بیوگرافی و زندگینامه
مهرداد اول در سال 171 به تخت اشکانی تکيه زد، هرچند که امروزه تاريخ دقيق جلوس او مورد ترديد است و تحقيقات جديد، سال 165 پ م را نيز پيشنهاد میکند. از حداقل ده سال اول سلطنت او خبر موثقی نداريم و به نظر میآيد که بيشتر وقت او به مستحکم کردن قدرتش در پارت و هيرکانی (يعنی تمام قلمرو او در آنزمان) گذشته است.
در اين زمان، دولت سلوکی در آشوب بهسرمیبرد. پادشاه سلوکی، آنتيوخوس چهارم اپيفانوس که توانسته بود مصر را فتح کند، به دستور روم، قدرت جديد مديترانه، مجبور به ترک مفتضحانه آنجا شده بود. تلاشهای او در بهدستآوردن دوبارهی قدرت در ايالات شرقی (ماد و عيلام) نيز کمابيش ناموفق بود و فقط توانسته بود يکی از سردارانش به نام تيمارخوس را به حکومت ماد بگمارد. مرگ آنتيوخوس چهارم در سال 164 پ م در گابه (جی، اصفهان) باعث بروز درگيریهايی در امپراتوری سلوکی برسر جانشينی او شد. در آخر سلطنت سلوکی به دمتريوس دوم تعلق پيدا کرد که در زمان او، جنگهای مهرداد برای کسب ماد و بين النهرين اتفاق افتاد.
در اين مدت، مهرداد توانسته بود با گسترش قدرت خود در شرق، به ايالت درنگيه (زرنج) نيز دست پيدا کند و در شمال غرب، قدرت خود را بر تپورستان (تبرستان يا مازندران امروز) اعمال کند. در اين زمان، سلطنت بلخی-يونانی«اوتيدم» نيز به دو قسمت تقسيم شده بود و شاخهی شرقی آن در زير حکومت دمتريوس، پسر اوتيدم، در شمال هند حکومت میکرد، در حالیکه در خود بلخ، غاصب جديدی به نام اوکراتيدس، حکومت را به چنگ آورده بود. مهرداد اول در اين زمان اقدامی برعليه پادشاهان يونانی بلخ نکرد و تنها به مستحکم کردن مرزهای شرقی خود پرداخت. دور نيست که حملهی بعدی سکاها به بلخ را تحت تاثير تشويقهای مهرداد بدانيم که از سکاهای همخون خود (فراموش نکنيم که پرنیها، اجداد مهرداد، خود از قبايل صحراگرد نزديک به سکاها بودند) برای ضربه زدن به مقدونیها کمک خواسته.
بههرحال، اولين پيشرفت بزرگ مهرداد، حمله به ماد در سال 148(يا 145) پ م بود. پيش از اين تاريخ، تيمارخوس، حاکم سلوکی ماد، برعليه آنتيوخوس ششم و الکساندر بالاس شورش کرده بود و خود را پادشاه مستقل ماد خوانده بود. منابع يونانی برسر مسئله خلع تيمارخوس متفقالقول نيستند. برخی از روايات (از جمله يوستينوس) خبر از شکست او به دست مهرداد میدهند، در حالیکه روايات ديگر، خلع او را به دمتريوس اول سلوکی نسبت میدهند و مهرداد را شکستدهنده حاکم سلوکی میدانند که دمتريوس برای ماد تعيين کرده بود.
بههرصورت، در سال 145 پ م، ماد قطعا" جزء قلمرو مهرداد اول بوده که حاکمی پارتی بر آنجا گمارده است (يونانی: باکازيس؛ احتمالا" بغزاد در پارتی). فتح ماد به معنی همسايه شدن شاهنشاهی پارت با بابل و عيلام، دو مرکز مهم اقتصادی و سياسی در آن زمان بود. در سال 142 يا 141 پ م، مهرداد موفق به فتح سلوکيه-بر-دجله (پايتخت شرقی سلوکيان) و بابل شد و به عنوان شاه بابل و «شاهنشاه» تاجگذاری کرد و سکه زد.
در اين زمان، خبر حمله سکاها به مرزهای شمال شرقی به غرب کشور رسيد. مهرداد خود با قسمتی از نيروهايش به پارت بازگشت تا برعليه سکاها ايستادگی کند و اختيار نيروهای غربی را به سرداران و اشراف داد. اين مسئله به عنوان نخستين نمونهی دخالت اشرافيان پارتی در اداره حکومت اشکانی، مورد توجه خاص است. لشکريان پارت در سال 141 پ م، سپاهيان کامناسکرس، پادشاه عليمائيد، را که به آپاميا حمله کرده بودند شکست دادند و شهر شوش را به تصرف درآوردند و به نام مهرداد سکه زدند، عملی که به معنی دستنشاندهشدن سلطنت عليمائيد بود.
در سال 140، دمتريوس دوم، پادشاه سلوکی، به درخواست يونانيان بابل، به بينالنهرين حمله کرد و خيال داشت که قدرت سلوکی را به اين منطقه بازگرداند. لشکريان دمتريوس در 139 از پارتی ها شکست سختی خوردند و شخص پادشاه سلوکی به اسارت درآمد و به هيرکانی (گرگان)، نزد مهرداد فرستاده شد. مهرداد که میدانست خواهد توانست از وجود دمتريوس استفاده کند، او را در دربار خود نگاه داشت و دخترش «گلگونه» (روذوگونه در يونانی) را به ازدواج او درآورد.
مهرداد اول، بزرگترين فاتح اشکانی، در سال 138 پ م در گرگان درگذشت و سلطنت را به پسر ارشدش فرهاد دوم واگذار کرد. سلطنت مهرداد، آغاز دولت اشکانی به معنی يک شاهنشاهی بود و اقدامات او در اداره کشور و بخصوص سياستهای او در مورد يونانیها، الگويی برای جانشينان او شد.