در ميان امامزادگان بزرگوار و واجب التعظيم، چند امامزاده بسيار ممتازند، آنان امامزادگان عاليقدر و والامقامىاند كه گوى سبقت را در فضايل و مناقب و كرامت نفس و بزرگوارى از ساير امامزادگان ربودهاند و مقامات عاليه آنان به شرح و بيان نمىآيد و قلم از نگارش رتبه والايشان عاجز و ناتوان است.
از جمله اين چند نفر امامزاده ممتاز و والامقام، حضرت سيده عليا، فاطمه مدفون در قم معروف به حضرت معصومه سلام اللَّه عليها است.
در جلالت قدر و رفعت مقام و مرتبه والاى آن بانوى آسمانى همين بس كه مورد احترام و تقديس حضرات امامان معصوم و پيشوايان آسمانى سلاماللَّهعليهماجمعين بوده و چنانكه قبلاً اشاره كرديم، پيش از آنكه پا به دنيا نهد، از فضايل و مكرمتهايش سخنها گفتهاند و سفارش زيارت قبر شريفش را به دوستان و محبّان كردهاند.
مدح و ثنايى كه از لسان عصمت، تراوش كند و صادر شود، بزرگترين شرف و افتخار است.
از جمله مناقب و شرافتهاى افتخارآميز آن بزرگوار، ورود يك صورت زيارت يا به تعبير معروف، يك زيارتنامه مخصوص براى حضرت معصومه عليهاالسّلام از ناحيه امامان صلواتاللَّهعليهماجمعين مىباشد.
آرى، ورود دستور خاص در كيفيت زيارت آن بانوى بهشتى، حكايت از شأن عظيم و مقام رفيع و رتبه والاى او مىكند.
از جمله فضايل و مناقب حضرت فاطمه معصومه سلاماللَّهعليها علاوه بر انتساب بسيار نزديك به خانه وحى و تنزيل و حضرت رسول اكرم صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم و نيز ابوالائمةالطاهرين، حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام، انتساب بىواسطه به سه نفر از امامان معصوم و حجج بالغه الهيّه است كه نشانگر عاليترين شرف خانوادگى آن مجلّله گرانقدر، به شمار مىرود.
آرى آن سيّده والا مقام، دخت بلنداختر حجةاللَّهالاعظم، حضرت اباابراهيم موسىبنجعفر ارواحنالهالفداه، امام هفتم شيعيان جهان است و نيز خواهر عزيز و گرامى ولىّ اعظم پروردگار، حضرتعلىبنموسىالرضا عليهآلافالتّحية والثنا،
امام هشتم شيعيان عالم است و همينطور عمّه محترمه و گرانقدر حجّةاللَّهعلىالعباد، حضرت امام محمّدتقى، جواد، عليهالسّلام نهمين امام مفترض الطاعه شيعيان در اقطار جهان است.
و اين فضيلت بزرگ، راهگشا به سوى فضيلت و جلالت ديگرى است و آن مشابهت به حضرت عليامعظّمه، زينب كبرى سلاماللَّهعليها است، زيرا او بانويى است كه اين سه جهت و اين سه امتياز در وى جمع شده است.
آرى، حضرت زينب كبرى دختر حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام است چنانكه خواهر حضرت امام حسن و حضرت امام حسين عليهماالسّلام است و نيز عمه حضرت امام زينالعابدين عليهالسّلام مىباشد.
بارى، مطلب فوق يعنى انتساب بسيار نزديك و بلاواسطه حضرت معصومه سلاماللَّهعليهانكتهاى جالب و روحبخش را در پى دارد و آن اين است كه اين انتساب به مثلّث شريف و مقدّس و ارتباط به سه امام معصوم عليهماالسّلام، مقتضى آنست كه بزرگداشت و تكريم مقام والاى آن خانم با جلالت صبغه ديگرى پيدا كند و روشنتر آنكه بزرگداشت حضرت فاطمهمعصومه عليهاالسّلام بزرگداشت مقام اين سه امام بزرگوار است و طبيعى است كه تكريم و احترام از شخصى، تكريم افراد بسيار نزديك آن خانواده مانند پدر و برادر و ديگر نزديكان اوست و به تعبير ديگر، بزرگداشت آن مكرّمه، بزرگداشت آن حضرت در مرحله نخستين و بزرگداشت مقام رفيع آن سه بزرگوار در مرحله دوم و بزرگداشت كلّ خاندان پيامبر و بيت جليل و رفيع رسالت و امامت است؛ چه آنكه حضرت معصومه دسته گل زيباى بىمثالى از باغ رسالت و بوستان ولايت صلواتاللَّهعليهماجمعين است.
مطلبى كه در نشان دادن مقام والا و باعظمت حضرت فاطمه معصومه سلاماللَّهعليها نقش مهمّى دارد، فقرهاى از زيارت آن حضرت است كه مىفرمايد: اِنِّ لَكِ عِنْدَاللَّهِ شَأناً مِنَ الشّأنِ؛ (1) حقّاً كه براى تو در نزد خداوند شأنى از شأن معهود و مخصوص است.
اين جمله درخور دقت و توجّه فراوان است و مىسزد كه اهل معرفت پيرامون آن بينديشند و ما در اين مقام به ذكر مختصرى كه فراخور بحث كوتاه ماست اكتفا مىكنيم.
چنانكه مشهود است در اين جمله دو مرتبه كلمه شأن به كار رفته است كه نخستين رابه صورت نكره آورده و دومى را به صورت معرفه يعنى بالفظ "الف و لام". اكنون نكره آوردن شأن اول براى تفخيم و تعظيم است و گويا فرموده است: براى تو در نزد خدا شأنى بس بزرگ و بلندپايه مىباشد و از حدّ وصف و بيان خارج است و به شرح نمىآيد.
به نظر مىآيد كه مقصود از شأن دوم كه با الف و لام تعريف آمده است، شأن ولايت و امامت و عصمت باشد؛ يعنى از براى تو شأنى عظيم و موقعيتى رفيع از نوع شيون امامت و ولايت و عصمت و يا سهمى مهم از آن مقام والاست (هرچند بالقوّه باشد و بر اثر حكمتهايى به مرحله بروز و ظهور نرسيده باشد).
فاطمه معصومه مولود بيت وحى و تنزيل و نشأت گرفته از سلسله امامت و عصمت است. بنابراين ريشههاى عميق ولايت و امامت در جان آن حضرت هست و از اين رو نفوذ و تأثير معنوى و روحانى حضرت معصومه در اعماق جان پيروان خاندان عصمت از نوع تأثير و نفوذ امامان پاك و معصوم مىباشد و آن بزرگوار به اذن اللَّه تصرف در جهان و در جان مردم دارند و مىتوانند در قضاى حوايج و رفع گرفتاريها و اصلاح امورد با عنايت حضرت حق سبحانهوتعالى اثر مستقيم داشته باشند.
با اين بيان مىتوان گفت: خداوند بر حسب حكمت بالغه خود كلّاً امامت و رسالت را در طبقه زنان قرار نداده است و اگر حكمت الهى ايجاب و اقتضا مىكرد و اين منصب مقدّس را براى زنان نيز مقرّر مىفرمود، حضرت فاطمهمعصومه سلاماللَّهعليها، زمينهاى بسيار مساعد داشت و نور ولايت و عصمت در درون پاك آن سيده جليله به وديعت نهاده شده و گوهر ذات مقدّس و وجود مطهّر بانوى عظيم الشأن دودمان وحى و رسالت فوقالعاده نورانى و باصفا بوده و تلألؤ ويژهاى داشته است.
عالم بزرگوار جناب آقاى ميانجى نقل كردند: كه مرحوم آيةاللَّه آقاى ميرزا رضى تبريزى رضواناللَّهعليه از مجتهدين بزرگ، براى فاتحه جناب زكريابنآدم كه در قبرستان شيخان قم مدفون است به آنجا رفته بودند. در حال قرائت فاتحه به اين فكر مىروند كه آيا زكريابنآدم با آن جلالتقدر و رفعت مقام و رواياتى كه در شأن او از ائمهطاهرين عليهمالسّلام وارد شده، بالاتر است يا حضرت معصومه سلاماللَّهعليها؟
ناگهان يك نفر كه كلاه نمدى بر سر داشته پيش مىآيد و به ايشان مىگويد: آن بالا را بخوان. ايشان اعتنا نمىكند. بعد كه آن مرد مىرود ايشان نگاه مىكند مىبيند در آنجا نوشته شده است:
اَلسَّلامُ عَلى اَرْواحِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِى الأرْواحِ اَلسَّلامُ عَلى اَجْسادِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِى الأجْسادِ؛ يعنى سلام بر ارواح محمّد و آل محمّد در ميان ارواح و سلام بر اجساد محمّد و آل محمّد در ميان اجساد. در اين هنگام متوجّه شدم كه آن شخص به ظاهر معمولى درون مرا خوانده و از فكر من راجع به افضليت زكريابنآدم يا حضرت معصومه آگاهى داشته و با امركردن به قرائت از موضع مخصوص خواسته است تا مشكل مرا رفع كند و مسأله مرا پاسخ دهد كه حضرت معصومه از آل محمّد صلواتاللَّهعليهماجمعين است و حساب او جداست و هيچكس را نمىتوان با آل محمّد عليهماالسّلام مقايسه كرد. (2)
بر اساس اين بيانى كه راجع به جمله فَاِنِّ لَكِ عِنْدَاللَّهِ شَأناً مِنَ الشّأنِ تقديم شد مىتوان به اين نتيجه رسيد كه دلدادگى به حضرت فاطمه معصومه سلاماللَّهعليها شرط در پذيرش و قبولى ولايت معصومين پاك و امامان معصوم شيعه است و بدون علاقه به آن بزرگوار، ولايت آن بزرگواران به ثمر نمىرسد و مقبول دربار الهى واقع نخواهد گرديد.
احتمال ديگرى در جمله مورد بحث است، بدين بيان كه مقصود از شأن دوم، مقام والاى شفاعت باشد كه حضرت معصومه عليهاالسّلام را از آن سهمى مهم و شايسته و وافرى است. و ما به خواست خداوند در بحثهاى آتى راجع به اين موضوع سخن خواهيم گفت.
--------------------------------------------
(1) اين جمله در زيارت حضرت عبدالعظيم عليهالسّلام، نيز ذكر شده است.
(2) حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام مىفرمايند: لا يُقاسُ بِآلِ مُحِمَّدِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةُ اَحَداً وَ لا يُسَوّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ اَبَداً هُمْ اَساسُ الدّينِ وَ عِمادُالْيَقينِ ، نهج البلاغة، خطبه 2
يعنى احدى از اين امت را با آل محمّد صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم، مقايسه نتوان كرد و كسانى كه ريزه خوار نعمت آل محمّدند، با آنان برابر نخواهند شد. آنان اساس دين و پايههاى يقيناند.
------------------------------
على كريمى جهرمى