قسمت اول: پيش درآمد
ابعاد شخصيتى معصومان عليهم السلام از جمله امام سجاد عليه السلام چنان گسترده است كه در هر بعدى از نيازهاى بشرى مىتوان الگوى كاربردى، ارائه و تشنگان هدايت را از سرچشمههاى فضائل آنان سيراب كرد. بىشك يكى از مشخصههاى بشر از آغاز خلقت تاكنون - و قطعا تا پايان جهان - زندگى جمعى اوست; اجتماعى كه در آن هر كس براساس استعدادها و نحوه برخوردارى از امكانات، موقعيتى مىيابد و در تعامل با ديگران نيازمندىهاى خود را رفع مىكند و در مقابل آن، نيازهاى ديگران را برطرف مىسازد. اعضاى جامعه بشرى - كه ما هم عضوى از آن هستيم - هيچ كدام به تنهايى توان رفع نيازهاى ضرورى براى تداوم حيات را ندارند. از اين رو با رو آوردن به «زندگى جمعى» هر كدام بنابر استعداد و توان خود، بخشى از نيازهاى ديگران را تامين مىكند تا در برابر، آنان هم نيازهاى وى را رفع كنند. امام سجاد عليه السلام به خوبى مىدانست كه بى نياز مطلق، خداست و غير او، همه به هم نيازمندند. لذا وقتى شنيد مردى مىگويد: خدايا! مرا از خلق خود بى نياز كن. فرمود:
«ليس هكذا، انما الناس بالناس ولكن قل: اللهم اغننى عن شرار خلقك (1); اين گونه نيست، مردم به مردم نيازمندند. اما بگو: خدايا! مرا از مردم بد كيش بى نياز كن.»
به اين دليل ما بايد به يك حقيقت مهم و در عين حال فراموش شده توجه كنيم و آن، حقى است كه جامعه (و افراد آن) به دليل ايفاى نقش در تداوم زندگى ما دارند. و اين، همان حقى است كه امام زين العابدين عليه السلام در كنار دو حق ديگر (حق خدا و حق خود) در رساله حقوق از آن ياد مىكند و حقوق گروههايى مثل رهبران، زيردستان، خويشان، نيكوكاران و تودههاى مردم مانند همسايه، رفيق، شريك، سائل و نيازمند و حتى حقوق اموال و... را تذكر مىدهد. و از همين جايگاه است كه انسانها جهت اداى اين حقوق موظف به «خدمت» به هم هستند. در واقع اسلام با اين ديد دقيق و عميق، خاستگاه «خدمتبه خلق» را «حق خلق» مىداند و معتقد است مردم بايد خادم هم باشند چون به گردن هم حق دارند.
بد برادرى است كه در وقت توانگرى به تو توجه دارد و در وقت نيازمندى از تو مىبرد
اين حق گاه چنان روشن است كه مردم را به پاسخگويى متقابل وادار مىكند، مانند حق پدر، معلم، و گاه به واسطه و پنهان است مانند حق نيازمندان، مستضعفان و... كه با دقت در زنجيره اجتماع مىتوان حقوق آنها را نسبتبه خود كشف كرد و آنگاه است كه خدمتبه آنان نيز ضرورى مىشود.
درك اين تحليل وقتى راحتتر خواهد شد كه بدانيم مردى از امام زين العابدين عليه السلام درباره «حق معلوم» در آيه شريفه «والذين فى اموالهم حق معلوم للسائل والمحروم» (2) سؤال كرد و امام فرمود: «حق معلوم، چيزى است كه شخص از مال خود بيرون مىكند و آن غير از زكات و صدقه واجب است.» آن مرد پرسيد: با اين مال چه بكند؟ امام فرمود: «با آن صله رحم مىكند و به ضعيفان كمك مىنمايد و رنج ايشان را برطرف مىسازد و يا به برادر دينىاش محبت مىكند و گرفتارى او را برطرف مىسازد.» (3)
امام سجاد عليه السلام با تعابير ديگر نيز اين پيوند و علقه اجتماعى بشر به هم را يادآور و «حق خدمت» ناشى از آن را هم متذكر مىشود. از جمله با عنوان «برادرى مردم» چنين مىفرمايد: «بئس الاخ يرعاك غنيا و يقطعك فقيرا(4); بد برادرى است كه در وقت توانگرى به تو توجه دارد و در وقت نيازمندى از تو مىبرد.»
براساس برادرى دينى و اجتماعى، مؤمنان موظف به رعايت و خدمتبه هم هستند و ترك وظيفه امرى مذموم شمرده مىشود و به معناى ضايع كردن حقوق ديگران است.
در اين مجموعه موضوعات زير تبيين خواهد شد:
1 - آثار خدمتبه خلق
2 - آثار ترك خدمت
3 - دعاى توفيق خدمت به خلق
4 - دعوت و تشويق به خدمت رسانى
5- بايستههايى براى خدمت شايسته
محمد عابدي
تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه – حسين عسگري
پىنوشتها:
1. تحف العقول عن آل الرسول، ص 278.
2. معارج/24 و 25.
3. وسايل الشيعه، ج 6، ص 69.
4. زندگانىامامزينالعابدين عليه السلام، عبدالرزاق موسوى مقرم، ص316نقلازلواقعالانوار، شعرانى، ص 28.