حداقل هایی برای حفظ یک رابطه!
وقتی روزهای پرهیجان شروع زندگی می گذرد و زندگی روال منطقی را پیش می گیرد، خیلی ها به خیال اینکه همه چیز برای همیشه روی روال است، عملا فراموش می کنند که برای حفظ رابطه حداقل کارهایی لازم است یا حتی حداقل ملاحظاتی.
وقتی روزهای پرهیجان شروع زندگی می گذرد و زندگی روال منطقی و البته مشترکش را پیش می گیرد، خیلی ها به خیال اینکه همه چیز برای همیشه روی روال است، عملا فراموش می کنند که برای حفظ رابطه حداقل کارهایی لازم است؛ یا حتی حداقل ملاحظاتی
چیزهای مهم را فراموش نکنید
عشق نیاز به توجه دارد. فقط هم بهانه ای برای به دست آوردن کسی نیست، وسیله ای برای با او ماندن است. با این وجود، خیلی هایمان کارمان که راه افتاد، ولش می کنیم به حال خودش؛ خب طبیعی است که دق می کند و می میرد. در مورد اختلاف هایی که پیش می آید، اول از هر چیز به این غفلت توجه کنید. وقتی ماشین خاموش می شود، اولین کار نگاه کردن به آمپر بنزین است، نه چیز دیگری.
وقتی رابطه تان به خطر می افتد، اولین دلیل می تواند این باشد که در حفاظت از عشق غفلت کرده ایم. امکان فراموش کردن هشتمین سالگرد، بسیار بیشتر از امکان از یاد بردن اولین سالگرد است. تصور کنید چه چیزهای مهم دیگری را در ازدواجمان ممکن است به فراموشی بسپاریم یا با مرور زمان در مورد آنها تنبلی کنیم. غفلت طولانی در انجام دادن وظایف حفاظت از عشق می تواند رابطه زناشویی را از بین ببرد.
راه حل؟
از یکدیگر قدردانی کنید. با رفتارتان به او بگویید: «تو خیلی خوبی و دوستت دارم.» حین گفت و گو بیشتر دست هم را بگیرید. نیازهایتان را بگویید و اگر موضوعی شما را ناراحت می کند، آن را با همسرتان در میان بگذارید. به حرف های هم گوش بدهید. همه ما نیاز داریم که سخنانمان شنیده و احساس هایمان درک شوند. پشتیبان یکدیگر باشید.
صفات خوب همسرتان را در تحسین و در رسیدن به خواسته های مهم او را تشویق کنید با یکدیگر وقت صرف کنید. از با هم بودن لذت ببرید. به نقاط مشترک و چیزهایی که هر دو دوست دارید، بپردازید. کاری کنید که اوقات کار و تفریح به صورت یکسان بین دو نفر شما تقسیم می شود. خود را به جای همسرتان بگذارید.
همیشه تلاش کنید که بفهمید در مورد شما چه احساسی دارد و چرا. روراست و باز رفتار کنید. افکار، احساس ها و خواسته های قبلی خود را با همسرتان در میان بگذارید. چیزی را از یکدیگر پنهان نکنید. تحقیر نکنید. از مسوولیت هایتان شانه خالی نکنید. بیچاره و غمزده رفتار نکنید. در صرف کردن وقت با یکدیگر کوتاهی نکنید. از مشاجره بیهوده و حمله لفظی بپرهیزید. برای یکدیگر تعیین تکلیف نکنید. نسبت به هم بی اعتماد نباشید. به یکدیگر آسیب نرسانید. زخم های درونی مربوط به ازدواجتان را درمان کنید.
دنبال نیازها بگردید
شما آن اولش جذب یک ویژگی خاص در همسرتان شده اید اما زندگی پیچیده تر از این حرف هاست. خیلی چیزهای دیگر هم هست. بعد از یک مدتی متوجه می شوید یک چیزهایی از زندگی مشترک می خواهید که او بهتان نمی دهد (و البته احتمالا شما هم) چیزهای ساده ای مثل احترام جلوی جمع. یکی از دلایل اصلی دعواهای زناشویی نیازهای پاسخ نگرفته شما هستند. به یکی ازت این مشاجره ها که ناخواسته پیش آمده گوش کنید:
زن: می خواهی این پیراهن را با آن شلوار بپوشی؟
«نیازم این است که همسرم خوش لباس باشد.»
شوهر: همیشه از من انتقاد می کنی.
«نیاز دارم آنچه را برایم اهمیت دارد با تو مطرح کنم.»
شوهر: از تو پیشنهاد نخواستم.
«نمی خواهم دائما نگران اعتراض و عیب جویی های تو باشم.»
زن: خب دلم می خواهد لباس تو خوب باشد.
«نیازم این است که به تو افتخار کنم.»
شوهر: نمی خواهم این حرف ها را به من بزنی.
«نیاز من این است که اگر از تو می خواهم دیگر در مورد مطلبی صحبت نکنی، به خواسته من احترام بگذاری و این کار را انجام دهی.»
زن: باید احساسم را بیان کنم.
«نیازم این است که خودم باشم و بتوانم حرف هایم را مطرح کنم.»
شوهر: لباس پوشیدن من به تو مربوط نیست.
«نیاز دارم خودم مسئول و مدیر بعضی از قسمت های زندگی ام باشم.»
زن: باشد، پس می خواهی دیگر صحبت نکنیم.
«نیازم این است که بتوانم با یکدیگر در مورد هر موضوعی صحبت کنیم.»
راه حل؟
از او برای کارهایش که نیازهای شما را برآورده می کند تشکر کنید. این نیازتان را هم به شکل ساده و روشن بگویید تا بداند چه کاری از او می خواهید. همزمان، از او بپرسید آیا نیاز شما را درک می کند؟ بپرسید چگونه می توانید کمکش کنید تا نیازهایتان را بهتر برآورده کند. حتما هم بپرسید در ازای کمک و همراهی او چه کاری می توانید برایش انجام دهید.
هرگز کاری نکنید که همسر شما مجبور شود در مورد احتیاج های شما حدس بزند. هرگز بیش از یک نیاز را در یک زمان مطرح نکنید. هرگز هنگام مطرح کردن نیازتان در تمجید از همسرتان کوتاهی نکنید. هرگز زمانی که همسرتان سعی می کند به احتیاج شما رسیدگی کند، او را برای کم کاری در این مورد سرزنش نکنید.
مواظب اتفاق های روتین باشید
اتفاق های جاری زندگی تاثیر زیادی روی روابط صمیمی شما می گذارند. به ویژه وقتی مشکلی پیش می آید. اغلب ما مسوولیت های شغلی مان را با وجود خسته کننده بودنشان هر روز انجام می دهیم تا بتوانیم زندگی را اداره کنیم. گاهی هم ساعت ها پس از حس کردن خستگی مفرط به کار خود ادامه می دهیم و زمانی بالاخره مشغله و البته انرژی مان تمام می شود و حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کس را نداریم، برمی گردیم خانه، انتظار هم ندارید که در این شرایط به ویژه وقتی مساله هر روز و حتی آخر هفته ها باشد، اتفاقی نیفتد. یا حداقل ما را از خیلی از وظایف همسریمان غافل نکند. این وضعیت را با همان کلیدواژه اعتیاد به کار هم می توانید به یاد بیاورید.
راه حل؟
معاشرت های بیهوده را محدود کنید. اکثر ما بیش از 50 درصد زمانی که صرف معاشرت با دیگران می کنیم، فقط انرژی مان را تلف می کند. همزمان، کارهای بی اهمیت یا اضافه کارهای وسواسی را رها کنید. ممکن است خانه شما کاملا تمیز و مرتب نباشد یا همیشه مفصل ترین شام ها را تهیه نکنید. در عوض، لااقل کمی انرژی برای زندگی دارد. برای با هم بودن و در عین حال، زمین نماندن کارها هم، بعضی کارها را به اتفاق یکدیگر انجام دهید.
در زندگی مشترک مدام باید مراقب رفتارهایی باشید که صمیمت بین شما و همسرتان را از بین می برد
گاهی کاری می کنید که ...
مدت ها بعد از روی روال افتادن زندگی و حتی گاهی در همان اوایل، خیلی ها ناخواسته دست به کارهایی می زنند که اولین نتیجه اش دلخوری شریک زندگی شان است. اتفاق هایی که بعضی هایشان قابل جبران و یکسری از آنها قابل جبران نیست. مراقب باشید.
تحقیر نکنید
شاید خودتان ندانید اما خدای شما می داند که خیلی از انتقادها، عیب جویی ها و تحقیرهایی که گاهی از سر خیرخواهی می کنید، رابطه شما را مسموم کرده و خودتان نمی دانید. یک واقعیت غیرقابل انکار هم می گوید که هیچ آدمی دوست ندارد در محیطی و با کسی زندگی کند که دائم تحقیر شود. خیلی هم فکر نکنید، این کار شما خیلی ساده و گاهی بدون اینکه بدانید انجام می شود. به طور مثال:
* به بهانه «ابراز احساسات» به او بددهنی می کنیم: «حتما دیوانه شده بودم که فکر می کردم می توانم عاشق ابلهی مثل تو باشم!»
* به بهانه «واقع بین بودن» تحقیر می کنیم: «با حقوق معلمی تو هیچ وقت چیزی نخواهم داشت.»
* به بهانه «تغییر دادن» همسرمان درباره شخصیت او قضاوت منفی می کنیم: «می دانی، فقط یک بیمار روانی می تواند تا این اندازه بی احساس باشد.»
* به بهانه «کمک کردن» از همسرمان انتقاد می کنیم: «در این مهمانی برای کسی جوک تعریف نکن چون حرف هایت برای هیچ کس خنده دار نیست.»
* با این حرف که «منظور بدی نداریم»، چیزهای بدو منفی را که به همسرمان نسبت می دهیم توجیه می کنیم: «همیشه در همه چیز شکست می خوری!»
راه حل؟
تقریبا همه کسانی که شریک زندگی خود را تحقیر می کنند، کار خود را درست می دانند. این افراد از کلمات تحقیرآمیز برای تعیین تکلیف کردن و درس دادن به دیگران استفاده می کنند. تهیه فهرست جملات ممنوعه همانطور که از اسمش پیداست، بهترین کار برای شروع است.
فهرستی از کلمات و جملاتی که نمی خواهید همسرتان به کار ببرد تهیه می کنید. پیشگیری از مشاجره به ویژه در شرایطی که می خواهید جمله تان را اصلاح کنید، تمرین مهمی است. گاهی هم یکی از شما دیگری را رنجانده است، با انکار کردن مساله و بروز دادن عصبانیت با تحقیرهای مخفی، کاری از پیش نمی برید. مرد باشید و حرفتان را بزنید.
خاطرات دردناک درست نکنید
این خاطرات حتی می تواند در جاده های شمال اتفاق افتاده باشد. مساله اما این است که هر کاری می کنید، محال ممکن است که یادتان برود. شوهرتان آن روزی که فهمید ممکن است شما بشوید. رئیسش، همچین زیرآب ماجرا را زد که هنوز بعد چند سال که دیگر افتاده اید به خانه داری جایش درد می کند.
یا یک وقتی مثلا وسط مجلس عروسی بدجوری ضایعتان کرده، سرتان داد زده و آبرویتان را برده. بعدش هم کلی عذرخواهی کرده و گل خریده اما از نظر شما فایده نداشته. شما خشم دارید و هر وقت فکر می کنید که دوستش دارید، هی آن روز یادتان می آید.
راه حل؟
تصمیم بگیرید که سم های رابطه زناشویی تان را تصفیه کنید. برای شروع هم مساله را با هم مطرح کنید و به هم تعهد بدهید. انتظار هم نداشته باشید که یک شبه همه چیز حل شود. از او کاری را نخواهید که نتواند انجام بدهد یا احساس کند دارید به او توهین می کنید.
قبل از هر کاری هم با خودتان کنار بیایید. ممکن است همسرتان بپذیرد که اشتباه کرده و کارهایی هم برای جبران انجام بدهد اما شما باز هم نتوانید یا حتی نخواهید آن اتفاق بد را از ذهنتان خالی کنید. بعد از این، به جای یادآوری آن خاطره تلخ، خیلی آرام احساستان از اتفاق های شبیه به آن را بگویید. فراموش هم نکنید که شما، همیشه قربانی چنین وضعیتی نبوده اید. شاید او هم حرفی برای گفتن داشته باشد.