0

حزن و گريه معصومين (عليهم السلام) بر امام حسين (عليه‌السلام) (1)

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

حزن و گريه معصومين (عليهم السلام) بر امام حسين (عليه‌السلام) (1)

همه معصومين (عليه‌السلام) از پيامبر (صلي الله عليه و آله) تا امام زمان (عليه‌السلام) بر مصيبت امام حسين (عليه‌السلام) گريسته‌اند، تا آنجا كه ديدار روي آنحضرت و شنيدن نام مباركش سيلاب اشك از ديدگان مباركشان جاري نموده و از آن بعنوان بزرگترين مصيبت اهل بيت (عليهم السلام) ياد كرده‌اند.

نمونه‌هايي از آن ذيلا ذكر مي‌شود:

1ـ حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) در روز ولادت امام حسين (عليه‌السلام) بعد از قرائت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آنجناب، فرزند را در دامنش نهاد و گريست[1].

2ـ يكي از گريه‌هاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) زماني بود كه جبرئيل بعد از خبر شهادت، خاك سرخي را خدمت حضرت آورد و گفت: حسين (عليه‌السلام) در اين زمين به شهادت مي‌رسد. اشرف مخلوقات (صلي الله عليه و آله) گريه كرد. جبرئيل عرض كرد: گريه نفرماييد يا رسول الله. خداوند متعال به زودي به وسيله قائم شما اهل بيت انتقام او را خواهد گرفت[2].

3ـ گريستن حضرت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) زماني كه امام مجتبي و سيد الشهداء و علي بن ابي‌‌طالب و فاطمه زهرا (عليهاالسلام) را مشاهده فرمودند[3].

اما روايات درباره گريه‌هاي حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) بر ظلمي كه بر اهل بيت آن حضرت بعد از او مي‌شود و هر كدام به طريقي به شهادت مي‌رسند و در بلاد دور از هم مدفون مي‌شوند، فراوان است[4].

4ـ گريه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) زماني كه در كربلا توقف فرمودند و ماجراي شهادت و سرهاي مقدس و محل دفن را بيان فرمودند مردم گريه كردند[5].

5ـ گريه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) زماني كه داخل كوچه به حضرت امير (عليه‌السلام) فرمودند: حسين را بگير، و آنحضرت او را گرفت. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مواضع مختلف بدن او از جمله زير گلو، پيشاني، زير قلب، و لبها و دندانهاي او را بوسيد و گريست. امام حسين (عليه‌السلام) فرمودند: چرا گريه مي‌كنيد؟ فرمود: جاي شمشيرها را مي‌بوسم[6].

6ـ گريه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) هرگاه امام حسين (عليه‌السلام) را شاد مي‌ديد و زماني كه او را ناراحت مي‌ديد و هرگاه لباس نو مي‌پوشيد[7].

7ـ گريه اهل بيت (عليهم السلام) با گريه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هنگامي كه آن حضرت از شهادت هر يك خبر داد[8].

8 ـ گريه سيدالشهداء (عليه‌السلام) زماني كه اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) با فرق شكافته در محراب كوفه افتادند، به اباعبدالله (عليه‌السلام) فرمودند: «يا اباعبدالله، انت شهيد هذه الامة» و حضرت سيد الشهداء (عليه‌السلام) گريه كردند[9].

9ـ گريه زينب كبري (عليه‌السلام) و اهل بيت (عليهم السلام) در شب بيست و يكم ماه رمضان زماني كه حضرت زينب (عليها السلام) از ماجراي كربلا سؤال كرد. حضرت تأييد فرمودند و اضافه كردند كه در همين كوفه با حال اسارت وارد خواهي شد[10].

10ـ گريستن اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) زماني كه از صفين باز مي‌گشتند و به كربلا رسيدند. راوي مي‌گويد: آنقدر گريستند كه اشك به سينه مبارك جاري شد و ما با آن حضرت گريستيم و ماجراي كربلا را فرمودند و محل شهادت حضرت ابا عبدالله (عليه‌السلام) را نشان دادند[11].

