0

سوگند و قسم در قرآن

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

سوگند و قسم در قرآن

قرآن هدایت است از گمراهی،بینایی است از كوی،نگهداری است از لغزشها، نور است در تاریكی،روشنی است در حوادث، نگهدار از هلاكت، رهنمای از گمراهی و بیان‌كننده هدفتند است كه انسان را از دنیا به آخرت رساند. در آن كمال دین نهاده شده است و كسی از آن روی نگرداند مگر سنخیتی با قران نداشته و به سوی آتش باشد، ظاهرش زیبا و باطنش پرژرف است. «قرآن را حد و نهایتی است و فوق هر حد و نهایت آن، حد و نهایتی دیگر است، شگفتی های قرآن بی‌پایان‌ است و تازگی های آن كهنگی ندارد[1]».

به گزارش شفقنا، روح‌الله فرجی در دانشنامه ی موضوعی قرآن نوشت: این قران مهمانی پروردگار است . ریسمان خدا،نور مبین،شفای سودمند و نگهبان كسی است كه بدان چنگ زند. نجات پیروانش است و غرض و هوس بشری نتواند كه تغییرش دهد . در یك كلام چه توصیفی برتر از آنكه قرآن شهادتی است از كلام گوینده تعالی.

مولی علی(ع) فرمود:«قرآن، نشانه‌ها و علائم روشنی است كه عابرین از آن نتوانند كه غفلت ورزند. تلهای بلندی است كه رهروانش آن را گم نكنند. قرآن، كتابی است كه خداوند آن را سیراب كننده تشنگان علم، بهار دلهای فقیهان و دانشمندان و آخرین مقصد نیكان و پاكان قرار داده است[2]».

كلام خدا،‌سخن خدا، كتاب خداست و از ذات او تراوش كرده، از مصدر جلال و عظمت كبریاییش بر مهبط وحی الهی نزول یافته، بر دل پاكترین پاكان جهان نقش بسته و دو لب مبارك فرخنده‌اش بدان مترنم گشته، دل گروندگان حافظش شده و دست توانای مؤمنان نقش نگار دفتر و دیوانش گشته، مونس عزیز شبهای دراز شب زنده داران كوی دوست بوده، واسطه و راهنمای راز و نیاز پرستندگان و راه‌گشای دلدادگان طریقت حق بوده،آشنای ذات اوست و از اوسرچشمه گرفته، و این خود او تعالی است كه حافظ ونگهبانش است.

كجا كوتاه خرد كج اندیش متنابهی میتواند از این دریای ناپیدا كندر نامتناهی، از این سرچشمه صافی بركت كه به ازلیت پیوسته و با ابدیت همخواست، از این منبع فیضانی كه آبشخورش ذات پاك اوست، چیزی جز در خور عقل ناقص و خرد كم خود درك كند. متناهی كجا به نامتناهی ره برد؟ هیهات.

گربریزی بحر را در كوزه‌ای

چند گنجد؟ قسمت یكروزه‌ای

پس، آب كم‌جو، تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

سوگندهای قرآن یكی از زیباترین بیانی قران است كهسرشار است از معارف، و آكنده است از آموزه‌های ارجمند. سوگند در كلام، شیوه‌ای است كهن و دیرین به درازای حیات بشری كه برای استوارسازی دیدگاهها و تأكید باورها وگفته‌ها به كار میرود و غالباً به اشیاء و كسانی كه از دیدگاه سوگند یاد كنندگان مقدس و ارجمند و بزرگ بوده ودر زندگی آنان نقش مهمی داشته و در جهت تصحیح ، تكذیب و یا تأیید آن نازل شده است؛ بنابراین از این شیوه بیانی نیز بهره جسته است؛ اما بنیاد آن را دیگر سان كرده و شیوه‌ها و روشهای آن را یكسر دگرگون كرده است. به دیگر سن «سوگند قرآن» سوگندی است در همان سمت و سویی كه سوگند بوده است اما با بنیادی دیگر ، محتوای دیگر و حضور و بیان و ساختاری دیگر، به گونه‌ای كه تحولی عظیم در سوگندهای بشر به وجودآورده است.

خداوند با سوگند به پدیده‌های محسوس و ظاهری اما با عظمت و شگرف در حقیقت نه تنها مدعای خود را به اثبات رسانده است، بلكه اندیشه‌ها و تفكرات را به كار انداخته تا بیشتر به این پدیده‌های ظاهری توجه كنند و به سادگی از كنار آن نگذارند.

قرآن در فضایی نزول یافت كه انواع خرافات و عقاید فاسد در میان مردم رواج داشت و با قدرتی شگرف توانست تحولی تظیم در آن محیط به وجود آورد. سوگند در نزد عرب جاهلی از منزلت و جایگاه والایی برخوردار بود. در دوران نزول قرآن عرب‌جاهلی به شراب. آلات موسیقی ، چشم و ابروی معشوقه، قبیله، شمشیر و ... سوگند یاد می‌كرد؛ در حالی كه قرآن در تمام مواردی كه سوگند یاد كرده است، علاوه بر خدا به موضوعاتی مانند :« قرآن، ملائكه، خورشید، ماه، آسمان، ...» سوگند یاد كرده است كه در تمام این موارد، فكر بشر را به مطالعه و بررسی عظمت آنها متوجه می‌سازد و او را به تدبر بیشتر در این پدیده‌های عظیم فرا می‌خواند .

قرآن با این شیوه بیانی توجهی بلیغ كرده و از آن بهره جسته است و در موارد و محتوا و متعلق آن تحول شگرفی به وجود آورده است و گونه‌های ویژه‌ای از سوگند را آموزش داده است .

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:40 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

الف) تاریخچه قسم

انسانها در همان هماره تاریخ برای تاكید خبریا وعده خود از روشهای مختلفی استفاده می‌كردند . گاه از كلمات مخصوص استفاده می‌كردند و گاه این كار را با گرفتن دستها انجام می‌دادند؛ چنانكه در تاریخ رومیان و عبرانیها و عربها، گرفتن دست نشانه عزم و تاكید بر انجام آن كار بود كه با گذشت زمان آن را « یمین » نامیدند.

تاریخ قسم در میان ملتهای مختلف و اقوام گوناگون تاریخی است، بس كهن، در میان ملتهای بدوی، هر طایفه طبق عقیده خود اشیا و موجوداتی خاص را مقدس می‌دانستند و درمقام اثبات مدعای خود بدان سوگند میخورند تا از این راه حقانیت سخنان خود را اثبات كنند. مثلاً یهودیان به تورات، مسیحیان ، انجیل و عرب حجاز به لات و عزی قسم یاد می‌كردند.

1ـ الف :‌قسم در عصر جاهلی : با بررسی شعر و نثر دوران جاهلی،انواع قسمرا در ادبیات این دوران میتوان یافت. آنان گاهی قسم را با « ن» تأكید همراه می‌كردند؛ گاهی قسم به « اله، رب، ...» در اشعار خود میآوردند و گاه به آب و ستارگان و بتو غیره قسم یاد میكردند كه تمام این موارد، نشانه ارزش و اهمیت قسم نزد عربهای دوران جاهلی است.

این نمونه‌های اندك كافی است كه نشان دهد شیوه بیانی قسم تنها مربوط به عالم اسلام نیست و در شعر ونثر جاهلی به گستردگی به كار رفته است. شعرایی مانند: « اعشی»، «خنساء» ، « نابغه» و « امروء القیس» از الفاظ قسم در اشعارشان بیشتر استفاده میكردند، مانند قسم به خداوند در این شعر خنساء:

«سأبكیها و الله ما حسن والله

و ما اثبت الله الحیال الروایسا

به خدا قسم تا جایی كه خداوند كوهها را ثابت نگه میدارد برای هر دو [برادرم] گریه میكنم[3]».

و یا قسم به اسم قبیله در این شعر دوران جاهلی :

« متی ماتزنا من بعصبة*** وغسان نمنع حوضنا ان یهدما؛

هر گاه ما را بیند، كه از قبیله معد هستیم، نخواهیم گذاشت كه حوض آب را از بین ببرند[4]».

2ـالف : قسم در صدر اسلام: طلوع اسلام و دگرگونی شگرف و گسترده‌ای در ابعادزندگی و فرهنگ مردمان روزگار جاهلی ایجاد نمود. بنا به گفته ابن فارس،‌همه شیوه‌ها و مأثر به جای مانده آنان را تغییر داد و آنان را از ظلمات به نور دعوت كرد و دینهای قبلی را مسخ كرد.

این دگرگونی را قرآن در قسم نیز به وجود آورد ودر شیوه بیانی قسم تغییراتی ایجاد كرد و به جای قسم به امور فردی و ناچیز مانند قسم به قبیله، شمشیر،... قسم به «الله»را جایگزین كرد و به مظاهر والا و عظیم هستی قسم تعالی داد و به طور كلی شیوه صحیح قسم را به آنها آموخت و آن را از سطح مسائل معیشتی خرد و ناهنجار به مسائل عقیدتی و قدسی رساند .

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:41 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

ب) قسم در لغت و اصطلاح

«سوگند» كه از آن با واژه‌هایی همچون «قسم»، «یمین»، «حلف» میتوان یاد نمود، در دو معنا به كار میرود: اول؛ « القسام و هوالحسن و الجمال» قسم به معنای زیبایی و حسن روی است و معنای دوم آن «قسمت الشی قسما» به معنای نصیب و بهره میباشد[5]».

راغب اصفهانی نوشته است:« قسم به معنای بخش و قسمت كردن بهره و نصیب میباشد؛ مانند آیه شریفه «ونَبِّئهُمْ ان الماء قسم بینهم؛ و به آنان خبر ده كه آب میانشان بخش شده است»(قمر/28)» پس این واژه در معنای سوگند استعمال گردیده است؛ مانند آیه «وان تستقسموا بالازلام ذلكم فسق؛ و اگر قسمت كردن شما به وسیله تیرهای قرعه باشد،‌این كارها نافرمانی است»(مائده /3)[6]».

قسم در معنای تجزیه و تقسیم با معنای سوگند هم مرتبت است؛ زیرا قسم برای جدا كردن و فاصله انداختن بین حق و باطل به كار میرود. از جمله آیه« لا اقسم بهذاالبلد؛ سوگند به این شهر!»(بلد /1).

معنای اصطلاحی قسم: قسم دراصطلاح نحویان و ادیبان سخنی را گویند اعم از خبر ، طلب یا انشاء كه آن را با نام كسی یا چیزی كه مورد احترام و مقدس است،‌مؤكد سازند و ایجاد رابطه خاصی بین قسمتی از خبر یا انشاء كند و بر ارزش و مكان آن بیفزاید .

برخی دیگر از نویسندگان نوشته‌اند: قسم گاه برای تأكید معنای خبر است از گذشته ، آینده و حال و بدین وسیله یقین برای شنونده حاصل میگردد و همچنین در مدافعات و محاكمات به كار میرود و اگر دروغ باشد آن را «یمین غموس» گویند. در بعضی مواقع نیز سوگند برای تأكید سؤال و یا برای تعهد و التزام است. در مجموع، قسم سخنی است اعم از خبر، طلب و یا انشاء كه آن را با نام كسی یا چیزی مورد احترام و محبت مؤكد میسازند و یا مورد تعهد قرار می‌دهند.

ج) فلسفه و فایده قسم

مطالعه تاریخ اعراب اسلام نشان می‌دهد كه یكی از سنتهای رایج و مورد احترام آنان كه سخت به آن پایبند بودند و تعهدات خاصی را برای آنان برمی‌انگیخت، «قسم» بود.ظهور و بروز قسم را در شعر و نثر و محاورات مردمان تمام عصرها و نسلها میتوان دید كه در عرب جاهلی نیز به وفسور دیده میشود كه به اشیاء متعدد قسم یاد می‌كردند و لذا مشكلاتی پدید میآورد.

اسلام از این پدیده عرفی بهره گرفت اما سمت و سوی آن را یكسره دگرگون كرد و روشها و اسالیب قسم را در اموری خاص منحصر كرد و بدین صورت بدان عظمت بخشید.

راز این حقیقت در این نكته مهم نهفته است، كه پیامبر (ص) كه برای هدایت انسان آن روزگار فرمان بعثت یافته بود، باید با زبان آنان سخن میگفت و حقایق را به گونه‌ای عرضه میكرد كه آن را می‌فهمیدند و صد البته كه ناهنجاریها و نارواییهای آنان را نیز تصحیح می‌كرد؛ لذا پیامبر(ص) به لسان قوم سخن گفت و آیین او به واژه‌های عربی مبین عرضه شد.

اعراب جاهلی برای استوارسازی گفته‌ها، ادعاها و مواضع خود قسم یاد میكردند، اما به چه چیز؟ بت، معشوقه، قبیله، شمشیر،... خداوند به آنان فهماند كه این عمل شایسته است، اما نه با آن سمت و سو و نه با نهادن چیزهای واهی كه جای مقدسات و بزرگی‌ها و عظمت‌های واقعی كه وجود دارد.

همیشه سوگند به امور پرارزش و مهم تعلق دارد. سوگندهای قرآن نیز بر عظمت و اهمیت اموری است كه به آنان سوگند یاد شده است و به همین علت، سبب اندیشه هر چه بیشتر در «مقسم به» خواهد شد؛ اندیشه‌ای كه انسان را به حقایق تازه آشنا میسازد . دیگر اینكه سوگند همیشه برای تاكید است و دربردارنده این نكته است كه ، امور سوگند یاد شده ،‌از امور كاملاً‌ مهم و با عظمت است. از این گذشته هر گاه گوینده، سخن خود را قاطعانه بیان كند، از نظر روانی در قلب شنونده بیشتر اثر میگذارد؛ مؤمنان را قویتر و منكران را نرمتر میسازد[7]».

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:41 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

فواید سوگند: با تأمل در فلسفه سوگنددر می‌یابیم فلسفه‌ها و اهداف ایراد سوگند در كلام، دربردارنده فوایدی ارزنده نیز می‌باشد كه اهم آنها عبارتند از:

1ـ اهمیت آنچه برای اثباتش (مقسم‌له) قسم یاد شده است تا همگان به درستی در آن بیندیشند و با نگاه سطحی در آن ننگرند.

2- متوجه ساختن بشر به منافع و فواید فراوان موجود در اموری كه بدانها سوگند یاد شده است(مقسم به) و بیان عظمت و بزرگی آنها؛ مانند: خورشید، ستاره، ماه، ...

3ـ پی بردن به اهمیت و واقعیت مورد قسم كه اغلب مورد انكار و یا شك و یا تردید بوده است و گاه آن را موهوم و خیالی میپنداشتند؛ مانند فرشتگان، قیامت، وجدان انسان، ...

4ـ رد افكار خرافی و اعتقادات جاهلانه در فضای نزول، مانند: اعتقاد به خدای ستارگان، شوم و نحس بودن ساعاتی از روز، ...

ویژگی های جمله قسم قرآن

جمله قسم از سه عنصر اصلی«مقسم، مقسم به، مقسم له» تشكیل شده است. در قرآن كریم، آیات مشتمل بر قسم كه مقسم را نشان میدهد، سه گونه است:

1ـ در برخی از آیات قسم، مقسم ـ (كسی كه قسم را ایراد می‌كند) ـ «خداوند متعال است كه به ذات خویش و یا عمر و یا حیات شریف پیامبر(ص) و یا به مخلوقات با عظمتش كه هر كدام به نوبه خود ویژگیهای خاصی دارند، سوگند یاد كرده است.

2ـ در برخی دیگر از آیات، سوگند از زبان بندگان خداوند اعم از: مومن، كافر و منافق بیان شده است.

3ـ بعضی دیگر از آیات، سوگندهایی از زبان«ابلیس» را بیان كرده است.

نظر به گستردگی موضوعات این سوگندها، فقط سوگندهای دسته اول یعنی سوگندهای «خداوند» مورد بررسی قرار میگیرد. همانگونه كه آوردیم، به طور كلی، «خداوند» به همه چیز سوگنده یاد كرده است:

الف) سوگند به ذات خداوند: در یازده آیه از قرآن كریم، خداوند به ذاتش قسم یدكرده كه دو مورد آن با لفظ جلاله«الله» ، پنج مورد آن با كلمه «رب» و چهار مورد آن با «ما»ی موصوله آمده است.

ابن جوزی نوشته است:طخداوند سبحان به اموری قسم یاد كرده تا بر امور دیگری تأكید نماید؛ خداوند به نفس خویش كه موصوف به صفاتی است و به بعضی از مخلوقات با عظمتش قسم یاد كرده است.

مانند:«فورب السماء و الارض انه لحق؛پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین كه واقعاً او حق است » (ذاریات/23) ، و یا مانند «فوربك لنسألنهم اجمعین، عماكانوایعملون؛ پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهیم پرسید، از آنچه انجام میدادند»(حجر/93ـ92)[8] .

در مجموع سخن اینكه خداوند با قسم به ذات پاكش ـ كه بالاترین مرتبه مقسم است ـ یعقین و اطمینان حاصل از این سوگند را نسبت به سوگندهای دیگر بیشتر ساخته و از حجیت و قاطعیت بیشتری برخوردار نموده است.

ب : سوگند به عمر شریف پیامبر (ص):

یكی دیگر از موضوعاتی كه خداوند به آن در آیات قرآن قسم مطرح نموده، جان شریف پیامبر(ص) است كه فقط در یك آیه به طور صریح مطرح شده است:«لعمرك انهم لفی سكرتهم یعمهون؛ به جان تو سوگند، كه آنان در مستی خود سرگردان بودند» (حجر/72). خداوند با سوگند به جان پیامبرش، عظمت و محبوبیت حضرت را در پیشگاه ذات اقدس الهی نشان می‌دهد و به مخاطبان قرآن، به خصوص اعراب زمان نزول قرآن، عظمت ، شأن و مرتبه حضرت را می‌شناساند.

«ابن مرویة » از «ابن عباس» نقل كرده است كه «خداوند نیافریده و به وجود نیاورده كسی را كه نزد او گرامی‌تر از محمد(ص) باشد و نشنیدم كه خداوند به زندگی كسی واحدی جز او سوگند یاد كند[9]».

ج) سوگند به مخلوقات :

اشیا و پیده‌های مادی و محسوس، موضوع دیگری است كه به عنوان « مقسم به » در آیات قرآن مطرح شده است . گستردگی و تعداد این امور در عبارات گوناگون، بیانگر عظمت و اهمیت آنان در پیشگاه خداوند است.

درباره چرایی سوگند به این پدیده‌های مادی و محسوس چنین میتوان گفت كه : در حقیقت سوگند به «رب» است و مضاف در این موارد محذوف است؛ مثلاً برای شمس میتوان در نظر گرفت، «رب الشمس» ، یا « رب الارض »، ... البته خالی از این دلیل نیست كه مردم از این رهگذر به عظمت و قدرت خالق واقف گردند.

خداوند متعال از این شیوه بیانی با لطافت و ظرافت خاصی استفاده كرده است.در حقیقت در این گونه شیوه بیانی سوگندهای قرآنی از جنبه‌های اعجاز قرآن میباشد.

چنانچه آوردیم ، در قرآن كریم،‌خداوند به قسم به ذات و صفاتش و جان شریف پیامبرش و پدیده‌ها و مخلوقات باعظمتش، موضوعات متعددی را مورد تأكید قرار داده است كه عبارتند از :

1 توحید : در سوره صافات خداوند با قسم به ملائكه ، وحدانیت و یكتایی خویش را به اثبات رسانده است:

«والصافات صفاً ... ان الهكم لواحد؛ سوگند به صف بستگان كه صفی باشكوه بسته‌اند... قطعاً معبود شما یگانه است»(صافات /5ـ1). ابن جوزی نیز معتقد است ،‌خداوند در این آیات توحید،ربوبیت و الوهیت خویش تأكید داشته است[10].

2- تثبیت و تاكید حقانیت رسالت پیامبر (ص): در بسیاری از آیات، با سوگند به قرآنو سایر پدیده‌های با عظمت دیگر همچون : شب، روز، فجر، قلم، .... حقانیت رسالت حضرت رسول(ص) را به اثبات رسانده است . خداوند با سوگند به قرآن مسیر هدایت نبوی را ثابت كرده است،‌ همان قرآنی كه تمام فصیحان عرب در «تحدی» با آن شكست خورده‌اند؛ قرآنی كه مشتمل بر حكمت‌ها و معارف بلند الهی است و واضح‌ترین دلیل برای اثبات حقانیت و صداقت رسول خدا(ص) است و در بسیاری آیات به دفاع از حضرتش پرداخته و رسالت حضرت را مورد تأكید قرار داده است . مانند آیه «یس، و القرآن الحكیم، انك لمن المرسلین؛ یس، سوگند به قرآن حكمت آموز، كه تو قطعاً از پیامبرانی »(یس/3ـ1).

3ـ وقوع حتمی و قطعی قیامت : تحقق قیامت در بسیاری از آیات با سوگندهای عظیم و استوار، مورد تأكید و اثبات قرار گرفته است كه نشانگر اهمیت «معاد» است. مشركان ومنكران قیامت با ترفندهای مختلفی درصدد انكار قیامت بودند؛ خداوند با طرح این مسألة مهم در آیات مختلف، سخن آنان را ابطال ساخته، وقوع قیامت را یك امر قطعی و یقینی و یك امر لازم و ضروری معرفی و الذاریات ذروا... انما توعدون لصادق، و ان الدین لواقع ؛ سوگند به بادهای ذره‌ افشان ... كه آنچه وعده داده شده‌اید راست است و روز پاداش واقعیت دارد»(ذاریات/6ـ1). خداوند به امور چهارگانه‌ای كه عبرتها و ادله روشنی بر ربوبیت و هدایت و عظمت قدرت الهی دارد، قسم یاد كرده است تا آمدن روز «بعث» و روز«حساب» را به اثبات برساند.

4ـ حقانیت وحی : « خداوند برای «حق»‌بودن قرآن قسم یاد كرده است، آن را گفتار«رسول كریم» و سخنی كه بین «حق و باطل» فاصله میاندازد،‌معرفی كرده است، « و السماء ذات الرجع 1000 نه نقول فصل ؛ سوگند به آسمان بارش انگیز.... كه در حقیقت، قرآن گفتاری روشن‌گر و قاطع است »(طارق/13ـ12) و در آیات بسیاری بر وحیانی بودن قرآن، قسم یاد كرده است[11] ».

یك ویژگی‌ جالب این است كه در برخی آیات سوگند به خود قرآن، حقانیت قرآن را مورد تأكید قرار داده است كه در حقیقت تناسب و پیوند، بخوبی رعایت شده و هشداری است بر این نكته كه چیزی بالاتر از قرآن وجود ندارد تا قرآن را تأكید و تثبیت كند. مانند آیه:« حم و الكتاب المبین انا جعلناه قرانا عربیا لعكم تعقلون؛ حاء ،‌میم،‌سوگند به كتاب رونشگر، ما آن را قرآن عربی قرار دادیم، باشد كه بیندیشد»(زخرف/3ـ1) .

5ـ حالات و صفات انسان: یكی دیگر از موضوعات مطرح در آیات قسم،‌حالات مختلف انسان است. خداوند در حقیقت با اشاره به صفات گوناگون انسان،‌او را متوجه ارزشهای والای درونی‌اش می‌كند، به او میفهماند كه هلاكت و سعادت او به دست خودش است و عدم توجه به آن حالات و ارزشها، باعث نگون بختی میشود به طوری كه گاه از حیوانات نیز پست‌تر می‌گردد.

خداوند رمز سعادت انسان را با سوگندهای یازده‌گانه در سوره شمس بیان می‌كند؛ عظمت این امر به حدی است كه انسان با تربیت ،‌تزكیه نفس و پرورش استعدادهای درونی‌اش، می‌تواند خلقت نیكوی خود را حفظ كند و در مرتبه‌ای بالاتر از همه موجودات قرار گیرد. براستی كه سعادت حقیقی او در گروه « تزكیه نفس» است: « و الشمس وضحیها و القمر اذا تلیها و ... فالهمها فجورها و تقویها، قدافلح من زكیها ، و قدخاب من دسها؛ سوگند به خورشید و تابندگی‌اش، سوگند به ماه چون پی(خورشید) رود و ....پس پلیدكاری و پرهیزگاری‌اش را به آن الهام كرد،‌كه هر كس آن را پاك گردانید، قطعاً رستگار شد و هر كه آلوده‌اش ساخت قطعاً درباخت»(شمس/10ـ1).

خداوند در سوره تین با بیان چهار سوگند،‌خلقت انسان را بهترین خلقت معرفی می‌كند و از نظر جسمی و روحی او را در مرتبه‌ای بالاتر از موجودات دیگر قرار می‌دهد. در سوره عادیات یكی دیگر از حالات انسان را ذكر می‌كند؛ خصلت ناسپاسی انسان كه خودش بر آن شهادت میدهد، او را به هلاكت میرساند و علتش تنها «حب مال» است. در سوره عصر بر عاقبت انسان تأكید میكند كه انسانها در ضرر و زیان آشكار هستند ، مگر كسانی كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند.

خلاصه خداوند با اشاره به صفات گوناگون انسان، مسیر هدایت و سعادت جاویدان را از هلاكت مشخص می‌كند.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:41 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

انواع آیات قسم در قرآن

الف ) سوگند به خداوند

 

چنانچه گفتیم فقط یازده آیه قسم به خدا را دربردارد كه در هشت سوره زیر آمده است:

1ـ سوره نساء /65 :« فلاوربك لایؤمنون حتی یحكموك فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجاً مما قضیت و یسلموا تسلیماً ؛ ولی چنین نیست ، به پروردگارت قسم كه ایمان نمیاورند، مگر آنكه تو را د رمورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند، پس از حكمی كه كرده‌ای در دلهایشان احساس ناراحتی نكنند و كاملاً سر تسلیم فرود آورند».

2ـ سوره حجر/92:« فوربك لنسالنهم اجمعین؛ پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهیم پرسید.»

3ـ سوره نحل /56:« ویجعلون لما لایعلمون نصیباً مما رزقناهم تالله لتسئلن عما كنتم تفترون؛ و از آنچه به ایشان روزی دادیم،‌نصیبی برای آنان كه نمی‌دانند می‌نهند. به خدا سوگند كه از آنچه به دروغ بر می‌بافید حتماً سؤال میشود».

4ـ سوره مریم/68 :« فوربك لنحشر نهم و الشیاطین ثم لنحضرنهم حول جهنم جثیاً؛ به پروردگارت سوگند كه آنها را با شیاطین محشور خواهیم ساخت، سپس در حالی كه به زانو درآمده‌اند، آنان را گرداگرد دوزخ حاضر می‌كنیم».

5ـ سوره ذاریات/23:« فورب السماء و الارض انه لحق مثل ماائكم تنحلقون؛ پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین كه واقعاً‌ او حق است همان گونه كه خود شما سخن میكنید».

6ـ سوره معارج/41ـ40 : فلا اقسم برب المشارق و المغارب انا لقادرون ، علی ان نبدل خیراً منهم و ما نحن بمسبوقین؛ (هرگز) به پروردگارت باختران و خاوران سوگند یاد میكنم كه ما تواناییم كه به جای آن بهتر از ایشان را بیاوریم و بر ما پیشی نتوانند جست».

7ـ سوره شمس /7ـ5: والسماء و ما بناها و الارض و ماطعیها ،‌و نفس و ماسواها؛ سوگند به آسمان و زمین و آن كس كه آن را برافراشت ، سوگند به زمین و آن كس كه آن را گسترد، سوگند به نفس و آنكس كه آن را درست كرد».

8ـ سوره لیل /3:« و ماخلق الذكر و الانثی؛ و (سوگند به ) آنكه نر و ماده را آفرید».

محورهای كلی قسم‌ها: خداوند سبحان عظیم‌ترین قسم را به عظیم‌ترین « مقسم به» برای تاكید بر جلیل‌ترین« مقسم‌له» و تاكید خبرهایی كه به واسطه این قسم داده شده است، یاد كرده است. فضای كلی و محورهای این سوگند را در محورهای زیر می‌توان بیان نمود:

1ـ سخن از پیامبر اكرم(ص) و گزارش و تبیین و چگونگی رفتار منافقان كه سعی دارند حقایق را وارونه جلوه دهند.

2ـ خبر از حتمی بودن بر پایی دادگاه عدل الهی.

3ـ استدلال بر واحدانیت و ربوبیت خداوند با بیان نظام متقن و تدبیر در آن.

4ـ بیان عاقبت و سرانجام كار كافران و اشاره به «معاد».

5ـ حقانیت وعده‌های الهی و قطعی و یقینی بودن روز پاداش.

6ـ تأكید بر عظمت و قدرت بی حد و حصر الهی با قسم به ربوبیتی كه خداوند بر مشرق و مغرب دارد.

7- تأكید بر « تزكیه نفس» و معرفی آن به عنوان كلید رستگاری.

8ـ اختلاف در كوشش و تلاش انسانها .

این موارد با در نظر گرفتن فضای كلی سوره‌ها به دست میآید.

ب) سوگند به قرآن

قرآن یكی از مصادیق سوگند الهی است كه در پنج سوره قرآن مسائل مهمی را عرضه كرده است:

1ـ یس/2ـ1:« یس، والقرآن الحكیم؛ یاسین، سوگند به قرآن حكمت‌آموز».

2ـ سوره ص/1: « ص ، والقرآن ذی الذكر؛ صاد، سوگند به قرآن پراندرز».

3ـ سوره زخرف/2ـ1:« حم،‌والكتاب المبین؛ حامیم، سوگند به كتاب روشنگر».

4ـ سوره دخان /2ـ1:« حم، والكتاب المبین، حامیم، سوگند به كتاب روشنگر».

5ـ سوره ق /1:« قاف ق و القرآن المجید؛ سوگند به قرآن باشكوه».

محورهای كلی قسم‌ها: خداوند در پنج سوره مذكور با قسم به قرآن، كتاب هدایت و سعادت، محورهای زیر را میفرماید:

1ـ حقانیت رسالت حضرت رسول (ص) با مطرح نمودن قرآن عظیم و استوار.

2ـ هدایت افكار، شكافتن پرده‌های غفلت و فراموشی به عنوان عامل بدبختی انسانها با نور قرآن.

3ـ تأكید عظمت قرآن با قسم به قرآن روشنگر و تاكید مساله رسالت رسول (ص) و حقانیت آنحضرت .

4ـ اشاره به قرآن بعنوان « خیر كثیر » و «انذار بشر» كه در بردارنده كلیه معارف و برنامه‌های سازنده میباشد.

5ـ تأكید منذر بودن پیامبر (ص) باقسم به قرآن .

با توجه به سیاق آیات، آنچه مورد تاكید و اثبات است امر« رسالت » است كه خداوند با نشان دادن عظمت قرآن به اثبات آن می‌پردازد.

ج ـ سوگند به فرشتگان

فرشته یكی از مصادیق سوگند است كه در چهار سوره به شرح زیر، صفاتی را در قالب سوگند برای آنان رقم زده است:

1ـ سوره صافات/3ـ1:« والصافات صفا، فالزاجرات زجراً، فالتالیات ذكراً ؛ سوگند به صف بستگان ـ كه صفی با شكوه بسته‌اند ـ و به زجر كنندگان ـ كه به سختی زجر می‌كنند ـ و به تلاوت كنندگان (آیات الهی)».

2ـ سوره ذاریات /4ـ1: « والذاریات ذروا، فالحاملات و قرا، فالجاریات یسرا، فالمقسمات امرا؛ سوگند به بادهای ذره‌ افشان و ابرهای گرانبار و سیران و تقسیم كنندگان امور».

3ـ تأكید بر قیامت و رسیدگی به ثواب و عقاب بندگان رابطه والدی و لدی بینخدا و فرشتگان.

4ـ آگاه ساختن قلب بشری از حقیقت « آخرت » با همه حول،‌ هراس و عظمت آن.

د: سوگند به قیامت

خداوندمتعال به « قیامت» كه یك امر قطعی و یقینی است در دو سوره زیر سوگند یاد نموده است:

1ـ سوره قیامت /2ـ1ك« لا اقسم بیوم القیامة‌و لا اقسم بالنفس اللوامة‌؛ نه ! سوگند به روز رستاخیز و نه ! سوگند به وجدان سرزنشگر».

2ـ سوره بروج / 3ـ1:« والسماوات البروج، والیوم الموعود و شاهد و مشهود؛ سوگند به آسمان آكنده از برج و به روز موعود و به گواه و مورد گواهی».

محورهای كلی قسم‌ها: خداوند برای آنكه به انسان بفهماند جهان بیهود و عبث نیست و معاد و قیامت حتمی است بارها با بیان سرگذشت اقوام و سوگندهای عظیم، بر این امر تأكید كرده است . دو نمونه سوگند استوار بالا در بیان وقوع و تحقق قیامت چنین آمده است:

1ـ با سوگند و تاكید بر نفس لوامه كه همان قیامت صغری است بر قیامت كبری تاكید میكند.

2ـ با سوگند به آسمان دارای بروج، روز موعود و شاهد و مشهود؛ محاسبه اعمال در روز قیامت را حتمی معرفی می‌كند.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:43 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

پ ) سوگند به هستی

سوگند به مخلوقات و به عبارت دیگر سوگند به هستی كه از مصادیق سوگندهای قرآنی است، در همه قرآن فقط یكبار آمده است:

1ـ سوره حاقه /38ـ39 :«فلا اقسور بما تبصرون، و ما لا تبصرون ؛ پس نه (چنان) است كه می‌پندارید، سوگند یاد میكنم به آنچه می‌بینید، و آنچه نمی‌بینید».

محور كلی قسم: در این قسم،‌با سوگند به تمام مخلوقات هستی،‌عظمت و صدق و راستی « قرآن» و حقانیت رسول اكرم(ص) را مورد تأكید قرار می‌دهد . خداوند به تمام مخلوقاتش و به « هستی» سوگند یاد كرده است زیرا نظام واحد و حاكم بر عالم، نظامی است كه اجزای آن به هم مرتبت است و حكم بر وحدانیت مانع و حركت تمامی اجزاء به سوی خداوند میكند. از سوی دیگر با این سوگند، انسان را به تفكر و امیدرد و متوجه جهانی غیر مادی میكند و به او می‌فهماند كه هر چیزی كه قابل رویت نباشد، دلیلی بر انكار آن نیست.

خلاصه، «قرآن» كتاب تدوین الهی و «هستی» كتاب تكوین الهی است.

ت) سوگند به شب و روز

دو پدیده عظیم و شگرف « شب و روز» یكی از مصدیق سوگندهای الهی است كه در هفت سوره زیر به آنها سوگند یاد كرده، تا از این رهگذر و به كارگیری قدرت اندیشه و تفكر آنان بر معرفت آنان بیفزاید:

1ـ سوره مدثر/34ـ32 :« كلا و القمر، و الیل إذا أدبر، و الصبح اذا أسفر؛ نه چنین است (كه می‌پندارید!) سوگند به ماه و سوگند به شامگاه چون پشت كند،‌و سوگند به بامداد چون آشكار شود».

1ـ2ـ سوره تكویر/16ـ15:« فلااقسم بالخس ، الجوار الكنس؛ نه،‌نه ! سوگند به اختران گردان،(كز دیده) نهان شوند و از نوآیند».

2ـ2ـ سوره تكویر/18ـ17:« والیل اذا عسعس ، الصبح اذا تنفس؛ سوگند به شب چو پشت گرداند، سوگند به صبح چون دمیدن گیرد ».

3ـ سوره انشقاق /18ـ16:«فلا اقسم بالشفق، والیل و ماوسق، والقمر اذا تسق؛ نه،‌نه، سوگند به شفق، سوگند به شب و آنچه فرو پوشاند ، سوگند به ماه چون (بدر ) تمام شود».

4ـ سوره فجر /2ـ1:«والفجر، ولیال عشر؛ سوگند به سپیده دم و شبهای ده‌گانه».

1ـ5ـ سوره شمس /1:«والشمس واضحیها؛ سوگند به خورشید و تابندگی‌اش».

2ـ5ـ سوره شمس /4ـ2:« والقمراذا قلیها،‌و النهار اذا جلیها، و الیل اذا یغشیها؛ سوگند به مه چون پی (خورشید) رود،‌سوگند به روز چون (زمین را) روشن گرداند، سوگند به شب چون پرده بر آن پوشد».

6ـ سوره لیل /2ـ1:« والیل اذا یغشی، والنهار اذا تجلی؛ سوگند به شب چون پرده افكند،‌سوگند به روز چون جلوه‌گری آغازد».

7ـ سوره ضحی/2ـ1:« والضحی والیل اذا سجی؛ سوگند به روشنایی روز، سوگند به شب چون آرام گیرد».

محور كلی قسم‌ها: چنانچه گفتیم، خداوند به دو پدیده شب و روز؛ به شب آن هنگام كه گسترده می‌گردد و همه چیز را غرق تاریكی میسازد و به روز در آن هنگام كه تجلی یافته و همه چیز ظاهر و آشكار می‌گردد،‌سوگند یاد كرده و معارف و معرفتهی حقیقی و مهمی را بیان نموده است. چند نوع از محوریت‌های این معارف عبارتند از:

1ـ در شب نشانه‌های روشنی كه بر ربوبیت و حكمت و علم خالق آنان و عنایت او نسبت به مخلوقاتش دلالت دارد وجود دارد.

2ـ صلابتها و عظمتهای سوگند پشتوانه‌ای برای تأكید بر « نبوت» رسول اكرم(ص) میباشد.

3ـ اشاره به تسلیم آسمان و زمین در برابر خداوند برای خطاب به انسان و القای خشوع در قلب او.

4ـ انتقال پی در پی شب و روز مصداقی بارز برای انتقال حالت پی در پی در انسان (طبقاً عن طبق) و به طور كلی اشاره به اینكه جهان هستی در حال تغییر و تحول است.

5ـشب و روز از بزرگترین نعمت‌های الهی است چنانچه اگر تنها یكی از آن دو بود هستی و حیت مختل میگشت.

6ـ با سوگندهای با عظمت به مخلوقات عظیم«خورشید، ماه ، شب، ...» بیان میدارد تنها راه رسیدن به سعادت و رستگاری جاوید «تزكیه نفس » است .

7ـ انسان كوششهای پراكنده دارد و برای سعادت نیاز به هدایت رهبر و راهنمایی دارد تا از ضلالت به هدایت درآید .

م) سوگند به آسمان

از نشانه‌های با عظمت دیگر الهی كه ناشناخته‌هایش فراوان است سوگند به آسمان است كه در پنج سوره زیر آمده است:

1ـ سوره ذاریات/7:« والسماء ذات الحبك؛ سوگند به آسمان مشبك».

2ـ سوره طور/201:« والطور و كتاب مسطور؛ سوگند به طور و كتابی نگاشته شده».

3ـ سوره بروج /1:« والسماء ذات البروج ؛ سوگند به آسمانهای دارای برج‌های بلند».

4ـ سوره طارق/3ـ1:« والسماء و الطارق، و ما ادریك ما الطاریق، النجم الثاقب؛ سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد، تو چه دانی كه اختر شبگرد چیست؟ آن اختر فروزان».

5ـ سوره شمس/5:«والسماء و مابینها؛ سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت».

محور كلی آیات قسم: محور كلی این قسمها را چنین میتوان بیان كرد:

1ـ آسمان راهها و مسیرهای گوناگون و متعددی برای ستارگانش دارد و خداوند با سوگند به آسمان، اختلاف و تشتت مشركان را در راههای متعددی كه دارند، پوچ و بی‌اساس معرفی میكند.

2ـ پنج پدیده مهم و عظیم«طور، كتاب سطور (رق منثور)، سقف ، مرفوع ،‌بیت معمور، بحر مسجور».

نشانه‌های قدرت خداوند در عالم تكوین و تشریع و بیانگر ایننكته است كه ، خداوند قادر بر انجام هر كاریست .

3ـ سوگندها با ضرباتی پی در پی بر حس بشری، او را از خواب غفلت بیدار میكند و به هوش میآورد.

4- هر نفسی نگهبانی و محافظی دارد و وجود« محافظان الهی» بر وقوع قیامت تاكید دارد.

5ـ سعادت جاویدان و اخروی همان سعادت حقیقی است كه فقط در سایه « تزكیه نفس» به دست میآید.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:44 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

ی) سوگند به ستاره

 

در قرآن درچهار سوره زیر به « ستاره» سوگند یاد شده است:

1ـ سوره نجم/1: «والنجم اذا هوی؛ سوگند به اختر چون فرود میآید».

2ـ سوره واقعه /75: «فلااقسم بمواقع النجوم؛ نه (چنین نیست كه می‌پندارید) سوگند به جایگاههای ستارگان».

3ـ سوره تكویر/19ـ15ك« فلا اقسم بالخنس ، الجوار الكنس، والیل اذا عسعس ، الصبح اذا تنفس،‌انه لقول رسول كریم؛ نه، نه! سوگند به اختران گردان، نهان شوند واز نوآیند،‌سوگند به شب چون پشت گرداند،‌سوگند به صبح چون دمیدن گیرد، كه (قرآن) سخن فرستاده بزرگواری است».

4ـ سوره طارق/4ـ1:« والسماء و الطارق، و ماادریك ما الطارق، النجم الثاقب، ان كل نفس لما علیها حافظ؛ سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد، و تو چه میدانی كه اختر شبگرد چیست؟ آن اختر فروزان هیچ كس نیست مگر آنكه نگاهبانی بر او ( گماشته شده) است».

محور كلی قسم‌ها: خداوند با قسم به حالات مختلف ستاره امور مهمی را تأكید می‌ورزد از جمله:

1 چنانچه ستاره در دل شب تاریك راه را برای مساف در راه مانده روشن و به سوی مقصدش هدایت می‌كند تا مسیر اصلی را باز شناسد، پیامبر (ص) همچون ستاره‌ای درخشان انسانها را از جهل و نادانی به سوی كمال و سعادت واقعی هدایت می‌كند.

2ـ خداوند سبحان با قسم به جایگاه ستارگان در تثبیت و تقریر حقیقت حق بودن قرآن و اینكه قرآن از طرف رب‌العالمین است مورد تأكید قرار میدهد.

3ـ یقینی و قطعی بودن سخنان قرآن و اینكه در قرآن سخنان هزل و بیهوده راه ندارد.

4ـ نظم و ترتیب خاص ستارگان، بیانگر وجود فاعلی مختار و مقتدر است كه به انجام هر كاری قادر و تواناست .

ن) سوگند به مكه

مكه محل فرود وحی، خانه خدا كعبه بوده كه در طول تاریخ نیز همواره مقدس و مورد احترام بوده است، در قرآن در دو سوره زیر سوگند به آن یاد شده است:

1ـ سوره بلد/1:« لا اقسم بهذا البلد؛ سوگند به این شهر (مكه)».

2ـ سوره تین/3:« و هذا البلد الأمین؛ و (سوگند به ) این شهر امن و امان».

محورهای كلی آیات :شرافت مكه از دو جهت میباشد: اولاً وجود كعبه، ثانیاً حضور پیامبر(ص).

از جمله مواردی كه با قسم به شرافت مكه بیان میشود عبارتند از :

1ـ خداوند با سوگند به شهر مكه و رابطه پدری و فرزندی كه میان حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل(ع) برقرار است وبا بیان عظمت و شرافت حضرت رسول (ص) در آیه‌ای جداگانه حقیقتی مهم را مورد تاكید قرار میدهد و آن اینكه خداوند طبیعت و خلقت انسانها را در سختی آفریده، و در دنیا راحتی كامل وجود ندارد و باید در برابر سختیها صبر نماید.

2ـ سوگند به چهار امر مهم«تین، زیتون، طور سینین، بلد امین» برای تأكید به این امر مهم است كه : آفرینش انسانها در بهترین و نیكوترین حالت آن است و انسان كاملترین مخلوقات است.

و) سوگند به عصر

در قرآن در سوره‌ای كوتاه به همین نام، تمامی معارف قرآنی جمع شده است و در حقیقت برنامه جامع و كاملی برای سعادت انسان تنظیم و آرائه نموده است.

1ـ سوره عصر/1: «والعصر؛ سوگند به عصر».

محور كلی قسم: در این سوره كوچك، سه آیه یك روش و نظام كامل برای زندگی بشر تجسم یافته است . تمام انسانها در خسران هستند، مگر كسانی كه متصف به چهار خصوصیت هستند: 1ـ ایمان 2ـ عمل صالح 3ـ سفارش به حق 4ـ سفارش به صبر.

خداوند با قسم به عصر ضرر و زیان و خسران واقعی را در از دست دادن «عمر» بدون ثمر نیك بیان میدارد.

د) سوگند به قلم:

از مهمترین رویدادهای زندگی بشر، پیدایش خط ونگارش بود. ارزش«قلم» تا بدانجا سمت كه خداوند متعال در نخستین آیات خود از خواندن و اهمیت تعلیم و تعلم سخن می‌گوید، اقرأ باسم ربك الذی خلق، ... اقرأ و ربك الاكرم، الذی علم بالقلم،‌علم الانسان مالم یعلم(علق:5ـ1). شروع وحی الهی با آیات اینچنینی اهمیت بعد فرهنگی را در دین مبین اسلام نشان می‌دهد و با سوگند در سوره‌ای به همین نام ارزش و عظمت بیشتری را برای «تعلیم و تعلم» بیان كرده است.

1ـ سوره قلم /1:« ن و القلم و مایسطرون؛ نون، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسد».

محور كلی قسم : خداوند در این سوره با قسم به قلم، بر «نبوت و رسالت» تاكید و تهمت جنون را از ساحت مقدس پیامبر اكرم(ص) نفی میكند. معجزه دین آخرین و پیامبر خاتم(ص) « قرآن» است كه در حقیقت با قلم الهی در لوح محفوظ نگاشته شده است، و فردمجنون هیچگونه آشنایی با قلم و نوشتن ندارد.

ر)سوگند به پیكارگران

پیكارگران،‌ اسبان مجاهدان راه خدا، لحظات یورش و جنگ آنان با كفار یكی دیگر از مصادیق سوگند میباشد كه در سوره زیر آمده است:

1ـ سوره عادیات /1: « والعادیات ضجا؛ سوگند به اسبانی كه با همهمه تازانند».

محور كلی قسم: قرآن دو گروه از انسانها را معرفی میكند: انسانهایی كه در مسیر جهاد بی‌پروا وایثارگرانه به پیش میروند و از هیچگونه فداكاری مضایقه ندارند،‌با جان و مال در راه خدا قیام می‌كنند. در مقال این گروه انسانهایی هستند كه « بخیل و ناسپاس» هستند؛ نه تنها ایثار نمی‌كنند بلكه به خاطر علاقه شدید به مال دنیا، كفران نعمت نیز می‌كنند. قرآن با سوگند به صحنه‌های هولناك جنگ گروه اول،‌صحنه‌های پر هراس روز قیامت را یاد آور شده و بیان میدارد كه در آن روز این دو گروه نهانشان آشكار می‌گردد.

ز) سوگند به جان پیامبر(ص)

قسم به جان پیامبر(ص) از یكسو نشانه عظمت و محبوبیت حضرت در پیشگاه الهی است و از سوی دیگر نشانگر تا استواری سخنان مشركان درباره آن حضرت و نسبتهای ناروایی چون «جنون، ساحری، شاعری، ...» به پیامبر (ص) است.

1ـ سوره حجر/72:« لعمرك اتهم لفی سكرتهم یعمهون؛ به جان تو سوگند، كه آنان در مستی خود سرگردان بودند .

محور كلی قسم: بر این محوریت است كه جان و حیات پیامبر (ص) و همچنین شیوه زندگی ایشان بهترین میزان شناسایی«حق و باطل» و « ایمان و كفر» است. افرادی كه از این رهبر بزرگ الهی و پیامبر راستینش پیروی كنند، حیات جاودان و زندگی سعادتمندانه دو جهان را به دست می‌آورند و هر كس كه پیامبر (ص) را نشاخته و از تعالیم حیاتبخش ایشان پیروی ننمایند، راه غفلت و كفر و باطل را پیموده و در دو جهان گمراه و زیانكار است.

ق) اجتماع سوگند با شرط

از جمله كاربردهای سوگند در قرآن كریم، همراه بودن قسم با شرط است. مانند:

« واقسموا بالله جهد ایمانهم لئن جاءتهم أیة لنؤمنن؛ و با سخت‌ترین سوگند‌هایشان، به خدا سوگد خوردند كه اگر معجزه‌ای بر آنان بیاید، حتماً بدان می‌گروند».

نتیجه:‌ سوگندهای قرآنی از وجوه اعجاز قرآن و سرشار از آموزه‌های ارزشمند است. سوگند در كلام شیوه‌ای است به درازای عمر بشر و براس اتوار سازی دیدگاهها و باورها. قرآن نیز از این شیوه بهره جسته اما بنیاد آن را دیگرسان ساخته است.

خداوند در آیات قرآن با روشهای مختلف ، گاه با ادله و برهان و گاه با بیان سرگذشت پشتیبان و گاه با بیان سوگندهای عظیم اصول سه گانه دین را (توحید، نبوت، معاد) به اثبات رسانده و مورد تاكید قرار داده است. خداوند متعال حجم بیشتری از آیات را به خود اختصاص داده، سوگندهایی نیز از زبان بندگان خود ( اعم از مؤمن و كافر) و یا ابلیس بیان شده است .

خداوند با این سوگندها از یكسو انسان را به تفكر و تدبر در امور عظیم فرا میخواند و از سوی دیگر جا این سوگندها اصول اساسی دین (توحید ، نبوت، معاد) را به اثبات میرساند تا جای هیچ شك و شبه‌ای برای انسانهای دیرباور باقی نماند. خداوند با قسم به ملائكه عظیم و با اقتدارش « توحید» را ، با سوگند به قرآن، « نبوت» را و با سوگند به « طور، كتاب مسطور، بیت معمور، ...»، «معاد» را از امور محقق و حتمی الوقوع معرفی كرده است. سوگندهای قرآنی اكثراً از آیات مكی اند و این نشان میدهد كه خداوند درابتدای نزول قرآن با اهل مكه به شیوه استدلال سخن نگفته است؛ زیرا زمینه این گونه بحثها نبوده و از سوی دیگر در نزد اعراب سوگند یاد كردن رواج داشته است؛ لذا خداوند با این شیوه بیانی با آنان سخن گفته است تا دل آنان را نرم و توجه آنان را به آیات الهی جلب نماید.

 

http://shafaqna.com/persian

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:44 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:سوگند و قسم در قرآن

 

آیا سوگند به غیر خدا جائز است؟

 
 

آیا سوگند به غیر خدا جائز است؟

 

شفقنا (پایگاه بین المللی همکار یهای خبری شیعه)  – در پاسخ به این گزاره که " معمولاً مسلمانان و به ويژه شيعيان، به غير خدا سوگند ياد مى كنند، آيا چنين سوگندى جايز است؟" آیت الله سبحانی در پایگاه خود پاسخ داده اند:

پاسخ

در مقام فصل خصومت و قضاوت، جز سوگند به خدا، چيزى كارساز نيست. فقط سوگند به خدا و اسماى حسناى او مى تواند منكر را تبرئه كند، و اما در غير اين مقام، قرآن مجيد، قريب 40 سوگند به غير خدا دارد، و هدف از سوگندهاى قرآن يكى از دو چيز است:

1. سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز در سوره«الشمس» براى راهنمايى انسان به رموز آفرينش و عظمت آن در اين دو موجود است. خدا با اين سوگندهاى متوالى در انسان، ايجاد انگيزه كرده كه با پى گيرى با عظمت خلقت، آشنا شود. به همين سبب، در جاى ديگر  مى فرمايد:

( الذين يذكرون الله قياماً وقعوداً وعلى جنوبهم ويتفكرون فى خلق السموات والأرض... ). [205]

«همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيده اند، ياد مى كنند; و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند...».

2. سوگند به موجودى غير خدا به خاطر تكريم و تقديس او، چنان كه مى فرمايد:

( لعمرك إنّهم لفى سكرتهم يعمهون ). [206]

«به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند!»

خدا در اين آيه، به جان پيامبر، سوگند مى خورد، اگر واقعاً سوگند به غير خدا آن هم به منظور اظهار قداست و كرامت چيزى، حرام يا قبيح و زشت بود، چرا خدا خود به اين كار دست مى زند؟ قرآن كتاب هدايت است نه ضلالت. بنابراين، سوگند خوردن به امامان و انبيا، نوعى اظهار كرامت و قداست و پاكى آنهاست، علاوه بر اين، يك نوع اظهار علاقه به اين انسانهاى كامل است.

شگفت اينجاست كه وهابيان كه سوگند به غير خدا را تجويز نمى كنند، ولى در صحيح مسلم مى خوانند كه پيامبر بارها به جان پدر كسى سوگند خورده است، اينك متن روايات:

1. مسلم در صحيح خود نقل مى كند كه:

«جاء رجل إلى النبي فقال: يا رسول الله، أيّ الصدقة أعظم أجراً؟

فقال: أما وأبيك لتنبأنّه، أن تصدِّق وأنت صحيح شحيح، تَخشى الفقر وتأمل البقاء». ( [207])

«مردى حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و گفت: اى پيامبر خدا، پاداش كدام صدقه بزرگتر است؟

فرمود: سوگند به پدرت از آن آگاه مى شوى و آن اين كه صدقه دهى در حالى كه سالم هستى و به آن حرص دارى، از فقر مى ترسى و به فكر زيستن در آينده هستى».

2. مسلم در صحيح خود نقل مى كند كه:

«جاء رجل إلى رسول الله ـ من نجد ـ يسأل عن الإسلام، فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله) :خمس صلوات فى اليوم والليل.

فقال: هل عليّ غيرهنّ؟ قال:لا... إلاّ أن تطوع، وصيام شهر رمضان.

فقال: هل عليّ غيره؟

قال: لا... إلاّ أن تطوع، وذكر له رسول الله الزكاة.

فقال الرجل: هل عليّ غيره؟ قال: لا... إلاّ أن تُطوّع. فأدبر الرجل وهو يقول: والله لا أزيد على هذا ولا أنقص منه. فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : أفلح ـ و أبيه ـ إن صدق. أو قال: دخل الجنة ـ وأبيه ـ إن صدق. ( [208])

«مردى از اهل نجد به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد و از اسلام سؤالاتى نمود، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود پايه هاى اسلام امور زير است:

الف. پنج نماز در روز و شب، مرد نجدى گفت: آيا غير از اينها باز نمازهايى هست؟

فرمود: بلى! به طور مستحب.

ب. روزه ماه رمضان، آن مرد پرسيد، غير از آن باز روزه اى هست؟

فرمود: به طور مستحب.

ج. زكات، آن شخص پرسيد آيا زكات ديگرى هست؟

فرمود: به طور مستحب.

آن مرد حضور پيامبر را ترك كرد در حالى كه مى گفت نه كم مى كنم و نه زياد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر پدر وى سوگند ياد كرد و گفت: سوگند به پدرش رستگار مى شود، اگر راست بگويد.

يا فرمود: به پدرش  سوگند كه اگر راست بگويد وارد بهشت مى شود».

 


[205] . آل عمران/ 191. 
[206] . حجر/ 72. 
[207] . صحيح مسلم، ج3، ص 94، باب أفضل الصدقة از كتاب زكات. 
[208] . صحيح مسلم، ج1، ص 32، باب ما هو الإسلام.

 

www.shafaqna.com

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 بهمن 1391  10:45 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها