امام حسين - عاشورادكتر علي شريعتي متفكر و انديشمندي بود كه در يك دوره تاريخي، تاثير فزايندهاي بر انديشههاي فرهنگي و اجتماعي گذاشت.
وي درباره برخياز حوادث تاريخي و مذهبي ازجمله حادثه كربلا ديدگاههايي را عنوان كرده است.
برخي از سخنرانيها و نوشتههاي شريعتي در مورد شهادت امام حسين (ع) و حادثه كربلا، از جمله آثار خوب وي به شمار ميرود.
تاثير امام حسين (ع) بر انديشههاي دكتر شريعتي و خلق روح حماسي و نگاه حسيني وي، در همه آثارش به وضوح ديده ميشود.
بازتاب حماسه حسيني در جولان فكر و روحيه وي بسيار گسترده، شورانگيز و عميق است به گونهاي كه بسياري از جريانات سياسي و اجتماعي و رويدادهاي تاريخي را با رويكرد به حادثه كربلا تحليل و ارزيابي ميكند.
پرداختن به عاشوراي حسيني از منظر دكتر شريعتي بيشتر انعكاس يك قريحه قوي، احساس شورانگيز و ترجمان روح حماسي و بيتاب اوست.
از اين رو در اين نوشتار سعي شده در حد وسع، ديدگاه دكتر شريعتي در اين موارد به تصوير كشيده شود..
* مفهوم شهيد در انديشه شريعتي
نوع فهم دكتر شريعتي از مفهوم عالي شهيد، برداشتي خالص، عميق و ناب از فرهنگ اصيل اسلامي است. وي در تعريف كلمه "شهيد" ميگويد: "شهيد در لغت، به معناي حاضر، ناظر، به معناي گواه و گواهيدهنده و خبردهنده راستين و امين و هم چنين به معني آگاه و نيز به معني محسوس و مشهود ، كسي كه همه چشمها به اوست و بالاخره به معني نمونه، الگو و سرمشق است."
"شهيد" زنده، جاويد، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخاب گر و روزي خوار نعمالهي است و اين اصيلترين دريافت از متون و فرهنگ اسلامي به شمار ميرود ، چنانچه قرآن كريم نيز بدان اشاره مي كند.
دكتر شريعتي در جاي ديگر مينويسد: "شهيد، قلب تاريخ است هم چنان كه قلب به رگهاي خشك اندام، خون، حيات و زندگي ميدهد، جامعهاي كه رو به مردن ميرود، جامعهاي كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش، از دست دادهاند و جامعهاي كه به مرگ تدريجي گرفتار است، جامعهاي كه تسليم را تمكين كرده است، جامعهاي كه احساس مسئوليت را از ياد برده است و جامعهاي كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است.
شهيد همچون قلبي، به اندامهاي خشك مرده بيرمق اين جامعه، خون خويش را ميرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل، ايمان جديد به خويشتن را ميبخشد."
شهادت، برندهترين سلاحي است كه هيچ دشمني را ياراي مقاومت در برابر آن نيست. مرحوم شريعتي در اينباره مينويسد:"يكي از بهترين و حيات بخشترين سرمايههايي كه در تاريخ تشيع وجود دارد، شهادت است."
"در فرهنگ ما شهادت، مرگي نيست كه دشمن ما بر مجاهد تحميل كند.
* مفهوم شهادت در انديشه شريعتي
از نظر شريعتي "شهادت" مرگ دلخواهي است كه مجاهد با همه آگاهي و همه منطق و شعور و بيداري و بينايي خويش، آن را انتخاب ميكند.
شهادت، در يك كلمه برخلاف تاريخهاي ديگر كه حادثهاي، درگيري و مرگ تحميل شده بر قهرمان و در نهايت يك تراژدي است،در فرهنگ ما، يك درجه است، وسيله نيست، خود هدف است، اصالت است، خود يك تكامل، يك علو است، خود يك مسئوليت بزرگ است، خود يك راه نيم بر به طرف صعود به قله معراج بشريت است و يك فرهنگ است."
* شهادت امام حسين (ع) در نظر شريعتي
دكتر شريعتي همچنين مينويسد:"امام حسين (ع) يك شهيد است كه حتي پيش از كشتهشدن خويش به شهادت رسيده است نه در گودي قتلگاه،بلكه در درون خانه خويش، از آن لحظه كه به دعوت وليد حاكم مدينه كه از او بيعت مطالبه ميكرد ، "نه" گفت، اين، "نه" طرد و نفي چيزي بود كه در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسين شهيد است."
او همچنين مينويسد: "شهادت حسيني شرايط ويژه خود را ميطلبد وقتي ظلم، انحطاط و انحراف همهگير ميشود و ارزشهاي والاي اسلامي مسخ ميگردد و موعظهها بر گوشهاي سنگين كارگر نميافتد، حسين باهمه دانايي به عدم توانايي خود در پيروزي ظاهري بر دشمن، علنا به پيشواز مرگ ميرود و با انتخاب شهادت، بزرگترين كاري را كه ميشد كرد، انجام ميدهد."
* شرايط نهضت امام حسين (ع)
شريعتي پيرامون شرايط نهضت امام حسين (ع) مينويسد: "شكل مبارزهاي كه حسين انتخاب كرده، قابل فهميدن نيست مگر اين كه اوضاع وشرايطي كه حسين در آن شرايط، قيام خاص خودش را آغاز كرد، فهميده شود.
اكنون حسين مسئول نگاهباني انقلابي است كه آخرين پايگاههاي مقاومتش از دست رفته است واز قدرت جدش و پدر و برادرش، يعني حكومت اسلام و جبهه حقيقت و عدالت، يك شمشير برايش نمانده و حتي يك سرباز! سالهايي است كه بنياميه همه پايگاههاي اجتماعي را فتح كرده است."
اسلام در اين زمان، چون پوستين وارونه شده،ارزشهاي اسلامي رنگ باخته و دين با حاكميت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف ميرود.
امام حسين (ع) در چنين شرايطي براي اصلاح دين جدش قيام ميكند و از يك سو، نيرويي براي تغيير وضع موجود ندارد و از ديگر سو، در سكوت خود مشعل اميدي نميبيند.
* امام حسين (ع) مسئوليت جهاد در راه عقيده را دارد
دكتر شريعتي همچنين مينويسد: "فتواي حسين اين است: آري! در نتوانستن نيز بايستن هست براي او زندگي، عقيده و جهاد است. بنابراين، اگر او زنده است وبه دليل اين كه زنده است، مسئوليت جهاد در راه عقيده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسين، زندهتر كيست در تاريخ ما، كيست كه به اندازه او حق داشته باشد كه زندگي كند؟ و شايسته باشد كه زنده بماند.
نفس انسان بودن، آگاه بودن، ايمان داشتن، زندگي كردن، آدمي را مسئول جهاد ميكند و حسين مثل اعلاي انسانيت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن يا نتوانستن، ضعف يا قدرت، تنهايي يا جمعيت، فقط شكل انجام رسالت و چگونگي تحقق مسئوليت را تعيين ميكند نه وجود آن را."
* هنر خوب مردن
شريعتي در اينباره نيز معتقد است: "امام حسين (ع) فرزند خانوادهاي است كه هنر خوب مردن را در مكتب حيات، خوب آموخته است.
آموزگار بزرگ شهادت اكنون برخاسته است تا بههمه آنها كه جهاد را تنها در توانستن ميفهمند و به همه آنها كه پيروزي بر خصم را تنها در غلبه، بياموزد كه شهادت نه يك باختن، كه يك انتخاب است انتخابي كه در آن، مجاهد با قرباني كردن خويش در آستانه معبد آزادي و محراب عشق، پيروز ميشود و حسين وارث آدم - كه به بنيآدم زيستن داد - و وارث پيامبران بزرگ - كه به انسان چگونه بايد زيست را آموختند - اكنون آمده است تا در اين روزگار به فرزندان آدم چگونه بايد مردن را بياموزند."
* آثار شهادت امام حسين (ع)
شريعتي مينويسد: "برخي درباره آثار شهادت حسيني ترديد كردند و آن را قيامي خواندهاند كه شكست خورده است شگفتا! كدام جهاد و كدام جنگ پيروزي بوده است كه دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق انديشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاريخ ، اين همه گسترده و عميق و بارآور باشد.
حسين با شهادت "يد بيضاء" كرد ، از خون شهيدان "دم مسيحايي" ساخت كه كور را بينا ميكند و مرده را حيات ميبخشد... اما نه تنها در عصر خويش و در سرزمين خويش، كه شهادت جنگ نيست، رسالت است، سلاح نيست، پيام است، كلمهاي است كه با خون تلفظ ميشود."