11ـ گريه حضرت صديقه طاهره (عليها السلام) در روز ولادت امام حسين (عليه‌السلام) و بعد از آن، هنگامي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خبر شهادت امام حسين (عليه‌السلام) را بيان فرمودند[12]. به مناسبتهاي مختلف كه جبرئيل مي‌آمد و يا خبري به پدر بزگوارشان مي‌دادند يا بچه‌ها را مي‌بوسيدند و گريه مي‌كردند، حضرت صديقه (عليها السلام) هم گريان بود، و موارد آن بسيار زياد است.

12ـ زماني كه فاطمه زهرا (عليها السلام) وارد محشر مي‌شوند و به جايگاه حضرت سيد الشهداء نگاه مي‌كنند، هزار نبي و هزار صديق و هزار شهيد و يك ميليون ملائكه عالي مقام از كروبيين، آن حضرت را در گريستن ياري مي‌نمايند. آن حضرت چنان ناله‌اي مي‌زنند كه هيچ ملكي در آسمانها نيست مگر آنكه بر آن حضرت گريان مي‌شود و آخرالامر پيامبر (صلي الله عليه و آله) آن مخدره را ساكت مي‌نمايند[13].

13ـ فاطمه زهرا (عليها السلام) هنگامي كه مي‌بينند سيد الشهداء بدون سر وارد محشر مي‌شوند و از رگهاي گردن آن حضرت خون تازه جريان دارد، چنان ناله‌اي مي‌زنند كه اهل محشر به گريه در مي‌آيند[14].

14ـ فرداي قيامت حضرت فاطمه (عليها السلام) به محشر مي‌آيند و پيراهن خون آلود حسين (عليه‌السلام) را به دست مي‌گيرند و مي‌فرمايند: خدايا، بين من و قاتلين پسرم حكم كن[15].

حضرت وارد محشر مي‌شوند و با گريه سخناني سوزناك مي‌فرمايند و از خداوند متعال مي‌خواهند فرزندش حسين (عليه‌السلام) را به او نشان دهد. به آن حضرت گفته مي‌شود: به قلب قيامت نگاه كن. هنگامي كه آن حضرت به وسط صحنه قيامت نگاه مي‌كند، فرزندش حسين (عليه‌السلام) را بدون سر مي‌بيند كه ايستاده است. ناله‌اي مي‌زند و فريادي بر مي‌آورد: «اي ميوه دلم». ملائكه از صيحه آنحضرت بيهوش مي‌شوند و اهل محشر مي‌گويند: خداوند قاتل او را بكشد.

15ـ گريستن حضرت امير (عليه‌السلام) در صفين بر سيد الشهداء هنگامي كه حضرت سيد الشهداء آب را باز كردند و مسلمين از تشنگي نجات يافتند. در آنجا حضرت امير (عليه‌السلام) گريه كردند و ماجراي كربلا و اسب آن حضرت را بيان فرمودند[16].

16ـ گريه حضرت مجتبي (عليه‌السلام) بر آن حضرت روزي كه سيد الشهداء وارد بر حضرت
مجتبي (عليه‌السلام) شد و گريه نمود. امام مجتبي (عليه‌السلام) سؤال كرد: اي اباعبدالله چرا گريه مي‌كني؟ فرمودند: بر آنچه بر تو روا مي‌دارند؟ امام حسن (عليه‌السلام) فرمودند: مرا سمي دهند و كشته شوم ولي «لا يوم كيومك يا ابا عبدالله»! هيچ روزي مانند روز تو نيست. و سپس ماجراي كربلا را فرمودند و اينكه آسمان و زمين بر تو گريه خواهد كرد[17]. در روايتي يكديگر را در آغوش گرفتند و گريستند[18].

17ـ گريه سيد الشهداء (عليه‌السلام) هنگام خروج از مدينه به طرف مكه در كنار قبر جدش رسول خدا (صلي الله عليه و آله).

18ـ گريه امام سجاد (عليه‌السلام) بر آن حضرت به طوري كه دوران زندگاني حضرت سجاد (عليه‌السلام) همراه با اشك بود. گريه‌هاي آن حضرت در نماز و قرائت ادعيه مشهور است ولي عمده اشك آن حضرت بر مصائب سيد الشهداء بود و آنچه بر عموها و برادران و عموزاده‌‌ها و عمه‌ها و خواهرانش گذشته بود. تا آنجا كه وقتي آب مي‌آوردند تا حضرت ميل كند، اشك مباركش جاري مي‌شد و مي‌فرمود: «چگونه بياشامم در حالي كه پسر پيامبر را تشنه كشتند»؟![19] يا مي‌فرمودند: «چرا نگريم و حال اينكه پدرم را منع كردند از آبي كه براي حيوانات وحشي و درنده‌ها آزاد بود»؟[20] و مي‌فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا (عليها السلام) را به ياد مي‌آورم گريه‌ام مي‌گيرد»[21].

امام صادق (عليه‌السلام) به زراره فرمود: جدم علي بن الحسين (عليه‌السلام) هرگاه حسين بن علي را به ياد مي‌آورد آنقدر اشك مي‌ريخت كه محاسن شريفش پر از اشك مي‌شد و بر گريه او حاضرين گريه مي‌كردند[22]. كسي عرض كرد: آقاي من، وقت آن نرسيده كه گريه شما تمام شود؟

فرمودند: واي بر تو! يعقوب نبي (عليه‌السلام) دوازده پسر داشت و خداوند يكي از آنها رااز او پنهان نمود. موي سر آنحضرت سفيد شد و چشمان حضرت از گريه نابينا شد و كمر مباركش خم شد، و حال آنكه مي‌دانست پسرش زنده است؛ ولي من در يك روز پدر و عمو و هفده نفر از خاندانم را ديدم كه با بدنهاي مجروح و سرهاي جدا روي زمين گرم افتاده بودند. چگونه حزن من تمام شود و اشك من پايان پذيرد؟![23]

هنگامي كه امام حسين (عليه‌السلام) خبر شهادت حضرت عباس (عليه‌السلام) را به امام سجاد دادند، آنحضرت آنقدر گريه كرد كه غش كرد[24].

بعد از غارت و آتش زدن خيمه‌ها، بانوان حرم به خيمه حضرت سجاد (عليه‌السلام) روي آوردند. فاطمه دختر امام حسين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: برادرم علي بن الحسين (عليه‌السلام) بر رو افتاده بوده و از شدت گرسنگي و تشنگي و مريضي قادر بر نشستن نبود. ما بر او گريه مي‌كرديم و او بر ما مي‌گريست[25].

هنگامي كه خواهرش حضرت رقيه (عليها السلام) سر بابا را با دو دستش گرفته بود و ساكت نمي‌شد و گريه مي‌كرد امام سجاد (عليه‌السلام) خواهر را در آغوش گرفت تا او را ساكت نمايد، ولي او گريه مي‌كرد. ناگهان نفس رقيه (عليها السلام) قطع شد و صداي گريه و ناله زين العابدين (عليه‌السلام) بلند شد و خرابه يك پارچه اشك و ناله شد[26].

امام سجاد (عليه‌السلام) چهل سال بر پدر بزرگوارش گريه كرد در حالي كه روزها روزه و شبها به دعا و مناجات مشغول بود.

وقت افطار يكي از غلامان ‌آن حضرت غذا آورد و عرض كرد: آقاي من، ميل فرماييد. فرمود: «چگونه ميل كنم در حالي كه پسر پيامبر (صلي الله عليه و آله) را در حال گرسنگي كشتند»[27].

سه شنبه 5 دی 1391  11:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها