آیا حکومت سعودی جدای از وهابیت است؟
صد سۆال از وهابیان(٣)
-21- اگر در مورد محبت اهل بیت علیهمالسلام صداقت دارید، چرا بر مبنای محبت اهل بیت علیهم السلام ، تقریب بین مذاهب را مطرح نکرده و از آن حمایت نمیکنید؟
-22- آیا حکومت سعودی جدای از وهابیت است یا میتوان آن را به عنوان یک جزء لاینفک وهابیت در نظر گرفت؟ اگر این همبستگی بین آلسعود و وهابیان وجود دارد، خود، نشانه گمراهی وهابیت است زیرا یک مکتب عقیدتی علیالقاعده باید جدا از منافع حاکمان کشورها بتواند به تبلیغ بپردازد اما وهابیت از همان روزهای نخست تبلیغ خود در دامان آل سعود پرورش یافته است.
بیشتر بدانیم
بررسی تاریخچه پیدایش و توسعه وهابیت نشانگر این حقیقت است که وهابیت از ابتدا با حکومت آل سعود عجین شده است. اساسا پیمان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود (درسال 1157 قمری برابر 1744 میلادی) بود که باعث گسترش وهابیت بر مبنای جنگ افروزی و تسخیر شهرهای مختلف عربستان گردید. (گویی وهابیان با کفار میجنگیدند!) بنابراین نقدهایی که بر روش آلسعود وارد میشود دقیقا بر وهابیت نیز تطبیق پیدا میکند زیرا آنها دو روی یک سکه هستند.
وهابیان در کشورهای دیگر نیز همین روش را بکار گرفته اند، به عنوان مثال در پاکستان یک شاخه تروریستی و یک شاخه تبلیغی ایجاد نمودهاند و به اقتضای شرایط موجود از هر یک از آنها استفاده میکنند.
-23- چرا شما علاوه بر قرآن و سنت که مبنای اعتقادی اکثریت مسلمانان است، پیروی از سلف را به عنوان مبنایی جدید مطرح کردهاید؟ آیا این بدعت نیست؟
بیشتر بدانیم
سلفیان بر رجوع به فهم و نظر سلف صالح برای دستیابی به حقایق دینی اصرار میورزند. اما آنها در این موضوع دچار خطائی مبنایی شدهاند. زیرا آنان خود را اهل حدیث دانسته و بیشتر تکیه آنها بر روایات است. چگونه چنین گروهی استنباط سلف صالح را میتوانند در کنار قرآن و حدیث به عنوان یک رکن سوم دریافت حقایق دینی مطرح کنند؟ از سوی دیگر مطرح کردن مبنایی همارز قرآن و روایات، بدعتی آشکار در دین است که سلفیان به آن دچار شدهاند.
دیدگاه خاص محمد بن عبدالوهاب که در صفحات اول کشف الشبهات بر آن اصرار میورزد، ( که نشاندهنده سطحی نگری است و حتی بی سوادی و آشنا نبودن با آیات قرآن کریم است.) این است که اساسا آیات شرک در قرآن در مواردی همانند اعتقاد به توسل و شفاعت و امثال آن نازل شده است و در قرآن با کسانی که خدا را به هیچ عنوان قبول ندارند و توحید و اعتقاد به وجود خدا را انکار میکنند، محاجه نشده است. حتی کفر نیز بر مبنای عقاید محمد بن عبدالوهاب در همین زمینه تحقق مییابد و مقصود از کافرین هم قائلین به توسل و شفاعت و امثال اینگونه اعتقادات هستند
به علاوه اگر مبنا سلف صالح باشند، فقه حنفی باید بر فقه حنبلی فضیلت و برتری داشته باشد زیرا حدود صد سال قبل از آن ارائه شده است در حالی که سلفیان پیرو احمد بن حنبل هستند.
اگر هم سلفیان ادعا میکنند که ما به استنباط سلف صالح از قرآن و روایات تکیه میکنیم، این سخن با روش آنها در رجوع به آیات و روایات که اساسا عقلی نیست و مبتنی بر نقل است، در تعارض خواهد بود. زیرا در فضای تعقل و بررسی عقلی آیات و روایات است که استنباط معنا مییابد.
24- چرا شما غیر از صحیح مسلم و بخاری، سایر کتب اهل سنت را مخدوش و غیر قابل استناد دانسته و حتی در صحیح بخاری نیز احادیث را دستهبندی کرده و صحت همه روایات آن را نمیپذیرید؟ آیا این به این دلیل نیست که تنها فتوای علمای وهابی را به عنوان ملاک برای مسلمانان مطرح کرده و نظر خود را جایگزین نظر قرآن و سنت، نمائید؟
بیشتر بدانیم
وقتی همه مبانی مورد نقد قرار گرفت، وقتی که مبنای اصلی روایات باشد و آن نیز مورد خدشه قرار گیرد، نتیجه آن این است که ملاک، فتوای علمای وهابی خواهد شد و این هدف اصلی وهابیان است. آنان میخواهند تنها عقاید بدعت آلود خود را که حتی اهل سنت نیز با آن مخالف هستند مبنای عقاید و اعمال مسلمین قرار دهند به همین دلیل هر مبنای دیگری را بیاعتبار میسازند.
-25- چرا گمان میکنید که عقاید شما به دیدگاههای توحیدی اسلام و قرآن نزدیکتر است؟ در حالی که عقاید مسلمانان ملاک مشخصی دارد که قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. چنانچه عقاید شما را در ترازوی نقد گذاشته و با قرآن و سنت آن را محک زنیم به بیپایگی مبانی وهابیت آگاه خواهیم شد. ملاک دینداری، پیروی از فرامین خداوند متعال است نه پیروی از کوردلانی همچون محمد بن عبدالوهاب که جز تأویل آیات قرآن آنهم به شیوهای ناشیانه، هنری ندارند.
از آن گذشته، نتیجه 250 سال تاریخ وهابیت چه بوده است؟ این چه توحیدی است که ثمره آن قتل و کشتار مسلمین است. به گونهای که حتی در میان جوامع دیگر که ادعای دینداری نیز ندارند چنین کشتاری کمسابقه بوده است. این نتیجه، عملا بطلان آن عقاید افراطی را آشکار میسازد.
توحید وهابیت جز خشونتگرائی ارمغانی برای بشریت نداشته است.
26– چرا مدعای اصلی شما در زمینه کفر و شرک در آیات قرآن، مساوی دانستن کفر و شرک با اعتقاد به توسل و شفاعت است. این عقیده شما متناقض با تمامی آیات قرآن و روایات است؟
بیشتر بدانیم
دیدگاه خاص محمد بن عبدالوهاب که در صفحات اول کشف الشبهات بر آن اصرار میورزد، (که نشاندهنده سطحی نگری و حتی بی سوادی و آشنا نبودن با آیات قرآن کریم است.) این است که اساسا آیات شرک در قرآن در مواردی همانند اعتقاد به توسل و شفاعت و امثال آن نازل شده است و در قرآن با کسانی که خدا را به هیچ عنوان قبول ندارند و توحید و اعتقاد به وجود خدا را انکار میکنند، محاجه نشده است. حتی کفر نیز بر مبنای عقاید محمد بن عبدالوهاب در همین زمینه تحقق مییابد و مقصود از کافرین هم قائلین به توسل و شفاعت و امثال اینگونه اعتقادات هستند.
تأملی در مورد قرآن به خوبی اشتباه وهابیان را در این مورد آشکار میسازد.
در قرآن کریم گروههای مختلفی مورد نقد قرار گرفتهاند که البته یکی از آنها میتواند کسانی باشد که در مورد اولیاء غلو میکنند و این نکته ای است که از نظر محمد بن عبدالوهاب پنهان مانده است و این مطلب، سطح سواد و تسلط او و امثال او را بر آیات قرآن آشکار میسازد.
کتبی که در زمینه نقد دیدگاه وهابیان در مورد شرک نگاشته شده است به خوبی عمق ضلالت آنان را آشکار میسازد.
27- چرا از گفتگو با سایر علمای اهل سنت پرهیز کرده و با عالمان مخالف خود از اهل سنت، مانند علمای الازهر گفتگویی بر پایه تفاهم و هماندیشی انجام نمیدهید؟ مگر شما مسلمان نیستید و یا غیر از خود را مسلمان نمیدانید؟
28- چرا جماعت بریلوی را تکفیر میکنید؟
وهابیان مذهبی جدای از سایر مذاهب اسلامی هستند زیرا آنها فقه و اعتقادات مخصوص به خود را دارند که با فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت متفاوت است. همچنین عقایدی دارند که متمایز از عقاید اهل سنت است و تکفیر گرائی جزء لاینفک آن است
بیشتر بدانیم
بریلوی، نام گروهی است که در میان مسلمانان اهل سنت هندوستان در قرن نوزدهم ایجاد گردید. این گروه دارای مواضع انتقادی نسبت به سیاستهای انگلیس و همچنین وهابیت بود. یکی از رهبران این گروه احمد رضا خان بریلوی بود. وهابیان در نوشتههای خود به جای بحث و گفتگو با این گروه اهل سنت، به تکفیر آنان پرداختهاند.
29- چرا خود را به عنوان یکی از مذاهب اهل سنت، معرفی نمیکنید؟
بیشتر بدانیم
وهابیان از تمایز خود با سایر مذاهب اهل سنت پرهیز میکنند، زیرا در این صورت اختلاف نظر آنان با تمامی مسلمانان آشکار شده و آنها نمیتوانند بدعتهای خود را در بین مسلمانان اشاعه دهند؟
30- چرا در عقاید و احکام با بسیاری از مذاهب اسلامی تفاوتهای آشکار دارید؟
بیشتر بدانیم
وهابیان مذهبی جدای از سایر مذاهب اسلامی هستند زیرا آنها فقه و اعتقادات مخصوص به خود را دارند که با فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت متفاوت است. همچنین عقایدی دارند که متمایز از عقاید اهل سنت است و تکفیر گرائی جزء لاینفک آن است.
31– چگونه به خود جرأت می دهید که هر مسلمان غیر وهابی را کافر بدانید در صورتی که بر مبنای آیات و روایات تکفیر سایر مسلمانان از گناهان کبیره است.
سید حسین حسینی
بخش اعتقادات شیعه تبیان