* شهدا زنده جاويد
شريعتي در اين خصوص نيز معتقد است: "آنها كه تن به هر ذلتي ميدهند تا زنده بمانند، مردههاي خاموش و پليد تاريخند و ببينيد آيا كساني كه سخاوتمندانه با حسين به قتلگاه خويش آمدهاند ومرگ خويش را انتخاب كردهاند درحالي كه صدها گريزگاه آبرومندانه براي ماندنشان بود و صدها توجيه شرعي و ديني براي زنده ماندن شان بود توجيه و تاويل نكردهاند و مردهاند، اينها زنده هستند.
آيا آنها كه براي ماندنشان تن به ذلت و پستي، رها كردن حسين و تحمل كردن يزيد دادند، كدام هنوز زندهاند هر كس زنده بودن را فقط در يك لش متحرك نميبيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين را با همه وجودش ميبيند، حس ميكند و مرگ كساني را كه به ذلتها تن دادهاند تا زنده بمانند، ميبيند."
* مسئوليت ما
"اين كه حسين فرياد ميزند پس از اين كه همه عزيزانش را در خون ميبيند و جز دشمن كينه توز و غارتگر در برابرش نميبيند فرياد ميزند كه: "آيا كسي هست كه مرا ياري كند و انتقام كشد" مگر نميداند كه كسي نيست كه او را ياري كند و انتقام گيرد؟ اين سئوال، سئوال از تاريخ فرداي بشري است و اين پرسش، از آينده است و از همه ماست و اين سئوال،انتظار حسين را از عاشقانش بيان ميكند و دعوت شهادت او را به همه كساني كه براي شهيدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مينمايد."
* حضرت زينب (ع)
نميتوان از كربلاي حسين نوشت و در آن، از كار بزرگ زينبي يادي نكرد، زيرا حادثه كربلا با نقش مكمل و بيبديل حضرت زينب (س) كامل ميشود.
مرحوم شريعتي در اين مورد ميگويد: "رسالت پيام از امروز عصر، آغاز ميشود. اين رسالت بر دوشهاي ظريف يك زن، "زينب" زني كه مردانگي در ركاب او جوانمردي آموخته است و رسالت زينب دشوارتر و سنگينتر از رسالت برادرش.
آنهايي كه گستاخي آن را دارند كه مرگ خويش را انتخاب كنند، تنها به يك انتخاب بزرگ دست زدهاند اما كار آنها كه از آن پس زنده ميمانند، دشوار است و سنگين.
و زينب مانده است، كاروان اسيران در پياش، و صفهاي دشمن تا افق در پيش راهش، و رسالت رساندن پيام برادر بر دوشش. وارد شهر ميشود، از صحنه بر ميگردد.
آن باغهاي سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پيراهنش بوي گلهاي سرخ به مشام ميرسد. وارد شهر جنايت!، پايتخت قدرت، پايتخت ستم و جلادي شده است، آرام و پيروز، سراپا افتخار بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فرياد ميزند: (سپاس خداوند را كه اين همه كرامت و اين همه عزت به خاندان ما عطا كرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...)
"اگر زينب پيام كربلا را به تاريخ باز نگويد، كربلا در تاريخ ميماند." امام حسين (ع) مظهر و سمبل حق است كه در همه عصرها، چون نمادي زنده و خروشان، ظهور پيدا ميكند و همه كساني را كه از پاسداري حقيقت زمان خود طفره ميروند، به ياري ميطلبد و در واقع ياري طلبيدن امام عشق در كربلا، انعكاس موج انديشه اسلامي براي كمك به حق در همه زمانهاست.
به واقع سيدالشهدا زندهترين شهيد تاريخ است،نام او، ياد او، خاطره او و داستان شگرف كربلاي او، همه و همه در طول تاريخ براي همه نسلها نيروبخش، حيات آفرين، اميد زا و انقلاب گستر است.
خون حسين، مايه حيات بخشي است كه در گذر زمان بر كالبد ملتها دميده ميشود و آنها را به زندگي فرا ميخواند و حسين (ع) زنده جاويدي است كه هر سال، دوباره شهيد ميشود وهمگان را به ياري جبهه حق زمان خود، دعوت ميکند.
منبع خبر سايت ايرنا ( خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران)