0

120 بخيــه براي شكار 6 زورگيــر چـاقوكش

 
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

120 بخيــه براي شكار 6 زورگيــر چـاقوكش

دو زورگير خياباني كه با حمله هولناك به مردي در غرب تهران به سرقت خونين دست زدند در تجسس‌هاي ويژه پليس آگاهي پايتخت دستگير شدند.

به گزارش ایران اين دو تبهكار با همدستي چهار تن از دوستان خود براي دزديدن گردنبند طلاي طعمه‌شان بي‌رحمانه به سمت وي هجوم بردند و در برابر ديدگان وحشتزده رهگذران وي را هدف ضربات چاقو قرار دادند.
 
120 بخيه جان اين مرد را نجات داد و اگر درمانگاه نزديك محل زورگيري خونين نبود هيچ كس نمي‌داند وي چه سرنوشتي داشت. ساعت 5 عصر 20 آبان ماه سال جاري، خيابان ستارخان نزديك به برق آلستوم، مردي مقابل دفتر نمايندگي فروش خودرو ايستاده و گردنبند طلاي گرانقيمتش برق مي‌زند.

طعمه شناسايي شد؛ دور بزنيد!

تصاوير دوربين نشان مي‌دهد دو موتورسوار كه با سرعت زيادي در حال حركت در خيابان ستارخان هستند با ديدن سوژه‌شان سرعت‌شان را كم مي‌كنند و پس از دورزدن برخلاف خيابان حركت مي‌كنند، يكي از سرنشينان موتوسيكلت تلق‌دار از ترك موتور پياده مي‌شود و دستانش را در جيبش مي‌گذارد و با رفتاري عادي به سوي طعمه‌اش مي‌رود.

ابتدا همه چيز عادي به نظر مي‌رسد ولي چند لحظه بعد اين جوان از پشت به مردي كه در پياده‌رو ايستاده حمله مي‌كند و مي‌خواهد گردنبند طلاي وي را چنگ بزند، طولي نمي‌كشد كه چند مرد ديگر از ترك موتورهايشان پائين مي‌پرند و به كمك همدست‌شان مي‌روند. در ادامه دزدان زورگير هنگامي كه با مقاومت مرد جسور روبه‌رو شدند با چند ضربه چاقو وي را نقش بر زمين مي‌كنند و صحنه خونيني را رقم مي‌زنند و با افزوده شدن شاهدان درگيري چاره‌اي جز فرار نمي‌بينند و دوان دوان خود را به موتوسيكلت‌هايي كه چند متري آن طرف‌تر منتظر ايستاده‌اند مي‌رسانند و با سوار شدن ترك موتور از صحنه خونين اين زورگيري مي‌گريزند.

مازيار منتظري مرد 38 ساله‌اي است كه اگر چند دقيقه‌اي ديرتر به بيمارستان انتقال داده مي‌شد شايد نمي‌توانست جان سالم از سناريوي خونيني كه زورگيران برايش طراحي كرده بودند به در ببرد، وي كه زنده ماندنش را يك معجزه مي‌داند درباره جزئيات زورگيري به شوك گفت: ساعت 5 عصر بود كه همراه برادرم و يكي از همكاران شركت منتظر ماشين بوديم كه ناگهان متوجه شدم از پشت به گردنبندم چنگ زده مقاومت كردم، وي به من ناسزا گفت و به سويم حمله كرد، وقتي ديدم كه مرد جوان دست‌بردار نيست و چاقويي از زير لباسش درآورد من نيز با وي درگير شدم، ولي لحظه‌اي نگذشت كه ديدم چند مرد ديگر به كمك وي آمدند و با چاقو به كتف، دست و پا و صورتم ضربه زدند، نفهميدم كه چطور درگيري ما از پياده‌رو به خيابان كشيده شد. وي در ادامه افزود: حمله آنان چند لحظه‌‌اي طول نكشيد ولي آنقدر از من خون رفت كه بيهوش شدم ولي زماني كه روي زمين افتاده بودم و آنها مرا مي‌زدند برادرم را مي‌ديدم كه گريه مي‌كرد و نمي‌توانست جلو بيايد و كمكم كند. منتظري با بيان نزديك بودن درمانگاه به محل درگيري گفت: تنها شانسي كه آوردم اين بود كه درمانگاه در چند متري صحنه بود و برادرم و همكارانم مرا به آنجا بردند و البته پزشكان براي نجات جان من به دليل خونريزي شديدي كه داشتم بسيار تلاش كردند و براي بهبودي سريع به زخم‌هايم 120 بخيه زدند.

وي درباره رسيدگي پرونده‌اش گفت: پس از بهبودي و مراجعه به پزشكي قانوني و محاسبه صدمات ناشي از چاقوخوردگي‌ها تصاوير دوربين تعميرگاهي كه در صحنه درگيري وجود داشت توسط كارآگاهان پايگاه دوم بررسي شد و آنان براي رديابي شماره پلاك از مركز كنترل ترافيك شهرداري تهران خواستند تا تصاوير ساعتي كه زورگيران به من حمله كرده‌اند را در اختيار بگذارند كه از شانس بدم حراست شهرداري عنوان كرد هيچ تصويري از دوربين‌هاي كنترل ترافيك كه در خيابان ستارخان وجود داشته در اختيار ندارند.

عمليات ويژه
 
با بررسي‌هاي بازپرس پرونده وقتي مشخص شد كه اقدام اين 6 زورگير بسيار خطرناك و ترس آور بوده است دستور ويژه‌اي صادر شد تا تيم مجربي از پايگاه دوم پليس آگاهي تهران وارد عمل شد.
كارآگاهان ابتدا به بررسي تصاوير دوربين‌هاي مدار بسته پرداخته و از سوي ديگر به چهره‌نگاري زورگيران دست زده و توانستند با اقدامات اطلاعاتي گام به‌گام خود را به ردپاهايي از مجرمان خطرناك برسانند.

بازداشت 2 زورگير

كارآگاهان وقتي خود را به پشت در مخفيگاه دو تن از اين زورگيران خياباني رساندند توانستند در عملياتي ويژه هر دو را بازداشت كنند. اين مردان تبهكار كه چاره‌اي جز اعتراف نداشتند پذيرفتند كه در حمله خونين به مرد جوان در ستارخان نقش داشتند و مشخصات چهار همدست خود را در اختيار تيم تحقيق قرار دادند. بنابه اين گزارش تجسس‌ها براي رديابي چهار زورگير فراري و افشاي جزئيات اقدامات مخوف آنان ادامه دارد.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

دوشنبه 18 دی 1391  6:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها