یكی از بارزترین و روشنترین مصادیق شخص امام حسین علیه السلام است كه میگوید دلش آرام بود. این دل آرام را از كجا به دست میآوریم؟
در سورهی فجر یك آیه داریم كه میفرماید: «یَأَیَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ *ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ. . . » (فجر/27 و 28) یعنی دل آرام، یكی از مصادیق مهم این نفس مطمئنه است . امام خمینی رحمة الله علیه هم در وصیت نامهاش فرمود: من با دلی آرام. . . این دل آرام خیلی مهم است. در كرهی زمین آنهایی كه دلار دارند، آرامش ندارند. آنهایی كه اسلحه دارند، آنهایی كه یار دارند، پول دارند، مال دارند، حكومت دارند و. . . هیچ كس دلش آرام نیست، به جز اولیاء خدا!
آخرین گفتگو با دشمن
«و جلس على صدر الحسین» شمر روی سینهی امام حسین(علیه السلام) نشست. «و قبض على لحیته»ریش مبارك امام حسین(علیه السلام) را گرفت. «و همّ بقتله»همت كرد كه با خنجر سر امام را جدا كند. «فضحك الحسین» «ضحك» یعنی خندید. این را میگویند «نفس مطمئنه» ؛ دشمن روی سینه نشسته است. ریش را گرفته است. خنجر را گذاشته است. آنجا امام حسین(علیه السلام) لبخند میزند.
«فقال له» امام حسین امام گفت: «أ تقتلنی و لا تعلم من أنا» میكشی؟ نمیدانی من كه هستم؟ «فقال أعرفك حق المعرفة» شمر گفت: میشناسمت، خوب هم میشناسم. «أمك فاطمة الزهراء» مادرت فاطمه است. «و أبوك علی المرتضى» پدرت علی بن ابیطالب است. «و جدك محمد المصطفى» میكشمت و باكی هم ندارم. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 56)
از این میفهمیم كه علم بشر را نجات نمیدهد. شمر امام حسین (علیه السلام) را خوب میشناخت. شناخت كافی نیست. در كنار علم باید ایمان هم باشد. در قرآن بسیار آیه داریم كه میفرماید: «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ» (آلعمران/19) باسواد است، اما كج میرود. این خیلی مهم است. شمر گفت میشناسم «اعرفك حق المعرفة» خوب میشناسمت. «أقتلك و لا أبالی» میكشمت و باكی هم ندارم. «فضربه بسیفه اثنتی عشرة ضربة» 12 خنجر به بدن امام حسین(علیه السلام) فرو كرد. آخرش هم «ثم جز رأسه» بعد سر امام را هم برید.
در زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام) داریم: حسین جان خون دادی و مردم فهمیدند «لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة» یعنی مردم از گیجی درآمدند و فهمیدند راه حق واقعی چه راهی است
دو نکته مهم
علم انسان را نجات نمیدهد. كنار علم باید ایمان باشد. دیگر اینكه امام حسین(علیه السلام) دل آرام داشت. در حساسترین وقت، «ضحك» خندید. این نشانه نفس مطمئنه است.
اعتماد به نفس در سایهی ایمان به خدا
اعتماد به نفس به تنهایی خوب نیست؛ ما در سایهی ایمان به خدا باید اعتماد به نفس داشته باشیم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَكُنْ مَلْجَ» اگر در دنیا هیچ پناهگاهی نباشد «وَ لَا مَأْوًى» «لَمَا بَایَعْتُ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَة» (بحارالانوار/ج44/ص329)من با یزید بیعت نمیكنم. اعتماد به نفس!
«والله»آگاه باشید، به خدا قسم! «وَ اللَّهِ لَا أُجِیبُهُمْ إِلَى شَیْءٍ مَمَّا یُرِیدُون» به خدا قسم اهدافی كه بنی امیه دارد، یكی از آنها را جواب مثبت نمیدهم. به همه هدفها میگویم: نه! تا كی؟ تا زمانی كه «وَ أَنَا مُخَضَّبٌ بِدَمِی»(بحارالانوار/ج45/ص12)تا اینكه این ریشهای من با خون گردنم، خضاب شود. یعنی تا اینجا پیش میروم، به حكومت فاسد بله نمیگویم. اعتماد این است. «یَأَیَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ» دل آرام!
هدفداری و توكل!
فرمود: «وَ ما تَوْفیقی إِلاَّ بِاللَّهِ ،عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ» فقط بر خدا توكل میكنم. «وَ إِلَیْهِ أُنیب» (هود/88)و به سوی خدا كوچ میكنم. بر او توكل میكنم و به سوی خدا میروم و از همه حوادث رد میشوم.
ایمان به مقدرات
امام فرمود: «كل من قضی فهو كائن» هر چه كه خدا مقدر كرده است، شدنی است. بیخود در مقابل مقدرات خدا دست و پا نزنید. مقدرات حتمی خدا شدنی است. «صبراً علی قضائك؛ خدایا هر چه كه تو مقدر كردی، من صبر میكنم. مقدر كردی این چنین باشد، راضیم. «رضاً برضاك».
از نشانههای دل آرام
قرآن میگوید اگر میخواهید ببینید كه كارتان درست است یا نه؟ اگر خبر مرگتان را دادند میترسید یا نه؟ حتی نمیگوید: نترسید.
یهودیها میگفتند ما از اولیاء الله هستیم. خدا میگوید با این خط كش متر كنید و ببینید. اگر از اولیاء خدا هستید، باید از مرگ كه نمیترسید، هیچ، اصلاً باید «فَتَمَنَّوُا الْمَوْت» (جمعه/6) باید آرزوی مرگ بكنید.
خون امام، عامل هدایت مردم
یكی از کلماتی که در زیارت اربعین گفته شده این است که خون معلم است. خون هم معلم است؟ بله! معلم كه فقط استاد دانشگاه و آیت الله نیست. خون هم معلم است.
در زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام) داریم: حسین جان خون دادی و مردم فهمیدند «لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة» (التهذیب/ج6/ص113) یعنی مردم از گیجی درآمدند و فهمیدند راه حق واقعی چه راهی است.
اعتماد به نفس به تنهایی خوب نیست؛ ما در سایهی ایمان به خدا باید اعتماد به نفس داشته باشیم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَكُنْ مَلْجَû اگر در دنیا هیچ پناهگاهی نباشد «وَ لَا مَأْوًى» «لَمَا بَایَعْتُ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَة» من با یزید بیعت نمیكنم. اعتماد به نفس!
وارث همهی پیامبران الهی
«وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاء» (بحارالانوار/ج98/ص177) در زیارت داریم كه خدایا! میراث انبیاء را به حسین(علیه السلام) دادی. چه طور؟ نوح كشتی داشت. «ان الحسین سفینة النجاة» كشتی نجات حسین(علیه السلام) است. همینطور كه نوح كشتی داشت، حسین(علیه السلام) هم كشتی دارد.
در قرآن راجع به نوح میگوییم: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79) سلام بر نوح در طول تاریخ. در زیارت امام حسین(علیه السلام) هم میگوییم: «السَّلَامُ عَلَیْكَ مِنِّی مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَار» تا شب هست، تا روز هست، سلام بر تو! یعنی عین سلامی كه به نوح میدهیم، به او هم میدهیم.
درباره ابراهیم قرآن میگوید: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّه» (بقره/124) خدا ابراهیم را گرفتار بلا و امتحان كرد. امام حسین(علیه السلام) هم فرمود: «نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِه» ما در هر امتحانی كه خدا بكند، صبر میكنیم. ابراهیم گفت زن و بچهام را آوردهام مكه «لِیُقیمُوا الصَّلاة» (ابراهیم/37) برای نماز!
امام حسین(علیه السلام) هم در شب عاشورا فرمود: امشب را به من مهلت بدهید. «أنی أحب الصلاة» (اللهوف/89) من نماز را دوست دارم.
به موسی خدا میگوید: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ» (نازعات/17) برو سراغ فرعون! امام حسین(علیه السلام) هم فرمود من به سراغ یزید میروم. او ریشه ظلم است. اول جنایتكار رژیم بنیامیه است.
خدا دربارهی عیسی میگوید: «جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَة» (زخرف/63) عیسی میگوید: من برای تو حكمت آوردهام. در زیارت امام حسین(علیه السلام) هم داریم: «وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِیلِهِ بِالْحِكْمَة» (كافی/ج4/ص570) دربارهی حضرت اسماعیل، وقتی ابراهیم به اسماعیل، پدر به پسر گفت من مأمور شدم كه تو را بكشم، گفت: «قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُۆْمَر» (صافات/102)هر چه خدا گفته انجام بده! نترس. خدا به تو گفته: بكش! بكش! «یا أَبَتِ افْعَلْ. . . » امام حسین(علیه السلام) هم فرمود: «رضاً برضاك» خدایا هر چه كه تو راضی هستی.