوز بعد چند سال که دیگر افتاده اید به خانه داری جایش درد می کند.
 
یا یک وقتی مثلا وسط مجلس عروسی بدجوری ضایعتان کرده، سرتان داد زده و آبرویتان را برده. بعدش هم کلی عذرخواهی کرده و گل خریده اما از نظر شما فایده نداشته. شما خشم دارید و هر وقت فکر می کنید که دوستش دارید، هی آن روز یادتان می آید.
 
راه حل؟
تصمیم بگیرید که سم های رابطه زناشویی تان را تصفیه کنید. برای شروع هم مساله را با هم مطرح کنید و به هم تعهد بدهید. انتظار هم نداشته باشید که یک شبه همه چیز حل شود. از او کاری را نخواهید که نتواند انجام بدهد یا احساس کند دارید به او توهین می کنید.
 
قبل از هر کاری هم با خودتان کنار بیایید. ممکن است همسرتان بپذیرد که اشتباه کرده و کارهایی هم برای جبران انجام بدهد اما شما باز هم نتوانید یا حتی نخواهید آن اتفاق بد را از ذهنتان خالی کنید. بعد از این، به جای یادآوری آن خاطره تلخ، خیلی آرام احساستان از اتفاق های شبیه به آن را بگویید. فراموش هم نکنید که شما، همیشه قربانی چنین وضعیتی نبوده اید. شاید او هم حرفی برای گفتن داشته باشد.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

یک شنبه 6 اسفند 1391  1:34 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها