0

«اعترافات تحت فشار بازجویی‌ها بود»!

 
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

«اعترافات تحت فشار بازجویی‌ها بود»!

سه مرد جوان که متهم هستند به‌خاطر درگیری بر سر محل چرای گوسفندان، چوپانی را به قتل رسانده‌اند در جلسه دادگاه منکر اتهام خود شدند.

به گزارش بهار، در ابتدای جلسه محاکمه متهمان که در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد قاضی کاکلی، نماینده دادستان در تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده مجتبی 24 ساله، مهدی 22 ساله و عیسی 33 ساله متهم هستند در تاریخ 14 شهریور سال گذشته مرد چوپانی به نام رضا را بر سر اختلاف در محل چرای گوسفندان به قتل رسانده‌اند. با توجه به اقرار متهمان مشاهده یکی از آن‌ها در نزدیکی محل قتل گزارش پزشکی قانونی و تحقیقات صورت گرفته از سوی پلیس هر سه متهم به اتهام مشارکت در قتل مجرم و از دادگاه تقاضای مجازات آن‌ها را دارم.

اولیای‌دم با حضور در جایگاه برای هر سه متهم تقاضای قصاص کردند. مادر مقتول گفت: متهمان با ضربات چوب پسرم را کشتند و حاضرم برای قصاص آن‌ها تفاضل دیه را پرداخت کنم. قاضی عبداللهی، رییس شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران سپس با تفهیم اتهام به مجتبی از او خواست به دفاع از خود بپردازد. متهم هم اتهامش را رد کرد: چند روز قبل از حادثه من پنج گوسفند خریده بودم و شب حادثه برای پرداخت پول آن سراغ فروشنده رفتم. در مسیر برگشت مردی که مقتول برای او چوپانی می‌کرد مرا دید و ادعا کرد در این قتل نقش داشته‌ام. محل وقوع جنایت با محلی که من در آن قرار داشتم حدود سه کیلومتر فاصله دارد.

قاضی: یکی از مطلعان پرونده در جریان تحقیقات ادعا کرده در زمان درگیری صدای شما را در آنجا شنیده است. این موضوع را قبول دارید؟

مجتبی: نه، این ادعاها دروغ است و من در محل درگیری حضور نداشتم.

قاضی: شما چند شب قبل از درگیری با مقتول مشکل پیدا کرده بودید؟

مجتبی: نه، من هیچ شناخت و ارتباطی با مقتول نداشتم.

در ادامه مهدی در جایگاه قرار گرفت که او هم با رد اتهامش گفت: روز حادثه حوالی غروب من برای ذبح گوسفند یکی از اهالی روستا به خانه‌اش رفتم. بعد از این‌که کارم تمام شد به خانه بازگشته و مجتبی را در آنجا دیدم. حدود ساعت 10:30 شب خواب بودم که ماموران مرا دستگیر کردند.

قاضی: در مورد محل چرای گوسفندان با مقتول اختلاف داشتی؟

مهدی: نه، با مقتول هیچ اختلافی نداشتم اما با صاحب‌کار او که الان به عنوان مطلع در دادگاه حاضر شده است اختلاف داشتم. حتی از او شکایت کرده بودم.

رییس دادگاه به اعترافات متهم در اداره آگاهی اشاره کرد و گفت: شما در اداره آگاهی به درگیری با مقتول و زدن او با چوب اعتراف کرده‌اید. حالا چرا منکر اعترافات خود می‌شوید؟

مهدی: این اعترافات تحت فشار بازجویی بوده و من آن‌ها را قبول ندارم.

عیسی سومین متهم پرونده هم وقتی در جایگاه قرار گرفت مانند دو متهم دیگر اتهام خود را رد کرد: روز حادثه به همراه همسر و خانواده‌ام برای خرید به حوالی دماوند رفته بودیم. روستای ما در محدوده آبسرد دماوند است و آنجا فروشگاهی ندارد. حدود ساعت 9:30 شب به خانه برگشتم که یک ساعت بعد ماموران دستگیرم کردند. اعترافاتی که در اداره آگاهی داشتم را قبول ندارم زیرا همه آن‌ها تحت فشار بازجویی بوده است. ما ابتدا در اداره آگاهی دماوند بازجویی شده و سپس به اداره آگاهی ورامین منتقل شدیم.

بعد از دفاعیات متهمان و وکیل آن‌ها، شاهدان ماجرا در دادگاه حاضر شده و به تشریح مشاهدات خود درباره شب حادثه پرداختند. با آخرین دفاعیات سه متهم پرونده، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

سه شنبه 1 اسفند 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
دسترسی سریع به انجمن ها