آیات 111 و 112 سوره بقره، این نكته را به همه مسلمانان تعلیم مىدهد كه در هیچ مورد زیر بار سخنان بى دلیل نروند و هر كس ادعایى كرد، از او مطالبه دلیل كنند، و به این ترتیب سد تقلیدهاى كوركورانه را بشكنند و تفكر منطقى بر جامعه آنان حاكم شود.
انحصار طلبان بهشت!
وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ (111 بقره)
و گفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنكه یهودى یا نصرانى باشد. اینها آرزوهاى آنهاست، بگو: اگر راستگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.
قرآن در آیه فوق اشاره به یكى دیگر از ادعاهاى پوچ و نابجاى گروهى از یهودیان و مسیحیان كرده و پاسخ دندانشكن به آنها می دهد.
معنى "امانیهم"
"امانیهم" جمع "امنیة" به معنى آرزویى است كه انسان به آن نمىرسد.
البته در اینجا این مدعیان اهل كتاب یک آرزو بیشتر نداشتند و آن انحصار بهشت به آنها بود، ولى از آنجا كه این آرزو خود سرچشمه آرزوهاى دیگر و به اصطلاح داراى شاخ و برگ هاى دیگرى است به صورت"جمع" (امانى) ذكر شده است.
پیامهای آیه:
1ـ غرور دینى، باعث شد تا یهود و نصارا خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى»
2ـ امتیازطلبى و خودبرتربینى، آرزویى خام و خیالى واهى است. «تِلْكَ أَمانِیُّهُمْ»
3ـ ادّعاى بدون دلیل محكوم است. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ»
4ـ هرگونه عقیدهاى باید بر اساس دلیل باشد. «قالُوا»،«قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ» قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان كرده است و از مخالفان نیز تقاضاى دلیل مىكند.
نفى خوف و غم از پیروان خط توحید، دلیلش روشن است، چرا كه آنها تنها از خدا مىترسند، و از هیچ چیز دیگر وحشت ندارند، ولى مشركان خرافى از همه چیز ترس دارند، از گفتههاى این و آن، از فال بد زدن، از سنت هاى خرافى و از بسیار چیزهاى دیگر
براى ورود به بهشت ایمان و عمل صالح لازم است
بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره 112)
آرى، كسى كه با اخلاص به خدا روى آورد و نیكوكار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
پس از اثبات این واقعیت كه آنها هیچ دلیلى بر این مدعى ندارند (در آیه قبل) و ادعاى انحصارى بودن بهشت، تنها خواب و خیالى است كه در سر مىپرورانند، معیار اصلى و اساسى ورود در بهشت را به صورت یك قانون كلى بیان كرده است.
این آیه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیكوكار بودن مىداند. یعنى بهشت به ادّعا و شعار به كسى داده نمىشود، بلكه ایمان و عمل صالح لازم است.
خلاصه اینكه بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه ای نیست، بلكه از آن كسانى است كه واجد دو شرط باشند:
در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترك تبعیض در احكام الهى، چنان نباشد كه هر دستورى موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور كامل تسلیم حقند.
و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام كار نیك منعكس گردد، آنها نیكوكارند، نسبت به همگان و در تمام برنامهها.
در حقیقت قرآن با این بیان مساله نژاد پرستى و تعصب هاى نابجا را به طور كلى نفى مىكند و سعادت و خوشبختى را از انحصار طایفه خاصى بیرون مىآورد، ضمنا معیار رستگارى را كه ایمان و عمل صالح است، مشخص مىسازد.
نکات آیه
1ـ معنى "وجه"
جالب توجه اینكه در آیه فوق اسلام به "وجه" نسبت داده شده (آنها صورت خود را در برابر خدا تسلیم مىكنند) این به خاطر آن است كه روشنترین دلیل براى تسلیم در برابر چیزى آن است كه انسان با تمام صورت متوجه آن شود.
این احتمال نیز وجود دارد كه "وجه" به معنى ذات بوده باشد، یعنى آنها با تمام وجود خود تسلیم فرمان پروردگارند.
2ـ معنى جمله "وَ هُوَ مُحْسِنٌ"
ذكر جمله "و هو محسن" بعد از بیان مساله تسلیم، اشاره به این است كه تا ایمان راسخ وجود نداشته باشد، نیكوكارى به معنى وسیع كلمه حاصل نخواهد شد.
ضمنا این جمله نشان مىدهد كه نیكوكارى براى این افراد با ایمان جنبه یك فعل زودگذر ندارد، بلكه وصف آنها شده و در عمق جانشان نفوذ كرده است.
بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه ای نیست، بلكه از آن كسانى است كه واجد دو شرط باشند: در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترك تبعیض در احكام الهى، چنان نباشد كه هر دستورى موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور كامل تسلیم حقند. و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام كار نیك منعكس گردد، آنها نیكوكارند، نسبت به همگان و در تمام برنامهها
نفى خوف و غم از پیروان خط توحید، دلیلش روشن است، چرا كه آنها تنها از خدا مىترسند، و از هیچ چیز دیگر وحشت ندارند، ولى مشركان خرافى از همه چیز ترس دارند، از گفتههاى این و آن، از فال بد زدن، از سنت هاى خرافى و از بسیار چیزهاى دیگر.
پیامهای آیه:
1ـ براى ورود به بهشت، به جاى خیال و آرزو، هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونى لازم است و هم عمل صالح بیرونى. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ»
2ـ نیكوكارى باید سیرهى انسان باشد، نه به صورت موسمى و فصلى. «هُوَ مُحْسِنٌ»
3ـ پاداش دادن، از شئون ربوبیّت است. «أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ»
4ـ هر كس خالصانه روى به خدا آورد، هم بهره كامل دارد «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بیمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
نتیجه اینکه آیات فوق، این نكته را به همه مسلمانان تعلیم مىدهد كه در هیچ مورد زیر بار سخنان بى دلیل نروند و هر كس ادعایى كرد، از او مطالبه دلیل كنند، و به این ترتیب سد تقلیدهاى كوركورانه را بشكنند و تفكر منطقى بر جامعه آنان حاكم شود.