نامش «علی » بود که بعدها به «زین العابدین » و «سجاد» مشهور گشت. دو سال پس از تولد او، جدش امیر مۆمنان علی علیه السلام در محراب عبادت، به شهادت رسید و پس از آن به مدت ده سال، شاهد حوادث دوران امامت عمویش امام حسن علیه السلام بود. از سال پنجاه هجری، به مدت یازده سال در دوران پر فراز و نشیب امامت پدرش حسین بن علی علیهما السلام که با قدرت طلبی معاویه و پسرش یزید مصادف بود، در کنار او قرار داشت و پس از آن در محرم الحرام سال 61 هجری پس از قیام و شهادت پدر بزرگوارش در حادثه کربلا، امامت و زعامت جامعه اسلامی را عهده دار شد.[1]
سرنخهای قرآنی زیستن
وقتی زندگانی حضرت و نقل های مختلفی که از نحوه سیر و سلوک ایشان را می خوانیم، درس عملی آیات قرآن را در زندگی ایشان ملاحظه می کنیم. مردمی که با ایشان در ارتباط بودند نمونه تربیت اسلامی را به چشم خود می دیدند! به نظر می رسد سخن گفتن از سالهای زندگانی ائمه علیهم السلام ، نحوه شهادت ایشان، نوع حکومتشان و... ، برای انسان شدن و والا زیستن دردی را به طور جدی برای ما، درمان نمی کند . باید در زندگی این بزرگواران گشت و سرنخهای اصلی قرآنی زیستن را از ایشان به دست آورد!
کظم غیظ
«کظم غیظ» را آنطور که در آیه 134 آل عمران آمده است: «و فرو خورندگان خشم و بخشایندگان بر مردم، و خدا نیکوکاران را دوست می دارد»؛ چه زیبا می توان در رفتار عملی امام سجاد علیه السلام فرا گرفت، وقتی می شنویم:
روزی چند تن مهمان او بودند. خادم وی سیخ کبابی را بر دست داشت و با شتاب می آمد، پایش لغزید و سیخ بر سر فرزندی از امام که زیر پلکان ایستاده بود افتاد و طفل کشته شد. غلام سراسیمه ماند! امام بدو گفت: تو در این کار قصدی نداشتی! تو در راه خدا آزادی! سپس به دفن طفل پرداخت.[2]
مرا فرمود که با دائی خود علی بن الحسین علیهماالسلام بنشینم. هیچ مجلسی با او ننشستم جز اینکه فایده ای از وی به من رسید و یا بخاطر ترسی گه از خدا داشت ترس خدا در دلم نشست! و یا از علم او بهره می بردم
صدقه پنهانی
یا اینکه وقتی در سوره بقره آیه 271 می خوانیم که:«اگر صدقه ها را آشکارا دهید سخت نیک است و اگر پنهانش دارید و به مستمندان دهید برای شما بهتر است»؛ سخنی از علی بن عیسی را می بینیم که از ابن عایشه روایت می کند از مردم مدینه شنیدم که می گفتند: ما صدقه پنهانی را هنگامی از دست دادیم که علی بن الحسین در گذشت![3]
همچنین سفیان بن عیینة می گوید: زهری، شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین را مشاهده نمود که بر دوش خود چیزی را حمل می کرد، پرسید: ای فرزند رسول خدا، این چیست؟
امام علیه السلام فرمود: «ارید سفرا اعد له زادا، احمله الی موضع حریز ؛ عازم سفری هستم و برای آن سفر زاد و توشه فراهم می کنم و به جای امنی منتقل می سازم».
زهری عرض کرد: بگذارید غلام من آن را حمل کند، امام علیه السلام قبول نکردند، زهری عرض کرد: پس بگذارید من آن را حمل کنم و شما را از حمل آن راحت نمایم . آن حضرت فرمود: من خود را از حمل چیزی که باعث نجاتم در سفر می شود، راحت نمی کنم .
پس از گذشت چند روز، زهری آن حضرت را مشاهده نمود و گفت: ای فرزند رسول خدا از آن سفری که بیان فرمودید اثری نمی بینم . امام علیه السلام فرمود: «بلی یا زهری لیس ما ظننت ولکنه الموت وله کنت استعد، انما الاستعداد للموت، تجنب الحرام وبذل الندی فی الخیر ؛ آری ای زهری، آن سفری که تو گمان می کنی نیست، بلکه منظور من از سفر، سفر مرگ است که برای آن آماده می شوم، همانا آماده شدن برای مرگ، دوری جستن از حرام و بذل و بخشش چیزهای خوب در راه خیر است .»[4]
عایشه روایت می کند از مردم مدینه شنیدم که می گفتند: ما صدقه پنهانی را هنگامی از دست دادیم که علی بن الحسین در گذشت!
رو گردانی از لغو
رو گردانی از سخن بیهوده و یا کار بیهوده همواره از سفارشات قرآن کریم است. تا آن جا که در آیه 3 سوره مۆمنون آمده است: «و آنانکه از بیهوده رو گردانند» و در جای دیگر از حسن بن حسن می خوانیم که می گوید: مادرم فاطمه، دختر حسین بن علی علیهماالسلام ، مرا فرمود که با دائی خود علی بن الحسین علیهماالسلام بنشینم. هیچ مجلسی با او ننشستم جز اینکه فایده ای از وی به من رسید و یا بخاطر ترسی گه از خدا داشت ترس خدا در دلم نشست! و یا از علم او بهره می بردم.[5]
در قرآن آمده است مۆمنان همواره براین اصل زندگی می کنند که اگر ببینند مردم نادان سخن زشت می گویند آنان بزرگوارانه پاسخ می دهند، چنانکه در سوره قلم آیه 5 آمده است: مۆمنان چنین اند که اگر ببینند مردم نادان سخن زشت گویند، آنان راه مسالمت پویند، بزرگوارانه پاسخ دهند تا از شر ایشان برهند. [6]
آن گاه می خوانیم کهروزی مردی بیرون خانه امام علیه السلام را می بینند و به او دشنام می دهند. خادمان حضرت می خواستند بر آن مرد حمله ببرند که علی بن الحسین علیهماالسلام فرمودند: او را رها کنید! سپس به او گفتند: آنچه از ما بر تو پوشیده مانده بیشتر از آن است که میدانی! آیا درخواستی داری؟ آن مرد از رفتار خود شرمنده شد و امام گلیمی را که بر دوش داشت بر او افکند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس می گفت: گواهی می دهم که تو فرزند پیغمبری![7]
کم نیستند روایاتی که از سیره امام علی بن الحسین علیهماالسلام سخن می گویند و آیینه تمام نمای آیات قرآن هستند! بدیهی است که ما هرگز نمی توانیم مقام و منزلت واقعی امام سجاد علیه السلام را درک کنیم و تمام فضائل و مناقب او را به رشته تحریر در آوریم، ولی با غور در سیره رفتاری آن حضرت، می توانیم گوشه ای از فضائل و منقبت های اخلاقی آن امام همام را برگیریم و وجود خود را از بوی خوش آن عطر آگین سازیم.
پی نوشت ها :
[1]. ارشاد شیخ مفید، مۆسسة الاعلمی للمطبوعات، ص 253؛ بحار الانوار، مجلسی، المکتبة الاسلامیه، ج 46، ص 12 .
[2] . کشف الغمه ج2 ص81.
[3] . کشف الغمه ج2 ص78.
[4] . مناقب ابن شهر آشوب، ص166.
[5] . کشف الغمه ج2 ص84.
[6] . زندگانی علی بن الحسین، سید جعفر شهیدی، نشر فرهنگ اسلامی، ص135.
[7] . کشف الغمه ج2ص81 .
فرآوری: فاطمه زین الدینی