دعاهاى مأثور از خاندان وحىعليهم السلام همواره به عنوان استراتژى مبارزهبر ضدّ تمام انواع فسادهاى فرهنگى، اجتماعى، سياسى و... بوده است.مگر نه اينكه دعا قلب را به پروردگار نزديك مىكند.؟ و روح مؤمن رابه آفاق معرفت خدا به تعالى مىبرد؟ هر گاه معرفت انسان به خدا فزونىمىگيرد. ايمان او به خدا بيشتر مىشود و - در نتيجه - تعهد او به تعاليماسلامى بيشتر مىشود، يكى از برجستهترين مصاديق اين تعاليم، انقلاببر ضد طاغوتيان و صبر و پايدارى در رويارويى با آنان و تسليم نشدن دربرابر ابزارهاى بيم دهنده و اميدوار كننده وگمراهكننده ايشان است...
كلمات دعا در نزد اهل بيت، كه آن را از رسول خداصلى الله عليه وآله به ميراثبردهاند، چونان پر مايهترين گنج و قيمتى ترين غنيمت است. دعا در نزدآنان دايرة المعارفى است الهى. در آنها آيات حكمت و شيوههاى تربيتوآگاهيهاى سياسى و ديدگاههاى فرهنگى را مىتوان پيدا كرد.
دعايى كه امام حسن عسكرىعليه السلام به اهل قم آموخت و همچون يكمنشور سياسى و سندى جهادى و استراتژى براى حركت و شيوهاى مكتبىدر آن برهه حساس منتشر شد، امروز از گنجينههاى اهل بيت قلمدادمىشود، سزاوار است كه ما شبانه روز به خواندن و تأمّل در اين دعابپردازيم، تا شناخت و يقين و ثبات قدم و هدايت بيشترى فراچنگخويش بياوريم. اينك بگذاريد با هم عبارات اين دعا را زمزمه كنيم و درآنها ژرف بينديشيم:
"سپاس خداى را به خاطر شكر نعمتهايش، و طلب افزونى آنها، وجلبروزىاش، و طلب خالص شدن براى او و در او نه ديگرى، و پناه از ناسپاسى وكفرپيشگى در عظمت و بزرگى او، سپاس كسى كه مىداند هر نعمتى كه به او مىرسد ازجانب پروردگارش است و هر كيفرى كه به او مىرسد به خاطر بدكردارى اوستوخدا درود فرستد بر محمّد، بنده وپيامبرش و برگزيده خلقش و وسيله (پيوند) مؤمنان به رحمتش، و (نيز) درود بر تبار پاك او وواليان كار او".
"خدايا! تو خود (مردم را) به فضل خويش دعوت كردى، و به خواندنتفرمودى، واجابت دعا را براى بندگانت ضامن شدى، و نااميد نكردى كسى را كهخواسته خود را بر تو عرضه كرد. و با حاجت خود قصد (درگاه) تو را كرد، ودستىخواهشگر را از عطاى خويش تهى باز نگرداندى، و از عطاى بى عوض خويش نااميدپس نزدى، و هر كه به سوى تو كوچيد تو را نزديك بيافت، و هر كه بر تو وارد شدموانع سر راه او را برداشتى...".
"معبودا! و اينك من با خواسته خود (درگاه) تو را قصد كردم، و در فضل تو رادست خواهشم كوبيد، و قلبم با خشوع و خوارى با تو راز ونياز مىگويد، و همخود تو را بهترين شفيع خويش به درگاهت يافتم، تو خواهش مرا مىدانى پيش ازآنكه به انديشهام خطور كند يا در خاطرم راه يابد، پس خدايا خواستهام را بهاجابت وصل كن، و خواهش مرا با رسيدن به حاجتم قرين گردان".
"خدايا! كژى فتنهها ما را در بر گرفت، و سرپوش حيرت بر ما چيره گشت، و فرو مايگان و حقيران ما را درهم كوفتند، و آنان كه در دين توبه ايشان اطميناننبود بر ما حاكم شدند، و آن كه حكم تو را معطل گذارد كارهاى ما را به ستم ربود، ودر نابودى بندگانت و در تباه ساختن ديارت كوشيد...".
"خداوندا! فيىء ما پس از تقسيم دست به دست گشت، و امارت ما پس ازمشورت ياوه شد، و پس از انتخاب امّت به منزله ميراث در آمديم، آنگاه باسهميتيم و بيوه زنان (اسباب) موسيقى و نوازندگى خريدارى شد، و در گزينش مؤمناناهل ذمه اختيار دار شدند. و فاسق هر قبيله كارهاى آنان را بر عهده گرفت، پسمدافعى ايشان را از هلاكت باز ندارد، و پاسبانى به ديده رحمت به آنها نَنِگرد، آنكه داراست جگرى سوخته از تشنگى را سير نكند، ايشان صاحبان متاعىاندكند درسرايى تباه شده، و طلايهدارانمسكنت و بيچارگىاند، و خلفاى اندوه و ذلّت...". (1)
"معبودا! كشتِ باطل درو شد، و نهايت آن در رسيد، و ستونهاى آن استوارىيافت، وپارههايش فراهمآمد، وجوانهاش زود سر برزد، وشاخهاشباليدن گرفت..." "خداوندا! دروگرى از حق براى او بيار تا تنهاش را درهمكوبد، وساقهاش رادرهمشكند، و كوهانش را ازهمبدرد، و بينىاش را بر خاك مالد تا باطل با آنسيماى پليدش نهان گردد، و حق با آن زيور زيبايش پديدار شود".
"خدايا! براى ستم پشتوانه برجاى مگذار مگر كه ويرانش سازى، وسپرى برجاى منه مگر كه آن را بدرى، و وحدت كلمهاى قرار مده مگر كه پراكندهاش كنى، ولشكرى مجهز براى آن مگذار مگر كه خوارش كنى، و ستونى بر قرار مدار مگر كهآن را فروريزى، و بالابرنده درفشى براى آن باقى مگذار مگر كه سر نگونش سازى، و سر سبزى قرار مده مگر كه خشكش گردانى".
"خدايا! پس خورشيدش را درهم بپيچ ونورش را ببر، ونامش را محو كن، و بهحق شَرِّ آنرا بِكَن، وسپاهيانش را پراكندهساز، ودلهاىياورانشرا آكندهاز هراس كن". خداوندا! دنبالهاى از آن (باطل) باقى مگذار مگر نابودش كنى، و نه بنيهاى جزآنكه با خاك يكسانش نمايى، و نه حلقهاى جز آنكه آنها را در هم بكوبيش، و نهسلاحى جز آنكه كندش گردانى، و نه مركوبى مگر آنكه هلاكش كنى، و نه بر دوشدارنده پرچمى جز آنكه سرنگونش داراى".
"بار خدايا! يارانش را پس از پيوستگى از هم گسسته دار، و پس از همسخنىپراكنده شان فرماى، وپس از چيرگى امّت سر افكنده وخوارشان بدار، و از (سيماى) روز (گرم و درخشان) عدل و داد براى ما، نقاب برگير، و آن را جاودانهبه ما بنمايان بى آنكه ظلمتى در آن باشد، نورى بى آنكه تيرگى با آن باشد، و ابر (پربارانِ) ان را بر ما پياپى بباران، و بركتش را بر ما فرود آر، و او را بر دشمنانشچيرگى بخش و بر آنان كه با او سر ستيز دارند يارىاش فرماى".
"خداوندا! حق را آشكارى ده، و تاريكى فراگيرستم و سپاهى حيرت را به اوروشن و نورانى كن. خداوندا! دلهاى مرده را بدو جان بخش، وخواستهاى گوناگونو آراى پراكنده را به او جمع كن، و حدود ضايع شده و احكام وانهاده (دينت) را بدوبر پاى دار، و شكمهاى از گرسنگى بر آمده را بدو سير كن، و بدنهاى نا توان وخسته را بدو، راحتى بخش، همچنانكه ما را به خواندن او توفيق عنايت كردى، وغافلان را از اطراف او دور فرمودى، و در دلهاى، مهر او و اميد و خوش گمانى به اورا براى اقامه احكامش جاى دادى".
"پروردگارا بهترين يقينها را در باره او براى ما (به ارمغان) اور، اى آن كهتحقّق بخشنده گمانهاى نيكى، و تصديقكننده آرزوهاى به تأخير افتادهاى.
خدايا! دروغ كسانى را كه در باره او با تو به ستيز برخاستند ظاهر كن، و بهواسطه او گمانهاى كسانىرا كه از رحمت تو مأيوس و نااميد گشتهاند، باطل فرماى".
"بارالها! ما را يكى از اسباب او و يكى از پرچمهاى او و يكى از دژهاى او قرارده، چهرههاى ما را به زينت يافتن او شاداب و زيبا گردان، و ما را به نصرت اوارجمند بدار، و نيّت ما را نيكو كن تا ما را براى او، بدو پيروز گردانى، وحسودانو آنان را كه چشم انتظار رسيدن به پشيمانيها و عقوبتها بر ما هستند به غمِ ما شادمكن، تو خود بى گناهى ما را مىبينى، و دل ما را كه هيچ كينهاى از آنان در خودنگرفته و آرزوى وقوع بلا بر آنان را ندارد، نظارهگر هستى، حال آنكه اينان در بارهما پىفرصت مىگردند، تا چون غافل شديم بر ما يورش آورند".
"خداوندا! تو ما را از خودمان آگهى دادى، و به عيبهاى نهانمان بينا فرمودى، مامىترسيم همين آشكارى اجابت تو ما را از تو غافل بدارد، حال آنكه تو بر آنان كهسزاوار نيستند مىبخشى، و بر خواهشگران آغازگر نيكى واحسانى، پس برحسب كرم و بخشش وفضل وامتنان خويشكار مارا راستآور كه تو هر چه خواهىكنى و آنچه خواهى حكم دهى، ما به تو روى كردهايم واز گناهان خود (به درگاه تو) توبه آوردهايم".
"پروردگارا! آن كه به تو مىخواند، و بنده تو كه به قسط قيام مىكند، محتاجرحمت توست، و نيازمند يارى تو بر طاعت، چون آغاز نعمت خويش بودى بر او، و جامههاى كرامت خويش را تو خود بر قامت او پوشاندى، و محبّت طاعتخويش را بر او افكندى، و از محبّت خود گامهايش را در دلها استوارى دادى، و او رابر كارهايى كه اهل زمانش از آنها چشم پوشيدند توفيق عمل ارزانى كردى، و او رافريادرَس بندگان ستمديده قرار دادى، و ياور كسانى كه جز تو يارى نيافتند، وزندهكننده احكام وانهاده از كتابت، و بر افرازنده پرچمهاى دينت و سنّتهاىپيامبرت كه سلام وصلوات ورحمت وبركات تو بر او وخاندانش باد، قرارش دادى".
"پس خداوندا او را از عذاب و بلاى تجاوز گران در دژى استوار محافظتفرماى، و دلهاى پراكنده دين جويان را به نورش روشنايى بخش، و بهترين چيزى راكه به قيام كنندگان به عدل و دادت از پيروان پيامبران، رساندى به او نيز برسان".
"بار الهى! خوار كن به واسطه او كسى را كه در رجوع به محبّت تو با اوهمكارى نمىكند، و آن را كه به دشمنى با او برخاسته است، و با سنگ كوبندهخويش بر آن كه در صدد قيام عليه آئينت بكوب و آنرا ذليل و خوار گردان وخشمگيربر آن كه به خونخواهى او بر نمىخيزد و يارى نمىرساند، در حالى كه او به خاطر توبا خويشان و بيگانان در ستيز ودشمنى مىافتد كه البته اين منّتى است از جانب توبر او نه از او بر تو".
"كردگارا! پس همچنانكه او جان خويش را در راه تو آماج بيگانگان قرار داد، و در حمايت از مؤمنان براى تو خون خويش را تقديم كرد، وشرّ نافرمانان مرتد رادفع كرد تا آنجا كه گناهانى كه آشكارا مىكردند پنهان (و نابود) كرد و آنچه را كهعالمان ترك كرده بودند، در حاليكه خداوند از آنها پيمان گرفته بود بر مردمآشكارش سازند و نهانش ندارند، ظاهر گرداند و مردم را خواند كه تنها تو را بهطاعت اختصاص دهند و از آفريدههايت براى تو نيازى نگيرند كه فرمانش برتر ازفرمان تو باشد، با آن تلخيهاى سخت و خونبار كه با حواس دلش جرعه جرعهنوشيد، واندوه و غمهايى كه بر او دست داد، و رويدادهاى مهم بر او هراس انداختندوغصههاى گلوگير او شد كه گلوها از فرو دادنش ناتوان گشتند، و هيچ كسى بر اومهربانى نكرد، از بينندگانى كه به كارى از كارهاى تو مىنگريستند، ودستى بهدگرگون كردن آنها و باز گرداندن آن به حريم محبّت تو بلند نشد".
"پس خدايا! او را به يارى خودت پشتگرم فرما، و توانايى او را در آنچه ازانجام آن باز مانده، مثل طرد آنان كه در حريم تو خيمه زدهاند، بيفزاى و از تأييدخويش در نيرو و قدرت او توانايى قرار ده، و ما را از أنس به او رميده مكن، و او راپيش از رسيدن به آرمانش كه همان فراگير كردن صلاح و راستى در همكيشانخويش و ظاهر كردن عدل و داد در امّتش مىباشد، نميران".
"پروردگارا! به خاطر استقبالى كه از قيام به فرمان تو نشان داد، جايگاهش رادر روز رستاخيز و الا گردان، و پيامبرت، محمّدصلى الله عليه وآله، را كه درود تو بر او ودودمانش باد، به ديدارش و نيز ديدار كسانى كه از دعوت او پيروى كردند شاد بدار، و به خاطر آنچه از او ديدى، مثل قيام به فرمانت پاداش او را كامل عطا كن، و او رادر زندگىاش به خود مقرب فرما، و به خوارى ما به واسطه دورى او رحمت آر، و اگر او را از دست داديم به ضعيفى ما در برابر كسانى كه به همراهى او (قائم) انهارا سركوب كرديم و دست كسانى كه ما بر آنها چيره گشتيم تا از نافرمانى او دورشانسازيم، بر ما دراز گشت، رحم كن و به تفرقه ما پس از الفت ووحدت در زير سايهحمايت او رحم آر، و به حسرت ما هنگام فرياد خواهى از او در جايى كه ما را ازيارى او باز نشاندى، ترحّم فرما".
"بار خدايا! او را از آنچه بر او بيم مىرود ايمن و آسوده قرار ده، وتيرهاىنيرنگ را كه از سوى بد كرداران به سوى او و همكارانش وياورانش بر طاعتپروردگارش، آنان كه سلاح و دژ و پناهگاه و اُنس او گردانيدهاى، دور گردان. كسانىكه از زن و فرزند خويش دست شستند، واز وطن خود رخت بربستند، وبستر نرمرا رها كردند، و از تجارت خود چشم پوشيدند، و زندگيشان را دستخوش زيانساختند، و بى آنكه از سرنوشت خود بگريزند جمع و انجمن خود را رها كردند، وبا بيگانگان كه مددكارشان بودند در آميختند، و بستگان نزديك خود را كهروياروىآنها ايستادند، ترك گفتند، وپساز پشت كردن وگسستندر طول عمرشان، دو باره گردهم آمدند، و اسباب متصل به متاع اندك دنياى گذران را از هم بريدند".
"پس خداوندا! آنهارا در امنحرز وسايه حمايت خويش بگير، وخشم بندگانىكه به دشمنى آهنگ آنها را كردهاند از ايشان باز بدار، و به خاطر دعوت ايشانكفايت و يارى خود را بر آنها تمام فرما، و به پشتيبانى و نصرتت آنان را تأييد فرما و با (حق) انان (باطل) كسانى كه مىخواهند نور تو را خاموش كنند، نابود فرما".
"پروردگارا! به واسطه آنها سراسر آفاق و اقطار جهان را از عدل و داد ورحمتو فضيلت آكنده فرما، و مطابق كرم و بخشش خود تلاش آنها را پاس بدار، از همانسپاسى كه به بندگانت كه به عدل و داد قيام كردند ارزانى داشتى، و از پاداش خويشآن را بر ايشان ذخيره فرما تا به واسطه آن مراتبشان والا گردد، كه تو هر كار كهخواهى كنى و هر چه خواهى حكم دهى...".(2)
-------------------------------------------------
1-اين قسمتاز دعا نشانگر وضع آسفبار مردم در آن برهه وعلت فساد در ميان آنهاست.
2-مهج الدعوات - سيّد ابن طاووس، ص63 - 67.
--------------------------------------------
آية الله حاج سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت